کد پخش رادیو زرتشتیان از تارنمای شما

پخش رادیو زرتشتیان از تارنمای شما

 

 

http://fezaeu.net

کد برای پخش با نمایش لوگوی رادیو زرتشتیان –>ن   

———————————————————————

 <div class=”teaserContentWrap”> 

<a href=”#” target=”_self” onclick=”javascript:window.open(‘http://www.dinebehi.com/dl/player/radio/FEZA-Radio.htm’,”,’scrollbars=no,toolbar=no,location=no,status=no,resizable=no,width=620,height=580,left=0,top=0′)”;” rel=”nofollow” target=”_blank” rel=”nofollow”> 

<span lang=”fa”> 

<p align=”center”> 

<img border=”0″ src=”http://www.dinebehi.com/dl/player/radio/FEZAEU.jpg” width=”85″ height=”94″></p></span> 

<h2 align=”left”></h2> 

</a> 

</div> 

———————————————————————


کد برای پخش با نمایش نوشته –>   پخش رادیو زرتشتیان

———————————————————————

 <div class=”teaserContentWrap”> 

<a href=”#” target=”_self” onclick=”javascript:window.open(‘http://www.dinebehi.com/dl/player/radio/FEZA-Radio.htm’,”,’scrollbars=no,toolbar=no,location=no,status=no,resizable=no,width=620,height=580,left=0,top=0′)”;” rel=”nofollow” target=”_blank” rel=”nofollow”> 

<span lang=”fa”> 

<p align=”center”> 

پخش راديو زرتشتيان</p></span> 

<h2 align=”left”></h2> 

</a> 

</div> 

———————————————————————


پرسه چیست ؟

پرسه چیست ؟


پـــُــرســِـه  Porseh

آیین پرسه  ، آیین بزرگداشت درگذشتگان میباشد.

 

از آنجایی که در گاه‌هایی از تاریخ ایران، شمار درگذشتگان به شوند جنگ، بیماری و … بسیار بوده است،‌ که روشن است گرفتن پرسه برای تک‌تک آنان بسیار دشوار می‌شود. از این‌رو نیاکانمان دو پرسه همگانی ایجاد کردند:


   ۱ – پرسه‌همگانی اورمزد و تیرماه

( بزرگداشت درگذشتگان جنگ ایران و توران و فداکاری بزرگ پهلوانان ملی ایرانیان ، آرش کمانگیر )

 

پرسه همگانی اورمزد و تیر ماه مراسمی است که بعنوان گراميداشت جان باختگان نبرد ايران و توران در زمان شکست منوچهر شاه برگزار می شود و به روایتی در آن زمان بوده که داستان آرش كمانگير و فداكاريش شکل گرفته است.


   ۲ – پرسه همگانی اورمزد و اسفندماه به‌نام پرسه‌ی “سِوِن”

در اینباره بیشتر بدانیم:

( بزرگداشت درگذشتگان هجوم تازیان به ایران ) (جستاری پیرامون «پرسه‌‌ی همگانی اورمزد و اسفندماه»)

 

 

و هم‌ اکنون، این‌گونه است، کسانی که میان دوپرسه درگذشته‌اند، از آنان یاد می‌شود.


بیشتر بدانیم

آیین « پرسه »، پرسش‌هایی است که در اندیشه ‌مان می‌گذرد


———————————————————————————————

پرسه اسفند ماه بزرگداشت شهدای هجوم تازیان        

موبد دكتر اردشیر خورشیدیان  

۲۶ بهمن ۱۳۸۷

متن سخنرانی موبد دكتر اردشیر خورشیدیان به مناسبت پرسه اورمزد و اسفند ماه در تالار خسروی تهران

 

به خشنودی اهورامزدا

ایریستنام اروانو یزه میده یا اشونام فروشیو

با درود به روان و فروهر اشوزرتشت اسپنتمان و همه فرزانگان و پهلوانان و موبدان و بهدینان و پارسایان و شهدای جنگهای تحمیلی، بر علیه مردم ایران زمین، در درازنای تاریخ پرافتخار این سرزمین اهورایی. از درگاه اهورامزدا، برای درگذشتگان فرهیخته و پارسای سالی كه گذشت و در این دفترچه ای كه از سوی گرامی انجمن زرتشتیان به چاپ رسیده، آمده است، شادی و آمرزش روان و برای همه بازماندگان و نیك اندیشان و راستی جویان، آرزوی درازای زندگانی، سرشار از تندرستی و خوشبختی را آرمان می نمایم.

 

رسم است كه در دو آیین پرسه همگانی، اسفندگان كه بزرگداشت شهدای هجوم تازیان به ایران و پرسه تیرگان كه روز بزرگداشت شهدای جنگ ایران و توران و فداكاری بزرگ پهلوان ملی ایرانیان، آرش كمانگیر می باشد، رییس انجمن موبدان وقت، سخنرانی كند. از این رو اینجانب امروز در خدمت شما هستم، تا در این روز خجسته اورمزد و اسفند ماه و آیین بزرگداشت روان و فروهر درگذشتگان پارسا، با شما همكیشان عزیز در مورد مسائل دینی و فرهنگی جامعه زرتشتیان ایران سخن گویم و از یكایك شما باشندگان در این مكان سپندینه و همه بخردان و فرهیختگان از زن و مرد و پیر و جوان، درخواست یاری نمایم. تا با یاری اهورامزدا و همازوری یكدیگر بتوانیم روز به روز به ژرفای اندیشه های اشوزرتشت با آگاهی و شناخت بیشتر پی ببریم و از هر گونه اندیشه های نابخردانه و اهریمنی دوری جسته، راستی ها و نیكی ها را دریابیم و دانش و خرد و وجدان و اخلاق و عشق و دوستی و انسانیت بگسترانیم.

