یازده دلیل تحریف نشدن کتاب دینی زرتشتیان

یازده دلیل تحریف نشدن کتاب دینی زرتشتیان (=گاتاها)


پرسش: خیلی ها اعتقاد دارند که کتاب های قدیمی دینی و مدهبی در طول تاریخ از بین رفته است و پیشوایان دینی در طول تاریخ اصول دین را تحریف کرده اند و در کتاب اصلی دین های قدیم در طول تاریخ دست برده شده و بسیاری از آیات عوض شده یا دست خورده و امروز دیگر قابل اعتماد نیستند. آیا به عقیده ی شما این افراد درست میگویند؟!


پاسخ : البته من در مورد همه ی کتاب های دینی و مذهبی موجود در جهان نمی توانم داوری کنم و قصد هم ندارم و به خود اجازه نمی دهم که خدای ناکرده به کسی یا گروهی توهین کنم یا کتابی که مورد قبول و پذیرش گروهی از مردم جهان است و آن را کتاب آسمانی خود می دانند، زیر سوال ببرم. ولی در مورد گاتاها کتاب آسمانی ما زرتشتیان که میدانم و تخصص من است، با کمال اطمینان و به طور صد در صد می گویم که این مورد که مطرح فرمودید، به هیچ وحه نمیتواند درست باشد و سخن آگاهان و دانایان نیست. بنا به دلائل زیر، کتاب آسمانی ما زرتشتیان، «گاتاها» تمام و کمال به جا مانده و ذره ای از آن از بین نرفته و تحریف نشده است.به این دلایل:


1: شوربختانه بسیاری از پیروان تمام مذاهب جهان از جمله برخی از زرتشتیان، فکر می کنیم که تنها دین ما بر حق است، تنها کیش ما کامل است، هر کس که پیرو دین ما باشد در جهان پیروز است و خداوند یار و یاور اوست، و تنها پیروان پیامبر ما به بهشت میروند و سایر آدم های جهان دوزخی هستند و از این قبیل…. در حالی که پیامبران، رسولان خدا بوده اند و همه ی آمده اند که آدم را به خدا نزدیک کنند، نه به خودشان به عبارت دیگر «پیامبر وسیله اند نه هدف». و برای همین هم همه ی پیامبران خود را پیامبر یا رسول نامیده اند. پس از نظر دینداری هرکس که به اصول ادیان خدایی یعنی یکتاپرستی و پیامبری و جهان مینوی باور داشته باشد و اندیشه و گفتار و کردارش نیک باشد و راه راستی و پاکی را برگزیند و عادل باشد و در یک کلام کوشش کند به خدا نزدیک شود این فرد دین دار است و خدا او را دوست دارد و در بهشت برین جایش میدهد. شاعران ما نیز این حقیقت را درک کرده و فرموده اند که:


«عبادت به جز خدمت خلق نیست». یا «مقصود کعبه و بتخانه بهانه» و یا «جنگ هفتاد دو دو ملت را عذر بنه – چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند» و غیره.

2: بسیاری از پیروان مذاهب گوناگون کوشش میکنند که تنها با «دید خود» دنیا را دیده و بررسی کنند. و چون اغلب مخاطب آنها، پیروان همان مذهب هستند و موضوعی را که به نظرشان میرسد، به طور یک طرفه مطرح میکنند و به بحث نمی گذارند، این گونه به نظر میرسد که هرچه میگویند یا می نویسند حقیقت محض است و به اصطلاح چون تنها به قاضی میروند (یا قاضی طرفدار خود دارند) پیروز بیرون می ایند.


3: تمام بخش های اوستا به خاطر زبان و فرهنگ که بر آن حاکم است، کاملا از یکدیگر جدا پذیر است. مانند اینکه همین اکنون بیایید و مطالب کتاب آلمانی و انگلیسی و فرانسوی و ایتالیایی را با هم مخلوط کنید. درست است که این زبان ها همه ریشه ی لاتین که خود زیر مجموعه ی زبان سانسکریت است دارند، ولی هر زبان شناسی به راحتی میتواند آن ها را از یکدیگر تفکیک کند. از نظر مفاهیم هم بخش های اوستا با هم فرق دارد. مثلا شما بیایید و به طور عمدی اشعار حافظ و فردوسی و مولانا را در یک کتاب به طور مخلوط و درهم بنویسید و چنان تنظیم کنید که معنی خوب و درستی هم بدهد. حتی یک فرد ایرانی که با باورها و سبک اشعار این شعرا آشنا باشد میتواند به سادگی این اشعار را از هم جدا کند. چه برسد به شعر شناسان یا کارشناسان شعر پارسی که به صورت بسیار دقیق خواهند فهمید که این کتابف قلابی است و خواهند توانست نظام نکات تاریک را به شما توضیح دهند. هر شاعر یا نویسنده سبک و روشی دارد و از نظر کارشناسی مطالبی را باور دارد و می خواهد به مخاطب خود بیان کند و کسانی که با او آشنایی کارشناسی داشته باشند، میتوانند به سادگی بفهمند و نظریات او را جدا نمایند. در ضمن در گذر تاریخ بحث های مختلف اوستا همیشه از هم جدا بوده و در همه ی جای اوستا، گاتاها به عنوان پیام اشو زرتشت ستایش شده است. و روی همین اصول دانشمندان اوستاشناس با دلایل و برهانی قاطع که مورد پذیرش همه ی دانشمندان دین شناس است.


گاتاها را از بخش های دیگر اوستا و به ویژه یسنا که زبان فرهنگ آن بسیار نزدیک به گاتاها هست، جدا کرده و ثابت کرده اند که تمام مطالب گاتاها که از خود پیامبر میباشد؛ نه تنها دست نخورده، بلکه دقیق و کامل به جای مانده است.


4: گاتاها با خطی نوشته شده که خط دین دبیره نامیده میشد، خطی که هنوز هم میتوان ادعا کرد که کاملترین خط جهان است. این خط چهل و چهار حرف دارد و زیر و بم آن مانند نت موسیقی ضرب دارد. به گونه ای که دیکته ندارد و هرچه میگویید، میتوانید با این خط به طور کامل و دقیق بنویسید، این خط به گونه ای گاتاها را تنظیم کرده که موبدی که امروز آیات گاتاها را تلاوت میکند، همان تلفظی را دارد که پیامبر داشته و این یکی از بهترین شگردهایی بوده که پدران دور اندیش ما به کار برده اند. خطی که مانند نت موسیقی است و هرکس در هر جای دنیا برحسب آن نت، آن موسیقی را بنوازد. همان آوایی از ساز بیرون می اید که منظور سازنده ی آن آهنگ بوده است.
بنا بر این کمتر کسی حتی اگر دلش میخواسته میتوانسته تلفظ آن را عوض کند، چه برسد به اینکه بخواهد مضمون آن را دستکاری نمایند.


5: مطالب کتاب گاتاها بسیار کلی است که هدف آن انسان سازی یا دینی و وجدان ساز است. مطالبی که همیشه است و زمان و مکان بر روی آن تاثیر ندارد و نمتواند جز به آنچه که منظور اشو زرتشت بوده، تفسیر و تعبیر گردد و در گاتاها به هیچ سنن و آداب ویژه ای هم اشاره نشده است یا از روش ویژه ی زندگی سخن نگفته است که در گذر زمان تغییر کند یا نیاز به تغییر آن باشد. گاتاها، حاوی چهار چوبی کلی و زندگی ساز است که همیشه مورد پذیرش بوده و هست و مطالبی نداشته که بخواهد آن را عوض کنند.


6: درست است که اکنون در دانشگاه های بزرگ جهان بر حسب اصول زبان شناسی، به سادگی میتوان گاتاها را درک و ترجمه نمایند، ولی در دوران کوروش و داریوش هم مردم ایران به این زبان سخن نمیگفتند و تاکنون هیچ کتبیه و هیچ کتاب دیگری به این زبان در دنیا، کشف نشده است که ما بتوانیم به ان استناد کنیم یا کسی بتواند متنی به اشغار گاتاها بیافزاید.

