بهشت و دوزخ در بینش زرتشت
نوشتارهایی از موبد کورش نیکنام
بهشت و دوزخ
بهشت به معنی بهترین (صفت عالی «به») از واژهً اوستایی «وَهیشتِم مَنُو» میباشد و دوزخ از واژهً اوستایی «دروجودِمانِه» است به معنی «جایگاه دروغ» یا «درون تیره» میباشد.
در بینش زرتشت، اهورامزدا، جهان هستی را بر پایهً قانون یكسان و هنجاری خللناپذیر بهوجود آورده است كه این قانون در سراسرِ جهان آفرینش پویا و پایدار گشته است. زرتشت این قانون ثابت را «اشا» یا راستی نامیده است. هنجاری كه بر پایهً اراده و خواست مزدا، سبب پدیدار شدن جهان هستی شده و پس از آن در همهً رویدادها و پدیدههای گیتی نیز جاری و استوار است.
آنكه برای نخستین بار به روشنایی جهان هستی اندیشید، از اندیشهً خود اشا (قانون راستی) را بهوجود آورد و برابر این هنجار، همواره پشتیبان بهترین اندیشه است.
(یسنا ـ هات 31 ـ بند 7)
بر پایهً این هنجار راستی، تفاوت انسان با دیگر آفریدگان در این است كه انسان توانایی اندیشیدن دارد. یعنی چنانچه فروزهً هوشمندی، تفكر و گزینش را از انسان گرفته شود، در حقیقت انسانیت او از بین رفته است و تنها موجودی در جایگاهً انسان بودن؛ خرد، اندیشه و تفكر است وگرنه در گزینههای دیگر، انسان با حیوان مشترك است. انسان بر پایه هنجار راستی، با ویژگی خردمندی و هوشمندی از دیگر آفریدهها برتر آفریده شده است.
بیگمان توانایی اندیشیدن، مهارت تشخیص خوب از بد و گزینش بهترینها را نیز به همراه دارد. بنا بر هنجار راستی كه با اراده اهورامزدا پدیدار شده است، انسان نهتنها توانایی اندیشیدن دارد، بلكه توانایی گزینش و آزاداندیشی را نیز دارد.
فرهنگ دینی زرتشتی، گزینش راه زندگی، بهرهمندی از تلاش و كار خویش، امید به برخورداری از بهترین هستی و رسیدن به رستگاری را بهطور آزادانه و با ارادهً انسان انجام میگیرد كه ثمرهً آن آزادی، شادی و آرامش است.
از نگاه دیگر جبر و اختیار نیز كه در برخی از ادیان به آن اشاره شده است در بینش زرتشت آشکار نیست وبدون هیچگونه استثنایی، از اختیار و آزادی كامل گفتگو شده است.
به باور زرتشت، همهً انسانها بدون گناه و پاك از هرگونه پلیدی چشم به جهان میگشایند و هركس با گزینش راهِ خود در زندگی، آیندهً خویش را آنچنان كه اراده كرده است، شكل خواهد داد. در این نگرش، خرید و بخشش گناهان نیز جایگاهی ندارد، هركس برابر هنجار راستی و قانون اشا بهرهً كار خوب و بد خود را خواهد گرفت. انسان مختار و آزاد است تا راه درست زندگی یا راه اشتباه را برگزیند. از این دیدگاه، نفی آزاداندیشی و آزادگزینی انسان، در حقیقت نفی هویت انسانی اوست.
بیگمان آزادی و اختیاری كه اهورامزدا در وجود انسانها قرار داده با مسئولیت همراه است كه اگر غیر از این باشد، وجود پاداش یا عذاب خداوندی بیمنطق خواهد بود ولی پاداش و كیفر، پس از گزینش آزاد چگونه خواهد بود؟
آشكار است كه پیامبر ایرانی نیز زمانی در چگونگی سرانجام انسانها به فكر فرو رفته است. او در یسنای 31، بند 14 میفرماید:
ای اهورا میخواهم از نتیجه كردار مردمان،
چه در گذشته و چه در آینده باخبر شوم
و بدانم چگونه در این جهان و جهان دیگر
پارسایان و نیكوكاران به پاداش كردار نیك خود خواهند رسید؟
و به چه صورت بدكاران و گمراهان به كیفر بد خود گرفتار میشوند؟
در سرودهای دیگر گاتاها، پاسخ این پرسشها بر زرتشت آشكار میگردد:
به كسی كه كار نیك را پیروی كرده باشد
و زندگانی خود را برای
خشنود ساختن اهورامزدا سپری كرده باشد،
پاداش جاودانی خواهد گرفت
و زشتكردارانی كه خواسته اهورامزدا را بهجای نیاورند،
به جزای بد گرفتار خواهند شد.
(یسنا 51 ـ بند 6)
در فرهنگِ دینی زرتشتی، سرنوشت در معنای رایج آن مردود است. اگر سرنوشت هر فرد، چگونگی زندگی آینده او باشد، در بینش زرتشت، هركس سرنوشت خود را با اندیشه، گفتار و كردار خویش رقم خواهد زد. به بیانی دیگر، انسان در هر كاری و رفتاری كه انجام میدهد، آزادانه و از روی اختیار آن كار را انجام داده است ولی پاسخ آن رفتار (پاداش و كیفر) رویدادی یكسویه خواهدبود؛ به شكلی كه انسان اختیار ندارد تا پاداش و كیفر خویش را بپذیرد و یا نپذیرد. این قانون نیز جزئی از هنجار راستی (اشا) میباشد كه پایهً اراده اهورایی بر زمین گسترش یافته و پایدار است.
در یسنای 31، بند 20 آمده:
كسی كه پیرو راستی است
جایگاهش در سرای شادی و روشنی خواهد بود
ولی دروغپرست و گمراه، زمانی دراز در سرای تاریكی
با ناله و افسوس بهسر خواهد برد
بنابراین بازتاب كردار هر فردی، در همین جهان به او باز خواهد گشت؛ اندیشه، گفتار و كردار نیك، سبب آرامش روحی و معنوی فرد میگردد و برعكس اندیشه، گفتار و كردار بد نیز موجب پریشانی و اندوهِ روان انسان خواهد شد. آن شادی و آرامش كه در نتیجهً كردار نیك باشد، بهشت یا سرای نور و سرود انسان خواهد بود و پریشانی و اندوه روانی كه بازتاب رفتار بد و ناپسند انسان است نیز بهعنوان دوزخ و یا جهنم برای هر انسان است.
سرای نور و سرود كه زرتشت در سرودههایش از آن یاد كرده است، بعدها در اوستای جوان زمان ساسانی به بهشت یا گروثمان تبدیل شده است كه در آن همه نوع نعمت مادی نیز وجود خواهد داشت، در صورتی كه با نگرش به بینش زرتشت كه از آن یاد شد، بهشت مكانی جز برای ستایش و نیایش اهورامزدا نیست. یعنی همان جایی كه آسایش و آرامش مینوی و پیوستن به نور حقیقت وجود دارد و در آنجا هیچ چیزی بهجز اندیشه در مورد اهورامزدا راهی ندارد.
درباره سرانجام كارهای زشت و ناشایست نیز زرتشت در یسنای 31، بند 15 میفرماید:
خدایا، این از تو میپرسم كه سزای كسی كه قدرت دروغكار و بدكردار را میافزاید و یا كسی كه در زندگانی هیچ كاری جز آزار مردم آباد و بیآزار و جانورانشان را ندارد، چیست؟
در پاسخ به این پرسش در یسنای 51، بند 14 آمده:
پیشوایان دروغین، دوست مردم نیستند و از قوانین آبادی دور میباشند و از رنج بردن جهان شاد میشوند و سرانجام، زبونِ كردار و آیین خود میگردند و به خانه دروغ كشیده میشوند.
دربارهً دروجودِمانه (خانه دروغ) نیز زرتشت اشاره میكند: بدكاران، بداندیشان و دروغگویان، پیوسته در خانهً دروغ میباشند. این مكان نیز در ادبیات و فرهنگ دینی ساسانی به دوزخ تبدیل شده است؛ دوزخی كه انواع گوناگون حیوانات درنده، مار و عقرب برای آزار و رنج بدكاران وجود دارد. در حالی كه با نگرش در گفتار زرتشت متوجه خواهیم شد كه منظور از خانه دروغ، همان اندوه و پریشانی روحی و روانی است كه انسان با كژاندیشی و كردار نادرست به آن دچار خواهد شد و انسان بهجایی خواهد رسید كه از عذاب وجدان خود نمیتواند رهایی یابد، بنابراین همواره با اضطراب و پریشانی زندگی خواهد كردو در حقیقت زندگی او تبدیل به جهنم خواهد شد.
به این ترتیب بهشت و جهنم را انسان با اندیشه و رفتارش برای خود رقم خواهد زد و جایگاهی نیست كه خداوند از پیش برای خوشگذرانی و یا عذاب او آماده كرده باشد.
سرچشمه
www.kniknam.com