 

بنا به گواهی تاریخ، اشوزرتشت پیامبر ایرانی نخستین كسی بود كه پی برد كه جهان از دو بخش گیتی و مینو تشكیل شده و چنان این دو درهم آمیخته است كه هر كرداری مادی، تاثیری مینوی در برخواهد داشت. و دریافت كه مرگ خاتمه زندگی نبوده و در حقیقت زندگی مینوی روان پس از مرگ نیز ادامه خواهد داشت و پادافره (و نه جزا) خود را چه در دوران زندگی گیتوی و چه مینوی دریافت خواهد نمود. بر این باور پایه دینی، ما زرتشتیان مراسم پرسه می گیریم و مجلس ختم برگزار نمی كنیم. روسری و كلاه سپید می پوشیم و با شركت فعال در مراسم پرسه، آمرزش و شادی روان را از درگاه اهورامزدا آرزو می نماییم. و همه روزه در نمازروزانه از خداوند می خواهیم كه به ما دانش و توانی دهد كه بتوانیم، چنان زندگی كنیم كه گیتی مان باشد به كامه تن و مینومان باشد به كامه روان. ما زرتشتیان باور داریم كه فروهر درگذشته، پس از مرگ به اصل خود كه اهورامزداست می پیوندد و روان كه مسئول تصمیم گیری های انسان در دوران زندگی است، روز چهارم پس از مرگ در دادگاه بسیار عادلانه اهورایی، با داوری ایزد «مهر» پیامهای مدعی العموم ایزد «سروش» و با وكالت ایزدان «رشن» و «اشتاد» به انجام می رسد و ونا(گناه) و كرفه(ثواب) انسان، پس از سنجش با ترازویی مینوی به پادافره خواهد رسید. كرفه(ثواب) كاران در وهیشتم مینو(بهشت) و گناه كاران در اچیشتم مینو(بدترین مینو) و روان پس از سی سال به فروهر خود در «گروسمان» (خانه نور و سرود) می پیوندد و جاودانه می شود. بهشت و دوزخ در دین زرتشتی كاملا مینوی و مختص روان است و هیچ گونه جنبه مادی و فیزیكی ندارد.

 

اشوزرتشت چون دریافت بر همه هستی قانون اشا حاكم است و انسان پاك و بی گناه آفریده شده و از نعمت بی همانند «منه»(خرد) و «دائنه» (وجدان) برخوردار گریده است. دریافت كه انسان می تواند با شناخت قانون اشا و همسو و هماهنگ شدن با آن، همه نارسایی های موجود در جهان را به رسایی و همه شرها را به خیر تبدیل نماید و با پیمودن هفت پایه امشاسپندان به آن درجه از شعور و آگاهی و خردمندی برسد كه اهرمن را شكست داده و «انسان را بسوی راستی و پاكی و جهان را بسوی پیشرفت رهنمون گردد» این عقاید دینی و بسیاری از دیگر باورهای اهورایی نیك و انسانی دین زرتشت، موجب شد، كه زرتشتیان در طول تاریخ پر افتخار خود، همواره كمتر بدنبال پیرو و بیشتر در پی شناخت و گسترش فرهنگ به معنای كامل كلمه در بین خود و جامعه انسانی بودند. و همواره منافع جمع را بر منافع فردی و قومی و فرقه ای برتر شناختند و نیكی گسترانیدند و بر اساس راستی زیست كردند. بطوریكه حتی امروز هم هر كس می شنود كه ما زرتشتی هستیم، با دیده احترام به ما می نگرد و ما را راست كردار و صاحب وجدانی قوی و قابل اعتماد می شناسد. امید است ما زرتشتیان امروزین نیز بتوانیم از پیروان راستین اشوزرتشت بوده و جز راستی نه جوییم و جز نیكی نه پوییم. و این افتخار بزرگ اجتماعی را كه در اثر قرن ها كار و كوشش و نیك اندیشی و خیرخواهی و مهرورزی، نیاكان با فر و شكوه مان به دست آمده است، به فرزندان و آیندگانمان منتقل نماییم.

 

همه شهدای راستین تاریخ و هر یك از این درگذشتگان پارسا كه این مجلس پرشكوه، به یاد ایشان تشكیل گردیده، در درازنای زندگانی خود رنج های بسیار كشیده و زحمات زیادی را متحمل شده اند تا از دین زرتشتی و فرهنگ ایرانی و كیان فردی و ملی این مرز و بوم با تمام توان پاسداری نمایند و فرزندانی شایسته و نیكو و خردمند و با وجدان به جامعه تحویل دهند. روانشان شاد و یادشان گرامی باد.

 

برماست كه كوشش كنیم با یادآوری خاطرات شیرین درگذشتگان، روانشان را شاد و با بهره گیری و پیروی از آموخته های نیك اندیشان بر اشویی بیافزاییم. همازوربیم. همازور هما اشوبیم. دور از ونا و وناكاران بیم.              

 

ایدون باد ایدون ترج باد.

موبد دكتر اردشیر خورشیدیان. رییس انجمن موبدان تهران

سالن ایرج. تهران. پرسه همگانی اسفند ماه 3746 دینی زرتشتی. 1387

خورشیدی

نهالی كه اشوزرتشت كاشت، اكنون درختی سایه‌گستر شده است

نهالی كه اشوزرتشت كاشت، اكنون درختی سایه‌گستر شده است

 

اوستاخوانی موبد مهربان فیروزگری و همراهی موبد پدرام سروش‌پور، آغازی برای آیین جشن‌خوانی بنیاد فرهنگی جمشید جاماسیان، در آستانه‌ی سالروز درگذشت اشوزرتشت بود. 

در آغاز این آیین که به یاد اشوزرتشت در بنیاد جمشید برپا بود، پس از خواندن نیایش‌های آفرینگان دهمان، همازور دهمان و برساد، موبد پدرام سروش‌پور با یادآوری سالروز درگذشت اشوزرتشت گفت: «گردهم آمده‌ایم تا یاد بزرگ‌مرد آریایی اشوزرتشت اسپنتمان را گرامی بداریم. پیامبری كه نزدیك به ٤ هزار سال پیش پایه‌گذار یكی از كهن‌ترین اندیشه‌های مینوی جهان شد. اندیشه‌هایی كه در دل كتاب ”گاتها“،كتاب آسمانی خود، برای ما به یادگار گذاشته است؛ كتابی كه در آن آفریدگار هستی، به یكتایی نام بُرده شده و آن را ”اهورامزدا“ نامیده است. ”اهورا“ به معنی ”هستی بخش“ و ”مزدا“ به معنی ”دانای بزرگ“ است. اشوزرتشت خدای خود را ”دانای بزرگ هستی‌بخش” نامید. اهورامزدا برپایه‌ی ”اشا“ یا هنجار هستی و راستی، جهان را برپا داشت. انسان نیز بر همین پایه‌ی راستی و اندیشه‌ی نیك است كه می‌تواند بر دیگر آفریده‌ها برتری ‌یابد و برگزیده‌‌ترین آفریدگان شود. اگر انسان می‌خواهد راه رسایی(:كمال) را بپیماید باید بداند كه تنها ابزار و توشه‌ی او اندیشه‌ی نیك است. اندیشه‌ای كه برپایه‌ی اشویی و راستی است و همسو با سود رساندن به همه‌ی جهان. » 


اشوزرتشت آغازگر راهی بود كه خدا را به یكتایی می‌شناخت

 

سروش‌پور آن‌گاه از ارج و ارزش دیگر بخش‌های اوستا، در كنار سرودهای سپند اشوزرتشت در «گاتها» سخن گفت و افزود: «امروز می‌خواهم به نكته‌ای اشاره كنم كه چه بسا گاه‌گاهی از سر كوتاهی یا ساده‌اندیشی، نادیده گرفته می‌شود. در این كه ”گاتها“ی اشوزرتشت بازگوكننده‌ی والاترین آموزه‌های دین اوست، گمانی(:تردیدی) نیست. اشوزرتشت آغازگر راهی بود كه باید هزاران سال پیموده می‌شد تا به درستی درك و فهمیده شود. اشوزرتشت نهالی كاشت كه امروز درختی سایه‌گستر شده است. نمی‌توانیم به اعتبار آن اندیشه‌، تنه و بدنه و همه‌ی درخت را نایده بگیریم. این نكته‌ای است كه من بر آن پافشاری می‌كنم. باز در این گمانی نیست كه در گذر هزاران سال، نیاكان ما برپایه‌ی اندیشه‌های اشوزرتشت، تجربه‌های مینوی فراوان و والایی داشته‌اند. اما برخی از ما، به ویژه آن‌هایی كه از این فرهنگ‌ دور شده‌اند، به سادگی همه‌ی آن راه چند هزار ساله را نادیده می‌گیرند و می‌گویند: دین زرتشتی یعنی ”گاتها“ و دیگر هیچ! اما من به عنوان یك موبد می‌گویم كه آن‌چه پایه‌ی دین زرتشتی را می‌سازد، در كنار ”گاتها“، جامعه، آیین‌ها و كتاب‌های آن است. هر كدام از آن‌ها را باید در جای خود ارج‌گذارد و ارزش آن‌ها را شناخت. »

به سخن سروش‌پور، یك نمونه از پیام‌هایی كه در دیگر بخش های اوستا آمده است و نمودار اندیشه‌ای ژرف و انسان‌ساز است، همان اوستایی است كه برای درگذشتگان خوانده می‌شود. در همه‌ی این بخش از اوستا، خوشی و نیكی و شاد زیستن برای زندگان خواسته می‌شود. در پایان «آفرین‌نامه» نیز چنین پیامی را به چهارگوشه‌ی جهان روان می‌كنیم كه همه‌ی نیكان و وهان برخوردار از شادی باشند. این‌، و نمونه‌های بسیاری همانند این، پیام‌هایی هستند كه باید به درستی نگریسته شوند. اگر این‌‌گونه بنگریم، نگاه‌مان به اوستا، نگاهی دیگر خواهد بود.

 

باور به یكتایی اهورامزدا، ارزش دیگر آفریده‌های او را كمرنگ نمی‌سازد


سروش‌پور در ادامه افزود: «زمانی كه اشوزرتشت دین خود را آورد و  یكتاپرستی را به جهانیان شناساند، همه‌ی اندیشه‌های پیش از خود را نابود نكرد. بلكه پیام خود را برپایه‌ی تجربه‌های پیشینیان بنا گذارد. می‌دانیم كه پیش از اشوزرتشت، مردم خاور(:شرق) طبیعت‌پرست بودند. آن‌ها خورشید و آب و آتش را خدایان خود می‌دانستند. اشوزرتشت این خدایان پنداری را به یكسو گذارد و خدای یگانه، اهورامزدا، را به آنان شناساند. اما هیچ‌گاه ارزش و جایگاه آفریده‌های دیگر اهورامزدا، همانند آتش و آب و زمین، را كمرنگ نكرد. یكی از استادان این نكته را به درستی چنین گفته است كه ملتی می‌تواند برای نخستین‌بار به باور یكتایی خدا برسد كه ستایش را از آفریده‌های نیك او آغاز كرده باشد. پس ما از آن‌رو توانستیم نخستین مردم یكتاپرست جهان باشیم چون یاد گرفته بودیم كه جلوه‌های نیك آفرینش و هستی را بشناسیم و ستایش كنیم. اشوزرتشت پیام‌آور یكتایی آفریدگار بود. اما دیگر آفریده‌های او را هم به عنوان نمادهای آفرینش پذیرفت و در جایگاه خود نگاه‌داشت.»


اگر همه‌ی هستی را آفریده‌های زنده‌ی گیتی بدانیم، با طبیعت‌مان این‌گونه رفتار نمی‌كنیم


اشاره به آفریده‌های مینوی و مادی جهان، بخش دیگری از سخنان سروش‌پور بود. او در این‌باره گفت: «در فرهنگ زرتشتی، همه‌ی آفریده‌های خدا، یك بُعد مینوی هم دارند. یعنی خورشید و زمین و گیاه و دیگر آفریده‌ها، یك نماد مادی دارند و یك بُعد مینوی. پس همه‌ی آفریده‌های خداوند روان دارند. آن‌جایی هم كه اشوزرتشت از ”روان آفرینش“ سخن می‌گوید، آن را نمادی از روان همه‌ی جهان هستی می‌داند. این نگاه، زیباست. اگر این‌گونه بنگریم و همه‌ی جهان هستی را آفریده‌های زنده‌ی اهورامزدا بدانیم، دیگر با طبیعت‌مان، با آب و هوا و زمین و گیاهان و جانوران، این‌گونه ناروا رفتار نمی‌كنیم. ما خورشید را ستایش می‌كنیم چون آفریده‌ی خداوند است و به ما روشنایی می‌دهد و زندگی می‌بخشد. از همین‌روست كه در اوستا، به ویژه در ”یسنا“، پس از شناخت خدا به یكتایی و نیایش او، امشاسپندان، كه فروزه‌های(:صفت‌های) خداوند هستند، و دیگر نمادهای آفرینش، ستوده می‌شوند.»
پایان‌بخش سخنان موبد پدرام سروش‌پور خواندن بخش‌هایی از «مهرنیایش»، یكی از نیایش‌های «خرده اوستا»، بود.


اشوزرتشت، پیامبری كه راه مهرورزی با جهان را به ما آموخت


روزبه خسروی، پژوهنده‌ی موسیقی ایران، سخنران دیگر این نشست بود. او در آغاز به ستایش اندیشه‌ها و پیام اشوزرتشت پرداخت و گفت: ” دریغ است این‌جا بیاییم و از بزرگمرد فرهنگ جهان، اشوزرتشت، سخن نگوییم. راه او، راه راستی است. اشوزرتشت آیین مهربانی و مهرورزی با زندگی را به میان مردمان آورد. او به ما آموخت كه خوبی را برای خوب بودن بخواهیم، نه برای پاداش گرفتن و بد بودن را بد بدانیم نه از بیم و هراس كیفر دیدن. سخن او بود كه ایرانی را بدان جا رساند كه بكوشد تا روی به تاریكی نیاورد و همواره رو به روشنایی داشته باشد” .

 

سرچشمه :

http://www.amordadnews.com/neveshtehNamyesh.aspx?NId=8622

درگذشت اشوزرتشت اسپنتمان

درگذشت اشوزرتشت اسپنتمان

درود می فرستیم بر فروهر پاک اشوزرتشت ورجاوند

سالروز جاودانگی اشوزرتشت را گرامی میداریم ، خور (خیر) روز در دی ماه از گاهشمار زرتشتی برابر با پنجم دیماه گاهمشار خورشیدی که سالگرد درگذشت پیام‌آور نیكی‌های سه‌گانه است. درگذشت پیامبری كه او را به‌ نام پیام آور خرد و شادی می‌شناسند. پیامبری كه زادروز او در فروردین است و درگذشتش در دی‌ماه. زرتشتیان به پیروی از فرهنگ چند هزار ساله‌ی خویش كه در آن سوگ و غم نكوهیده‌ است، مراسم درگذشت اشوزرتشت را با جشن‌خوانی و حضور در آرامگاه‌ها به‌جای می‌آورند.
دی پس از فروردین پر جشن‌ترین و پر مناسبت‌ترین ماه سال است مناسبت‌هایی كه یادگار نیاكانمان است تا اینكه از یاد نبریم وام‌ دار چه هستیم؟ فراموش نكنیم كه آنان چگونه می‌زیستند و چه نگاهی به زندگانی داشتند؟ به راستی از این‌همه فرصت برای شادی كردن و در كنار آن ستایش خداوند، چه استفاده‌ای می‌بریم؟


————-

درگذشت شادی‌ها

 

بابک سلامتی :

دی‌ماه یكی از پرمناسبت‌ترین ماه‌های سال برای برگزاری جشن‌ها و شادی كردن است. شاید بتوان آن‌را ماه شادی نامید چرا  كه پرآیین‌ترین و پس از فروردین شادترین ماه ایرانی است. چهار جشن دیگان كه در سالنمای زرتشتیان در روزهای اورمزد و دی‌ماه (٢٥آذر‌ماه)، دی‌بآذر و دی‌ماه (٢دی)، دی‌بمهر و دی‌ماه (٩دی) و دی‌بدین و دی ماه (١٧دی) برگزار می‌شود، دی ماه را از نظر جشن‌های ماهیانه بی‌مانند كرده‌است. اگر مناسبت‌های دیگر این ‌ماه مانند شب‌چله (یلدا‌) نیز پیش چشم بیاوریم، می‌بینیم كه این سخن پذیرفتنی‌تر می‌شود.


«جشن» از واژه‌ی «یسن» به معنی ستایش پروردگار آمده است. زرتشتیان شادی را یكی ازروش‌های ستایش پروردگار و سپاسگزاری از آفریده‌های نیك اهورامزدا می‌دانند به همین دلیل واژه‌ی «جشن» با آداب و رسوم دینی آمیخته‌شده‌است و معنایی متفاوت نسبت به «بزم» و «سور» پیدا كرده‌است


از سویی دیگر نیز «دی» به معنی «دادار» و «پروردگار» آمده و از این رو برگزاری چهار جشن به‌نام دیگان در این ماه بر وزن دینی آن می‌افزاید
از كتیبه‌های هخامنشی كه از شادی به عنوان نخستین و مهم‌ترین آفریده‌ی اهورامزدا پس از انسان یادشده‌است، از شمار زیاد جشن‌هایی كه در سالنمای زرتشتیان رد پای آن پیداست و از پیام اندیشه‌برانگیز گاتها كه در جای‌جای آن انسان به نیكی كردن و تلاش برای آبادانی و پیشرفت جهان و خشنود نمودن روان آفرینش (نه‌تنها انسان‌ها) فراخوانده شده‌است، می‌توان دریافت كه در گذشته ایرانیان شادی را یكی از ویژگی‌های نیك انسانی و بالنده و بالابرنده‌ی خرد می‌دانسته‌اند. فردوسی می‌گوید:


چو شادی بكاهد، بكاهد روان

خرد گردد اندر میان ناتوان


گفتیم دی پس از فروردین پر جشن‌ترین و پر مناسبت‌ترین ماه سال است. مناسبت‌هایی كه یادگار نیاكانمان است تا اینكه از یاد نبریم وام‌دار چه هستیم؟ فراموش نكنیم كه آنان چگونه می‌زیستند و چه نگاهی به زندگانی داشتند؟ به راستی از این‌همه فرصت برای شادی كردن و در كنار آن ستایش خداوند، چه استفاده‌ای می‌بریم؟ در كدام‌یك از جشن‌های چهارگانه دیگان یا مناسبت‌های دیگر دی‌ماه به راستی شاد می‌شویم؟ 


دی‌ماه مناسبت مهم دیگری نیز برای زرتشتیان دارد و آن درگذشت پیام‌آور نیكی‌های سه‌گانه است. درگذشت پیامبری كه او را به‌نام پیام آور خردو شادی می‌شناسند. پیامبری كه زادروز او در فروردین است و درگذشتش در دی‌ماه


زرتشتیان به پیروی از فرهنگ چند هزار ساله‌ی خویش كه در آن سوگ و غم نكوهیده‌است، مراسم درگذشت اشوزرتشت را با جشن‌خوانی و حضور در آرامگاه‌ها به‌جای می‌آورند تا بزرگی زادروز آن اشو در برابر درگذشتش رنگ نبازد. اما بیشتر رسانه‌های گروهی كشور گویی تلاش می‌كنند از كنار سالروز زایش و درگذشت پیامبر ایرانی و جشن‌های چهارگانه‌ی دیگان خموشانه بگذرند. برخی از رسانه‌های كشور دیرگاهی است نبرد خود را بر علیه گذشته‌ی روشن این سرزمین آغاز كرده‌اند و دراین میان از قربانی نمودن هرچیزی كه پیوندی با آن گذشته داشته باشد (حتا شادی!) سرباز نمی‌زنند. كشت‌وكشتارو جنایت سوژه‌ی اصلی برنامه‌ها‌ی رسانه‌ی ملی‌ست. اما جشن‌های ماهیانه و دیگر مناسبت‌هایی كه بخشی از هویت ایرانی را تشكیل می‌دهد راهی به برنامه‌های صدا و سیما نمی‌یابند. شادی ایرانی كمتر نمودی در این رسانه می‌یابد


درگذشت اشوزرتشت در میان مناسبت‌های شاد دی ماه كه هیچ‌یك،نه در رسانه‌ها بازتاب می‌یابند و نه براستی شادكننده‌ی درونی قلب‌ها می‌شوند می‌تواند یادآور این باشد كه درگذشت «شادی ایرانی» رخ داده است . باید تدبیری كرد.

 

سرچشمه :

http://www.amordadnews.com/neveshtehNamyesh.aspx?NId=8609

روزی که اشوزرتشت به روشنایی بی‌پایان پیوست

روزی که اشوزرتشت به روشنایی بی‌پایان پیوست…

 

«زره‌توشترهه سپتی‌تامهه اَش‌اُنو فرَوَشیم یَزَمیده»

(بر فروهر پاک اشوزرتشت اسپنتمان درود باد)


 روز خور (خیر) و دی‌ماه

 

هزاران سال پیش ، در آن تاریکی‌های تاریخ، آنگاه که کرپن‌ها و اوسیج‌ها به بهانه‌ی وساطت خدایان دروغین مردمان ساده‌دل را می‌فریفتند،آن دورانی که هزاران هزار انسان با دیدگانی پر اشک و قلبی مایوس آمدند، زیر چرخ‌های ستم بیدادگران له شدند و رفتند بدون آنکه نوری از شادی و خوشبختی در زندگی آنان تابیده شده باشد…

 

 سخنانی شگرف از ژرفای وجود پیام‌آوری بی‌مانند برون تراویده، بر لبان پاکش جاری شد: «پروردگارا تو آنی که با نور خویش افلاک را درخشان ساختی و با نیروی خرد خویش قانون اشا(:راستی) را بیافریدی و همیشه و در همه حال یکسانی، پروردگارا با روح مقدست آتش ایمان را در قلب‌های ما شعله‌ور ساز زیرا من تنها تو را به عنوان آموزگار و سرور خود برگزیده‌ام…

 

 

آنگاه رو به سوی مردمان کرده، فرمود: ای مردم اینک شما را از پیامی آگاه می‌سازم که تا به‌حال شنیده نشده است، سخنانی که شنیدن آن برای دروغ‌پرستان و بیدادگران ناگوار خواهد بود ولی برای راستی‌جویان و آزادگان، آنان که دلداده‌ی مزدا هستند بسی دلپذیر و شیرین است. پس بشنوید با گوشهایتان این بهترین حقایق را، بنگرید به آنها با اندیشه‌ی روشن، بین دو راه(:راستی و دروغ) برگزینید هر مرد و زن برای خویشتن، پیش از رویداد بزرگ هر یک به درستی بیدار شوید و این پیام را گسترش دهید…

 

پیام نافذ توحیدیش و کلام پرطنین حق پرستیش مرزهای زمان و مکان را درهم نوردید و از میان سده‌ها و روزگاران تاریخ ‌گذر کرد و تا دور دستهای جهان پراکنده ‌شد. آن وخشور رسالت داشت که سرنوشت مردمان را از کف اختیار خدایان پنداری، کاهنان سودجو و سردمداران خودکامه به در آورد و در دست‌های پُر توان و سازنده‌ی خرد و وجدان ایشان قرار دهد. او با تمام توان با بنیادهای بیداد، دروغ و نابرابری به مبارزه برخاست و مردم را به سوی راستی و درستی دعوت کرد.

 

او با خود پیمان بسته بود که با سلاح راستی، عفریت بیدادگری را از تخت دروغ به زیر کشد: کجایند دلدادگان تو ای مزدا که مرا یاری کنند؟ کجایند آن راستی‌جویان و آزادگانی که اگرچه در رنج و تنگدستی هستند اما پناه و تکیه‌گاهشان تنها تو هستی ای پروردگار یکتا و بی‌همتا…

 

اشوزرتشت پیام‌آوری بود که هیچ‌گاه ادعای خدایی نکرد و خود را پسر خدا نخواند. نه دم از «انا الحق» زد و نه «مَن اَعظَم شانی» را به رخ دیگر انسان‌ها کشید. او انسانی کامل(:سپنته‌من) بود. انسانی والا که به هم‌پرسگی اهورامزدا نائل شده بود. نخستین کسی که نیک اندیشید، نیک سخن گفت، نیک رفتار کرد و در جهان خواستار راستی شد. نخستین پیام‌آوری که بیاموخت و بیاموزاند.

 

او پیام‌آوری بود که به مردمان جهان آموخت که فارق از هر رنگ و نژاد و زبان، یکتا هستی‌بخش بزرگ‌دانا‌(:اهورامزدا) را با فرزانگی و دیدگان دل بجویند. زیرا که پروردگار جهان نه قوم و سرزمینی برگزیده دارد و نه به زبانی ویژه با مردمان سخن می‌گوید. به همین شوند(:دلیل) است که الگوی دعوت گاتها عام و جهانی است، و در آن از واژه‌ی همه‌گیر «مردمان» استفاده شده: پروردگارا تا تاب و توانی دارم، «مردمان» را به‌سوی راه راستی خواهم رهنمود…


«دستور دکتر دهالا» دراین‌باره می‌نویسد: «در کلام اشوزرتشت کوچک‌ترین نشانی از تقسیمات جغرافیایی و قومی دیده نمی‌شود. در گاتها یک ساختار عمیق دینی در قالبی جهانی رویت می‌شود. به زبان ساده‌تر گاتها یک کارخانه جهانی انسان سازی است».

 

اشوزرتشت چهل‌‌وهفت سال با پشتکاری خستگی ناپذیر مردمان را به سوی یکتاپرستی و اشا رهنمود. پیامی که او برای مردمان آشکار ساخت، رشته‌ای را می‌ماند که یک سر آن در قلب‌های دلدادگان مزدا و سر دیگر آن تا ذات نور بی‌پایان(:انغ‌رئوچنگه) امتداد دارد. آن وخشور آزاده تا جان در بدن و نفس در تن داشت، در راه افزایندگی و پیشرفت زندگانی، و گسترش راستی و درستی در جهان کوشید، تا آنگاه که در روز «خور  ایزد و دی‌ماه»(:پنجم دی‌ماه خورشیدی) دشنه‌ای سرشته از کینه و نفرت در دستان اهریمنی گجستک(:ملعون) به نام توربراتور(:براتروش) سینه‌ی پاکش را خلید(:شکافت)…

 

اشوزرتشت سراپای وجودش را فدای راستی کرد. اشوزرتشت با نثار جان خود به ما درس پایمردی، ایمان، شهامت و از خودگذشتگی داد. چه تنها راست بگوی، اگرچه تکه‌تکه شوی و جان بر سر راستی نهی.

 

ما در روزی که آن وخشور جان‌فدای راه اشا(:راستی) شد، غمین نمی‌شویم و در فراق او شیون و زاری نمی‌کنیم، زیرا کوشش آن وخشور از برای آن بود تا ما انسان‌ها شادی افزاینده و اهوراداده را باور کنیم. ما در روز جان‌باختن اشوزرتشت می‌کوشیم تا با روان و فروهر تابناک آن وخشور در شادی‌های زندگی هم‌پیوند و هم‌بهره، و در راه اشا همازور ‌شویم. پیام مینوی اشوزرتشت تا به جاودان در اندیشه و مهر او همواره در قلب‌های ما جای خواهد داشت.

 

او ماموریت داشت تا پندار ، گفتار و کردار ما را با اشا پیوند دهد و ما انسان‌ها را به سوی جاودانگی و ذات بی‌پایان اهورامزدا ره‌نماید. او هیچ‌گاه مردمان را به ستایش خودش فرا نخواند و هرگز از خود سن و پاپ مقدس نساختند و دست و پا بوس نداشتند و مرجع تقلید نشد. از این رواست که ما در جستجوی خود او نیستیم و خدایش را می‌جوییم و در روز درگذشت‌اش، روان و فروهر جاودانه‌اش را درود و آفرین می‌گوییم. دریغا که گمراهان از سر نادانی در خاک می‌جویندش و از برای شیون و مویه، گورش را طلب می‌کنند، بی‌خبر از آنکه فروهر و روان تابناک اشوزرتشت همیشه و در همه حال در کنار ماست…

 

سرچشمه : tarikhema.ir

سروده پهلوی کردی سپاس یزدان به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی کردی سپاس یزدان به همراه برگردان به پارسی

 

 

 

 

 

سپاسگذارم یزدان

سپاسگذارم دادار

سپاسگذارم ای یار

جانِ این جهان

شما خدایِ ما

 

به گاه و راه شدن

به کوه و دشتی ها

نشستِ باران هست

شما خدایِ ما

 

شما خدایِ ما

خُنکیِ بامدادان

وَزیدنِ باد- ان

سرود و شادی ها

شما خدایِ ما

 

تازگیِ گل بنان

و لرزشِ برگان

آوازِ هستی را

کنار رود- یها

شما خدای ما

 

باران و بادِ نرم

و بوی خاک آید

تپشِ دل آن جا

یک چند اشک- یها

شما خدایِ ما

 

جان پُر درد و زار

میانْ دل و کوه ها

چَکامه هستی

همه جان داران

خوانند به شادی ها

شما خدای ما

 

با آزرم، آبان91، رضا/ سروده ای نیمه پهلوی و نیمه کردی است و با پوزش از هم میهنان کرد سرزمین اردلان ها ( : سرزمین آریائیان )

رضا 



— همچنین ببینید :

سروده پهلوی به پذیره فصل بهار به همراه برگردان به پارسی

سرود پهلوی یک رویا به همراه برگردان پارسی

سروده پهلوی نوروز به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی کردی سپاس یزدان به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی باد و برگ به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی بهار من به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی ناز به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی دره به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی ” باد ” به همراه برگردان به پارسی

سروده اِران شهر به زبان پهلوی به همراه برگردان به پارسی

 

سروده پهلوی آرش کمان به همراه برگردان به پارسی

سدره چیست

سدره چیست ؟

 

سدره پیراهنی است گشاد، سپید رنگ، بدون یقه و با آستینهای کوتاه که از پارچه سفید درست شده و دارای دو کیسه بسیار کوچک، یکی در جلوی سینه و نزدیک قلب که گریبان خوانده می‌شود و دیگری در پشت که گرده نامیده می‌شود و زرتشتیان آن را در زیرلباسهای خود می‌پوشند. درجلو سدره از گردن به پایین، چاکی قرار دارد که تا قسمت سینه می‌رسد و در انتهای آن کیسه کوچکی به نام کیسه کرفه قرار گرفته‌است که به عقیده زرتشتیان مؤمن، گنجینه هومت، هوخت هورشت است. یعنی سه اصل بزرگ آیین زرتشتی، اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک که فرد زرتشتی باید بکوشد تا این سه صفت را در خود پرورش دهد. امروزه زرتشتیان سدره را از ململ سفید درست می‌کنند ولی در عهد باستان از پشم و پنبه و حتی گاهی از ابریشم درست می‌شد. به عقیده زرتشتیان سدره جامه ستایش اهورا مزدا وبه منزله زره و جوشنی است که پوشنده را از شر تمایلات نفسانی و صفات رذیله حفظ می‌کند. سفیدی سدره نشانی از آن است که فرد زرتشتی باید قلب و روح خود را مانند آن سفید و بی آلایش نگهدارد واز اعمال ناشایست دوری گزیند.


 ’’کشتی’’ بندی است باریک و بلند که از ۷۲ نخ پشم درست می‌شود. زمان بافتن این ۷۲ نخ به شش قسمت که هر کدام دارای ۱۲ نخ است تقسیم شده و به هم بافته می‌شود زمانی که عمل بافتن تمام شد گره‌هایی به دو سر کشتی زده می‌شود. زرتشتیان کشتی را بر روی سدره سه دور بگرد کمر می‌بندند و در دور دوم دو گره به جلو و در دور سوم دو گره از پشت سر به کشتی می‌زنند. در عهد باستان کشتی از پشم گوسفند و موی بز و شتر وحتی از پنبه بافته می‌شود ولی امروزه آن را از پشم گوسفند درست می‌کنند. به طوری که از مندرجات کتابهای مذهبی به دست می‌آید زرتشتیان عهد باستان فرزندان خود را در سن پانزده سالگی سدره پوش می‌نمودند. در تیر یشت کرده ۶بندهای ۴و۵ آمده: «ای زرتشت اسپنتمان تشتر با چشم‌های درخشان، بلند بالا و بسیار نیرومند، توانا و چست در فروغ پرواز کند به سنی که مرد برای نخستین بار کشتی بندد، به سنی که مرد برای نخستین بار نیرو گیرد و به سنی که مرد برای نخستین بار به بلوغ رسد» و پس از پوشیدن سدره بر روی آن و بر گرد کمر کُستی|کُشتی می‌بندند.

 

واژه‌شناسی

واژه سدره در اوستا (vohumanu vastra) است که به معنی جامه نیک‌اندیشی است. در برخی از نسکهای دینی زرتشتیان این پوشش را پیراهن خوانده‌اند.

درباره خود واژه امروزی سدره گروهی آن را از ریشه vastra در زباان اوستایی می‌دانند که برابر رخت و جامه‌است. گروهی آن را برساخته از دو واژه پارسی سود و رَه دانسته‌اند و اینگونه آن را سودراه و سودمند و راه سود معنا کرده‌اند.

 

نمادشناسی

گرده نشانه مسئولیتها و وظیفه‌هایی است که هرکس به عهده دارد و باید بدرستی انجام دهد. گریبان که کیسه کرفه یا کیسه کار نیک هم خوانده می‌شود، یادآور است که همه کردارهای نیک روی هم انباشته شده و آدمی را به خوشبختی میرساند. نزدیک قلب بودن آن نشانهای است که کارهای نیک باید قلبا و خالصانه انجام شود. سپیدی آن نماد پاکی و بی غل و غش بودن است.

کشتی چیست

 کُشتی چیست؟



کُشتی یا بند دین عبارت از بند سفید و باریک و بلندی بوده، که از هفتاد و دو نخ پشم سفید گوسفند بافته می‌شده. این کمربند باید به دست بهدینان پارسا بافته‌شود.
۷۲ نخ، به شش رشته قسمت شده و هر رشته دارای ۱۲ نخ است.
عدد
۷۲ اشاره‌است به ۷۲ فصل یسنا که مهمترین قسمت اوستا ست. ۱۲ اشاره است به ۱۲ ماه سال و ۶ اشاره است به شش گاهنبار که اعیاد دینی سال باشد.
کُشتی را سه بار به دور کمر می‌بندند که اشاره‌است به سه اصل مزدیسنا که اندیشه ، گفتار و کردار نیک باشد. در دور دومی دو گره در پیش و در دور سومی که آخرین دور است دو گره دیگر در پشت می‌زنند.
از برای این چهار گره نیز در باب دهم صد در نثر این شرح آمده «در گره اول گواهی می‌دهند به هستی خدای یگانه. در گره دوم گواهی می‌دهند که دین مزدیسنا بر حق و فرستادهٔ اهورامزدا است. در گره سوم گواهی می‌دهند به پیغمبری زرتشت سپنتمان. در گره چهارم گواهی می‌دهند به اصول مزدیسنا که اندیشه و گفتار و کردار نیک باشد.»

 

فرتورها : سروشیان

 

 

 

 

 

 

 

 

حفظ محیط زیست

حفظ محیط زیست

 

 دیدی نو از دینی کهن نوشته‌ی دکتر فرهنگ مهر می‌باشد,با سپاس فراوان از ایشان برای کوشش و تلاششان در راه شناساندن فرهنگ کهن ایران به ایران پرستان:.

 

وسواس ایرانیان زرتشتی در پاک نگه داشتن آب,خاک,هوا و آتش زبانزد یونانیان بوده است. هرودوت و گزنفون درباره آن قلم‌فرسایی کرده و نوشته‌اند که ایرانیان هیچ چیز آلوده و کثیفی در آب نمی‌ریزند و در پاک نگاهداشتن خاک و زمین مراقبت می‌کنند. در دین زرتشت, هر آنچه که داده‌ی خداست, پاک و دوست داشتنی است. تفاوت زیادی است, میان دین‌هایی که ماده و تن را شیطانی می‌دانند و زرتشتیان که آن‌ها را بخشش خدایی و در خور حمایت می‌شمرند. این انسان است که نباید ماده را در راه نادرست بکار برد. خداوند این جهان شادی آفرین را با همه‌ی زیبایی‌هایش برای بهره برداری و لذت آدمیان آفریده است. ارج‌گذاری به عناصر طبیعی اقرار به عظمت خداوندی و دینداری است. داریوش بزرگ در کتیبه‌ی بیستون می‌نویسد: اهورامزدا جهان را آفرید, مردمان را آفرید, شادی را آفرید و شادی را برای مردمان آفرید.

 

فرهنگ ایرانی زرتشتی, فرهنگ شادی است. فرهنگ سوگواری , فرهنگ غیر ایرانی است. در یکی از نماز‌ها, زرتشتیان به سوی چهار جهت زمین نماز می‌گذارند. معنای آن این است که خداوند در همه جا حاضر است. خانه‌ی خاصی ندارد و همه جا خانه‌ی خداست. و دیگر آنکه, همه‌ی نعمت‌های خداوندی را هر جا که باشند, باید ارج گذاشت و حمایت کرد.

 

علت این‌که زرتشتیان در نماز به سوی روشنایی(نور خورشید, ماه یا آتش) نگاه می‌کنند این است که روشنایی هماد خداوندی است و هر جا روشنایی است, خرد است, راستی است, مهر است, رسایی است و خدا آن جاست. پیش از اشو زرتشت: ایرانیان ارباب انواع(خدایان سماواتی) را می‌پرستیدند و به آن‌ها فدیه می‌دادند. زرتشت پرستش خدایان گوناگون را نادرست دانست و مردم را به پرستیدن خدای یگانه -اهورامزدا- فراخواند. پس از زرتشت روحانیون که حاضر نبودند به کلی از خدایان پنداری دست بکشند, عده‌ای از آن‌ها را با نام ایزد یا فرشته , وارد دین کردند. در این مرحله ایزدان یا فرشتگان , آفریده‌ی اهورامزدا هستند و برای آن که منشا اثر باشند, برای هر یک از آن‌ها وظیفه‌ای معین کردند و عموما حامی و پشتیبان عناصر و پدیده‌های طبیعی شدند و به صورت همکاران اهورامزدا در آمدند. اگر تاریخ پیدایش ایزدان و وظایف آن‌ها را در ادبیات دینی خوب درک کنیم, اساس فکر را زیبا می‌بینیم. شناخت وظایف ایزدان اهمیت محیط زیست و جلوگیری از آلودگی‌ها را در سنت زرتشتی تاکید می‌کند. از جمله, آناهیتا و آبان, فرشتگان پاسدار آب, آذر و نیریوسنگ, فرشته‌های پاسدار آتش, زامیاد فرشته‌ی پاسدار زمین و خاک و ویو فرشته‌ی پاسدار باد و هواست. فرشته‌هایی هم حامی خورشید, ماه, ستارگان و بارانند(هوخشترا پاسدار خورشید, منگها پاسدارماه, ونت پاسدار ستاره, تیشتر پاسدار باران)و همچنین, فرشتگانی مراقب رعایت پاکی, درستی و پیمان‌داری هستند. (اشی پاسدار راستی, میترا پاسدار پیمان, رشن پاسدار داد) برخی از نویسندگان یونان و ایران بعد از اسلام, از روی نادانی یا غرض, تعابیر ناصحیحی از ااز احترام فوق‌العاده زرتشتیان به عناصر طبیعی نموده‌اند که بیان یکی دوتا از آن‌ها در اینجا خالی از فایده نخواهد بود. احترام فوق‌العاده زرتشتیان به آتش, از این روست که روشنایی نماد اهورایی است. خودداری زرتشتیان از آلوده کردن آتش – ریختن چیزهای ناپاک و جننوران مرده- روی آتش, برای جلوگیری از آلوده شدن هواست. مساله آلوده کردن محیط زیست امروز به گونه‌ پیچیده‌ای اندیشه‌ی دانشمندان, شهروندان و کشورمداران را به خود جلب کرده است. در در جوانی شنیده بودم عده‌ای مغرض می‌گفتند: آتش می‌سوزاند و آلوده نمی‌شود! مطلب درست است ولی در اثر سوختن مواد کثیف و سمی, هوا آلوده می‌شود و سلامت و بهداشت همگانی به خطر می‌افتد. این آتش پرستی نیست! در هیچ جای اوستا خداوند به صورت آتش , ظاهر نشده است. در حالی که یهوه خدای یهود از درون آتش در کوه سینا با پیامبر یهود صحبت می‌کند. در اسلام هم ال له نور آسمان‌ها و زمین دانسته شده است. در همه‌ی ادیان, نور نشانه‌ خدایی است, بدون آنکه نسبت آتش پرستی به آن داده شود.

 

موضوع دیگر, استفاده از دخمه برای مردگان است. دخمه یا آن گونه که فرنگی‌ها می‌گویند, برج سکوت, موضوع خیال انگیزی برای نویسندگان خارجی شده است. دخمه یکی از زاه‌های رهایی از بدن مرده است. در بین زرتشتیان تدفین هم معمول بوده است. دخمه در بالای کوه دور از شهر می‌ساختند, جایی که لاشخوران به سادگی در زمان کوتاهی, گوشت مرده را می‌خوردندو سپس نگهبانان دخمه, استخوان‌های مانده را درون چاهی ریخته تیزآب بر روی آن می‌ریختند تا گندزدایی شده و از بین برود.

 

به کار بردن این روش طبیعی است. یعنی گوشت حیوانی را پرندگان می‌خورند.همچنین باعث آلودگی محیط زیست نمی‌شود زیرا جایی که لاشخور زیاد باشد در چند دقیقه گوشت مرده خورده می‌شود. در برابر, خاکسپاری دشواری‌ها همراه دارد. یکی آنکه خاک و زمین را آلوده می‌کند. دیگر آنکه سبب اتلاف زمین‌هایی می‌شود که می‌توان برای کشاورزی و آبادانی از آن استفاده کرد. البته با توسعه‌ی شهرها, دخمه غیر عملی می‌شود. نتایج حاصل از گذاشتن مرده در دخمه شبیه نتایج حاصل از سوزاندن بدن مرده است یعنی با همان سرعت و با همان تمیزی, تن مرده از بین می‌رود. همانگونه که گفتیم, اهمیتی که دین زرتشت برای حفظ و حمایت محیط زیست قایل شده, باعث آمده است که, عده‌ای از دانشمندان, دین زرتشت را نخستین دین حفظ محیط زیست نام دهند.