7: تا همین پنجاه سال پیش موبدی که میخواسته «نوزوت» شده و به مقام موبدی برسد، بایستی تمام گاتاها و حتی یسنا و بخش های بسیار زیادی از اوستا را از بر کند و با دقت و وسواس مطالب آن را یاد گرفته و به یاد بسپارد. چرا که میدانید بر اساس سنت، موبدان کار دیگری جز پاسداری از دین نداشته اند و مانند امروز نبوده که من که موبد زاده بوده، موبد شده و بتوانم به پیشه ای غیر از موبدی بپردازم و تمام عمر و زندگی خود را صرف نگهداری دین و ایمان خود و مردم میکرده اند و با حداقل زندگی مادی، کارشان از بامداد تا شام اوستا خوانی بوده و به گونه ای خودکار به تدریج بخش های اوستا از بر میشده است و با وجودی که ممکن بوده، معنی این جملات را هم درک نکند، تمام آیات را اهورایی و مانتره میدانسته و تاریخ نشان میدهد که حتی روی تلفظ آن تعصب و وسواس زیادی داشته اند. چه برسد به این که به کسی اجازه دهند که در آن کتاب ها دست ببرند. تازه اگر هم میخواستند یا اگر حتی اکنون هم بخواهند نمیتوانند مطالب کتاب گاتاها را عوض کنند یا جمله ای به آن بیفزایند، مثل فرانسوی زبانان که کتاب های آسمانی را به زبان عربی می خوانند یا پارسی زبانانی که کتاب انجیل یا توران را به زبان اصلی میخوانند و این زبان ها را نمیدانند. چه برسد به اینکه بخواهند به زبان عربی یا عبری یا لاتین چیزی به ان افزایند. به ویژه که گاتاها شعر است و هرگونه تغییری را کارشناسان به راحتی خواهند فهمید. حتی تا همین اواخر هم رسم بوده که هر موبد زاده ای می خواسته موبد شود، بایستی با خط خوش و با دقت بخش هایی از اوستا را به صورت کتابی بنویسد و به استاد خود پیشکش کند و….


8: در تاریخ ثبت شده که، دو مجموهه کتاب اوستا یکی در کتابخانه ی تخت جمشید بوده که بر روی دوازه هزار پوست گاو نوشته شده بوده و به دستور اسکندر مقدونی گجستک در زمان آتش زدن تخت جمشید در آتش سوخته و دیگری کتاب اوستای واقع در گنج شاپیگان بوده که به دستور او به یونان برده شده است و از سرنوشت آن اطلاع دقیقی در دست نیست. این امر موجب شد که در دوره ی اشکانیان به دستور بلاش اول، که ایرانیان دوباره جان گرفته و سرنوشت خود را به دست گرفتند، کتابهای گوناگون دینی زرتشتیان که در آتشکده های متعدد موجود در سرزمین پهناور ایران و در منزل های بسیاری از موبدان و بهدینان زرتشتی وجود داشت؛ جمع آوری شود و به صورت کتابی با نام اوستا (که به معنی بنیان و اساس است) ثبت و نگهداری گردد و چنان گاتاها که کتاب آسمانی ماست بین کتاب یسنا جا گرفت که پس از چند هزار سال، به وسیله ی اوستا شناسان از بقیه ی قسمت های بسنا، شناخته شده و جدا گردید و این سیاست بلاش بسیار کارساز افتاف چرا که حدود دویست سال است که بخش های گوناگون اوستا را دقیقا بررسی کرده و کوشش کرده اند، زبان های گوناگون باستانی را بشناسند و ترجمه کنند و در اختیار مردم قرار دهند، که نخستین بار به وسیله دانشمندان فرانسوی و آلمانی و بعد بسیاری از اوستا شناسان جهان این کار انجام گرفته و بعدها توسط پارسیان هند و دانشمند بزرگ ایرانی، پور داوود و موبد فیروز آذرگشسپ و دیگران این کار بزرگ انجام گرفته است. بنا بر این با پی بردن به این حقیت است که شما به کار سترگی که موبدان موبد بزرگ چون مهراسپندان در طول تاریخ کرده اند پی خواهید برد. این کارها موجب شد که حتی پس از یورش تازیان که به دستور برخی خلافا و سلاطین نادان، کتاب های ایرانیان را سال ها سوزاندیدند و در آب ریختند، نتوانستند از بین روند و باز هم مانند گنجی که در گاو صندوقی بزرگ پناه بود و کسی از وجود آن خبر نداشت، تمام کتاب آسمانی و مقدس ما زرتشتیان لابلای کتاب و ادبیات اوستا پابرجا ماند و در اثر یورش بیگانگان از بین نرفت و اکنون اوستا شناسان میتوانند با دقت بخش های گوناگون اوستا را از هم تشخیص و جدا و ترجمه و تفسیر نمایند و این امر براستی از شگفت انگیزترین داستان های ادبی و تاریخی مهم ایران و جهان است.


