راه یکی است و آنهم راستی است

راه یکی است و آنهم راستی است

جهانگیر موبدگشتاسب اشیدری


گاهیاز زمانها انسان بفکر فرو می رود و دچار دگرگونی میشود از آنچه می بیند ومی شنود از نهادش بر می آید که چرا به این روزگار زشت دچار شده ایم ؟ مگراندیشه و راه و آئین ما ایرانیان راستگوئی نبود؟ مگر ما نبودیم که همهتاریخنویسانجهان نوشته اند که دروغ در بین ایرانیان باستان راه نداشت؟ مگر ما نگینجهان در فرهنگ راستی و درستی و نیکوکاری و نیک کرداری نبودیم ؟مگر اندیشمندتکدانه جهان ،اشوزرتشت اسپنتمان نبود که همه جا از (اشا) نماد راستی ودرستی سخن میگوید؟ مگر همه جا سپارش نشده است که با پیمودن پله های راستیبه جایگاه (به وبهین) میرسیم . پس چه شده است که چنین آلوده اندیشه زشت وناروا شده ایم که خود ما بدی و خوبی را از هم نمیتوانیم جدا سازیم و چنینغوته ور ناراستیها و دروغ پردازیها گشته ایم که خود نمیدانیم؟ بیاد نوشتهارزشمند استاد مهرداد مهرین زبر نام آئین زرتشت افتادم که نوشته است : دروغیا دروج آزردن و آزار رساندن است که در آئین ( مزدیسنا) در بالای سر همهزشتیها و نابکاریها نشسته است . دروغ خود تنها نیست او فرزندانی دارد بهنام ریا، چاپلوسی،پیمان شکنی،دوروئی،نیرنگ ، گران فروشی، کم فروشی، دستدرازی، بدجنسی،حسادت و آفریننده همه زشتکاریها ی روزگار است و آدمی را بهسوی هر نابکاری میراند و اخلاق شایسته را از او میگیرد و تبهکاری را جانشینآن میکند و کشور و مردم را در بدی و کارهای نکوهیده و ناشایست غوته ور میسازد .اشو زرتشت اسپنتمان در (گاتها) چنین سروده است : هیچکس از شما بهپیام و آئین دروغگو گوش ندهید زیرا بی گمان او خانه و دهستان و شهر و کشوررا به سوی نیستی و تباهی میکشاند. کمی بیندیشیم تا پی ببریم که چرا سرنگونشدیم و آبرو و کشور و هستی خود را از دست داده ایم در کارهایمان کامیاب وکامروا نمی شویم و روز خوشبختی را نمی بینیم و همچنان در سیاهی دردناکدرماندگی دست و پا میزنیم . رویگردانی از اندیشه پاک ایرانی (اهورائی) و دردام آئین بیگانگان است که ما را به این روز سیاه نشانده است. از روزی کهپا در کشور ما بازکردند این سیاه بختی ها باریدن گرفت زیرا بنیانگزاری آنبر پایه دروغ و نیرنگ استوار است . همه دستورها و فرمانها و سپارشها برپایه دروغ و نیرنگ پا برجا میباشد پس تنها راه رهائی شستن آلودگی دامان خوداز اندیشه این بیگانگان است. دروغ آفتی خانمان سوز و ویران گر است با دروغاست که فریب و کارهای زشت و ناشایست آفریده میشوند و فروزه های پاک آدمیاز میان میرود و درستیها نابود می شوند و اندیشه نادانی و بیخردی و گمراهیدر همه رگ و ریشه و جان پیوند میخورد و رویدادهای تلخ و دردناک بر ما چیرهمیشود و بی بند و باری ناکامی و دزدی جنایت و بدکاری در کشور غوغا میکند ودرست همان میشود که 1400 سال است بدان دچار شده ایم.

هرگاه دانشمندی ،خردمندی ،پژوهشگری و دانائی،دلسوزی ،میهن دوستی خواسته استلب از هم باز کند و راستیها را بگوید چماغها سر بر آسمان کشیده و همراهدشنام و بد و بیراه و برچسب دروغهای گوناکون بر او میشورند و به سرو کله اشمیکوبند.یکی با خدای نادیده پیوند بر پا می سازد و از سوی او سخنانی برزیان می آورد که در غوتی هیچ عطاری دیده نمیشود ولی با پرروئی همه را بهنام خدا به خورد مردم نادان و ساده دل میدهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *