آموزش دین دبیره
◄ خودآموز خط اوستایی (کسروی) |
||
◄ خودآموز خط اوستایی (انجمن موبدان) |
||
◄ خودآموز خط و زبان اوستایی (هاشم رضی) بخش اول |
||
◄زبان و خط اوستایی |
||
◄ |
|
|
◄ |
|
|
* فونت اوستایی |
||
* فونت رونویسی اوستایی |
||
* فونت جاماسپ |
||
* فونت ویستاسپ |
||
* فونت HUTAOSA |
||
* فونت اوستا ویندوز |
||
* فونت اوستا مانوس |
||
* فونت اهورا مزدا ، اوستا |
||
* |
|
|
* |
|
|
* |
|
|
◄ راهنمای تایپ واژه ها |
||
|
|
|
* چم کوتاهواره ها (انگلیسی) |
||
* گویش و نوشتن واژه ها (انگلیسی) |
||
* واژگان زبان اوستایی (انگلیسی) |
||
* چم واژگان پرکاربرد اوستا (انگلیسی) |
||
* گویش واژگان آوادار و بی آوا (انگلیسی) |
||
* خودآموز زبان اوستایی (انگلیسی) |
||
* خلاصه آموزش اوستا (انگلیسی) |
||
* راهنمای آموزش اوستا (انگلیسی) |
||
* |
|
|
* |
|
از طرفی از بین رفتن حساسیت زبانی یعنی دقت در بیان تلفظ هر حرف یا آوا ما را به آنجا رسانده که امروز سه حرف« ث، ص،س» به یک شکل ادا میشود در حالیکه در هیچ زبان و خطی بدون آگاهی از وجود اختلاف در ادای حروف، شیوۀ نگارشی متفاوت برای آنها بکار نمیرود و این دقت در مورد خط نوشتاری یک زبان دینی مانند اوستا چندین مرتبه بیشتر خواهد بود. در واقع از لحاظ تاریخی زبان اوستایی قرنها تنها در حافظهها بدلیل اهمیت زیادی که برای باورمندان آن داشت تمام صداهای حروف را حفظ کرده بود ولی با رواج دین مانی که بزرگترین برتری دین خود را در نگارش و نوشتن متون خود می دانست و رقابت شدید زرتشتیگری با مانویت و مسیحیت و نیز مزدکیان، بزرگان دین زرتشت را برآن داشت تا در تلاش برای نوشتن متون مذهبی خود براساس سابقۀ ذهنی حافظان آن برآیند و گرچه آنها نه تنها هیچ گونه ایزدی برای نوشتار همانند گفتار مقدس مانتره نداشتند بلکه حتی چنانچه فردوسی در شاهنامه آورده است، آن را به دیوها نیز نسبت میدادند زیرا باعث حبس شدن حروف در میان علائم است و گویا تقدس آنها را کمرنگتر میسازد ولی ناچار به نگارش و ساختن خطی برای نشان دادن تمام صداهای حروف شدند و از این روی خطی که ما به نام «دیندبیره» میشناسیم با وسواس زیادی و بیشتر از روی خط پهلوی که در آن دوران رایج بود برای اینکه تلفظ دقیق متون دینی که تا آن زمان در سنت شفاهی حفظ شدهبود رعایت شود، ساخته شد که چنانچه گفته شد ما در زبان فارسی راهی برای نشان دقیق آنها در خط فارسی امروز نداریم در نتیجه دراین مجموعه آموزشی ما در کنار نوشتار فارسی از علائم لاتین برای آوانویسی استفاده میکنیم و بعدها تنها با این آوانویسی کار خواهیم کرد.
ما مروری کوتاه بر شیوۀ بیان مصوتها خواهیم داشت و سپس ریشه شناسی صامتها و تفاوت ریشه شناختی ادای آنها را بیان خواهیم نمود سپس به دستور زبان خواهیم پرداخت زیرا بکار بردن علائم نوشتاری زبان اوستایی برای زبان فارسی که امروز صجبت میکنیم کمک زیادی به زنده نگاه داشتن آن نخواهد نمود. به واقع دراین سری آموزشی تا حدودی با ضمایر، اسمها، شیوۀ بیان فعلها در زمانهای محتلف نیز آشنا خواهیم شد و هر دفعه تعدادی فعل و واژه را درست همانگونه که در آن دوران بکار میرفته معرفی خواهیم نمود برای نمونه برای نشان دادن « من » بجای « م َ ن » در حرف نویسی اوستایی آن را mvza که بصورت «اَزِم» خوانده میشود بکار خواهیم برد تا علاوه بر زنده نگاه داشتن خط بتوانیم این زبان را نیز اگرچه با قدمهای کوتاه ولی تا حدودی بشناسیم تا واژگان برای ما تنها چیدمانی از حروف در کنار یکدیگر نباشند بلکه هر واژه روح و مینوی (اندیشۀ عمل مند) گویندگان و سرایندگان آنها را نیز به ما نشان دهد و راهی باشد برای اینکه بتوانیم بعدها جملاتی ساده را با این زبان بیان کنیم، بجای اینکه زبان امروزه خود را که بی هیچ تبعیض و تفاوتی میان حروف، بدون پویایی و سازندگی به خطی که در گذشته با این هدف که گویای دقیق و کامل مهمترین متن دینی باشد، بنویسیم.
حرفنویسی ارائه شده توسط «هوفمان» و «بارتولمه» از اوستا در برخی حروف با هم کمی تفاوت دارند .در اینجا از حرف نویسی «هوفمان» استفاده شده است.
منابع :
گلدنر، کارل فریدریش (1381). اوستا کتاب مقدس پارسیان، تهران: انتشارات اساطیر با همکاری مرکز بین المللی گفت و گوی تمدنها.
حالت هر اسم یا صفت در جمله بر اساس شناسههای صرفی مشخص میشود که به صورت بنیادی یا بدون شناسه یا ستاک stem هر واژه میپیوندد که این صورت بنیادی در برگیرنده معنای اصلی واژه میباشد و شناسه ها براساس حرف پایانی هر ستاک و براساس نقشی که کلمه در جمله دارا میباشد به آن میپیوندند و حالت هر کلمه را در جمله مشخص میکنند. برای نمونه واژۀ yasn-əm «ستایش را، قربانی را» نمونۀ صرف شدۀ ستاک yasna- میباشد که چون دارای حالت رایی یا مفعولی میباشد شناسۀ صرفی əm به آن افزوده شدهاست.
بر حسب حروف پایانی ستاکها ما با دو گروه صرفی عمده در اوستا روبرو میشویم که هریک دارای شناسههای صرفی مخصوص به خود میباشند.
1- گروه ستاکهای پایانیافته به واکه (مصوت) شامل a,ā,I,ī,u,ū
2- گروه ستاکهای پایان یافته به همخوان n, m, nt, r, h,š
منابع :
مولایی، چنگیز (1384). راهنمای زبان فارسی باستان، تهران: نشر مهرنامک.
Jackson, A. V.W. (1384).AvestaGramar and Reader..انتشارات اساطیر: تهران
مفرد
نهادی -ō
رایی -əm
بایی -a ( در گاتها گاه بصورت -ā نیز می آید همچنین در اوستای متأخر اگر حرف پیش از a پایانی ستاک yباشد ترکیب ya در واژگانی که بیش از یک بخش (هجا) دارند بصورت e دیده می شود برای نمونهxvaēpaiϑya (با خود) که در اوستای متأخر بصورت xvaēpaiϑe دیده می شود.)
برایی āi
ازی āt
وابستگی ahe (در اوستای متأخرگاه ehe ) و ahyā (در گاتها)
دری e (در گاتها ē)، ōi
ندایی a
مثنی
نهادی، رایی، ندایی a (در برخی موارد ō مانند yaskō دو بیماری)
بایی، برایی، ازی aēibya
وابستگی ayā̊
دری ayō
جمع
نهادی، ندایی a,ō ( گاه بصورت ā̊ مانند aməṣ̌ā̊)
راییą (در گاتها گاه بصورت ə̄ng دیده می شود)
بایی āiš
برایی، ازی aēibyo (در گاتها گاه بصورت ōibyo آمده است)
وابستگی ana̢m، āna̢m (گاه n حذف می شود)
دری aēšu
#نکته
اگر ستاک مورد نظر خنثی باشد در موارد زیر با صرف ستاکهای مذکر تفاوت دارد.
مفرد
نهادی، رایی، ندایی əm
مثنی
نهادی، رایی، ندایی e
جمع
نهادی، رایی، ندایی a ، ā̊
حال به ستاکهای صرف شدۀ زیر توجه نمایید.
aspō اسب (مذکر) ahura ای اهورا (مذکر)
haoməm هوم را (مذکر) raiϑya در گردونه (مذکر)
Yasna با یزش (با قربانی) (مذکر) vāstryehe مال کشاورز (مذکر)
zaraϑuštrāt از زرتشت (مذکر) vīra دو مرد ، دو مرد را، ای دو مرد(مذکر)
vīrāi برای مرد (مذکر) gaoṣ̌aēibya با دو گوش (مذکر) (این واژه دراوستای متأخر موردی است که بصورت gaoṣ̌aiβe آمده)
zastayō در دو بازو (مذکر) vīrayā̊ مال دو مرد(مذکر)
daēva دیوان (مذکر) yaϑnanąmš مال رفتارها (خنثی)
mašyə̄ng میرندگان را، مردمان را(مذکر) vastrəm جامه، جامه را (خنثی)
haŋuhrəne (خنثی) دو آرواره، دو آرواره را vastra جامه ها، جامه ها را (خنثی)
#نکته
همانگونه که در اینجا دیده می شود برخی از حالتها و شمارها با حالات و شمار دیگر مشترکند که این یکی از سختی ها در ترجمه دقیق اوستا می باشد و این یکی از دلایلی است که باعث تفاوت در ترجمه پژوهشگران اوستا می گردد.
◙تمرین
واژه ahura «اهورا» (مذکر) و nmana «خانه» (خنثی) را در سه شمار و هشت حالت صرف نمایید.
♪ خوانش مصوت ā̊ بصورت ā«آ» می باشد با ابن تفاوت که لبها مانند زمانی که صدای اُ از آن خارج می شود کمی گرد می شود.
خوانش مصوتą بصورت خیشومی (تو دماغی) از صدای ا، آ شبیه an فرانسوی ولی کمی خفیف تر می باشد.
منابع :
مولایی، چنگیز (1384). راهنمای زبان فارسی باستان، تهران: نشر مهرنامک.
نهادی -a(گاه e)
رایی -ąm
بایی -aya
برایی ayāi
ازی ayāt)ayat)(در گاتهای اوستا وجود ندارد و جای آن را حالت وابستگی می گیرد)
وابستگی ayā̊
دری aya
ندایی e (در گاتها tā)
مثنی
نهادی، رایی، ندایی e
بایی، برایی، ازی byaā
وابستگی ayā̊
جمع
نهادی، ندایی ā̊
رایی ā̊
بایی ābiš
برایی، ازی ābyo
وابستگی ana̢m
دری āhu
حال به ستاکهای صرف شدۀ مونث زیر توجه نمایید:
Daēna «دین، وجدان»
urvaranąm «ــِـ گیاهان»
Grīvaya «در گردن»
۞تمرین
واژه nāirikā «زن» و gāϑā «گاتها» را در سه شمار و هشت حالت صرف نمایید.
♪ خوانش مصوتə که کاملاَ روشن نیست به احتمال قوی بصورت غیر واضح می باشد و شبیه واکه کوتاه نامعین e در کلمات انگلیسی gardener است و در ترکیبərə بسیار شبیه pretty انگلیسی تلفظ می شود.
ضمایر شخصی
اول شخص مفرد
نهادی
G
G azə̄m
AV azəm
رایی
G mąm ، (mā-)
AV mąm ، (mā-) ā
برایی
G maibyā ، maibyō ، (mōi-)
AV māvoya ، mavaya (پیش از -ča و itč- ) ، (mē- )
ازی
G mat
AV mat
وابستگی
G mana ، (mē-)
AV mana ، (mē-)
♪
e,ē هر دو نازک و تقریباَ مانند مصوت e در let انگلیسی تلفظ می شوند ولی ē کمی کشیده تر می باشد.
اول شخص جمع
نهادی
G və̄
AV vaēm
رایی
G nå̄
AV ahma (-nō)
برایی
G ahmaibyā (nə̄-)
AV nō-
ازی
AV ahmat
وابستگی
G ahmā ، ə̄hmā (nə̄-(
AV ahmākəm ، (nō-)
♪ برخی مصوتها که آنها را با عنوان مصوت مرکب می خوانیم در حقیقت باید به شکل یک مصوت خوانده شوند ولی در بیشتر مواقع خواننده از آنجا که شکل نگارشی دو مصوت را در کنار هم شاهده می کند آنها را به صورت دو مصوت پشت سر هم ادا می کند و بدین ترتیب صدایی غیر از انچه باید ایجاد می شود این مصوتها نشاندهنده مصوتی هستند که در آنها دهان نخست شکل ادای مصوت اول را دارد ولی پیش از انکه ادای این مصوت پایان یابد شکل ادای مصوت دوم را به خود می گیرد. این مصوتها در اوستا عبارتند از ae ، ao ، ə̄u ، ōI ، uā ، āi که در اولی و دومی دهان با صدای اَ گشوده شده و به صدای اِ خفیف (در اولی) و اُ (در دومی) بسته می شود. در سومی صدای اِ کشیده در ابتدا شنیده می شود که به صدای او ختم می شود. در چهارمی صدای اُ کشیده تولید می شود و به صدای ای خم می شود. صدای پنجم و ششم از صدای آ شروع شده و به صدای او (در پنجمی) و ای (در ششمی) ختم می شود.
نهادی -iš
رایی -īm
بایی -i
برایی -ə̄e(گاتها -ayōi)
ازی-ōit (در گاتهای اوستا وجود ندارد و جای آن را حالت اضافی می گیرد)
وابستگی -ōiš
دری -a
ندایی -e
مثنی
نهادی، رایی، ندایی-i
بایی، برایی، ازی -ibya
جمع
نهادی -ayo
رایی -īš
برایی، ازی -ibyo
وابستگی -inąm
❶نکته
اگر ستاک مورد نظر خنثی باشد در موارد زیر با صرف ستاکهای بالا تفاوت دارد.
مفرد
نهادی، رایی، ندایی -i
جمع
نهادی، رایی، ندایی -i
حال به ستاکهای صرف شدۀ زیر توجه نمایید.
gairiš کوه (مذکر) axtiš با بیماری (مونث)
zaraϑuštri زرتشت، زرتشت را، ای زرتشت (خنثی)
● همخوان x یک همخوان سایشی بوده که از مخرج «خ» فارسی جلوتر تلفظ می شود و شبیه خوانش chاسکاتلندی و x یونانی است.
نهادی -i
رایی -īm
بایی -ya
برایی -yāi
ازی-yāt
وابستگی -yā̊
دری -aya
ندایی -i
مثنی
نهادی، رایی، ندایی-i
بایی، برایی، ازی -ibya
جمع
نهادی -īš
رایی -īš
ابزاری -ibiš
برایی، ازی -ibyō
وابستگی -inąm
دری -išu
● در گاتهای اوستا همین صورت صرفی وجود دارد با واکه های بلند پایانی.
حال به ستاکهای صرف شدۀ زیر توجه نمایید.
ašaonīm درستکار را (مونث)
rəjaityaəبا تاریکی (مونث)
barəϑrīš مادران، آبستن ها (مونث)
● نیم واکه r با شدت تلفظ می شود. حرف «ل» در اوستا وجود ندارد.
ضمایر شخصی
دوم شخص مفرد
نهادی
G tvə̄m,tū
AV tū,tūm
رایی
G θwąm ، (θwā-)
AV θwąm ، (θwā-)
بایی
AV wāθ
برایی
G taibyā ، taibyō ، (tōi-)
AV (tē- )
ازی
AV θwat
وابستگی
G tavā ، (tōi-)
AV tava ، (tē-)
دوم شخص مثنی
وابستگی
AV yavākəm
نهادی -uš
رایی -ūm
بایی -u
برایی -ave
ازی-aot
وابستگی -ə̄uš/aoš-
دری -āu
ندایی -ō
مثنی
نهادی، رایی، ندایی-u/-ū
بایی، برایی، ازی -ubya
وابستگی -vaå̄
دری -vō
جمع
نهادی -avo
رایی -ūš
برایی، ازی -ubyō
وابستگی -unąm
دری -ušu
❶نکته
اگر ستاک مورد نظر خنثی باشد در موارد زیر با صرف ستاکهای بالا تفاوت دارد.
مفرد
نهادی، رایی، ندایی -u
جمع
نهادی، رایی، ندایی -u
حال به ستاکهای صرف شدۀ زیر توجه نمایید.
mainyū ای دو مینو (مذکر) zantu با قبیله (مذکر)
baršnūš سرها را، بالاها را (مونث) vohu خوب،خوب را(مفرد)،خوبها(جمع)
معنای چند وازه:
Auruša سفید
antarə اندر
azgatō بی مانند، مغلوب نشدنی
نهادی -uš
رایی -və̄m/-ūm
بایی -va
برایی -uye
ازی-vat /aot-(تنها در اوستای متأخر)
وابستگی vō-
جمع
نهادی -vō
بایی -ubiš/ubīš-(در گاهان)
برایی، ازی -ubyō
وابستگی -unąm
دری -ušu
حال به ستاکهای صرف شدۀ زیر توجه نمایید.
Tanuš (مونث) تن tanubyō برای تن ها ، از تن ها
tanvə̄m تن را tanušu در تن ها
Tanva با تن
معنای چند واژه:
cistiš دانش، خرد
būrōiš از توانگری
jivyąm زنده بودن
اعداد
یک aēva دو dva
سه riθ چهار aθwarč
پنج panča
منابع
Avesta Gramar and Reader. .انتشارات اساطیر: تهران
گلدنر، کارل فریدریش (1381). اوستا کتاب مقدس پارسیان، تهران: انتشارات اساطیر با همکاری مرکز بین المللی گفت و گوی تمدنها.
ابوالقاسمی، محسن (1384). Jackson, A. V.W. (1384). راهنمای زبانهای باستانی، جلد دوم، تهران: انتشارات سمت
مولایی، چنگیز (1384). راهنمای زبان فارسی باستان، تهران: نشر مهرنامک.
جکسن، ویلیام (1376). دستور زبان اوستایی، تهران: انتشارات فرزین
اما در مواردی این صرفها در گاهان که قسمت کهنتر اوستا و سروده اشو زرتشت است با سایر قسمتهای اوستا متفاوتند .
