چرا من زرتشتی شدم

چرا من زرتشتی شدم

گفتگوی دکتر خسرو خزاعی ( پردیس) با نویسنده و مورخ فرانسوی مونیک زتلاوی که بهآئین زرتشت گرویده و امروز یکی از هواداران سر سخت این آئین در فرانسه میباشد

منمونیک زتلاوی را در زمستان 2003 شناختم. او از پاریس به بروکسل و به ، « کانون اروپائی برای آموزش جهان بینی زرتشت » آمده بود تا کتاب جدید خود رابه نام « فرزندان زرتشت در هند و در ایران »* در بلژیک معرفی کند و در یکبرنامه تلویزیونی شرکت نماید .

درآن روز و در روزهای پس از آن ما بسیار درباره زرتشت و آئین او گفتگوکردیم، از گزشته های دور و نزدیک و آینده این آئین مقدس سخن راندیم. و اینگفتگو هیچ گاه قطع نشد و تا امروز ادامه پیدا کرده.

مونیکزتلاوی که در اصل یهودی می باشد در 30 اکتبر 2004 در« کانون اروپائی برایآموزش جهان بینی زرتشت» در بروکسل رسماً به آئین زرتشت وارد شد.

ودر همان زمان 17 نفر از ایرانیان مقیم در بلژیک و در هلند هم در برابرانبوهی از جمعیت به این آئین مقدس گرویدند. موبدانی که سدره پوشی ایشان راانجام دادند دکتر علی اکبر جعفری از آمریکا ، بانو فتانه فرید از آمریکا وموبد کامران جمشیدی از سوئد بودند

گفتگو ی زیر در 25 ژانویه 2006 انجام گرفته است:

 پردیس : میدانم که شما نه تنها در اصل یهودی هستید بلکه سالها بود که در جامعه وکانون یهودیان لیبرال در پاریس فعالیت میکردید ، و در این زمینه نوشته هایزیادی از جمله کتاب » « Shalom India را درباره یهودیان هند نوشته اید ،چگونه شد که ناگهان از هواداران سفت و سخت آئین زرتشت شدید؟

زتلاوی : این دگرگونی در من ناگهانی نبود . زمانی که من به هند برای پژوهش دربارهیهودیان هند رفته بودم ، با جامعه پارسی در آن کشور آشنا گردیدم و کم کمبه آئین زرتشت آشنا شدم ، گاتها را خواندم ، و به تاریخ درخشان ایران وزرتشتیان و خدمتی که زرتشت به فرهنگ جهان کرده بود پی بردم و کنجکاوی در مننسبت به آئین پدیدار شد .

درسفرهای بعدی به هند ، کم کم من خود را یک زرتشتی یافتم و همانطور که شمادر مقاله تان که به فرانسه ترجمه شده « میلیونها زرتشتی در جهان کهنمیدانند زرتشتی هستند » نوشته اید ، من هم به این نتیجه رسیدم که من همیشهزرتشتی بو ده ام بدون اینکه خودم بدانم. بنا بر این تصمیم گرفتم که در اینباره بیشتر پژوهش کنم. یکسال بعد ( سال 2001) نتیجه پژوهشهای خود را درکتابی به زبان فرانسه بنام « اینگونه فرزندان زرتشت بسر میدهند : زرتشتیاندر هند و در ایران» در پاریس به چاپ رساندم.

پردیس: پژوهش در آئین زرتشت و علاقه به آن یک چیز ولی ورود رسمی به این آئین چیزدیگری است. کی و چرا تصمیم به این گزینش بزرگ گرفتید؟

زتلاوی : آشنائی با شما و گفتگو هائی که در این زمینه با هم داشتیم و همچنین موقعیت منا سبی که در زمان کنگره جهانی در باره فرهنگ زرتشت در بروکسل دراکتبر 2004 که بوسیله کانون برگزار شده بود پیدا شد برای من تعین کنندهبود.

پردیس : واکنش جامعه یهودی در فرانسه در این باره چگونه بود؟

 
زتلاوی: این واکنش نا برابر بود، بسیاری آنرا پزیرفتند و بسیاری هم از کار منخشمگین شدند. ولی رویهم رفته چون من با یهودیان لیبرال کار میکردم ، آنواکنشها غیر قابل تحمل نبود 

پردیس : من یادم است زمانی که کانون یهودیان لیبرال فرانسه در پاریس برای یکنشست میان دینی از من فراخوانی کرده بود که به پاریس رفته و درباره زرتشتسخنرانی کنم، شما هم با احساس در این زمینه گفتگو کردید، آیا یهودیان حاضردر آن نشست از گفته های شما درباره آئین زرتشت که بخواهی نخواهی بسیاری ازآداب و رسوم یهودیان را زیر پرسش میبرد ، جا نخوردند ؟

زتلاوی : چرا! جا خوردند ولی تمام چیزهائی که من گفتم حقیقت بود و حتی خاخامبرگزار کننده هم که آنجا بود بطور خصوصی پزیرفت . ولی یاد آوری کرد که کارمن «یهودیت را میکشد».

پردیس : چه چیزی در آئین زرتشت بیش از همه توجه شما را جلب کرده، که نمیتوانید در دین یهودی پیدا کنید؟

زتلاوی: بزرگترین چیزی که مرا به آئین زرتشت کشیده چیزی است که در هیچ کدام ازآئین های سامی مانند یهودی ، مسیحی و اسلام نیست ، و آن احترام زیاد بهزندگی است . نه تنها زندگی انسانها ، بلکه به زندگی جانوران و گیاهان وبطور کلی طبیعت است که ارج و ارزش داده شده . برعکس، ادیان سامی همگی بویمرگ می دهند ، بوی گناه میدهند ، بوی دروغ میدهند . زرتشت تنها آئین وفلسفه ای است که دروغ را بالاترین لغزش در آئین خود به حساب آورده درصورتیکه در آئین های سامی دروغ گفتن و مردم را فریب دادن چیزیست عادی و دربسیاری از موارد پزیرفته شده .

پردیس : امروز بسیاری از مردمان بویژه ایرانیان بگونه بی سابقه ای به آئین زرتشتروی می آورند و این آئین قطب نیرومندی شده که اگر شرایط سیاسی یا اجتماعیاجازه دهد جامعه ایران را از بیماری « اسلامزدگی » برای همیشه نجات خواهدداد . شما این پدیده را چگونه تعبیر میکنید ؟

زتلاوی : البته بیشتر ایرانیانی که به آئین زرتشت روی میآورند ، آنهایی هستند کهاز اسلام مایوس شده و دیده اندکه در سده 21، این دین چیزی ندارد که به آنهابدهد، بنابراین آنها به آئین خردگرای زرتشت روی میآورند که میتواند یکدیدگاه مثبت و سازنده و پیشرو به زندگی آنها بدهد، ولی از دیدگاه من ، آئینزرتشت تنها به ایرانیان تعلق ندارد بلکه این آئین میراث و گنجینه بشریتاست و تمامانسانهاباید از آن بهره بگیرند. آئین زرتشت جهانی است و من اطمینان دارم که باسازمان دهی بهتر، بیش از بیش سایر ملتها هم به این آئین روی خواهند آورد .

پردیس : آیا شما نقطه ضعفی در آئین زرتشت می بینید ؟

زتلاوی: تنها نقطه ای که من میتوانم به آن اشاره کنم اینست که آئین زرتشت تنهاکسانی را به خود میکشد که از یک فرهنگ بالایی برخوردار هستند و درک درست آنبرای عامه سخت است.

ازدیدگاه من توده مردم عامی که فرهنگی جز فرهنگ خرافات نمی شناسند هنوزآمادگی برای گرویدن پیدا نکرده اند. ولی با ابزار های ارتباطی امروزی وآگاهی و گسترش یک فرهنگ جهانی ، این مسئله هم حل خواهد شد. من با شماموافقم که سده بیست و یک ، سده زرتشت خواهد بود.

Ainsi vont Les enfants de Zarathoustra* Paris . Ed. Imago, 2001

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *