سروده اِران شهر به زبان پهلوی با ترجمه
با سپاس از یزدان / وآن دادار کیهان
و آن روشنایی گیتی / و آن دانای هستی
ایران ایران ایران شهر / اندر اندوه ات گریانم
از آن غمی که دارد / نشان از روزگاران
نی دانم چیست آن غم / اندر نهان گاه من
از رودهایت آید / از کوه هایت آید
از آن دریاهایت / اندر گوش زمان ها
ایران ایران ایران شهر / اندر اندوه ات گریانم
از خاک کوه و دشتهایت ، اندر زمین تا آسمان
از تیغ خورشید تا سرخیش ، اندر روز و غروب گاهان
ایران ایران ایران شهر / اندر اندوه ات گریانم
دارد نشانی زیبا ، وجاودان و نهان
از درد روزگاران ، این کاروان ایران
ایران ایران ایران شهر / اندر اندوه ات گریانم
از هنر مردانت / و رزم مردمانت
چابک سواران تو / اندر آن کارزاران
ایران ایران ایران شهر / اندر اندوه ات گریانم
از پاکبازیهای / آن شیر مادران ایران
اندر نیایش خود آواز روزگاران
ایران ایران ایران شهر / اندر اندوه ات گریانم
از رزم اندیشه ها / با هستی و با زمان
دارایان منش جهانی
ایران ایران ایران شهر / اندر اندوه ات گریانم
1385خورشیدی، رضا
— همچنین ببینید :
سروده پهلوی به پذیره فصل بهار به همراه برگردان به پارسی
سرود پهلوی یک رویا به همراه برگردان پارسی
سروده پهلوی نوروز به همراه برگردان به پارسی
سروده پهلوی کردی سپاس یزدان به همراه برگردان به پارسی
سروده پهلوی باد و برگ به همراه برگردان به پارسی
سروده پهلوی بهار من به همراه برگردان به پارسی
سروده پهلوی ناز به همراه برگردان به پارسی
سروده پهلوی دره به همراه برگردان به پارسی
سروده پهلوی ” باد ” به همراه برگردان به پارسی
سروده اِران شهر به زبان پهلوی به همراه برگردان به پارسی