علاوه بر این باید دانست که در زبانی که اوستا بدان نوشته شده است ضمایر دارای حالت پی بست (پیوسته به واژه قبل که در زیر داخل پرانتز نمایش داده ) هم می آمدند ولی ما تنها با حالتهایی از ضمایر آشنا هستیم که در اوستا شاهدی از آن داریم و چه بسا حالتهایی صرفی و صورتهایی از پی بست ضمایر که چون در اوستا نیامده به ما نرسیده باشند و گرچه با آگاهی از دانش زبانشناسی ممکن است بتوان آنها را بازسازی نمود ولی در اینجا تنها مواردی معرفی می شوند که شاهدی از آنها در اوستا آمده است.
ضمایر شخصی
دوم شخص جمع
نهادی
G (-və̄)، yūš
AV yūžəm
رایی
G vå̄
AV (-vō)
برایی
G yūš̨maibyā،xšmatbyā ((-və̄
AV ōyūš̨maoy،xšmāvoya ((-vō
ازی
G xšmat
AV yūš̨mat
وابستگی
G xšmā ، xšmākəm (və̄-(
AV ahmākəm ، (vō-)
اعداد
شش xšvaš
هفت hapta
هشت ašta
نه nava
ده dasa
منابع
Jackson, A. V.W. (1384). Avesta Gramar and Reader. .انتشارات اساطیر: تهران
گلدنر، کارل فریدریش (1381). اوستا کتاب مقدس پارسیان، تهران: انتشارات اساطیر با همکاری مرکز بین المللی گفت و گوی تمدنها.
ابوالقاسمی، محسن (1384). راهنمای زبانهای باستانی، جلد دوم، تهران: انتشارات سمت
مولایی، چنگیز (1384). راهنمای زبان فارسی باستان، تهران: نشر مهرنامک.
جکسن، ویلیام (1376). دستور زبان اوستایی، تهران: انتشارات فرزین
صورت متوسط یا افزوده: صورتی از ریشه که مصوت a دارد.
صورت قوی یا بالانده: صورتی از ریشه که مصوت بلند ā دارد.
در صورتی که ریشه دارای مصوت n ,m باشد حذف آنها مبین ریشه ضعیف و ابقای آنها مبین صورت افزوده ریشه است.
مثال: فعل بردن از ریشه bar
ضعیف | افزوده | بالانده |
bṛ | bar | bār |
پس از ریشه برای ساخت فعل قبل از افزودن شناسه صرفی باید ریشه تبدیل به ماده فعلی شود. ماده فعلی اغلب با افزودن جزئی که در اصل برای افزودن معنای جدید به ریشه بوده ساخته می شود.
برخی از انواع ماده که برای ساخت فعل به ریشه می چسبند به قرار زیرند:
1- ماده ساز a
2- ماده ساز ya (اگر ریشه به مصوت ختم شود پیش از افزودن ماده ساز یک i میانجی می آید مانند ریشه man که ماده آن بصورت maniya به معنای اندیشیدن است)
3- ماده ساز aya که ماده واداری می سازد
4- ماده ساز na
5- ماده ساز va
6- ماده ساز sa (این ماده ساز که به ریشه ضعیف افزوده می شود برای ساخت ماده ای که به نام مضارع آغازی خوانده می شود بکار می رود مانند pərəsa-)
7- ماده ساز nā
8- ماده ساز nu/ nau که به ریشه ضعیف افزوده می شود.
انواع دیگری از ساخت ماده نیز وجود دارد از جمله اینکه
1- خود ریشه بدون افزودن جزئی دیگر ماده مضارع واقع می شود.
2- صورت هجای آغازی ریشه با کوتاه شدن ā میانی در آغاز ریشه افزوده می شود و بدین ترتیب ماده ای معروف به ماده مضاعف ساخته می شود مانند dadā به معنای دادن، نهادن، آفریدن از ریشۀ dā
3- پیش از آخرین صامت ریشه واج n آورده می شود مانند vind به معنای یافتن از ریشه vid
منابع
Jackson, A. V.W. (1384). Avesta Gramar and Reader. .انتشارات اساطیر: تهران
گلدنر، کارل فریدریش (1381). اوستا کتاب مقدس پارسیان، تهران: انتشارات اساطیر با همکاری مرکز بین المللی گفت و گوی تمدنها.
ابوالقاسمی، محسن (1384). راهنمای زبانهای باستانی، جلد دوم، تهران: انتشارات سمت
مولایی، چنگیز (1384). راهنمای زبان فارسی باستان، تهران: نشر مهرنامک.
جکسن، ویلیام (1376). دستور زبان اوستایی، تهران: انتشارات فرزین
ماده مضارع
تمام روش های ساخت ماده که در درس سیزدهم گفته شدند را برای ساخت ماده مضارع می توان استفاده نمود و تنها باید یادآوری کرد که ماده ساز مضارع آغازین و واداری در اینجا جداگانه معرفی می شوند و در مورد ماده ساز nu نیز باید دقت داشت که اگر ریشه مختوم به n بود تنها u افزوده می شود مانند ماده tanu- از ریشه tan به معنای تنیدن.
مشتقات فعلی ماده مضارع
فعل مضارع: ماده مضارع + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده مضارع + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده مضارع + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده مضارع + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی: 1- ماده مضارع مختوم به a + ī + شناسه خاص فعل تمنایی
2- ماده مضارع غیر مختوم به a + yā یا ī + شناسه خاص فعل تمنایی
مادۀ نقلی
ماده نقلی غالباَ از مضاعف کردن ریشه ساخته می شود که در درس گذشته توضیح آن داده شده است
مشتقات فعلی ماده نقلی
فعل ماضی نقلی: ماده نقلی + شناسه خاص فعل ماضی نقلی
فعل ماضی بعید: ماده نقلی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده نقلی + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده نقلی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی: ماده نقلی + yā یا ī + شناسه خاص فعل تمنایی
ماده ماضی
ماده ماضی به دو دسته تقسیم می شود:
1- ماده ماضی سین دار که در ساخت به ریشه افزوده [برای دانستن انواع ریشه به درس سیزدهم رجوع کنید] (برای گذشته جمع لازم و صیغه های مفرد و جمع متعدی) یا ریشه بالانده (برای گذشته مفرد لازم) ماده ساز s, h, š افزوده می شود مانند ماده darš از ریشه dar به معنای داشتن
2- ماده ماضی بی سین که به سه روش ساخته می شود
– ریشه بدون آنکه چیزی به آن افزوده شود ماده است
– به ریشه a افزوده می شود
– به ریشه مضاعف [ارجتع شود به درس سیزدهم] a اضافه می شود
مشتقات فعلی ماده ماضی
فعل ماضی: ماده ماضی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل التزامی: ماده ماضی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی: ماده ماضی + yā یا ī + شناسه خاص فعل تمنایی
ماده آینده
ماده آینده از پیوستن šya و hya به ریشه ساخته می شود مانند saošya از ریشه sav به معنای نجات دادن
مشتقات فعلی ماده آینده
فعل آینده: ماده آینده + شناسه خاص فعل مضارع
ماده مجهول
از پیوستن ya به ریشه ساخته می شود.
تفاوت این ماده با ماده مضارعی که با ya ساخته می شود در این است که در این ماده تکیه روی ya است و در ماده مضارع تکیه روی ریشه است و خوانندگان اوستا باید در هنگام خواندن به آن دقت داشته باشند بویژه که مشتقات فعلی حاصل از آن نیز با مشتقات فعلی ماده مضارع یکسان است.
مشتقات فعلی ماده مجهول
فعل مضارع: ماده مجهول + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده مجهول + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده مجهول + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده مجهول + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی: ماده مجهول + ī + شناسه خاص فعل تمنایی
ماده واداری
از پیوستن aya به ریشه ساخته می شود.
مشتقات فعلی ماده واداری
فعل مضارع: ماده واداری + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده واداری + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده واداری + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده واداری + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی: ماده واداری + ī + شناسه خاص فعل تمنایی
ماده جعلی
ماده جعلی از پیوستن ya تکیه دار و یا a به اسم و صفت (و نه ریشه) ساخته می شود و به همین دلیل آن را جعلی می گویند و این روش ساخت باعث غنای زبان بوده است و اگرچه کار را دشوار می کند ما در همه دوره های زبانی با نمونه هایی از آن مواجه هستیم و امروزه نیز بسیاری ایرانیان و حتی کودکان ناآگاهانه دست به ساخت این گونه افعال در گفتار عامیانه خود می کنند. نمونه این فعل در اوستا nəmahyá به معنای تعظیم کردن است.
مشتقات فعلی ماده جعلی
فعل مضارع: ماده جعلی + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده جعلی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده جعلی + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده جعلی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی: ماده جعلی + ī + شناسه خاص فعل تمنایی
ماده آغازی
این ماده چنانچه در درس سیزدهم گفته شد از پیوستن sa به ریشه ساخته می شود
مشتقات فعلی ماده آغازی
فعل مضارع: ماده آغازی + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده آغازی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده آغازی + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده آغازی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی: ماده آغازی + ī + شناسه خاص فعل تمنایی
ماده آرزویی
این ماده از افزودن ha که بصورت aš و za هم در می آید به ریشه مضاعف ساخته می شود با این تفاوت که ماده مضاعف با صورت هجایی آغازی ī̆ بجای a موجود در ریشه (صورت هجایی آغازی ترکیب یک صامت و مصوت است که در آغاز ریشه آمده و در ساخت ماده مضاعف باید پیش از ریشه تکرار شود) که در آغاز تکرار می شود ساخته می شود.مانند vīvarəzša- از ریشه varəz به معنای «ورزیدن و خواستن»
مشتقات فعلی ماده آرزویی
فعل مضارع: ماده آرزویی + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده آرزویی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده آرزویی + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده آرزویی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی: ماده آرزویی + ī + شناسه خاص فعل تمنایی
ماده تشدیدی
این ماده از مضاعف کردن ریشه ساخته می شود با این تفاوت که یا بجای هجای نخستین ریشه کل ریشه در آغاز آن آورده می شود مانند dardar از ریشه dar بجای dadar و یا نخستین هجای ریشه با ā یا ai (aē) یا au (ao) پیش از ریشه تکرار می شود مانند vāvar به معنای «باورکردن»
مشتقات فعلی ماده تشدیدی
فعل مضارع: ماده تشدیدی + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده تشدیدی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده تشدیدی + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده تشدیدی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی: ماده تشدیدی + ī + شناسه خاص فعل تمنایی
مفرد
اول شخص mi- e-
دوم شخص ( š̨i-)hi- ( š̨e-)he-
سوم شخص ti- te-
مثنی
اول شخص vahī- ـــــــــــــ
دوم شخص ـــــــــــــ ـــــــــــــ
سوم شخص tō- eθā-
جمع
اول شخص mahi- maide-
دوم شخص aθ- weθ-
سوم شخص ŋti- teŋ-
شناسه های ثانویه
گذرا ناگذر
مفرد
اول شخص m – i, -a-
دوم شخص ( š̨-)s- ( š̨a-)ha-
سوم شخص t- ta-
مثنی
اول شخص va- ـــــــــــــ
دوم شخص ـــــــــــــ ـــــــــــــ
سوم شخص mət- ātəm-
جمع
اول شخص ma- , -maideīmaid-
دوم شخص ta- məwδ-
سوم شخص n- taŋ-
شناسه های امری
گذرا ناگذر
مفرد
دوم شخص δi – ( š̨vā-)ŋuha-
سوم شخص tu- tąm –
جمع
دوم شخص ta-nā, – , -maideīmaid-
سوم شخص tuŋ- tąmŋ-
شناسه های کامل
گذرا ناگذر
مفرد
اول شخص a – e-
دوم شخص aθ- ـــــــــــــــــــ
سوم شخص a- e-
مثنی
اول شخص ــــــــــــــ ـــــــــــــ
دوم شخص ـــــــــــــ ـــــــــــــ
سوم شخص əatar- aitē–
جمع
اول شخص ma- ــــــــــــ
دوم شخص a- ــــــــــــ
سوم شخص arə, -arəš- ـــــــــــ
ستاکهای مختوم به ant-
مفرد
نهادی -ō ، -ąs
رایی -əm
بایی -ata
برایی -aite , – aŋte
ازی -atat, -aŋtat
وابستگی -atō, -aŋtō
ندایی a
مثنی
نهادی، رایی، ندایی -anta
بایی، برایی، ازی -anbya
وابستگی -antā̊
جمع
نهادی، ندایی -aŋtō
رایی -hatō, -aŋtō
بایی -hadā̊iš
برایی، ازی -aŋbyō, -aδbyō
وابستگی -atąm -aŋtąm,
دری -fšuyasū
❶نکته
واژگان مختوم به ant دو دسته اند یا صفت نشانده دارندگی یا وجه وصفی. صورت مونث آن به شکل ai(ŋ)tī می باشد و صورت ضعیف آن at و صورت قوی tā می باشد که در هنگان صرف باید به آن توجه نمود.
حال به مثالهای زیر توجه نمایید.
bərəzō بزرگ (نهادی)
Astva- مادی، استخوان دار (ندایی)
مفرد
نهادی -vā̊
رایی -vantəm
بایی -vata
برایی -vaite
ازی -vatat
وابستگی -vatō
دری -vainti, -maiti
ندایی -vō
جمع
نهادی، ندایی -vantō
رایی -vatō
بایی -vōdəbīš -vatbīš,
برایی، ازی -vadəbyō, -vōdəbyō
وابستگی -vatąm
دری -vasū
☼نکته
اگر کلمه مختوم به ant- و vant- وmant- خنثی باشد در موارد زیر با صرفهای بالا متفاوت است.
مفرد
نهادی، رایی، ندایی حذف n پایانه
جمع
نهادی، رایی، ندایی حذف t پایانه
☼
حال به مثالهای زیر توجه نمایید.
astvatō ــِــ مادی،ــِــ استخوان دار (وابستگی مفرد مذکر)
drəgvatō دروندها را (رایی جمع مذکر)
Afsmanivan موزون ها (نهادی، رایی، ندایی جمع خنثی)
حروف اضافه
برخی از حروف اضافه اوستایی به شرح زیر هستند در جلوی هر حرف اضافه حالت یا حالت هایی که هر حرف اضافه عامل آن است (یعنی کلمه بعد از این حروف اضافه به این حالت ها آورده می شوند) آمده است.
Aδairi «زیر» عامل رایی
antarə «اندر» عامل رایی، بایی، دری
Apa «بی» عامل برایی
Ava «به» عامل رایی
Upa «به»، «به سوی» عامل رایی، دری
Upairi «بر» عامل رایی، بایی
Tarō «بر» عامل رایی
Paiti «به» عامل وابستگی، رایی، بایی، برایی، ازی، دری
Pasča «پس» عامل رایی، بایی، ازی، وابستگی
Hača «از» عامل رایی، بایی، ازی، وابستگی
Haδa «با» عامل بایی، برایی، ازی
منابع:
Jackson, A. V.W. (1384). Avesta Gramar and Reader. .انتشارات اساطیر: تهران
ابوالقاسمی، محسن (1384). راهنمای زبانهای باستانی ایران. تهران: سمت.
1- قید در اوستا از نظر ساخت برسه گونه است
الف)
قیدهایی که تنها قیدند
ب)
قیدهایی که به عنوان حرف اضافه و پیشوند فعلی هم به کار می روند
مانند upairi «بر»
ج)
قیدهایی که در اصل اسم و صفت و ضمیرند در حالتهای غیر فاعلی
مانند aparəm «بعداً» حالت رایی مفرد خنثی از صفت apara به معنی «بعد»
Čit «نیز» حالت رایی مفرد خنثی از kay ضمیر پرسشی در معنای «که»
Nōit «نه»
Kat «چگونه»
nūrąm «اکنون، سریع»
Nąma «به وسیله نام»
It «حتی»
Apara «بعداً» حالت بایی مفرد خنثی از صفت apara به معنی «بعد»
Yavata «مادامی که»
Tā «بدین وسیله، بنابراین»
Yā «که بدان وسیله»
Āiš «بدان وسیله»
Daxšina «به سمت راست»
Yesnyata «شایسته ستایش»
Tarasca «سراسر»
Fraca «به جلو»
Θrityāi «ثالثا، سومین بار» حالت برایی مفرد خنثی از θritya «سوم»
Āat «پس» حالت ازی مفرد خنثی از ā «این»
antarə «در درون»
dūrāt «از دور»
Paskāt «پس، پشت»
Xšapō «در شب» حالت وابستگی مفرد مونث از xšap «شب»
Dūraē «به دور» دری مفرد خنثی از dūra صفت در معنای «دور»
Asnaē «نزدیک»
2-قیدها بر اساس نقشی که در جمله می پذیرند نیز بر سه گونه اند
قیدمکان
مانند aiwitō «پیرامون»
قید زمان
مانند yadā «وقتی که»
قید چگونگی
مانند uiti «بدین سان»
3- حالت دیگری از قیدها که در اصل صورت در تقابل با حالت سوم از دسته اول هستند قیدهایی هستند که صورت صرفی از ستاکها اسمی، صفتی و ضمیر نیستند بلکه با افزودن یک پسوند به این ستاکها قید می سازند که برخی از قیدهای معرفی شده در بالا از جمله تمام قیدهای ذکر شده در دسته دوم را شامل می شوند.
مانند aiwitō «پیرامون» از افزودن پسوند tō ساخته می شود
Yadā «وقتی که» از افزودن پسوند dā ساخته می شود
Ūiti «بدین سان» از افزودن پسوند ti ساخته می شود
ستاکهای مختوم به man-,an-
مفرد
نهادی -a (ma-)
رایی(-manəm) -anəm
بایی -ana (mana)/ -na (mna)
برایی -aine (maine)/ -ne
ازی -nat (mnat)/ -manat
وابستگی -nō (mnō)/ manō
دری (-aini, (-maini
ندایی -a (ma)
ثنیه
نهادی. رایی. ندایی -ana (-mana)
بایی. برایی. ازی ̊)āanā̊ (-man
جمع
نهادی، ندایی(-manō) -vanō
رایی (mnō) -nō
بایی -mə̄bīš -əbīš,
برایی، ازی -abyō, (-mabyō)
وابستگی -nąm (-mnąm)
دری -ōhu (-mōhu)
☼نکته: اگر کلمه مختوم به an- و man- خنثی باشد در موارد زیر با صرفهای بالا متفاوت است.
مفرد
نهادی، رایی، ندایی -a (-ma)
جمع
نهادی، رایی، ندایی ̄ni(-mə̄ni) ə -ąn (-mąn) / – (-mą)/ą
☼حال به مثالهای زیر توجه نمایید.
airyamnō ــِــ دوست، (وابستگی مفرد مذکر ازairyaman-)
maēsmana با ادرار (بایی مفرد مذکر از maēsman-)
čašmanā̊ با (برای، از) دو چشم (بایی. برایی. ازی مثنی)
Nąma نام (نهادی. رایی. ندایی خنثی)
حروف ربط در اوستا:
حروف ربط در اوستا دو دسته هستند:
1- حروف ربط همپایه ساز که همسانی دو واژه یا دو جمله را میرساند.
شامل uta : و
-ča : و (پیوسته به واژۀ پیش از خود)
-vā : یا (پیوسته به واژۀ پیش از خود)
Zī : زیرا
2- حروف ربط پیرو ساز که تنها دو جمله یا موضوع وابسته به هم را ربط می دهد
Yezi : اگر
Yaθā : تا
Hyat : که
Avesta Gramar and Reader. .انتشارات اساطیر: تهران
Jackson, A. V.W. (1384). ابوالقاسمی، محسن (1384.( راهنمای زبانهای باستانی ایران. تهران: سمت.
واژگان ساده
نام ساده یا بسیط نامی است که از یک جزء ساخته شده است که یا اصلاً نامند و یا ریشه ای هستند که بدون افزودن چیزی به عنوان اسم و صفت نیز بکار برده می شوند.
مشتق واژه ای است که در ساخت آن، پیشوند یا پسوند بکار رفته است. پپشوند و پسوند غالباً مقولۀ دستوری واژه ای را که پیش و پس از آن می آیند تغییر می دهند ولی خود هرگز جداگانه بکار برده نمی شوند.
مهمترین پیشوندهای اسمی و صفتی در اوستا عبارتند از a ,an ,hu, duš
مانند āhita- که صفتی به معنای «آلوده» است و با پیشوند منفی کنندۀ an صفتی به معنای «نیالوده» می سازد. صفت xvafna اسمی است در معنای «خواب» که با a پیشوند منفی ساز صفتی به معنای «بی خواب» را می سازد. Hu-šiti از پیشوند hu به معنای «خوب» ساخته شده و معنای « خان و مان خوب» می دهد و پیشوند duš به معنای بد است اگر در واژه قبلی بجای hu بیایدبصورت dušiti معنای du «آوارگی و پریشانی» می دهد.
نام های مشتق که با پسوند ساخته می شوند خود دو دسته اند.
الف- اشتقاقی های آغازین
این واژه ها آنهایی هستند که با افزودن یکی از پسوندهای موسوم به آغازین به ریشۀ اصلی ساخته می شوند.
این پسوندها اغلب صورت ریشه را به افزوده و بالانده (برای توضیح بیشتر به درس سیزدهم مراجعه کنید) تغییر می دهد. (برخی از آنها را به عنوان پسوندهای ثانوی نیز شناخته می شوند)
این پسوندها عبارتند از a, an, ana, aini, ant, ar, ā, āna, I, in, ina, iš, iši, ī, u, una, uš, ū, ka, ta, ita, tar, ti, tu, tra, tva, ϑa, ϑi, ϑu, na, nah, ni, nu, ma, man, mi, mna, ya, yah, yu, ra, ri, ru, va, van, ϑwant, vah, var
مانند urvan «روان» ، aməša «بی مرگ»، raocana «روشنایی»، varəna «باور»، dužaini «گناهکار»، Dā ریشه ای در معنای «آفریدن » است که با پسوند tar صفتی به معنای «آفریننده» را می سازد.
ب- اشتقاقی های ثانوی
این واژه ها با افزوده شدن پسوندهایی از اشتقاقهای آغازین ساخته می شوند. برخی از این پسوندها عبارتند از a, aēna, aona, an, ana,I, ina, ī, u, ka, ta, tara, tāt, ti, ϑa, ϑya, ϑwa, ϑwana, na, ma, man, mant, ya, ra, va, van, vana, vant
در این ستاکها اگر اشتقاق آغازین مختوم به مصوت باشد و پسوند ثانوی نیز با مصوت همسانی آغاز شود این دو در هم ترکیب می شوند و یک مصوت باقی می ماند.
برای نمونه kavaya «شاهانه»، rəzataēnaə«سیمین»، puϑran «دارای پسر»، nāirī «زن»
واژگان مرکب
واژه مرکب واژه ای است که از دو جزء مستقل ساخته می شوند. این واژگان خود به دو دسته تقسیم می شوند.
الف- مرکب آزاد
مرکبی است که اجزای ترکیب شونده با هم از نظر نحوی ارتباطی ندارند و هر جزء آن جداگانه صرف می شوند ولی شمار هر دو جزء مثنی است. مانند pasu vīra : «دام» و «انسان» که هر دو حالت نهادی دارند و شمار مثنی.
ب- مرکب وابسته
در این واژگان دو جزء ترکیب شونده از نظر نحوی به هم وابسته هستند.
مرکب وابسته دارای انواع مختلف است:
1- ترکیبی از دو اسم مانند vīs-paiti «رئیس ده»
2- ترکیبی از یک صفت و یک اسم مانند hazaŋra-gaoša «هزار گوش»
3- ترکیب صفت فاعلی مضارع و اسم مانند aurvat-aspa « اسب تندرو دار»
4- ترکیب صفت مفعولی گذشته و اسم مانند gaoša-srūta « شنیده شده با گوش»
5- ترکیب اسم با مادۀ مضارع مانند ašəm-mərənk «کشندۀ راستی»
6- ترکیب اسم با ریشه مانند gao-gan «کشندۀ گاو»
7- ترکیب قید با صفت مفعولی گذشته مانند arš-uxδa «راست گفته شده»
8- ترکیب قید با مادۀ مضارع مانند haϑra- vanya «با یک ضربه غلبه کننده»
9- ترکیب قید با ریشه مانند ərəžə-jī «کسی که درست زندگی می کند»
10- ترکیب ضمیر مشترک با اسم مانند xvā-zaēna «خود سلاح، کسی که خود سلاح خود را بدست می آورد»
صفت برتر (تفضیلی)
صفت برتر که نشاندهنده برتری یک چیز یا کس در یک صفت نسبت به چیزی یا کسی دیگر است به دو روش ساخته می شود.
صفت مطلق (ساده) صفت تفضیلی(برتر)
Aka- بد akatara- بدتر
باید دقت داشت که صفت های مطلق a ستاک (مختوم به a) در برخی موارد پیش از افزودن این پسوند a را به ō تبدیل می کنند که این ō می تواند پیش از پسوند در هر واژه به as تبدیل شود.
صفت مطلق (ساده) صفت تفضیلی(برتر)
Baēšazya- شفابخش baēšazyōtara- شفابخش تر
amavant- نیرومند amavastara- نیرومندترین
ب) با افزودن پسوند -yah- به پایان صفت مطلق (ساده). در این حالت اگر صفت مطلق (ساده) دارای پسوند باشد پیش از افزودن yah- این پسوند حذف می شود.
صفت مطلق (ساده) صفت تفضیلی(برتر)
Ās-u- تندرو āsyah- تندروتر
صفت عالی
این صفت نشاندهندۀ برترین بودن یک چیز یا کس در یک صفت نسبت به همه چیزها یا کس های دیگر است. این صفت ها نیز به دو روش ساخته می شوند که با قواعد تفصیلی هماهنگ است.
الف) افزودن -təma- به پایان صفت مطلق (ساده)
صفت مطلق (ساده) صفت عالی(برترین)
Hubaoidi- خوشبو hubaoiditəma- خوشبوترین
باید دقت داشت که صفت های مطلق a ستاک (مختوم به a) در برخی موارد پیش از افزودن این پسوند a را به ō تبدیل می کنند که این ō می تواند پیش از پسوند در هر واژه به as تبدیل شود.
صفت مطلق (ساده) صفت عالی(برترین)
Baēšazya- شفابخش baēšazyōtəma- شفابخش ترین
amavant- نیرومند amavastəma- نیرومند ترین
ب) با افزودن پسوند -išta- به پایان صفت مطلق (ساده). در این حالت اگر صفت مطلق (ساده) دارای پسوند باشد پیش از افزودن išta- این پسوند حذف می شود.
صفت مطلق (ساده) صفت عالی(برترین)
Ās-u- تندرو āsišta- تندروترین
مونث سازی صفت ها
الف) صفت های مختوم (پایان یافته) به a : این صفت ها که نشان دهنده حالت مذکر و خنثی هستند در صورت مونث خود a را به ā یا ī تبدیل می کنند.
صورت مذکر و خنثی صورت مونث
Sūra- نیرومند sūrā- نیرومند
ب) صفت های مختوم (پایان یافته) به صامت (همخوان) یا مصوت u: این صفت ها برای مونث شدن بویژه در مورد صفت های مختوم به -ant- معمولاً تبدیل به صورت ضعیف می شوند (یعنی n از این پسوند حذف شده) سپس اگر پایان آنها u باشد بجای آن ī اضافه می کنیم و در غیر این صورت ī را به پایان صفت مطلق اضافه می کنیم (اگر پیش از ī پایانی حرف t بیاید برای خوانش راحت تر یک مصوت i پیش از t می افزاییم.)
صورت مذکر و خنثی صورت ضعیف صورت مونث
Vaŋhu vaŋuhī خوب
bərəzant- bərəzat bərəzaitī- بلند
صفت فاعلی گذشته
صفت فاعلی گذشته از ریشۀ لازم و اغلب ضعیف ریشه همراه با پسوند-ta- ساخته می شود.
Stā-ta- ایستاده
صفت فاعلی و مفعولی آینده
از ریشه با پسوندهای -ya-,-tva-,-ϑwa-,-ata- ساخته می شود.
Vair-ya- برگزیدنی
Varš-tva- انجام شدنی
Yaz-ata- ستودنی
صفت فاعلی مضارع گذرا
الف)از ماده مضارع a دار با -nt- برای مذکر و -nti- برای مونث ساخته می شود. (برای یادآوری انواع ماده ها و روش ساخت آنها به درس سیزده و چهارده مراجعه نمایید)
Bara-nt- برنده
Bara-nti- برنده
ب) از ماده مضارع بدون a با -at- و -ant- برای مذکر و -atī- و-antī- برای مونث ساخته می شود.
Mrv-at- گوینده
ج) از ماده ماضی با پسوند -at-, -ant- برای مذکر و ī-antī,-atبرای مونث ساخته می شود.
صفت فاعلی مضارع ناگذر
الف)از ماده مضارع a دار و بی a با -ana-,-āna-,-mna- برای مذکر و -mnā-و -anā-و -ānā برای مونث ساخته می شود.
barə-mna- برنده
ب) از ماده ماضی با پسوند -ana-,-āna,-mna- برای مذکرو -mnā-,-anā,-ānā- برای مونث ساخته می شود.
صفت فاعلی نقلی ناگذرا
از ماده نقلی با پسوند -ana-,-āna- ساخته می شود.
Ha-han-ana آن که به دست آورده است.
صفت فاعلی نقلی گذرا
از ماده نقلی با پسوند -vah- ساخته می شود.
Ha-han-vah- آن که به دست آورده است.
صفت فاعلی آینده گذرا
از ماده آینده با پسوند -nt-ساخته می شود.
Sao-šy-a-nt- آن که نجات خواهد داد
صفت فاعلی آینده ناگذر
از ماده آینده با پسوند -mna-ساخته می شود.
harəšyamna- پالاینده
مفرد و مذکر
نهادی tā
رایی tārəm
بایی ϑra
برایی ϑe-ϑre
ازی ϑrat
وابستگی ϑrō
دری tari-airi
ندایی tarə
مثنی و مذکر
نهادی.رایی.ندایی tā̌ra
بایی.برایی.ازی ərəbya
وابستگی arā̊-ϑrā̊
جمع و مذکر
نهادی tārō
رایی tārō
بایی
برایی ərəbyō
ازی ərəbyō
وابستگی ϑra̜m
دری
ندایی
مفرد و خنثی ar
نهادی arə(بقیه صرفهای این گروه نیز به یک شکلند ولی به ندرت مانند صرفهای گروههای دیگرند)
رایی arə
برایی arə
وابستگی arə̄
مثنی و خنثی
نهادی.رایی.ندایی arə
جمع و خنثی
رایی ārə̄
● گاه اسم و صفتی که با عنوان ستاکهای با r اصلی خوانده میشوند یعنی r جزئی از خود واژه است و نه پایانه افزوده شده وجود دارند که در برخی موارد با صرفهای بالا متفاوتند. مانند hvarə (خورشید) صرف شده در در حالت مفرد نهادی و رایی که اسم خنثی است و sarō (انجمن، یگانگی) در حالت جمع رایی.
حال به مثالهای زیر توجه نمایید.
dātārəm (دادار، آفریدگار) رایی مفرد مذکر
Zāmātara (داماد) نهادی. رایی. ندایی مثنی مذکر
vadarə (سلاح) نهادی. رایی مفرد خنثی
یاری نامه ها
Jackson. W (1384). دستور زبان و گزیده متون اوستایی. اساطیر: تهران
جکسن. ویلیامز (1376)، دستور زبان اوستایی. ترجمه رقیه بهزادی. فرزین: تهران.