گاهشمار دینی زرتشتی

سالنمای دینی زرتشتی 

 

 

 

  زجمشید و آن روز نو یاد باد        به ایران ، دل مردمان شاد باد

گاهشمار دینی مزدیسنا

این گاهشمار در تاریخ ایران به تقویم دینی مزدیسنا یعنی تقویم زرتشتی و یا تقویم اوستایی مشهور است. این تقویم کاملا دینی است و بر اساس خواسته‌های دینی زرتشتیان و بر اساس انجام مراسم و بایستگی های دینی آنان بنا شد. به طوریکه هر یک از روزها و ماههای سال به فرشته یا فرشتگانی اختصاص دارد و انجام آیین های دینی را در زمانهای ویژه پیشنهاد می‌نماید.



  گاهشمار آنلاین دینی زرتشتی  


گزیده ای از درونمایه
دریافت گاهشمار زرتشتی
اوستای سال نو
اوستای سال نو برای گوشی های همراه
فشرده ای درباره گاهشمار زرتشتی
فرمول شمارش گاهشمارها به یکدیگر
تبدیل گاهمشار خورشیدی به میلادی و واژگون آن
روزهای ماه و چم آنها
پنجه
جشن ها
گاهنبارها
نبر

 هفته


همچنین ببینید:

پرسه پیوند به بخش دیگر

 تقویم و گاه‌شماری سنتی زرتشتیان موبد کورش نیکنام، پیوند به بخش دیگر

پندنامه سی روزه آدرباد مهراسپندان پیوند به بخش دیگر

 

گاهشمار زرتشتی 


1- دریافت گاهشمار سال    “ 3756 زرتشتی ” 

 

دریافت سالنمای دینی زرتشتی به صورت یکجا

 دریافت (فشرده شده فرتورها)

 دریافت گاهشمار ، تک تک و بگونه فرتور :


دریافت پیشگفتار، دریافت مناسبت ها 1، دریافت مناسبت ها 2

فروردین ،    اردیبهشت ،    خرداد

تیر ،             امرداد ،     شهریور

مهر ،              آبان ،            آذر

دی ،             بهمن ،         اسفند

برای دریافت گاهشمار بر روی فرتورهای زیر کلیک کنید



همچنین میتوانید سالمنای دینی زرتشتیان را طول سال 2013 در لینک زیر به صورت کامل مشاده کنید

http://avesta.org/zcal2014.htm 


تبدیل گاهمشار خورشیدی به میلادی و واژگون آن

هشدار در مورد تلاش بد اندیشان برای تخریب گاهشمار دینی زرتشتی

 

2- اوستای سال نو

دریافت اوستا سال نو با آوای موبد فیروزگری  دانلود

دریافت برگ اوستای سال نو                     دانلود 

اَتَه جَمیاد. یَتَه آفرینامی. اغنی اشوبیم. همازوربیم.

همازور کرفه کاران بیم.

دور از وناه و وناه کاران بیم.

هم کرفه بسته کشتیان و نیکان و وَهانِ هفت کشور زمین بیم.

دیر زیویم . درست زیویم.

شاد زیویم. تا زیویم. به کامه زیویم.

گیتی مان باد به کامه تن. مینومان باد به کامه روان.

همازور بیم. همازور هما اشو بیم. اشم وهو. (تاسر خواندن)

 تو را ای اهورا مزدا می پرستم ، که قانون اشا را بنیاد نهادی، آب ها و گیاهان را آفریدی، کل جهان و نعمت ها را نیک آفریدی. می ستاییم روان یلان و پهلوانان و مردان و زنان نیک اندیشی که با وجدان نیک بر ضد بدی ها بر می خیزند. می ستایین مردان و زنان نیک اندیش و جاودانه را که همواره سود رسان هستند. همان شود که آرزو کردیم. بشود که از اشَوَن ها باشیم. همازور باشیم. دور از وناه و وناه کاران باشیم. هم کرفه بسته کشتیان و نیکان و وهان هفت کشور زمین باشیم. دیر زیویم. درست زیویم. شاد زیویم. تا زیویم. به کامه زیویم. گیتی مان به کامه تن باشد. مینویمان به کامه روان باشد. همازور باشیم. همازور هما اَشو باشیم. اشم وهو (تاسر)

 

3- اوستای سال نو برای موبایل

  انجمن موبدان تهران اوستای سال نو را به گونه نرم افزاری برای تلفن همراه آماده کرده است.

 با اجرای این برنامه متن اوستای سال نو بر روی گوشی تلفن همراه نشان داده می شود و هم زمان با آن، خواندن این اوستا با صدای موبد مهربان فیروزگری پخش می شود. 

این نرم افزار با فرمت جاوا نوشته شده و روی بیشتر تلفن های همراهی که جاوا را پشتیبانی می کنند اجرا می شود. این برنامه به دو صورت آماده شده است، یکی برای تلفن های همراهی که فایل های Mp3 را پشتیبانی می کنند و یکی دیگر برای آنهایی که از فایل های صوتی Amr استفاده می کنند. نرم افزار اوستای سال نو به دست جوانان هم کیش پدید آمده و برنامه نویس آن پدرام عزتی بوده و کارهای گرافیکی و هماهنگی تولید نرم افزار برعهده رامین شهزادی بوده است.

این نخستین تلاش انجمن برای برآوردن نیاز همکیشان در زمینه نرم افزار های تلفن همراه بوده و بی شک خالی از اشکال نیست. پس ما از کسانی که در نصب و اجرای این برنامه بر روی گوشی های خود مشکل دارند خواهشمندیم در تارنگار انجمن موبدان مشکلات، دیدگاه ها و پیشنهادهای خود را بیان کنند تا در نگارش های تازه تر، نرم افزارهای کامل تر و مفیدتری را به شما پیشکش کنیم.

در ادامه می توانید با توجه به اینکه گوشی شما از فایل صوتی Mp3 یا Amr استفاده می کند، فایل مربوطه را دانلود کنید و برای آن دسته از گوشی هایی که برای نصب برنامه به فایلJad  نیاز دارند، باید فایل مربوطه را نیز دانلود کرد:

 

دریافت راهنمای نصب      دانلود

دریافت فایل ها : 

Avesta.Amr.jar               Avesta.Mp3.jad               Avesta.Mp3.jar 

Avesta.Amr.jad               Avesta.mp3


 

 4- فشرده ای درباره گاهشمار زرتشتی 

 

گاهشمار دینی مزدیسنا

این تقویم در تاریخ ایران به تقویم دینی مزدیسنا یعنی تقویم زرتشتی و یا تقویم اوستایی مشهور است. این تقویم کاملا مذهبی است و بر اساس خواسته‌های دینی زرتشتیان و بر اساس انجام مراسم و فرایض دینی آنان بنا شد. به طوریکه هر یک از روزها و ماههای سال به فرشته یا فرشتگانی اختصاص دارد و انجام فرایض دینی را در زمانهای خاص توصیه می‌نماید.

 

خصویات

شبانه روز در گاهشمار مزدیسنا

در اوستا شبانه روز به پنج وقت یا گاه تقیسم شده:

هاون گاه یا گاه بامدادی

رپیتوین گاه یا گاه نیمروزی

ازیرن گاه یا گاه پسین

ائیوی سروترم گاه یا گاه شبانه

اشهین گاه یا پگاه

 

 

مناسبت‌ها و روز

هر ماه در گاهشمار زرتشتی سی روز می باشد ،روزهای ۳۰ گانه در این تقویم که هر یک به نام فرشته یا ایزدی نامگذاری شده‌است به شرح زیر می‌باشد:

 

اورمزد ( پروردگار )

وهمن ( اندیشه نیک )

اردیبهشت ( بالاترین راستی )

شهریور یا خشتروئیریه ( پادشاهی آرزو شده )

سپندارمذ یا سپنت آرمئیتی ( فروتنی )

خرداد یا هوروتات ( تندرستی )

امرداد یا امرتات ( بیمرگی )

دی به آذر یا دئوش ( آفریدگار )

آذر یا آتر ( آتش )

آبان ( آب )

حورشید یا هورخشئت ( خورشید )

ماه یا ماونگه ( ماه )

تیر یا تشتری ( باران )

گوش یا گئوش ( هستی )

دی به مهر یا دئوش ( آفریدگار )

مهر ( مهر ، پیمان )

سروش ( فرمانبرداری )

رشن ( دادگستری )

فروردین یا فره وشی  ( نیروی پیشرفت )

ورهرام ( پیروزی )

رام ( بنیادی )

باد ( باد )

دی به دین یا دئوش ( آفریدگار )

دین یا دئنا ( وجدان )

ارد (ارت) یا اشی ونگوهی ( توانگری )

ارشتاد (اشتاد) یا ارشتات ( راستی )

آسمان ( آسمان )

زامیاد یا زم ( زمین )

مانتره سپند (مهر اسپند) یا منثر سپنت ( گفتار آسمانی )

انارام ( روشنایی بی پایان )


در خرده اوستا در گفتاری تحت عنوان سیروزه می‌خوانیم, نگهبانی از ۳۰ روزهای ماه به یکی از فرشتگان سپرده شد و به همان فرشته نامزد گردیده‌است و ایزدان معروف مزدیسنا, همان که روزهای ماه را به نامهای آنان خوانده‌اند و خود ایزدان بزرگ از همکاری مهین فرشتگان که آنان را امشاسپندان گویند, شمرده شده‌اند و بقیه همکاران و مددکاران آنها می‌باشند:

 

امشاسپندان = ایزدان همکار

هرمزد = دی به آذر, دی به مهر, دی به دین

بهمن = ایزد ماه, ایزد گوش, ایزد رام

اردیبهشت = ایزد آذر, ایزد سروش, ایزد بهرام

شهریور = ایزد خور, ایزد مهر, ایزد آسمان, ایزد ائیران

سپندارمذ = ایزد آبان, ایزد دین, ایزد ارت, ایزد ماراسپند

خرداد = ایزد تشتر (تیر), ایزد فروردین, ایزد باد

امرداد = ایزد رشن, ایزد اشتاد, ایزد زامیاد

 

در گاهشمار مزدیسنا چون سال را ۱۲ ماه ۳۰ روزه حساب می‌شود پس ۵ روز اضافی را به نام اندرگاه یا پنجه می‌نامیدند. هر یک از پنج فصل گاتها نیز به یکی از روزهای اندرگاه منسوب شده‌است. اسامی این پنج روز عبارت است از:


پنج روز بهیزک (پنجه)

اهنوت گاه : نام نخستین بخش از سرودهای اشوزرتشت.

اوشته وت گاه: نام دومین بخش از سرودهای اشوزرتشت.

سپنته مت گاه: نام سومین بخش از سرودهای اشوزرتشت.

وهوخشتر گاه: نام چهارمین بخش از سرودهای اشوزرتشت.

هیشتوئیشت گاه: نام پنجمین بخش از سرودهای اشوزرتشت.

 

بهیزک یا پنجه بزرگ

 در گاه نمای زرتشتی هر ماه سی روز و هر سال دوازده ماه است و در پایان اسفند پنج روز پنجه می آید که روی هم رفته 365 روز می شود.

در دین زرتشتی هر روز نام ویژه ای دارد که در این گاهنامه نیز یاد شده است . چون سال خورشیدی 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 49 ثانیه است ، از این رو پس از پایان یافتن دوازده ماه و پنج روز پنجه ، 5 ساعت و 48 دقیقه و 49 ثانیه باقی میماند که آن را به زبان پهلوی بهیزک می گویند.

بهیزک همان است که در گاه شماری ها به نام کبیسه یاد میکنند. در هر چهار سال با فزودن ساعتها ، دقیقه ها و ثانیه های زیادی شش روز میماند و روز ششم را در زبان پهلوی اورداد نام نهاده اند که بچم روز زیادی است.

همچنین بخوانید : آشنایی با سنتها و آیین پنجه


 

جشن‌ها

بیشتر بدانیم

هر روزی که نام ماه و روز با یکدیگر برابر می‌شود ایرانیان باستان جشن می‌گرفته‌اند. امروزه نیز زرتشتیان این مراسم‌ها را اجرا می‌کنند. 

 

جشن فروردینگان = فروردین روز (۱۹) در ماه فروردین زرتشتی

جشن اردیبهشتگان = اردیبهشت روز (۳) در ماه اردیبهشت زرتشتی

جشن خردادگان = خرداد روز (۶) در ماه خرداد زرتشتی

جشن تیرگان = تیر روز (۱۳) در ماه تیر زرتشتی

جشن امردادگان = امرداد روز (۷) در ماه امرداد زرتشتی

جشن شهریورگان = شهریور روز (۴) در ماه شهریور زرتشتی

جشن مهرگان = مهر روز (۱۶) در ماه مهر زرتشتی

جشن آبانگان = آبان روز (۱۰) در ماه آبان زرتشتی

جشن آذرگان (آذرخش) = آذر روز (۹) از ماه آذر زرتشتی

جشن های چهار گانه دیگان = روزهای دی روز در ماه دی زرتشتی

جشن اسفندگان = سپندارمذ روز (۵) در ماه اسفند زرتشتی

 

دیگر جشن‌ها

اورمزد و فروردین ماه : جشن نوروز جمشیدی و آغاز بهار.

خورداد و فروردین ماه : ششم فروردین ، جشن زادروز اشوزرتشت و برگزیده شدن آن وخشور به پیامبری.

تیر و فروردین ماه : سیزدهم نوروز .

تیر و تیر ماه : جشن تیرگان و روز آشتی میان شاه ایران و توران در زمان منوچهر.

مهر و مهر ماه : جشن مهرگان و جشن پیروزی ایرانیان بر ضحاک به سرکردگی کاوه آهنگر و بر تخت نشستن فریدون.

روز دهم بهمن ماه : جشن سده ، سدمین روز از زمستان بزرگ به یاد پیدایش آتش.


گاهان بار ها

در گاه شماری باستانی شش گاهان بار داریم که از جشن های موسمی زرتشتیان به شمار می آیند. گاهان بار به چم گاه های بار و برپایی گاههای بار همگانی و مهمانی است. گاهانبار در اوستا یا اریه نامیده میشود که از واژه یاره آمده است و به معنی جشن سال است.

زرتشتیان در این شش روز انجمن های مهمانی و داد و دهش برپا می کنند و بار همگانی میدهند و با خواندن نماز و نیایش ، سپاس آفرینش های اهورامزدا به جا می آورند.

این شش روز گاهان بار بدین گونه هستند:

 

Maidh-yo-zarem ، میدیوزرم گاه :

از روز خور تا دی بمهر   در اردیبهشت ماه . چهل و پنجمین روز از اول سال.

که در آن آسمان آفریده شد.

Maidh-yo-shema ، میدیوشهم گاه :

از روز خور تا دی بمهر در تیر ماه ، صد و پنجمین روز سال.

که در این روز آب آفریده شد.

Paiti-shahem ، پیتی شهم گاه :

از اشتاد تا انارام در شهریور ماه ، صد و هشتادمین روز سال.

که در این روز زمین آفریده شد.

Aya-threm ، ایاسرم گاه :

از اشتاد تا انارام در مهر ماه ، دویست و دهمین روز سال.

که در آن گیاه آفریده شد.

Maidh-ya-rem ، میدیارم گاه :

از مهر تا ورهرام در دی ماه ، دویست و نودمین روز سال.

که جانوران آفریده شدند.

Hamas-path-maedem ، همس پت میدیم گاه :

از اهنود تا وهیشتوایش گاه ، در آخرین روز کبیسهٔ سال یعنی سیصد و شصت و پنجمین روز سال که وهیشتواشت گاه می‌نامند واقع است.

که مردمان آفریده شدند.


بیشتر بخوانیم : جشن های فصلی و گهنبار ، گاهان بار


روزهای یادبود هما روانان ( درگذشتگان )

روز اورمزد و تیر ماه : پرسه همگانی تیر ماه به یاد کشته شدگان جنگ.

روز خور و دی ماه : روز درگذشت اشوزرتشت.

روز اورمزد و اسفند ماه : پرسه همگانی اسفند ماه به یاد کشته شدگان جنگ.


روزهای پرهیز از خوردن گوشت در هر ماه

در این روزها از هر ماه زرتشتیان از خوردن گوشت پرهیز میکنند :

وهمن ، ماه ، گوش ، رام



هفته !

هرچند در گاهشمار زرتشتی چیزی به نام هفته وجود ندارد و هر ماه به 30 روز بخش میشود که هر روز نام خود را دارد ولی آیا می دانید نام روزهای هفته‌ فرنگی ، ریشه کهن ایرانی  باستانی دارند؟!


نام روزهای هفته در باستان بدین گونه بوده است:


کیوان شید (شنبه) :

نخستین روز هفته به نام کیوان شید نامگذاری شده است که تشکیل شده است از کیوان + شید . کیوان بعد از مشتری بزرگترین سیاره شمرده میشود که 700 برابر زمین است. آنرا زحل نیز نامیده اند. شید نیز به معنای نور و روشنایی است. از این رو، روز نخست ایرانی حکایت از سیاره روشن و نورانی را دارد .


مهر شید (یکشنبه) :

روز دوم از هفته مهرشید است که مهر آن به معنای دوستی و مهربانی در پهلوی میتراست . مهر برگرفته شده از آئین هفت هزار ساله میترایی است. مهر همچنین ایزد عهد و پیمان است و در اوستا آمده است که هیچ چیز بر ایزد مهر پوشیده نخواهد بود. نامگذاری این روز به مهرشید حکایت از تعهدی است که بین مردمان باید برقرار باشد زیرا در ایران باستان پیمان شکنی و دروغ بزرگترین گناهان به حساب می آمده است. شید نیز به مهنای روشنایی و نور می باشد .


مهشید (دوشنبه) :

مه بر گرفته شده از ماه است که این نیز از آیین میترایی کهن ایرانی آمده است. خورشید و ماه از تندیس های آئین میترایی بوده اند که نشان از قدرت و پویایی جهان آفرینش دارند . سومین روز هفته در ایران باستان به نام این نماد خداوند نامگذاری شد و آنرا مهشید به معنای ماه روشن و نورانی نام گذاشتند .

بهرام شید (سه شنبه) :

بهرام برگرفته شده از ورهرام زبان پهلوی باستان است و از یک سو نام ستاره مریخ است. بهرام ایزد پیروزی در ایران باستان شمرده می شده است و اندیشه نیاکان ما بر این بوده است که خداوند یکتا (اهورامزدا) نیروی هایش را برای اجرا در بین افراد بشر بین ایزدان (فرشتگان) خود تقسیم نموده است تا آنان ، آنرا برای مردمان پیاده کنند. از این رو بهرام ، ایزد پیروزی نامیده شده بود و چهارمین روز هفته به نام روز پیروزی روشنایی بر تاریکی و غلبه انسان بر بدی ها و اهریمن نامگذاری شد .


تیرشید (چهارشنبه):

تیر برگرفته شده از تیشتر پهلوی است. نیاکان ما تیر را ایزدان و نگهبان باران نامگذاری نموده اند و اینگونه می پنداشته اند که اهورامزدا برای یاری رسانی به کشاورزان و جلوگیری از خشکسالی و باروری زمین و سبز و سالم و پاکیزه ماندن جهان به ایزد باران فرمان میداده است که به یاری مردمان برسد. در کل این روز به نام روز روشنایی باران و خواست پروردگار برای حفظ طبیعت نامگذاری شده است.


اورمزد شید (پنجشنبه):

اورمزد نام دیگری از دهها نام اهورامزدا است که همگی حکایت از قدرت و توانایی پروردگار دارند. این نام از واژه های پهلوی ارمزد، هرمزد، اورمزد، هورمزد، اهورامزدا، مزدا گرفته شده است . از این رو پنجمین روز هفته به نام روز روشنایی خداوند نامگذاری شده است. این واژه هنوز به گونه ای دیگر در شب های جمعه برقرار است و هنوز تصور مردمان ما بر این است که شب های جمعه روز ارتباط با خداوند و فوت شدگان است .


ناهید شید (آدینه):

ناهید همان آنهیته یا آناهیتا است که ایزد آب قرار گرفته است. در اوستا آناهیتا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا، قدی بلند و اندامی تراشیده نام نهاده شده است و نام دیگر ستاره ونوس نیز آناهیتا یا ناهید است. به این ترتیب ، روز جمعه روز روشنایی آب و مظهر بخشندگی و عنایت پروردگار نامگذاری شد .


اینک با بررسی ریشه‌های این واژگان به این بر‌آیند ساده می‌رسیم:



کیوان شید : شنبه
Saturday = Satur + day
Saturn = کیوان

مهرشید : یکشنبه
Sunday = Sun + day
Sun = مهر، خور (خورشید)

مهشید : دوشنبه
Monday = Mon + day
Moon = ماه

بهرام شید : سه‌شنبه
Tuesday = Tues + day
Tues = god of war = Mars= بهرام

تیرشید : چهارشنبه
Wednesday = Wednes + day
Wednes = day of Mercury = Mercury = تیر

هرمزشید : پنج‌شنبه
Thursday = Thurs + day
Thurs = Thor = day of Jupiter = Jupiter = هرمز

ناهیدشید یا آدینه : جمعه
Friday = Fri + day
Fri = Frig = day of Venues = Venues = ناهید

 

 

دست‌كاری در سالنمای زرتشتیان مورد تایید نیست

 

نوشته شده در شنبه, 05 امرداد 1387 05:58


سالنمای زرتشتیان

 

انجمن موبدان در نامه ای که در ادامه می خوانید نوشت که دستکاری در تقویم زرتشتیان به هیچ وجه مورد تایید انجمن موبدان تهران نیست.

به خشنودی اهورامزدا

محترما همانگونه که آگاهی دارید، یکی ازمهم ترین وظیفه انجمن موبدان تهران ،اداره امور مینوی (دینی وفرهنگی ) جامعه زرتشتیان ایران و حفظ اصول دین وارزش های فرهنگ زرتشتی بوده و می باشد ، که در درازای تاریخ پرافتخار خود ، با تمام وجود کوشش کرده است که این اصل را در نظر داشته و دین داری و دین یاری را درجامعه افزون نموده و ا ز بدعت های غیراصولی و دین سازی و دین بازی (اشموغی ) به شدت جلوگیری نمایند.

و با سپاس از همه نیک اندیشانی که با دیدی خردمندانه و براساس وجدانی بیدار به همه جزئیات مینوی جامعه توجه داشته و برآن هستند که از راه راست و درست و به طریق مدنی برای درک درست و انتشار راستی ها کوشش نمایند . به آگاهی عموم زرتشتیان می رساند که با توجه به اینکه :

1. گاه شماری دینی در همه ادیان و مذاهب با گاه شماری رسمی کشور ، ارتباطی نداشته و الزام به برابر بودن این دو تقویم نیست .

2. براساس مدارک تاریخی گاه شماری « جلالی» ایران ازروی تقویم زرتشتیان برداشت شده و تنها در زمان سلطنت رضا شاه درسال 1304 بوده است که به دلیل ساده کردن تقویم جلالی، به شش ماه نخست سال خورشیدی یک روز اضافه شده است .

3. همه ادیان در جهان دارای تقویمی دینی ویژه می باشند که گاه شمارآنها مناسبت های مذهبی خود را تعیین می نمایند .

4. انجمن موبدان بنا ندارد که برای برابر شدن با روز ، دست از پاسداری از سنت های نیکوی زرتشتیان بردارد . بلکه تنها و تنها آیین (سنت ) هایی را قابل تغییر دانسته و می داند که موافق با دین وفرهنگ زرتشتیان نبوده و یا ثابت شود که برخلاف موازین دینی می باشد و با دلایل مستدله مردود باشد.

و ازهمه مهم تر این که : با مطالعاتی که انجمن موبدان تهران در این مدت با مشاوره با کارشناسان انجام داده است ، گاه شماری زرتشتیان ، از دقیق ترین و کامل ترین تقویم های جهان است.

نتیجه :

به دودلیل زیر :

 

یک : حذف پنجه و گاه گاتابیو و تغییر زمان روزها ، که از نظر دینی و امور مذهبی مشکلات بسیار زیادی را برای زرتشتیان به بار خواهد آورد.

دوم : گاه شماری زرتشتیان براساس دانش و خرد و منطق کاملا علمی می باشد .

دستکاری در تقویم زرتشتیان به هیچوجه مورد تایید انجمن موبدان تهران نبوده و نمی باشد.

با درود بر نیاکان با دانش و فرهنگ مان که توانستند با تکیه بردانش ستاره شناسی و فلسفه، این چنین گاه شماری دقیق و کارساز فراهم نمایند که موجب فخر ایرانیان و سربلندی زرتشتیان جهان می باشد

انجمن موبدان تهران

نگارخانه

نگارخانه

برگه فرتورهایی از اشو زرتشت اسپنتمان :   http://dinebehi.com/dl/fartur/zartosht

برگه فرتورهایی از فروهر:                   http://dinebehi.com/dl/fartur/fravahar

فرتورهایی از آتش و آتشکده :                      http://dinebehi.com/dl/fartur/fire

برگه فرتورهایی از گات ها و اوستا:            http://dinebehi.com/dl/fartur/gatha

برگه فرتورهای زرتشتی از ا ف :                    http://dinebehi.com/dl/fartur/af

برگه فرتورهای دین بهی در فلیکر:   http://www.flickr.com/people/dinebehi

برگه فرتورهایی از آیین سدره پوشی در آلمان: http://www.dinebehi.com/dl/fartur/sedreh2012

آتشکده آنلاین

آتشکده آنلاین

 

در نهاد تمام زرتشتیان آتشی همیشه روشن نهفته است که راه راست را با کمک خرد و اندیشه نیک به ما نشان میدهد 

این یک حرکت نمادین در فضای وب می باشد و امید است روزی در سراسر گیتی زرتشتیان به آتشکده ها دسترسی داشته باشند و نیایشهای خود را در آن مکان پاک و مقدس انجام دهند.

به خشنودی اهورا مزدا

برای ورود بر روی فرتور زیر کلیک کنید

 

چشم دل را بگشا ، نور می آید درون

تیرگی ها می روند ، عشق میتابد برون

آتش اورمزد را در دل خویش زنده کن

پاکی و نور را ببین و سوی او روانه شو

نور حقیقت است این ، در ره نور پای نِه

نور تو را رهایی است پس سوی او شتاب کن

آیین سدره پوشی

آیین سدره پوشی

موبد کامران جمشیدی


گزیده از درونمایه

تاریخچه سدره پوشی

سدره

کشتی

چگونگی کشتی بستن و فلسفه آن

خوان گزاری

چگونگی داشتن سدره بر تن


تاریخچۀ سدره پوشی

ایرانی، از دوردست ها تاریخ، از زمانی که به زندگی گروهی روی آورد، نوجوانان خود را با برپایی آیین های ساده ای به دنیای بزرگتران راه می داد. این نوجوانان از آن زمان در انجام کارها شرکت جسته و خویشکاری می پذیرفتند. این آیین های ویژه را می شود به پروانۀ ورود مانند کرد، که به نسبت جا و زمان ساده بوده اند و برای نمونه با بستن ریسمانی به کمر نوجوانان انجام می شده اند. همین کارِ ساده، به جوانان گونه ای باور به خویشتن می داد تا دوش به دوش پدران و مادران خویش به کارزار زندگی خانوادگی و گروهی وارد شوند. سن جوانان برای انجام چنین آیینی کمابیش ١٥ سالگی بوده است که آن را سن رسیدگی برای پذیرش خویشکاری می دانسته اند.

 

از نگر استوره ای / تاریخی کمر بستن را به جمشید پیشدادی پیوند می دهند، که جمشید خود از سویی نمادِ انسان و همچنین شهریاری نیک و از سوی دیگر نشانۀ یک دورۀ دراز از تاریخ و زندگی آریاییان، پیش از جابجایی بزرگشان بوده است.

اشاره شود که پوشش و جامۀ ایرانیان در روزگار باستان یک سَره بوده است (در آغاز چیزی مانند شلوار امروزی نبوده است)، که هنگام کار و تلاش روزانه برای آنکه دست و پاگیر نباشد، میانِ آن را با یک بند یا چیزی مانند به آن بر کمر خود تنگ می کردند.  از همین رو “کمر بستن” یا “میان بستن” نشانۀ وارد شدن به دنیای کار و تلاش بوده است.

هنگام پیدایش اشو زرتشت و دین بهی نیز این آیین رواج داشته است. از ویژگی های اشو زرتشت آن بود که در کنار برانداختن نشانه های بت پرستی و خرافه ها، پذیرای آیین های خوب و سازندۀ زمان خود نیز بود. یکی از این آیین ها همین کمر بستن بود که پس از برپایی دین بهی و پذیرش آن از سوی مردم، بگونۀ آیین به دین آمدن و پذیرش آن در آمد و با نیایش های ساده ای همراه گشت.

زرتشت در گاتاهای خویش از گزینش دین بهی از سوی پسر عموی خویش میدیو ماه و همچنین شاه گشتاسپ، فرشوشتر و جاماسپ سحن می گوید. از اینگونه پذیرش دین در بخش “هفت هات” نیز سخن رفته است. در پارۀ اوستایی “فَروَرد” چندین بند آمده است که دربردارندۀ گزاره ها و فرازهایی است که یک گرونده به دین بهی با گفتن آنها، بازگشت خویش از کارهای نادرست پیشین خود و همزمان پذیرش راه بهی و نیکویی را بیان می داشته است.

بخش بنیادن نیایش یا اوستایی که برای انجام این آیین امروزه بکار می رود از همین بخش اوستا برداشت شده است.

 

سِدرِه و کُشتی

”سدره پوشي” نشانه‌ي بيرونيِ زرتشتي شدن است. با پوشيدن سدره و بستن كشتي آدمي بیان می دارد که به پیوستگی خویش با گیتی و هستی از راه مهر آگاه گشته است و می پذیرد که با دیگر بسته کشتیان و مردمان نیک گیتی هم پیوند و هم پیمان گردد و راه زرتشت و دین بهی را پي‌گيري كند.

سدره پوشي زايشي نو و “تولدي ديگر” است . زايشي مينوي (معنوي) در يك دينِ بهساز و آباد كننده . با پوشيدن سدره و بستن كشتي گامه‌ي كوشاي (جدي)  زرتشتي شدن آغاز مي گردد.

 

سدره

سِدرِه پيراهني است بي‌يقه و بي‌آستين از پارچه نازك سفيد رنگ و نخستین جامه ای است که بدن را می پوشاند.  سدره، جامه‌ي نازش (تفاخر) نيست بلکه جامۀ ساده ای است كه نشان سادگی و پاکی است و رنگ و ريا در آن راهي ندارد. (يقه و آستين بلند هر دو نشانه خودنمايي بوده و آستين بلند و گشاد در گذشته اسباب نازش دارنده آن به شمار مي آمده است) سادگي و سفيدي اين جامه نشان مي دهد كه شخص نمي خواهد با دربركردن آن به جاه و مقامي برسد و آنرا وسيله اي براي رسيدن به بلندپروازي‌هاي خود قرار دهد.

باپوشيدن اين جامه‌ي ساده، سفيد و پاك ،انسان همانند و همرنگ آن مي‌گردد. هم رنگ ديگر زرتشتيان مي شود. بهدين مي شود. سپیدی، خود آمیختگیِ رنگ های دیگر است بدین چیم که رنگارنگیِ زیبای باشنده در گیتی در یگانگی سپید با هم آمیخته می شوند.

یکی از نام های کهن تری که برای این جامه وجود داشته است، “وُهو مَنو وَسترَ” Vohu manu vastra   می باشد به چیم پوشش یا جامۀ وُهومنی / نیک اندیشی. نقش بنیادین و نمادین وهومن، پیوند دادن گونه گونی و حتا همیستاری ها (تضادها) در یکرنگی و هماهنگی میباشد بگونه ای که خود دیده نمی شود و در یکرنگی و بیرنگی آمیخته می شود.

در پیش و پسِ سدره، در بخش های سینه و گردنِ، دو کیسۀ کوچک می باشد که آنکه در پیش است، “گریبان” و یا “کیسۀ کرفه” (کار نیک) نامیده می شود و یادآور آن است که همۀ کردارهای نیک انسان روی هم انباشته شده و او را به شادی و خوشبختی میرساند. کیسه ای که در بخش گردن وجود دارد “گُردِه” نامیده می شود که نشانگر خویشکاری یک بهدین در کار و تلاش برای نو کردن همیشگی جهان و پیشبرد نیکی در گیتی است.

سدره، پوشش مناسبی است برای بستن کشتی بر روی آن. 


( همچنین بخوانید : سفره سدره پوشی  و   سدره چیست )


كُشـتی

كشتي بستن نشانۀ پیوند و پيمان بهدين با خویشتن خویش و دیگر نیکان و وهان گیتی، با خودِ گیتی و هر چه در آن است (طبیعت/آخشیج ها) و سرانجام با اهورامزدا است. با پوشيدن سدره، بهدين جامه‌ي خدمت دين را به بر مي كند و با بستن كشتي كمر خدمت به ميان مي بندد تا جهاني آباد ،آزاد و بدور از جنگ ، ناداري و … بسازد .

واژۀ کشتی از “کُستیک” پهلوی آمده است که خود از ریشۀ “کُست” به چیم پَهلو، سو . کنار و همچنین مرز می باشد. واژۀ coast در زبان انگلیسی (و همانند آن در دیگر زبان های ایرانی / هندی و اروپایی) نز از همین بنمایه می باشد. نام ورزش کُشتی نیز از همینجا مایه گرفته است که در مفهوم گرفتن کمر یکدیگر و زورآزمایی بوده است.

در ادبیات پارسی واژۀ “زنار” نیز برای کشتی زرتشتیان و بندی که عیسویان بر میان می بندند آمده است. واژه ای که در کتابهای فارسی برای کشتی آمده است “اَئِویا اَنگهِن” Aevyâ anghen می باشد که چیم کمربند را می رساند.

سران بزرگ از هم کشوران       پزشکان دانا و گُندآوران

همه سوی شاه زمین آمدند          ببستند کشتی و به دین آمدند

كشتي، بندي است كه از ٧٢ نخ پشمي بافته شده است. بافندگان آن بايد زرتشتیان پارسا باشند . اين ٧٢ نخ به شش ٦ رشته بخش شده است.

و هر رشته اي داراي ١٢ نخ است 6 × 12 .

اکنون ببینیم چرا این شمارۀ ٧٢=6 × 12 در فرهنگ ایرانی چنین پرارج می باشد که شمار هاییتی ها یا بخش های دفتر “یسنا”، که پرارج ترین بخش اوستا می باشد و گاتاها را درون خود دارد، را ٧٢ گرفته اند و می دانیم که این شماره به دین های دیگر نیز راه یافته است 
(البته بدون آنکه بن مایۀ چرایی یا فلسفۀ وجودی خود را به همراه داشته باشد)

شمار ١٢ که می توان گفت بنمایۀ آسمانی و زمینی دارد بدین چم که هم، شمارِ برج های آسمانی / فلکی دروازده گانه می باشد و هم، شمار بخش های سال (ماه ها). ٦ نیز نماد شش چهره گاهانبار یا دوره های نمادین آفرینش/پیدایش هستی است از آسمان ابری (نمادِ خودِ خدا) گرفته تا مردم در پایان (نوروز و گاهانبار ششم) و گردش دوبارۀ آن از نو.

بدین ترتیب می توان گفت که رویهم اینها، همانا همگی هستی و آفرینش را در بر می گیرد. پس کشتی، براستی، نماد همۀ هستی است و گردش آن به دور کمر و میان نماد پیوند بهدین با همۀ هستی و در میان آن قرار داشتن است و نشان جایگاه راستین انسان در این پیوند زمینی-آسمانی.


( همچنین بخوانید : کشتی چیست )


چگونگی کشتی بستن و فلسفۀ آن:

کشتی، در هنگام اجرای آیین، سه ٣ بار به دورِ میان می گردد و چهار ٤ بار گره می خورد، دو گرۀ نخست در پیش رو و دو گره پایانی در پشت.

سه ٣، همیشه نماد اندیشه، گفتار و کردار نیک است؛ ابزاری که با آن می توان فروهر درون را بالاند و گسترد و پرورش داد که تنها راه پیوستن به جهان و جهان آفرین است.

چهار ٤، در فرهنگ ایران دستکم نماد دو چیز است:

     – چهار آخشیج (عنصر) بنیادین هستی، آب، هوا، زمین و آتش

     – چهار نیروی درونی انسان، که در فرهنگ ایران و بسته به زمان با نام های گوناگون از آنها یاد شده است:

         وهمن و ماه و گوش و رام – خرد (تمیز دهنده و پیوند دهنده) و دین (چشم بینا در تاریکی) و جان و روان (آگاهبود)-…

بر این پایه مفهوم و آرش از زدن چهار گره آن است که همۀ آخشیج ها و نیروهای به هم آورندۀ انسان به هم پیوند می خورند و در هم آمیخته می شوند تا او را از درون به هماهنگی و آرامش لازم رسانده (سپنتا آرمیتی) و راه شادی دیرپا و پیشرفت همیشگی (هوروَتات اَمِرِتات) را برایش هموار سازند.

 

پیوند میان مانترای/ نیایش این آیین و روش کشتی بستن

کشتی را هنگامی بر کمر می گذاریم که در نیایش خود خواستار اندیشه نیک و خرد می شویم تا راه اشا یا راستی را دریافته و با کار و تلاشی که در هماهنگی با آن در زندگی انجام می دهیم جهان را پیشرفت دهیم، نو سازیم و جشن زندگی برپا داریم.

هنگامی گره های پیش رو را می زنیم که در هنگام خواندن مانترای “یتا اهو” خواستار آن می شویم که اندیشۀ نیک با همگان باشد تا کارهای زندگانی از روی خرد و به نام مزدا سامان یابند.  

پس می بینیم که همۀ خواست و درخواست یک بهدین آن است که کارهایی انجام می یابند از روی خرد و منش نیک بوده، راست و درست باشند تا زندگانی را آباد و پیشرونده گردانند.

در پایان، گره های آخر را هنگام خواندن مانترای “اشم وهو” و هنگامی می زنیم که می گوییم این کارهای نیک ما را به خرسندی و شادی درونی و خوشبختی خواهند رساند.

 

پیوند میان کشتی بندی و روان انسان

امروزه در دانش روانشناسی استوار شده است که انگیزش های تنی همراه با انگیزش های روانی اثر بسیار ژرفی در روان آدمی به جای می گذارد. اگر ما یک انگیزش تنی را با یک انگیزش روانی همراه نماییم، تکرار آن انگیزش تنی خودبخود اثر روانی را نیز به دنبال دارد. از این رو هر گاه کَسی سدره را بر تن و کشتی را بر کمر خود دریابد، آموزش ها و سرودهای گفته شده در هنگام پوشیدن سدره و بستن کشتی، که در نهاد ناخودآگاهش جایگیر شده است، در ذهن و روانش زنده می شوند و او را خودبخود به پیروی از گزینش ها می کشانند.

یکی دیگر از پیامدهای کشتی نو کردن به گونۀ گروهی، برپا داشتن اندیشۀ یکرنگی و همازوری در گروه می باشد که آرامش روانی در پی دارد.  کشتی رشته ای است که همۀ پیروان آیین مزدیسنا را به هم پیوند می دهد.

 

خوان گزاری

 

جایی که آیین در آن انجام می شود، شایسته است که به زیبایی آراسته شده باشد. فضایی که در آن سفرۀ سپیدرنگ گسترده شده است، بر آن آتشدان روشن، سپندارهای[1] فروزان، آیینه، گل، میوه، خشکبار، تره بار و غیره بر آن جای داده شده باشد. چنین فضای اشویی آرامش بخشی که براستی زایش انسان تازه ای را نوید می دهد، شادی بخش است. دربارۀ آرایش خوان سدره پوشی، روانشاد موبد اردشیر آذرگشسب، در دفتر “آیین سدره پوشی” چنین می نویسد:

« در روز موعود سفرۀ سفید بزرگی را در وسط اتاقی که دور تا دور آن میهمان ها می نشینند، می گسترند. در چهار گوشۀ سفره چهار چراغ یا شمع روشن و در میان سفره اشیاء زیر را به سلیقۀ خود می چینند: یک آفرینگانی (مجمر آتش)، یک ظرف پر از لبان، صندل، چوب عود و سایر خوشبویی ها، یک سینی پر از چند قسم میوۀ خشک مانند پسته، بادام، گردو، قیسی، سنجد، برگۀ زرآلو، انجیر، نارگیل و غیره که مقداری نقل و شیرینی روی آن پاشیده شده و زرتشتیان آن را لُرک می گویند. مقداری گل و سبزه در گلدان و مقداری آویشن و برنج مخلوط با کمی سنجد و شیرینی در یک ظرف.» البته یادآور می شویم که این خوان می تواند بر روی زمین یا بر روی میز چیده شود.


( همچنین بخوانید : سفره سدره پوشی )

 

چگونگی داشتن سدره بر تن

نوزود[2]، تن شسته و پاکیزه، جامه ای سپید بر تن و سدره در بر دارد. پسران می توانند پیراهنی بر تن داشته باشند به گونه ای که با باز بودن دگمه های آن بتوان کشتی با به سادگی بر کمر بست. در هر دو مورد پسران و دختران می شود با داشتن بلوزی بر روی سدره و از راه بالا زدن لبۀ آن نیز به کشتی دسترسی داشت. در جایی که همۀ باشندگان خودی باشند نیازی به داشتن روپوشی بر روی سدره نمی باشد.



[1]  شمع ها

[2]  گرونده یا سدره پوش شونده را می توان “نوزود” (نوزاد) نیز نامید زیرا به مانند نوزاد تازه ای است که به دنیای بهدینی پای می گذارد.

————————————

شیوۀ به دست گرفتن کشتی

آغاز می کنیم با به هم آوردنِ دو سرِ آزاد کشتی که آن را در دست راست می گیریم  (1) و سر دیگر کشتی را (که میان کشتی میباشد) آزاد رها می کنیم. (2)

سپس انگشت میانی دست چپ را در میانِ دو لایۀ کشتی گذاشته و به سوی انتهای رها و بستۀ آن می کشیم تا آن که به انتها برسد (3). سپس این سرِ بسته را که اکنون در دست چپ قرار دارد به سوی بالا برده و سر دیگر (راست) را آزاد رها می کنیم.(4)

اکنون انگشت میانی دست راست را، در حالی که کف دست راست را در برابر کف دست چپ گذاشته ایم، به میان دو لایۀ کشتی برده و آن را به سوی بیرون (سر آزادِ دست راست) می آوریم تا جایی که کمابیش 10-20 سانتی متر به پایان آن مانده باشد. بدین گونه کشتی راه به دو نیمۀ برابر بخش کرده و آن را در دست داریم. چگونگی نگاهداشتن دستها در هنگام آغاز نیایش بدینگونه می باشد.


اکنون زمان آن رسیده است که نیایش را آغاز کنیم.


شما میتوانید اوستای کشتی بستن را با فرمت MP3 از این پیوند دریافت کنید :

دریافت اوستای کشتی بستن


خْشْنَئوتْرَ. اَهورَهِ . مَزداو …

هومَتَ . هوخْتَ . هوَرْشْتَ . يَزَمَئيدِه …

مَنِشنی و گُوِشنی و کُنِشنی، تنی و روانی، گیتی و مینو، اَژِشِ هَمَه گونَه وَناهی اَواخش و پَشیمان، پِه پَتِت هُم.

شکسته باد اهریمن (٣ بار)[1]

 

به خشنودي اهورامزدا

انديشه نيك، گفتار نيك و كردار نيك را می ستایم

از هر دروغ و ناشایستی که از اندیشه و گفتار و کردار من، از تن و روان من و در گیتی و مینوی من سر زده، پشیمانم و باز می گردم.

شکسته باد دروغ و بداندیشی (٣ بار)

 

رَزِشتيا . چيستيا . مَزدَه داتيا . اَشَئوْنيا . دَئِنَياو . وَنْگْهوْيا . مازْدَيَسنوايش …



[1]  بخشی که در میان نشانه های     جای گرفته است تنها در هنگام آیین سدره پوشی بر زبان آورده می شود و بدان آرش است که گرونده از هر آنچه تا کنون در زندگی از او سرزده که زیانبار بوده و از کنش بدانها ناخرسند می باشد، ابراز پشیمانی می کند و می خواهد که از اینگونه اندیشه، گفتار و کردار دور شده و دیگر به راه راستی برود. سپس نیز خواستار شکست و دورافکندن دروغ و بداندیشی می شود.

البته ای بدان آرش نیست که از انسان (که همواره در کار فراگیری از زندگی است) دیگر هرگز کاری سر نخواهد زد که وجدان آگاه او از ناشایسته بودنش آگاه نباشد. اگر چنین شد و بهدین خواست که در هنگام نیایش، از آن کنش در پیش وجدان آگاه خود یاد کرده و با پذیرش کامل آن، از آن ابراز پشیمانی کند و دوری بجوید، می تواند به نمونۀ یک ابزار، از این بخش دوباره بهره گیرد.

یادمان باشد که تنها ابراز کلامی از پذیرش و پشیمانی بسنده نیست و اگر در پی کنش ما زیانی به چیزی یا کسی رسیده است بایست که آن را به شیوۀ خردمندانه جبران نماییم.

—————————————————

من اکنون بر اين باورم كه راست ترين دانش مزدا داده دين نيك و پاك زرتشتي است.

 

اَت . وِ . ستَئوتا . اَئوجائي . مَزدا . اَنْگْهاچا .

يَوَت . اَشا . تَواچا . ايسائي چا .

داتا . اَنْگهِه اوش . اَرِدَت . وُهو . مَنَنگْها .

هَيي تيا . وَرْشْتام . هيَت . وَسنا . فْرَشوْتِمِم …


 اي خداوند خرد، من ستايشگر تو بوده و تا زماني كه مرا تاب و توان است

به راه راستي خواهم رفت و ستايشگر تو خواهم ماند

و كارهاي خود را بر پايه منش نيك و آيين زندگاني انجام خواهم داد

زيرا اين كارهاي راست و درست هستند

كه جهان را همواره تازه می کنند و پیشرفت می دهند.


ستَئومي . اَشِم  اَشِم . وُهو . وَهيشتِم . اَستي اوشْتا . اَستي

اوشتا . اَهمائي . هيَت . اَشايي . وَهيشْتائي . اَشِـم

 

مي­ستايم راستي را . راستي بهترين نيكي است. خرسندي است.

خرسندي براي كسي كه راستي را براي بهترين راستي بخواهد.


هنگامی که به واژۀ “ورشتام” اوستایی برابر با “کارهای راست و درست” می رسیم (که زیر آن ها خط کشیده شده است) ، میان کشتی را که روی انگشت میانِ دست چپ جای دارد (8) با دو دست می گیریم (9)، آن را بر لبان گذاشته، بر پیوند و پیمان خود بوسه ای می زنیم، آن را بالا برده بر چشمان نیز می نهیم، و سپس دو سر آزاد کشتی را رها کرده و میان را بر روی شکم می گذاریم (10) و کشتی را از دو سو کشیده و به پشت می بریم (11)، یک دور زده (12) و به پیش می آوریم.  در اینجا کشتی را آماده برای گره زدن در پیش نگاه می داریم. (13)

پیش از آنکه گره زدن ها را آغاز کنیم دو نکته را یادآوری می نماییم:

١– گره ها هنگام سرودن دو نیایش ارجمند “یتا اهو” و “اشم وهو” زده می شوند. از آنجا که این دو مانتر از ارج بسیاری برخورداند شایسته آن است که به زبان اوستایی سروده شوند، با نگرش به اینکه نیایشگر باید از مفهوم آنها آگاه باشد.

٢– گفتیم که روهم رفته چهار گره زده می شود که دو تا در پیش و دو تا در پشت خواهد بود. در هر دو گونه، نخستین گره را دست راست و از بالا به پایین می اندازد و برای دومین گره، دست چپ چنین می کند.

اکنون گره های پیش رو را آغاز می کنیم، بدین شیوه که دو بار مانترای “یتا اهو” را می خوانیم و هر بار پس از رسیدن به واژۀ ” شْيَئوُ تَنَنام ” برابر با “کارهای زندگانی” یک گره، برابر با روش یاد شده، می زنیم.


يَتا . اَهو . وَئيريوُ … اَتا . رَتوش . اَشات چيت . هَچا…

وَنْگْهِ-اوش . دَزدا . مَنَنگهوُ . شْيَئوُ تَنَنام . اَنْگْهِ-اوش . مَزدائي…

خْـشَتْـرِمچا . اَهورائي . آ… ييم . دريگوُ بيوُ . دَدَت . واستارِم   (٢ بار)


همانگونه كه رهبر دنيوي را تنها از روي راستي اش برمي گزينيم، به همانگونه رهبر ديني را از براي راستي اش مي پسنديم.

انديشه نيك بر همه ارزاني باد، تا كارهاي زندگاني از روی خرد و بنام مزدا سامان یابند.                                                                                                                                                                                                                      

توانایی راستین را کسی دارد كه نياز ستمديدگان را برآورده سازد. (٢ بار)


گره نخست را دست راست و از بالا به پایین می زند

گره دوم را دست چپ و از بالا به پایین می زند

کشتی به پشت می رود و برای گره های پشت آماده می شود

اکنون گره های پشت را می زنیم. یک بار اشم وهو را خوانده و پس از رسیدن به “اوشتا استی” برابر با “خرسندی است” گرۀ نخست را، از راست و با گفتن “اوشتا اهمایی” برابر با “خرسندی برای” گرۀ دوم را، از چپ می زنیم.

اوشتا . اَهمائي . هيَت . اَشايي اَشِم . وُهو . وَهيشتِم . اَستي اوشْتا . اَستي

مي­ستايم راستي را . راستي بهترين نيكي است. خرسندي است.

خرسندي براي كسي كه راستي را براي بهترين راستي بخواهد.

گره نخست را دست راست و از بالا به پایین می زند

گره دوم را دست چپ و از بالا به پایین می زند


اگر از درازای کشتی چیزی بازمانده باشد آن را در کشتی دور کمر می تابانیم تا آویزان نماند

اکنون گره ها زده شده اند و هنگام سرودن فرورانه است. انگشتان شست دو دست را، بر روی کمر، در زیر کشتی برده و باقی انگشتان را بر روی آنها می گذاریم.

مَزْدَيَسنو . اَهمي .

مَزدَيَسنو . زَرَتوشْتريش . فْرَوَرانهِ . آستوتَسچا . فْرَوَرِتَسچا آستويِه . هومَتِم . مَنوْ .

آستويه . هوخْتِم . وَچوْ .

آستويه . هْوَرْشْتِم . شْيَئوُتَنِم .

آستويه . دَئِنام . وَنْگوهيم . مازْدَيَسنيم 

فْرَسپايَئوْ . خِذْرام . نيذاسنِئي . تيشِم . خَئِت وَدَتام . اَشَئوْنيم 

ياهايي . تينامچا . بوشْ يِه ئين . تينامچا .

مزيشْتاچا . وَهيشْتاچا . سرَئِشتاچا . يا . آهوئيريش . زَرَتوشْتْريش 

اَهورائي . مَزدائي . ويسپا . وُهو . چينَهمي 

اَئِشا . اَستي . دَئِنَياو . مازدَيَسنوُئيش . آستو ايتيش 

جَسَ . مِ . اَوَنْگْهِه . مَزدا  (٣ بار خواندن)   

اشم وهو (١)

 مزدا پرستم

برمي گزينم كه مزدا پرست زرتشتي باشم، با ستايش ها و باورها.

انديشه نيك را مي ستايم

گفتار نيك را مي ستايم

كردار نيك را مي ستايم.

دين بهي مزداپرستي را مي ستايم

که آزادی و آزادگی می بخشد، جنگ افزار را كنار مي نهد،

و انسان را با خویشتن و سامان جهان زنده یگانه می سازد.

كه (برای من) از دين هايي كه هستند و خواهند بود

برترين و بهترين و زيباترين است.

که اهورایی است و زرتشتی.

اهورامزدا، خداي دانا را، بنیان همه نیکی ها مي دانم.

اين است ستايش دين مزداپرستي.

به ياري من بيا  اي اهورامزدا (٣ بار)

راستي بهترين نيكي است. خرسندي است.

خرسندي براي كسي كه راستي را براي بهترين راستي بخواهد.

اکنون نوبت سرودن “همازور بیم” یا سرود یگانگی است. در این هنگام برگزارکنند و نوزود دستان یکدیگر را گرفته و با هماوایی سرود همازوری سر می دهند :

هَمازور بيم . هَما زورِ هَما اشو بيم . هما زورِ ويشْ كرفِه بيم . هم كرفهِ يِ كِرفِه كاران بيم . دور از وَناه و وَناه كاران بيم . هم كِرفِه يِ بَستِه كشتيان و نيكان و وَهانِ هفت كشور زمين بيم … اَتَه جَمیات یَتَه آفرینامی .

بشود كه همگي هم پيوند باشيم. با همه اشوان و نيكان هم پيوند باشيم .

در انجام دادن كار نيك هم پيوند باشيم. با نيكوكاران در كردن كار نيك همگام باشيم. از كارهاي ناپسند و نادرست دوري جوييم و با همه بسته كشتيان (زرتشتیان) و خوبان همه سرزمين ها همگام باشيم.

چنین باد که ما خواهانیم.    اشم وهو (١)

و با خواندن چند جملۀ زیر نیایش را به پایان می بریم :

پیروز باد خَروهِ اَویژَه وَهدینِ مازدَیَسنان (3)

پیروز باد دین نیک و با شکوه مزدیسنی    اشم وهو (١)

پِه اورمزد و امشاسپندان کامه باد …

ایدون باد . ایدون ترج باد.

اشم وهو (١)

اکنون نوزود در جای خود می ایستد یا می نشیند و برگزارکننده با خواندن مانترای تندرستی برای او آرزوی تندرستی، شادی و زندگانی خوب و پربار می نماید.

شایسته ترین شادباش های ما ارمغان باد به همگی گروندگان به دین بهی زرتشتی و بازگشتگان به خویشتن خویش. بی گمان گزینش چنین راهی، که همانا راه راستی و درستی می باشد به خشنودی و آرامش خواهد انجامید و رسایی و جاودانگی و خوشباشی همیشگی را در پیش خواهد داشت.

کسی که در پرتو خرد افزاینده وبا دلی پاک

اندیشه و گفتار و کردارش نیک

و با راستی و درستی هماهنگ باشد

مزدا اهورا با توانایی و مهر خویش

به او رسایی و جاودانگی ارزانی می دارد

گاتاها، سرود دوازده (یسنا ٤٧)


برگرفته از سایت رسمی موبد کامران جمشیدی

http://mobedjamshidi.com

———————————————————————————————–

دریافت اوستای کشتی بستن به فرمت MP3

دریافت این نوشتار به فرمت پی دی اف

×××

فیلم آموزشی سدره پوشی و کشتی بستن شماره 1

فیلم آموزشی سدره پوشی و کشتی بستن شماره 2

فیلم آموزشی سدره پوشی و کشتی بستن شماره 3

×××

تاریخ و آیین سدره پوشی و کشتی بستن بخش 1

تاریخ و آیین سدره پوشی و کشتی بستن بخش 2

تاریخ و آیین سدره پوشی و کشتی بستن بخش 3

تاریخ و آیین سدره پوشی و کشتی بستن بخش 4

×××

برای دیدن فیلم های آموزشی می توانید به بخش گالری فیلم مراجعه کنید

——————————————

دستنوشته موبد بهرام موبد اورمزديار در باره چگونگي مراسم


چگونه می توان زرتشتی شد

بازگشت به نوشتار آغازین

 

چگونه می توان زرتشتی شد؟

نوشتاری از موبد کامران جمشیدی

گزیده ای از درونمایه
چگونه میتوان زرتشتی شد
 بنیان های بهدینی
بر اساس این آموزشها
چگونه به خانواده بزرگتر زرتشتیان بپیوندیم
چه بنیادهایی باید از سوی نوزرتشتیان ژرف نگری شود
پرهیز سازمانهای دینی از سیاست پیشگی
پرهیز از باور ستیزی
پذیرش خویشکاری هازمانی و کار گروهی
برآمد

به خشنودی اهورامزدا

 

زرتشتی بودن، پیش از هر چیز، یك آگاهی و باوری ژرف و درونی به بهترین راستی و درستی (اشا وهیشتا یا اَردیبهشت) و نیکی بر بنیان اندیشه و خرد می باشد (وُهومن یا بَهمن). یک زرتشتی باور دارد که راستی بهترین نیکی است و آباد کننده است اما دروغ، آزارنده و ویرانگر جان و جهان است. خوشبختی او با خوشبختی همگان کامل می گردد. برای او جهان هستی یگانه است، بدین مفهوم که هر چه هست با هم و درهم تنیده است و سرنوشت یکی در سرنوشت دیگری اثرگذار است. آب و باد و آتش و خاک را، که هر چه هست از آنها درست شده، سپنتایی و اهورایی می داند و از آلودگی و نابودی آنان که آلودگی و نابودی خود است می پرهیزد. گیاهان و جانوران را نیز در این چرخۀ هستندگی و یگانگی می داند و آنها را نمی آزارد زیرا که پیامدش آزردگی خود و جهان است.

این دین اوست، یعنی بینش برآمده از خرد ، خردی که از ژرفای وجود و وُهومن او برمی خیزد و نیک است و بهساز. از این رو به او مزدیسنی نیز می گویند: کسی که خرد بهمنی را جشن می گیرد. خردی که در هازمان (جامعه) بزرگ او بگونۀ خرد گروهی، در همکاری ، هماهنگی و همآوایی با دیگر اندیشه های نیک و سازنده، زندگی هازمانی او را به نیکی سازمان و سامان می دهد. سامانی که خوشبختی او و همگان را در پی دارد.

اگر شما نیز چنین می اندیشید و بر بنیان این باور سخن گفته و کارهای زندگانی تان را بر آن استوار می دارید، شما نیز یک زرتشتی و یک مزدیسنی یا ستایشگر دانش و آگاهی و خرد می باشید.

 

این یک شناختِ راستین و گزینش بر پایه آن است و در نتیجه امری فردی می‌باشد. این همانا یک فرآیند و روند است که خود، هم آغازگر و هم میوه‌ی یك دگرگونی ژرف درونی می‌باشد و نیاز به زمان برای رسایی یافتن دارد.بسیاری از ایرانیان، که پدران و مادران آنها در جایی در زمان و مکان و در پی رویدادهای گوناگون (اما بیشترین در پی زور و بیداد) از آیین مادری چشم پوشیده و به آیینی دیگر گرویده اند، امروزه چشمان ِشان بر راستی ها و روشنی های فرهنگ و آیین ریشه ایِ خویش باز شده و خواستار بازگشت به خویشتن هستند.

بسیاری از این هم میهنان چه بسا که بسیار راه دارند تا جان و روان خود را از آلودگی های سده و هزاره پاک گردانند اما همانگونه که آمد این یک روند و فرآیند است و ارجمند آن است که راه دیده شود و روشنایی خود را بنمایاند. رهرو خود دیگر در راه افتاده و بسوی آماج و آماجگاه (مقصد و مقصود) روان می شود. همگی این نازنیانِ هم میهن و هم اندیش نیز آزادند که خود را زرتشتی/ بهدین/ مزدیسنی بدانند و بنامند و کسی نیز بر پایۀ آزادی گوهریِ انسان برای گزینش باور، حق بازخواست او را ندارد.

از سوی دیگر و در کنار و دست در دست آزادی، و برای آنکه این آزادی در چهارچوب راستی و نیکی بماند، بایسته است که هر کس پاسخگوی گزینش های خویش و اندیشه و گفتار و کردارش باشد.

آزادی و آزادگی به مفهوم بی بندوباری و هرج و مرج نیست که اگر چنین باشد به دروغ، که ویرانگر جان و جهان است دگرگون می شود. یک بِهدینِ آزاده، انسان رسیده و پخته ای است که پاسخگوی کردارهای خویش است و خویشکاری (مسئولیت) آن را بر خود گرفته و زمین و زمان و دیگران را پاسخگو نمی یابد. مزدیسنا، آیین خردمندان و رسیدِگان فرهنگی است.

 

بس است هر چه خود را و خرد و زندگی و سرنوشت خود را در دست دیگران، آن هم دشمنانِ خویش گذاشتیم و بر آیین های ناخودی و بیایانی سرنهادیم. آیین هایی که انسان را خردمند نمی خواهند بلکه بنده و برده و گوسفند می خواهند، که سر به زیر اندازد و حتا اگر سرش را بزنند آن را بلند نکند.

یک ایرانی/ زرتشتی سربلند است و سرافراز به آنچه در چنتۀ فرهنگی و آیینی و تاریخی و اخلاقی خویش دارد و انسان آزاده ای است که سر تسلیم بر درگاه نابکاران و دزدان و ددان فرود نمی آورد.

پس سربلند باشیم و خود را ایرانی و زرتشتی / بهدین / مزدیسنی بدانیم و بنامیم.

 

بنیان های بهدینی

 

ما زرتشتیان با توجه به آموزش های راستین دین مان و پیامِ پیام آورمان، اَشو زرتشت می پذیریم كه:

 

١ـ دین زرتشتی یا دین بهی، آنگونه كه اشو زرتشت آن را می نامید، نخستین دین یگانه شناسی جهان می باشد كه انسان را از پرستش خدایان پنداری و گوناگون بازداشته و آنان را با خدای یگانه، اهورا مزدا آشنا ساخت.

 

٢- بنیان گزار دین بهی، زرتشت از خاندان اسپنتمان، در میان مردمی به نام “آریاها” برخاست و پس از گذار از روندی در جستجوی خود به دنبال راستی ها، به ذات و گوهر نیروی برتر و یگانه و آفریننده و قوانین پیش برندۀ زندگی و راهِ رسیدن به شادی، آرامش و خوشبختی انسان دست یافت و پیام خدا و خرد را برای مردم به ارمغان آورد.             

 

ما زرتشتیان برای بزرگداشت پیام آور، پیام دار و آموزگار خود همواره او را با پیش نام “اَشو” و به گونه ی “اشو زرتشت” نام می بریم. اشو به چم (معنی) كسی است كه رهرو راه اَشا باشد (راه راستی) و فرنامی است كه خود آن اشو به راست روان و درست كرداران داده و آنها را “اَشَوَن” نامیده است.      

 

بر پایه ی آخرین پژوهش ها و شمارش هایی كه از سوی دانشمندان خودی انجام یافته و به پذیرش همگانی رسیده است، مكان پیدایش اشو زرتشت و خاستگاه دین بهی، سرزمین های شمال خاوری ایران كنونی (خراسان بزرگ) و زمان آشکار کردن پیام ایشان در سن سی سالگی، در ١٧٣٧ سال پیش از زایش مسیح بوده است. این تاریخ برای ما آغاز گاهشماری به شمار می آید كه به آن “سال زرتشتی” می گوییم.

 

٣- بنیان و اساس پیام و آموزش های اشو زرتشت كه خود آنها را مانْتْرَ  Mânthra  نامیده است و در چم “اندیشه برانگیز” میباشد، در دفتری با نام “گاتها” در دسترس ماست كه “كتاب راهنمای” ما زرتشتیان می باشد.                                    

 

اوستا نام جٌنگی (مجموعه ای) از دفترها و نوشتارهای به یادگار مانده از همگی تاریخ و فرهنگ ایرانیان، در زمان های گوناگون است كه سرچشمه ی بسیار باارزشی است برای آگاهی و پژوهش در چگونگی زندگی و باورها و فرهنگ مردم ایران زمین در این پهنه ی گسترده ی تاریخی. گاتها و چند سروده و نوشتار دیگر كه بوسیله ی نزدیك ترین یاران اشو و با همان روش فكری و در همان زمان گفته شده اند رویهم جنگی را به نام “سُتوت یسن“  Yesna   Staota   تشكیل می دهند. این جٌنگ تنها آموزگار و راهنمای ما از“اصول دین” می باشد.  

 

بر اساس این آموزش ها :                             

دین بهی، دینی جهانی است و تنها برای مردم یك كشور، نژاد، ملیت یا رنگ پوست ویژه ای نمی باشد و هدف و آرمان آن آرامش، شادی، بهزیوی و خوشبختی انسان می باشد. بنابراین یك بهدین در هر كجای دنیا كه به سر می برد باید بر اساس آموزش های دین خود، خرد و دانش و داد را راهنمای اندیشه خود قرار داده و به وسیله ی اندیشه و گفتار و كردار نیك همواره در راه رسایی تن و روان و بهبودی و بهزیستی خود و همبودگاه (اجتماع) بكوشد. البته با توجه به زادگاه اشو زرتشت و مكان رشد و گسترش دین بهی و آمیخته بودن تاریخ این دین با تاریخ ایران زمین، این سرزمین زادگاه تاریخی پیامبر و دین بهی به شمار می آید. به همین دلیل بهدینان در هر كجای دنیا كه می زیند ایران را سرزمین مادری خود دانسته و برای بهروزی و رستگاری آن همواره در تلاش خواهند بود.

 

٤- تاریخ زرتشتیان (آن گروه كه در سرزمین مادری بجا ماندند) بخشی از تاریخ این سرزمین و فراز و نشیب های آن است. همچنان كه سرگذشت و روندِ دگرگونی فكری و سنتی كوچندگان (پارسیان) نیز واكنشی در برابر قوانین فرمانروا بر چگونگی (شرایط) زیستی آنان در سرزمین های تازه (هند و پاكستان) بوده است. زرتشتیان می باید كه تاریخ و سرگذشت پدران خود را بدانند تا با كند و كاو در آن به انگیزه های چگونگی امروز پی برده و با بكار گرفتن خرد، هم فردی و هم گروهی روش هایی درست و اشایی را برای پیشرفت به سوی آینده ای بهتر و روشن تر و سرانجام دست یافتن به سازمان دوستی جهانی به كار گیرند.

 

٥- همانگونه كه گفته شد دین بهی، جهانی و برای همه ی انسان ها است، بنابراین باید با خردمندی و تدبیر به بازگویی و گسترش آن پرداخت. در این راه به چند بنیان مهم باید توجه داشت :                     

 

الف- ما باید آنچه را كه از روی خرد باور داریم به دیگران بشناسانیم و هر كجا كه خرد شاهراهی را روشن كرد، راه و روشنایی را تایید كنیم. بر مبنای این اندیشه با هیچ باور و دین و مذهبی آهنگ ستیز نداشته و از برخوردهای ناسازنده و نابخردانه پرهیز می كنیم.                                                        

 

ب- دین بهی، در درجه نخست دینی است انسان ساز و آرامش جو و آرام ساز كه این آرامش را برای همبودگاه جهانی پایه ریزی می كند. این دین به دنبال به دست آوردن قدرت سیاسی یا دولتی نبوده و از پایه، دین را از سیاست/دولت جدا میداند و بنابراین تنها پذیرای كسانی است كه برای پاك سازی خود و از روی باوری راستین و از روی خواستی پاکدلانه به دین بهی روی میاورند و نه كسانی كه تنها به دنبال خواست ها و هدف های سیاسی یا گروهی خود و یا هر انگیزه ی دیگری از این دست می باشند.                       

 

پ- از آنجا كه منش بد و اندیشه ناپاك و ویران ساز وجود دارد، زرتشتیان و سازمان های زرتشتی می باید دارای كارسازهای پدافندی (مكانیزم های دفاعی) بوده و با دلی پاك و هشیارانه به شناسایی و جلوگیری كردن از آزار بدمنشی بپردازند.    

 

ث– هر آنكس كه :                          

–   دانش و بینش درست  زرتشتی داشته باشد و باورمندانه آنها را به كردار درآورد        

– با پژوهش پیگیر از تاریخ گذشته و امروز زرتشتیان آگاهی یابد

– به سختی ها و رنج های این مردم در راه نگاهداری و پایداری دین و فرهنگ نیاكانی ارج بگذارد  و از روی اختیار و آزادی دین زرتشتی را برگزیند زرتشتی به شمار می آید.

این گزینش و پذیرش دو گامه (مرحله) دارد. نخستین گامه شناخت، آگاهی، گزینش، باور و كردار بر پایه ی دین است كه امری است شخصی و سپس پذیرش از سوی همبودگاه  زرتشتی و شركت  در كاركردهای آن می باشد. این پذیرش و به دین آمدن به شكل سدره پوشی و بوسیله ی کسانی انجام می پذیرد كه از سوی زرتشتیان این خویشکاری (مسئولیت) به آنان واگذار شده باشد.

 

چگونه به خانوادۀ بزرگتر زرتشتیان بپیوندیم؟

این نیز پرسشی است که در اندیشۀ بسیاری از بازگشتگان به آیین مادری می باشد. نخستین گام آن می باشد که هم اندیشان و همراهان خود را بیابیم و با آنان هماهنگ شویم. این هم اندیشان می توانند زرتشتی (زاده) باشند و یا نباشند. و سپس کم کم گروه های بزرگتر را بیابیم و به آنان بپیوندیم.

برای دانستن و آگاهی بیشتر می توان از گفتارها و نوشتارهای مناسب و گوناگون بهره گرفت. پنج «ب» را همواره به یاد داشته باشیم:

بنگریم      بپرسیم   –   بشنویم   –   بیندیشیم   –   برگزینیم

پیامدهای گزینش خویش را نیز بپذیریم و با نگرش به آنها راه خویش را درست گردانیم و همواره به یاد داشته باشیم که می خواهیم به راه راستی برویم و از دروغ دوری کنیم.

به این می گویند زرتشتی بودن و پیوستن به خانوادۀ بزرگ زرتشتیان. اما چشمداشت خانواده نیز این است که این پیوستن ها آن را نیرومندتر گرداند و به نیروی مثبت و سازنده اش بیفزاید. از اینرو شایسته و بایسته است که با آن پیوند یافت و پیمانه  (اندازه) نیز نگاه داشت.

دین زرتشت، دین كوشش است. مگر نه اینكه جهان در سایه كار و كوشش آباد خواهد شد  و تنها در سایه كار و كردار نیك است كه انسان خواهد توانست به سازندگی بپردازد؟

دین بهی، دین گوشه نشینی و زانوی غم بغل گرفتن نیست و ناامیدی و منفی بافی در آن راهی ندارد. آینده ، یك رویداد ناگوار برگشت‌ناپذیر نیست . آینده در دست های ما قرار دارد. اگر بكوشیم و بسازیم آینده زیبا خواهد بود و اگر بدان نیاندیشیم و كاهلی پیشه كنیم ، فرجامی بد در پیش روی ما خواهد بود.ساختن و آباد كردن و نوسازی جهان به هم‌اندیشی ، همدلی و همبستگی انسانهای نیك منش نیاز دارد که  گفتار خوش و  كردار نیک بیافرینند . از این رو دین بهی ، دین هازمانی است.

هر نو بهدینی یک تلاشگرِ نیکوکار است كه در این ”سپاه كار نیك” می بایست جای خود را پیدا كند و همازور و هماهنگ با دیگر بهدینان به پیش رود. پس لازم می آید كه سازمانهای هازمانی زرتشتیان سامان پذیرد.

گفتار و كردار هر زرتشتی در سرنوشت دیگر همكیشان نشان‌گذار خواهد بود. هنگامیكه فرد پذیرفت كه زرتشتی شود، خود به خود بخشی از خانواده بزرگ زرتشتیان شده است و از آن پس كارهای نیك و پسندیده و یا رفتارهای زشت و ناپسند او دامن گیر دیگر زرتشتیان خواهد بود و آنها را سربلند و یا سرشكسته خواهد كرد. نا گفته پیداست كه باهم بودن یك گروه از انسانها ، خود به خود  نیاز به یك سری بنیان‌ها، هماهنگی‌ها و قانون مندیها دارد. بدون این بنیان‌ها،پیوستگی افراد یك هازمان دستخوش هرج و مرج گشته و آنها را رو در روی یكدیگر می گذارد.

اكنون ببینیم چه بنیان‌هایی باید از سوی نوزرتشتیان ژرف‌نگری شود:

الف ـ ”پرهیز کردنِ سازمان های دینی زرتشتی از کار و جهت گیری سیاسی یا سیاست پیشگی[1]

ب ـ ”پرهیز از باور ستیزی” 

پ ـ ”پذیرش خویشكاری (مسئولیت) هازمانی و كار گروهی”


الف )  پرهیز سازمان های دینی از سیاست پیشگی

دین زرتشتی ، دین نارواگزینی و دوبینی (تبعیض) نیست . زن ومرد ، دارا و ندار ، سیاه و سفید و …. می توانند زرتشتی باشند. نه رنگ پوست، نه جنسیت و نه مقام هازمانی افراد و یا گرایش سیاسی آنها هیچ كدام پایه‌ای برای پذیرش دین نیست.

همانگونه كه كارگر ، پزشك، مهندس، كشاورز و غیره می توانند زرتشتی باشند، سیاست پیشگان نیز می توانند زرتشتی باشند. اما یك سازمان هازمانی كه بر بنیان دین استوار است نمی تواند جایگاهی برای تبلیغ یك ایده سیاسی ویژه شود و یا جایی برای گسترش اندیشه های سیاسی ویژه‌ای شده و از همه بدتر جای یارگیری گروه های سیاسی و حزب‌های گوناگون گردد.

همانگونه كه كشاورز نمی‌تواند با تراكتور به نیایشگاه وارد شده و زمین آنرا شخم بزند و بذر دلخواه خود را در آن بكارد، سیاستمداران و یا كوشندگان سیاسی هم نباید سازمان هازمانی زرتشتیان را با حزب و سازمان سیاسی یكی بگیرند و دفتر و ساختارهای هموندگیری خود را در آن پهن كنند.

بنیان سازمان و ساختارهای هازمانی زرتشتیان، آموزش‌های زرتشت  و فرهنگ بنیادین ایران است و افراد تنها از روی این باور می توانند در این نهاد هازمانی هموند شوند و نه بر پایه‌ی وابستگی‌ها و گرایش‌های سیاسی. در یك نهاد دینی، با یك جهان بینی فراتر از رنگ پوست، جنسیت و …، دیگر چپ و راست و میانه‌رو مفهومی ندارد. همه، زرتشتی هستند و چون زرتشتی‌اند در این سازمان هازمانی هموند شده‌اند.

دین، پاسخگوی فراهم‌آوری آسایش مینوی بوده و باید بتواند آرامش روانی، اخلاق و امید را برای انسان به ارمغان بیاورد در جایی كه  کار سیاسی، خویشكاری‌اش فراهم‌كردن آسایش مادی انسان می‌باشد.

هم کار سیاسی و هم دین برای جامعه‌ی انسانی لازم هستند اما هر کدام جایگاه خود را دارند.

 

ب )  پرهیز از باور ستیزی

هر زرتشتی در بهترین چگونگی (حالت) خود، دادگو و كاردار (وكیل) دین زرتشتی است، نه دادستان دین‌های دیگر. كار ما استوار كردن و گسترش دادن دین بهی و فرهنگ بنیادین ایران است و نه رد كردن و خرده‌گیری از دین‌های دیگر.

البته می‌توان دین زرتشتی را با دین‌های دیگر سنجید اما این، سنجش میان باورهاست كه خود كاری پژوهشی و آموزشی است و نه پیش‌زمینه‌ی یورش به باورهای دیگر و كوبیدن این یا آن دین، كه نه سودمند است و نه لازم. این كار تنها می‌تواند سبب برپا شدن تنش بین بهدینان و دیگر باورها گردد، كه اگر باورستیزان در كار خود كوشاتر باشند جنگ دینی را در پی خواهد داشت، كه مانند هر جنگ دیگر بیهوده و زیان‌آور است.

 

پ )  پذیرش خویشكاری هازمانی و كار گروهی

آرزوی هر بهدینی، بهبود زندگی خود و همكیشان و گسترش دین بهی است. سر‌و‌سامان دادن به كارهای هازمانی زرتشتیان از توانایی یك و یا چند نفر بیرون است. شایسته است كه هر نوبهدینی بر پایه‌ی توانایی‌ها و ویژه‌كاری‌ها (تخصص) و یا نیازها در گوشه‌ای از سازمان هازمانی به كار بپردازد. شانه خالی‌كردن از زیر كار و پشت گوش انداختن خویشكاری سبب از هم پاشیدن سامان گروه خواهد شد. این كار با هیچ سنجه‌ی (معیار) اخلاقی و انسانی جور نمی‌آید. فراموش نكنیم كه پای‌بندی به پیمان از آموزش‌های اخلاقی زرتشتیان است. انسان زرتشتی كسی است كه هم نسبت به خود، هم نسبت به گروه و هم نسبت به سپهر خود را پاسخگو بداند و در راه بالندگی و رسایی خود و جهان كوشا گردد.


اكنون، پس از خواندن این نوشته، روی پرسش‌های زیر اندیشه كنید و پاسخ آنها را در درونخود بیابید:

آیا به دین زرتشتی در درون خود باور آورده‌اید؟

آیا پیمان‌های هازمانی را می‌پذیرید؟

اگر پاسخ به پرسش‌های بالا مثبت است، به گروه ما خوش آمدید! اكنون هنگام آن رسیده است كه با هم بخوانیم:

 

به خشنودی اهورامزدا

من، به یگانگی جهان و پیام‌داری اشو زرتشت اسپنتمان بی‌گمانم.

من، دین بهی زرتشتی را برمی‌گزینم كه بهترین راه زندگی را به من نشان می‌دهد.

اندیشه و گفتار و كردار نیك را می‌ستایم.

دین زرتشتی را می‌ستایم، كه خواستار آزادگی، آشتی، ‌خود‌ بودن، هماهنگی و یگانگی است

اهورامزدا، خداوند جان و خرد را، سپاسگزارم

و پیمان می‌بندم كه بر دین نیك و پاك زرتشتی استوار بمانم.

                                ایدون باد

 


[2][1]  آرش (مقصود) از سیاست و سیاسی و سیاستمدار در اینجا به مفهوم کار گروهی یک سازمان دینی برای راه یافتن به دولت (حکومت) و گرفتن بخشی از نیروی فرمانروایی است، چه در پیوند با سازمان های سیاسی دیگر مانند حزب ها و یا بگونۀ مستقل و بجای سیاستمدار نیز بهتر است گفته شود سیاست پیشه. اگر نه سیاست در مفهوم درست خود همانا گزینش بهترین راه از روی خرد است که آن مقولۀ دیگری است.

 

برگرفته از سایت رسمی موبد کامران جمشیدی 

http://mobedjamshidi.com