9: درست است که در زمان پیشین صنعت چاپ نبوده ولی به این معنی نیست که در سرزمینی به پهناوری ایران تنها دو کتاب اوستا وجود داشته و یکی را در تخت جمشید و دیگری را در گنج شاپیگان نگهداری می نمودند و همه ی موبدان سرزمین پهناور ایران که کارشان موبدی بوده و بایستی برای گذران زندگی هم که شده اوستا را از بر کنند و بسرایند، مجبور باشند مرتب بین شیراز یا تبریز و محل زندگی خود رفت و آمد کرده تا به متون مذهبی دین خود دسترسی پیدا کنند؛ پر آشکار است که این چنین نبوده، این از دشمنان ماست که چنان در مردم القا کرده اند، که انگار در تمام ایران دو اوستا بیشتر نبوده، بلکه آشکار است که در سراسر ایران هزاران کتاب دست نویس اوستا وجود داشته و کمینه اگر نتوانیم بگوییم هر موبدی کتاب اوستای کامل جداگانه دستویس داشته، لا اقل می توانیم با اطمینان بگوییم که در آتشکده ی هر شهری از ایران کمینه یک کتاب اوستا از اول تا اخر وجود داشته است و بنابر این هیچ دشمنی هرچقدر هم پر نیرو و بی رحم باشد، نمی توانسته تمام کتاب های دینی را نه در کشور ما بلکه در هیچ کشوری از بین ببرد. بر اساس همین اصل است که از ایران باستان که همه جهانیان میدانند ابر قدرت زمان خود بوده است، هیچ کتاب علمی و فرهنگی و ادبی و تاریخی باقی نمانده، ولی اوستا که برای زرتشتیان مقدس بوده، نیکانان با فرهنگ و موبدانمان در پستو ها و نهان خانه ها مخفی کرده اند و تا پای جان آن ها را نگاه داشته اند باقی مانده است.


10: در تاریخ آمده است که کتاب اوستای موجود در تخت جمشید و گنج شاپیگان بر 12000 پوست کاو نوشته شده بوده است. بنا بر این کتاب به این بزرگی که طبیعتا وزن بسیار سنگینی داشته است، کتابی نبوده که اساسا بتوان از آن برای مطالعات روزمره استفاده کرد. بلکه به عنوان گنجینه ای ارزشمند نگاهداری میشده است و جنبه ی کاربردی نداشته است.


11: با توجه به اینکه، همان گونه که گفتیم مجموعه کتاب های گوناگون مذهب ما که اوستا نامیده میشود، نشان میدهد و کتاب اوستا که به اندازه ی چندین برابر گاتاها، کتاب آسمانی ما حجم دارد، از روز نخست تا کنون موبدان می توانستند در هر زمان هر چه را که فکر میکرده اند برای مردم مفید است به صورت کتابی جداگانه بنویسند و به مردم ارائه نمایند و بیان کنند که این کار در گذر تاریخ بارها انجام شده و لازم نبوده که در گاتاها دست ببرند و آن را تحریف کنند.


کما اینکه در بخش های اوستا، کاملا آشکار است و بیشتر هم گفتیم که زبان و فرهنگی که بر تمام اوستا هست یک کاسه نیست، و تنها و تنها زبان و فرهنگی که در کتاب آسمانی «گاتاها» وجود دارد، همسو و هم آهنگ و یک کاسه است و ….


پاسخ به پرسش های دینی زرتشتیان، برگه ی 70 تا 76، انتشارات فروهر، تهران 1387 خورشیدی.


http://tfzartoshti.wordpress.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *