در دین مزدیسنی معجزه و امدادهای غیبی وجود ندارد

آیین زرتشت

دیدگاه و نوشته های جهانگیر موبد گشتاسب اشیدری

  

بخش 3 – در دین مزدیسنی معجزه و امدادهای غیبی وجود ندارد

 

آموزش های «گاتاها» ی اشوزرتشت سراسر درس اندیشه و فلسفه و دستور زندگی کارساز آدمیان است و با آنچه در بخش های نو میخوانیم تفاوت کلی و بنیادی دارند. به همین جهت است که در «گاتاها»ی زرتشت سخنی از کرامات و معجزه و امدادهای غیبی و خرافات و موهومات و تخیلات و قربانی های خونین و نذر و نیاز و پرستش ایزدان به میان نیامده و هر چه هست، رهنمون آدمی بر اندیشیدن و خردورزی و گزینش ازادانه راه (اشا) برای پیشرفت و آبادانی جهان است.

اشوزرتشت در آموزشهای دادگستر خویش در «گاتاها» همه آیینها و نهادها و افسانه ها و استوره های کهن آریایی را نادیده میگیرد و به همه آنها مُهر باطل می زند و پیروان آنان را دیویسنا مینامد، په باور زرتشت او امر الزامی (امر و نهی) که مردم تعبدی و با جېر و زور چیزی را بپذیرند، هیچگاه تازه کردن جهان را موجب نمی شود بلکه به انجماد نیروی فکری و نارسایی گفتار و کردار میانجامد.

او آدمیان را فراخواند تا به ندایی وجدان، و خرد پاسخ دهند و مهر بورزند و نفرت و دشمنی را از میان بردارند. او باور داشت که آزادی گزینش موهبت «اهورایی» است و مردمان از راه اندیشه درست و پیروی از «اشا» می توانند در تازه کردن جهان سهیم شوند.

دیدگاه زرتشت بر این است که این مردمان هستند که باید اراده داشته باشند تا بهشت را در همین جهان بپا کنند. با این انگیزه، او ژرفترین بنیادهای اخلاقی را بیان داشت. آماج و هدف او بر این است که آدمیان، این جهان هستی را هر چه بیشتر و بهتر به سوی پیشرفت و آبادانی و تازه تر شدن ببرند و با این یادآوری پیگیر، به آدمیان ندا میدهد که نومیدی زائیده اندیشه بدی است و این اصل جهان ببینی و دکترین او بود که هر بار در هنگام فراخوانی پیروانش انها را با شادزیستن و خوشبختی ؛ دوری از دروغ و کارهای ناروا و ناپسند اندرز میداد تا به سوی آزادگی و خردمندی پیش بروند.

اشوزرتشت هرگز معجزه گر نبود، عصای موسی هم نداشت و مانند عیسی مرده های را زنده نکرد و مانند دیگری شق القمر هم ننمود ولی وجودش سراپا یک معجزه بود چه که در چهل سده پیش، او با آموزش ها و رهنمودهای معجزه گونه اش راه سرودن (گاتاها) جهانیان را راهنما و راهگشا در نیک اندیشی، نیک گفتاری و نیک کرداری گشت و انسانها را با هنجار هستی و پیمودن راه (اشا) و راه در جهان یکی است و آن هم راستی است، آشنا ساخت تا این که بتوانند با خرد و اندیشه نیک خود بال و پر بگشایند و جهان را سرشار از خوبی ها و نیکیها، مانند بهشت برین سازند.

فرهنگ زرتشتی فرهنگ این جهانیست و به آسایش و خوشی مردم در این جهان ارج می گذارد. بر بنیاد چنین فرهنگی، مردم در این جهان باید با کار و کوشش و منش نیک و کردار درست از داده های «اهورایی» بهره گیرند و در آسایش باشند و با خوشبختی زیست کنند.

زرتشت، آن تکدانه پیام آور راستی، بسان شهابی در دل سیاهی ها تابیدن گرفت و برای نخستین بار پیام یکتاپرستی را به جهانیان شناساند. از آن هنگام تا زمانی که در جهان زیست، به گونه توان فرسا و مداوم در گسترش دین خویش کوشید و با سرودن سرودهای الهامی «گاتاها» آن را بسان مشعلی جاویدان و همیشه فروزان فرا راه پویندگان و شیفتگان و رهروان راه راستی، راهی که انسانها را به رسایی و کمال می رساند، قرار داد.

زرتشت میگوید آن کس که گفتار مرا تباه میسازد و نگاهی ویرانگر بر جانداران در چراگاه دارد، و آن کسی که روستا را ویران میکند و بر داوری ناسزا می گوید، و آن کس که زندگی را در تجاوز و افرایش قدرت جستجو می کند، و آن کسی که قدرت را میخواهد تا با آن توانگری را از راه نامشروع بیندوزد تا زور بگوید، اینان همه ویران کنندگان جهالند. اینان هم روح خود را در هم میشکنند و هم دنیا را تباه میسازند. تنها کوران و کرانند که برای قدرت همدست می شوند. آنان می خواهند جهان انسانها را در هم شکنند.

این احساس پاک «اهورایی» و ضرورتهای وجود اوست که اشوزرتشت را در پایه نخست پیام آوران جهان بزرگ و زنده دیگر دینهای نبوتی پیامبرانه قرار میدهد. این پروردگار یکتا و داناست که برای تحقق بزرگی و شایستگی ممکن با کمال مطلوب به انسان آزادی گزینش بخشیده است. انسان به گونه یک موجود آزاد، کاملا مسئول انتخاب خود است. بدین جهت آدمیان دریافته اند که می توان با بهره وری از اندیشه های آن تکدانه اندیشمند جهان انسانی، به درمان نابسامانی و ناهنجاری های بزرگ جهان بپردازند. بنابراین بایسته است که همیشه به یاد خود بسپارید چون «اهورامزدا» شما را آفریده و به شما جان بخشیده ؛ انرژی خود را در شما دمیده است، از این روی شما دوست داشتنی هستید و کوچک دانستن و ناچیز شمردن خود، اهانتی به پروردگار است.

پس شایسته است این ساخته «سپند» و کامل را همیشه پاک و ناب نگهدارید. چون عشق، سپندی و مقدسی که «اهورامزدا» در نهاد شما نهاده، شما را به جنبش و پویش در آورده و به شما انرژی زندگی بخشیده است هیچ چیز نمی تواند از ارزش شما در نزد پروردگار بکاهد. هیچ چیز نمیتواند دادگری و مهرورزی «اهورامزدا» را به شما کم کند. ما انسان ها با دارا بودن این ذات پاک می توانیم به پروردگار ایمان داشته باشیم که اگر ایمان داشته باشیم، چون اهورامزدا ما را از بهترین ها به وجود آورده، آنچه موجب زبونی و ناتوانی می شود همانا آلودگیها و پلیدی های آنگره منینیو میباشد که با دوری جستن از آنها برای همیشه نیرومندی و توانمندی خود را به دست خواهیم آورد.

زمانی به آفریدگار بی همتا ایمان پیدا خواهیم کرد که پدیده های پلید و شوم، مانند. دروغ، خشم، کینه، حسد، انتقامجویی، دشمنی، رشک، تهمت زدن و فریب و مانند آنها را که شیوه های بد فرجامی است از خود دور نماییم که این پدیده ها هرگز در جوهر و خمیره انسانها وجود نداشته است بلکه به وجود اورنده آنها خود ما هستیم و نه چیز دیگری.

بشود که روزی اندیشه های پربار اشوزرتشت، آن تکدانه بزرگمرد تاریخ جهان از زیر بار کژ اندیشی و خشک اندیشی بیرون آید و در پرتو راستی، همگان با این اندیشه ها به سجایای انسانی خود پی ببرند.

در دین مزدیسنی معجزه و امدادهای غیبی وجود ندارد

آیین زرتشت

دیدگاه و نوشته های جهانگیر موبد گشتاسب اشیدری

  

بخش 3 – در دین مزدیسنی معجزه و امدادهای غیبی وجود ندارد

 

آموزش های «گاتاها» ی اشوزرتشت سراسر درس اندیشه و فلسفه و دستور زندگی کارساز آدمیان است و با آنچه در بخش های نو میخوانیم تفاوت کلی و بنیادی دارند. به همین جهت است که در «گاتاها»ی زرتشت سخنی از کرامات و معجزه و امدادهای غیبی و خرافات و موهومات و تخیلات و قربانی های خونین و نذر و نیاز و پرستش ایزدان به میان نیامده و هر چه هست، رهنمون آدمی بر اندیشیدن و خردورزی و گزینش ازادانه راه (اشا) برای پیشرفت و آبادانی جهان است.

اشوزرتشت در آموزشهای دادگستر خویش در «گاتاها» همه آیینها و نهادها و افسانه ها و استوره های کهن آریایی را نادیده میگیرد و به همه آنها مُهر باطل می زند و پیروان آنان را دیویسنا مینامد، په باور زرتشت او امر الزامی (امر و نهی) که مردم تعبدی و با جېر و زور چیزی را بپذیرند، هیچگاه تازه کردن جهان را موجب نمی شود بلکه به انجماد نیروی فکری و نارسایی گفتار و کردار میانجامد.

او آدمیان را فراخواند تا به ندایی وجدان، و خرد پاسخ دهند و مهر بورزند و نفرت و دشمنی را از میان بردارند. او باور داشت که آزادی گزینش موهبت «اهورایی» است و مردمان از راه اندیشه درست و پیروی از «اشا» می توانند در تازه کردن جهان سهیم شوند.

دیدگاه زرتشت بر این است که این مردمان هستند که باید اراده داشته باشند تا بهشت را در همین جهان بپا کنند. با این انگیزه، او ژرفترین بنیادهای اخلاقی را بیان داشت. آماج و هدف او بر این است که آدمیان، این جهان هستی را هر چه بیشتر و بهتر به سوی پیشرفت و آبادانی و تازه تر شدن ببرند و با این یادآوری پیگیر، به آدمیان ندا میدهد که نومیدی زائیده اندیشه بدی است و این اصل جهان ببینی و دکترین او بود که هر بار در هنگام فراخوانی پیروانش انها را با شادزیستن و خوشبختی ؛ دوری از دروغ و کارهای ناروا و ناپسند اندرز میداد تا به سوی آزادگی و خردمندی پیش بروند.

اشوزرتشت هرگز معجزه گر نبود، عصای موسی هم نداشت و مانند عیسی مرده های را زنده نکرد و مانند دیگری شق القمر هم ننمود ولی وجودش سراپا یک معجزه بود چه که در چهل سده پیش، او با آموزش ها و رهنمودهای معجزه گونه اش راه سرودن (گاتاها) جهانیان را راهنما و راهگشا در نیک اندیشی، نیک گفتاری و نیک کرداری گشت و انسانها را با هنجار هستی و پیمودن راه (اشا) و راه در جهان یکی است و آن هم راستی است، آشنا ساخت تا این که بتوانند با خرد و اندیشه نیک خود بال و پر بگشایند و جهان را سرشار از خوبی ها و نیکیها، مانند بهشت برین سازند.

فرهنگ زرتشتی فرهنگ این جهانیست و به آسایش و خوشی مردم در این جهان ارج می گذارد. بر بنیاد چنین فرهنگی، مردم در این جهان باید با کار و کوشش و منش نیک و کردار درست از داده های «اهورایی» بهره گیرند و در آسایش باشند و با خوشبختی زیست کنند.

زرتشت، آن تکدانه پیام آور راستی، بسان شهابی در دل سیاهی ها تابیدن گرفت و برای نخستین بار پیام یکتاپرستی را به جهانیان شناساند. از آن هنگام تا زمانی که در جهان زیست، به گونه توان فرسا و مداوم در گسترش دین خویش کوشید و با سرودن سرودهای الهامی «گاتاها» آن را بسان مشعلی جاویدان و همیشه فروزان فرا راه پویندگان و شیفتگان و رهروان راه راستی، راهی که انسانها را به رسایی و کمال می رساند، قرار داد.

زرتشت میگوید آن کس که گفتار مرا تباه میسازد و نگاهی ویرانگر بر جانداران در چراگاه دارد، و آن کسی که روستا را ویران میکند و بر داوری ناسزا می گوید، و آن کس که زندگی را در تجاوز و افرایش قدرت جستجو می کند، و آن کسی که قدرت را میخواهد تا با آن توانگری را از راه نامشروع بیندوزد تا زور بگوید، اینان همه ویران کنندگان جهالند. اینان هم روح خود را در هم میشکنند و هم دنیا را تباه میسازند. تنها کوران و کرانند که برای قدرت همدست می شوند. آنان می خواهند جهان انسانها را در هم شکنند.

این احساس پاک «اهورایی» و ضرورتهای وجود اوست که اشوزرتشت را در پایه نخست پیام آوران جهان بزرگ و زنده دیگر دینهای نبوتی پیامبرانه قرار میدهد. این پروردگار یکتا و داناست که برای تحقق بزرگی و شایستگی ممکن با کمال مطلوب به انسان آزادی گزینش بخشیده است. انسان به گونه یک موجود آزاد، کاملا مسئول انتخاب خود است. بدین جهت آدمیان دریافته اند که می توان با بهره وری از اندیشه های آن تکدانه اندیشمند جهان انسانی، به درمان نابسامانی و ناهنجاری های بزرگ جهان بپردازند. بنابراین بایسته است که همیشه به یاد خود بسپارید چون «اهورامزدا» شما را آفریده و به شما جان بخشیده ؛ انرژی خود را در شما دمیده است، از این روی شما دوست داشتنی هستید و کوچک دانستن و ناچیز شمردن خود، اهانتی به پروردگار است.

پس شایسته است این ساخته «سپند» و کامل را همیشه پاک و ناب نگهدارید. چون عشق، سپندی و مقدسی که «اهورامزدا» در نهاد شما نهاده، شما را به جنبش و پویش در آورده و به شما انرژی زندگی بخشیده است هیچ چیز نمی تواند از ارزش شما در نزد پروردگار بکاهد. هیچ چیز نمیتواند دادگری و مهرورزی «اهورامزدا» را به شما کم کند. ما انسان ها با دارا بودن این ذات پاک می توانیم به پروردگار ایمان داشته باشیم که اگر ایمان داشته باشیم، چون اهورامزدا ما را از بهترین ها به وجود آورده، آنچه موجب زبونی و ناتوانی می شود همانا آلودگیها و پلیدی های آنگره منینیو میباشد که با دوری جستن از آنها برای همیشه نیرومندی و توانمندی خود را به دست خواهیم آورد.

زمانی به آفریدگار بی همتا ایمان پیدا خواهیم کرد که پدیده های پلید و شوم، مانند. دروغ، خشم، کینه، حسد، انتقامجویی، دشمنی، رشک، تهمت زدن و فریب و مانند آنها را که شیوه های بد فرجامی است از خود دور نماییم که این پدیده ها هرگز در جوهر و خمیره انسانها وجود نداشته است بلکه به وجود اورنده آنها خود ما هستیم و نه چیز دیگری.

بشود که روزی اندیشه های پربار اشوزرتشت، آن تکدانه بزرگمرد تاریخ جهان از زیر بار کژ اندیشی و خشک اندیشی بیرون آید و در پرتو راستی، همگان با این اندیشه ها به سجایای انسانی خود پی ببرند.

چکامه ای زیبا با نام تفاوت از کدبان عونی

چکامه ای بسیار زیبا از کدبان عونی که آن را به زرتشتیان هدیه کرده اند. از ایشان و کدبان رفیعی که این چکامه را برای ما ارسال کردند بسیار سپاسگزاریم و برای شما بهترین ها را آرزو داریم.


کتاب نغمه های زندگی
(ثبت در کتابخانه ملی ایران به شماره 882349 ح – 02/04/1388 – 36/و88/6768)

چکامه تفاوت:

خوشا آنکه دلی بیدار دارد
زبانی چون گل بی خار دارد

میان جمع یاران گر نشیند
بسی سنجیده او گفتار دارد

به اعمالش نظر کن تا ببینی
چه نیکو در عمل کردار دارد

درون پاک او از چهره پیداست
هر آنکس که نکو پندار دارد

همیشه خنده رو دارد جبین باز
به هر کس او چنین رفتار دارد

ولیکن در مقابل فرد نادان
زبانی تلخ همچون مار دارد

حقیقت را نمیداند از آن رو
همیشه او سر انکار دارد

دلی تیره چنان شبهای بی ماه
درونش او دلی بیمار دارد

اگر با او به مجلس در نشینی
سخن از یاوه ها بسیار دارد

سر حرف خودش دارد سماجت
سر حرفش بسی اصرار دارد

هر آنکس با خرد سنجد سخن را
یقین دان روشن او افکار دارد

نگر تا فرق انسان را ببینی
تفاوت هر گلی با خار دارد

چکامه ای زیبا با نام تفاوت از کدبان عونی

چکامه ای بسیار زیبا از کدبان عونی که آن را به زرتشتیان هدیه کرده اند. از ایشان و کدبان رفیعی که این چکامه را برای ما ارسال کردند بسیار سپاسگزاریم و برای شما بهترین ها را آرزو داریم.


کتاب نغمه های زندگی
(ثبت در کتابخانه ملی ایران به شماره 882349 ح – 02/04/1388 – 36/و88/6768)

چکامه تفاوت:

خوشا آنکه دلی بیدار دارد
زبانی چون گل بی خار دارد

میان جمع یاران گر نشیند
بسی سنجیده او گفتار دارد

به اعمالش نظر کن تا ببینی
چه نیکو در عمل کردار دارد

درون پاک او از چهره پیداست
هر آنکس که نکو پندار دارد

همیشه خنده رو دارد جبین باز
به هر کس او چنین رفتار دارد

ولیکن در مقابل فرد نادان
زبانی تلخ همچون مار دارد

حقیقت را نمیداند از آن رو
همیشه او سر انکار دارد

دلی تیره چنان شبهای بی ماه
درونش او دلی بیمار دارد

اگر با او به مجلس در نشینی
سخن از یاوه ها بسیار دارد

سر حرف خودش دارد سماجت
سر حرفش بسی اصرار دارد

هر آنکس با خرد سنجد سخن را
یقین دان روشن او افکار دارد

نگر تا فرق انسان را ببینی
تفاوت هر گلی با خار دارد

دین مزدیسنا در پیام زرتشت

آیین زرتشت

دیدگاه و نوشته های جهانگیر موبد گشتاسب اشیدری

 

 

بخش 2 – دین مزدیسنا در پیام زرتشت

 

طنین آوای ابرمرد تکدانه تاریخ، اشوزرتشت اسپنتمان از لابالای سده ها و هزاره ها و دورانها، از چهار گوشه جهان رساتر از همیشه به گوش میرسد. این آوای مانترا و قانون «اهورایی» است، این آوای راستی است، آوای اندیشه نیک گفتار نیک کردار نیک است، این آوای سپنتامینو است که آرام آرام شنیده میشود، این آوای نیکی هاست که مانند گوهری تابناک بر سینه جهان می درخشد.

بدون تردید دین زرتشت آیین امروز و فردای جهان است چون دین زرتشت دین یکتاپرستی و ایمان و عشق است و پایه های آن بر نیروی لایزال خرد انسانی بنا گشته نه بر جبر و زور به همین فرنود والاست که در هزارههای تاریخ هیچگاه به دنبال جار و جنجال نبوده و تنها به دنبال خوشبختی انسان ها از راه آزاد اندیشی و کار و کوششی بوده، اگر اندکی به سخنان و اموزش های خود زرتشت «گاتاها» گوش فرا دهیم و با شکیبایی و بردباری خردمندانه در پیرامون آنها بیندیشیم، در خواهیم یافت که کلام زرتشت اندیشه، گفتار و کردار نیک نمونه های والا و بی همتاست که تا پایان جهان نو بوده و به اعتبار خود پایدار و پابرجاست و مانند نقشی حکاکی شده بر سنگ از هر گزندی درامان است و هیچ کس مانند آن را نیاورده است چون در سرودهای زرتشت رمز خوشبختی و راهنمایی آدمیان به اوج رسایی و تکامل نهفته است.

این پیامها در سه هزار و هفتسد و اندی سال پیش از این سروده شده که هنوز تازگی دارد. در دین مزدیسنا «اهورامزدا» نه خدای بخشایش و آمرزش است و نه ترحم و شفاعت و نه خدای جبر و قهر و خشم.

بزرگترین شاهکار زرتشت، این تکدانه بینشمند و فرزانه، مبارزه با بنده پروری و خردستیزی بود که آن را با آهنگ رسا ندا داد در سراسر «گاتاها» برای نمونه یک بار هم از ایزد و یزدان و آفریدگاری جز «اهورامزدا» نامی برده نشده است. این اصلی شاید بزرگترین تفاوت دینهای دیگر با دین «اهورایی» زرتشت باشد.

«اهورامزدا» در دین زرتشت دادگر و مهربان است و فروغ راستگویی و پیمان شناسی است. آفریدگانش نیز چنین باید باشند، همان گونه که در بالا اشاره شد، اشوزرتشت پیام روشنایی بخش «اهورامزدا» را در غالب عبارت ملکوتی و جهان افروز سه واژه به همه جهانبان ارزانی می دارد و تنها این سه واژه و شش فروزه اهورابی را میزان انسانیت و اهمیت آدمیان قرار میدهد.

جای بسی سرافرازی است که کشور ما پس از گذشت هزاران سال و با دیدن روزگارانی بس دشوار و فرز و نشیبها و جنگ و ستیزهای گوناگون هنوز چون گذشته خود استوار و پابرجاست و ایرانیان به نیاکان بافر و جاه خود فخر میکنند و فرهنگ پربار ایران و زبان فارسی و پارسی را پاس می دارند و گسترش میدهند. امیدواریم تا زمان و مکان در گیتی پایدار است، ایران زمین «اهورایی» مان و فرهنگ پربارش جاویدان و پایدار و پاینده بماند و این بر پیمان تمام ایرانیان میهن دوست است که فرهنگ والای ایران را از یاد نبرند و در شکوفا نمودن و گسترش آن بکوشند و آنی غفلت نورزند چون انسانهای امروزه سخت به آن نیازمندند.

آنچه تا به امروز موجب شده که هویت مینوی آن میراث والا و فرهنگی، و آن ابداع فکری و فلسفی که ایرانی ها در مدت هزاران سال کوشش و تلاش و آفرینندگی پدید آورده است، بر جای بماند، همان فرهنگ باستانی ملی ایران است که راز بقای ایران و نجات بخش ان در لابلای کمرشکن تاریخ بوده است.

همین فرهنگ انسانی جهان بین و سازنده بود که از پشتوانهای سرشار از آفرینندگی و اندیشه و هنر مایه می گرفت. این فرهنگ همان فرهنگی بود که به جز قشریون ددمنش، دوست و دشمن از ان با احترام و ستایش یاد کردهاند.

این فرهنگ بیش از سه هزار و هفتسد سال است که به گفته روشنفکران و پژوهشگران و فیلسوفان خاور و باختر مشعل فروزانش از همان هنگامی که در سپیده دم تاریخ در افق ایران درخشیدن گرفت، تا به امروز هرگز خاموش نشده و در پرث و تابندگی مداوم آن، ایران توانسته است. یکی از شکوفاترین تمدنهای انسانی تاریخ را بیافریند.

امیدوارم روح آگاهی و خرد و میهن دوستی در همه ایرانیان ایجاد شود که ننها در ابن صورت بنای تربیت راستین «اشانی و اشوئی» استوار خواهد شد و ندای خوشبختی در فضای ایران «اهورایی» بار دیگر پر و بال خواهد گشود تا آرمان های از دسترفته خود را بازیابیم و آنچه را در سر و دل می پرورانیم به دست بیآوریم.

 

فرهنگ چیست؟

فرهنگ یک ملت عبارت است از گرد آمده های رفتارها، اندیشه ها، آئینها، باورها، پسندها و آزمودههای آن ملت. مانند چامه سرایی، موسیقی، نگارگری، پیکرتراشی، جشن ها، شیوه های خانواده داری، سنتها و اداب و رسوم، شیوه های کشورداری و به گونه کی همه چیزهایی که یکایک هموندان یک ملت از اغاز زایش تا پایان زندگی با آن سر و کار دارند.

فرهنگ زاده مکتب یک گروه انگشت شمار نیست. فرهنگ در یک روز و یک سال و یک زمان معین ساخته نشده بلکه تراوش اندیشه انسان در سده ها و هزاره هاست که یک ملت به گونه زنجیری نسل به نسل به آیندگان خود سپرده است. یک ویژگی دیگر این است که فرهنگ را نمی توان به آسانی دگرگون کرد.

فرهنگ یک ملت درون مایه ای است که یکایک هموندان آن ملت را به یکدیگر پیوند میدهد و با این درونمایه و با باور به فرهنگ خویش زندگی می کنند. بسیاری از انسانها فرهنگ را با تمدن یکی میدانند و میپندارند ملتی که دارای تکنولوژی پیشرفته ای است با فرهنگ تر است. اگر تمدن شکل و ریخت بیرونی و ظاهری آدمیان است، ولی فرهنگ ارزش های درونمایه افراد است. فرهنگها هر چه کهن تر باشند بارورتر و نیرومندترند. با این شناخت، بر ماست که به فرزندانمان بگوییم تنها چیزی که توانسته است پس از سالهای دراز و سده ها و هزاره ها هنوز ملت ها و ایران را در جهان زنده نگه دارد، همانا فرهنگ ارزشمند و استوار و کهن ایران است، بنابراین نشانه هستی او، اندیشه اوست که در هر پوسته ای جایگزین خواهد شد. کتابهای تاریخی بیانگر آنند که آموزش های اشوزرتشت سراسر اندیشه های پاک و شاد «اهورایی» است که سرچشمه آیینها و باورهای گوناگون در زمان ها و مکانهای مختلف شده است. در زمانی که زرتشتیان و دیگر شیفتگان دین زرتشت رسم و آیین باستان را پاس می دارند، پژوهشگرانی نیز وجود دارند که به ژرفای سخنان این تکدانه بینشمند بزرگ آریایی ارج مینهند.

بنابراین باید از این موهبت «اهورایی» که به آنان ارزانی شده است، به شایستگی پاسداری کنند. برجسته ترین کارکرد پاسداری، نگهداری دست نخورده «گاتاها» ست که به گواهی پژوهشگران نامدار چون گوهری تابناک سده های فراوان پنهان و پوشیده بر جای مانده و تازه در سده بیستم رفته رفته ارج و اموزشی راستین خود را نمایان ساخته است و این بر پیمان همه ایرانیان به ویژه ما زرتشتیان است که باید از این پاسداران سپاسگزار باشیم که چنین گنجینه گرانبهایی را برای جهانیان در درازای زمان سینه به سینه و دست به دست به یادگار گذاشته اند و به پاس برخورداری از موهبت خویشکاری شما همکیشان است. که در شناساندن «گاتاها» که امروز به بیشتر زبانهای زنده دنیا ترجمه شده، و در شناساندن آموزش های راستین اشوزرتشت از هیچ گونه کوشش و پیگیری و دهش و بخشش مالی دریغ نورزید.

همین رسانه ها هستند که در دیار غربت با عزمی راسخ و گامی استوار نوشته های ارزشمند و روشنگرانه نویسندگان و پژوهشگران را که به دل تاریخ رفته و راستها را می نویسند و با اراده توانا و شهامت در برابر یاوه گویان به روشنگری میپردازند، گردآوری نموده و در برابر دید خوانندگان قرار میدهند. آنها برای خود چیزی نمیخواهند. تنها و تنها برای سربلندی و پایداری جامعه زرتشتیان است که مانند کوهی استوار پابرجا ایستادهاند. باید از هیچ گونه کمک و یاری دریغ نورزید تا این چراغهای روشن خاموش نشوند و به ایست نرسند.

دین مزدیسنا در پیام زرتشت

آیین زرتشت

دیدگاه و نوشته های جهانگیر موبد گشتاسب اشیدری

 

 

بخش 2 – دین مزدیسنا در پیام زرتشت

 

طنین آوای ابرمرد تکدانه تاریخ، اشوزرتشت اسپنتمان از لابالای سده ها و هزاره ها و دورانها، از چهار گوشه جهان رساتر از همیشه به گوش میرسد. این آوای مانترا و قانون «اهورایی» است، این آوای راستی است، آوای اندیشه نیک گفتار نیک کردار نیک است، این آوای سپنتامینو است که آرام آرام شنیده میشود، این آوای نیکی هاست که مانند گوهری تابناک بر سینه جهان می درخشد.

بدون تردید دین زرتشت آیین امروز و فردای جهان است چون دین زرتشت دین یکتاپرستی و ایمان و عشق است و پایه های آن بر نیروی لایزال خرد انسانی بنا گشته نه بر جبر و زور به همین فرنود والاست که در هزارههای تاریخ هیچگاه به دنبال جار و جنجال نبوده و تنها به دنبال خوشبختی انسان ها از راه آزاد اندیشی و کار و کوششی بوده، اگر اندکی به سخنان و اموزش های خود زرتشت «گاتاها» گوش فرا دهیم و با شکیبایی و بردباری خردمندانه در پیرامون آنها بیندیشیم، در خواهیم یافت که کلام زرتشت اندیشه، گفتار و کردار نیک نمونه های والا و بی همتاست که تا پایان جهان نو بوده و به اعتبار خود پایدار و پابرجاست و مانند نقشی حکاکی شده بر سنگ از هر گزندی درامان است و هیچ کس مانند آن را نیاورده است چون در سرودهای زرتشت رمز خوشبختی و راهنمایی آدمیان به اوج رسایی و تکامل نهفته است.

این پیامها در سه هزار و هفتسد و اندی سال پیش از این سروده شده که هنوز تازگی دارد. در دین مزدیسنا «اهورامزدا» نه خدای بخشایش و آمرزش است و نه ترحم و شفاعت و نه خدای جبر و قهر و خشم.

بزرگترین شاهکار زرتشت، این تکدانه بینشمند و فرزانه، مبارزه با بنده پروری و خردستیزی بود که آن را با آهنگ رسا ندا داد در سراسر «گاتاها» برای نمونه یک بار هم از ایزد و یزدان و آفریدگاری جز «اهورامزدا» نامی برده نشده است. این اصلی شاید بزرگترین تفاوت دینهای دیگر با دین «اهورایی» زرتشت باشد.

«اهورامزدا» در دین زرتشت دادگر و مهربان است و فروغ راستگویی و پیمان شناسی است. آفریدگانش نیز چنین باید باشند، همان گونه که در بالا اشاره شد، اشوزرتشت پیام روشنایی بخش «اهورامزدا» را در غالب عبارت ملکوتی و جهان افروز سه واژه به همه جهانبان ارزانی می دارد و تنها این سه واژه و شش فروزه اهورابی را میزان انسانیت و اهمیت آدمیان قرار میدهد.

جای بسی سرافرازی است که کشور ما پس از گذشت هزاران سال و با دیدن روزگارانی بس دشوار و فرز و نشیبها و جنگ و ستیزهای گوناگون هنوز چون گذشته خود استوار و پابرجاست و ایرانیان به نیاکان بافر و جاه خود فخر میکنند و فرهنگ پربار ایران و زبان فارسی و پارسی را پاس می دارند و گسترش میدهند. امیدواریم تا زمان و مکان در گیتی پایدار است، ایران زمین «اهورایی» مان و فرهنگ پربارش جاویدان و پایدار و پاینده بماند و این بر پیمان تمام ایرانیان میهن دوست است که فرهنگ والای ایران را از یاد نبرند و در شکوفا نمودن و گسترش آن بکوشند و آنی غفلت نورزند چون انسانهای امروزه سخت به آن نیازمندند.

آنچه تا به امروز موجب شده که هویت مینوی آن میراث والا و فرهنگی، و آن ابداع فکری و فلسفی که ایرانی ها در مدت هزاران سال کوشش و تلاش و آفرینندگی پدید آورده است، بر جای بماند، همان فرهنگ باستانی ملی ایران است که راز بقای ایران و نجات بخش ان در لابلای کمرشکن تاریخ بوده است.

همین فرهنگ انسانی جهان بین و سازنده بود که از پشتوانهای سرشار از آفرینندگی و اندیشه و هنر مایه می گرفت. این فرهنگ همان فرهنگی بود که به جز قشریون ددمنش، دوست و دشمن از ان با احترام و ستایش یاد کردهاند.

این فرهنگ بیش از سه هزار و هفتسد سال است که به گفته روشنفکران و پژوهشگران و فیلسوفان خاور و باختر مشعل فروزانش از همان هنگامی که در سپیده دم تاریخ در افق ایران درخشیدن گرفت، تا به امروز هرگز خاموش نشده و در پرث و تابندگی مداوم آن، ایران توانسته است. یکی از شکوفاترین تمدنهای انسانی تاریخ را بیافریند.

امیدوارم روح آگاهی و خرد و میهن دوستی در همه ایرانیان ایجاد شود که ننها در ابن صورت بنای تربیت راستین «اشانی و اشوئی» استوار خواهد شد و ندای خوشبختی در فضای ایران «اهورایی» بار دیگر پر و بال خواهد گشود تا آرمان های از دسترفته خود را بازیابیم و آنچه را در سر و دل می پرورانیم به دست بیآوریم.

 

فرهنگ چیست؟

فرهنگ یک ملت عبارت است از گرد آمده های رفتارها، اندیشه ها، آئینها، باورها، پسندها و آزمودههای آن ملت. مانند چامه سرایی، موسیقی، نگارگری، پیکرتراشی، جشن ها، شیوه های خانواده داری، سنتها و اداب و رسوم، شیوه های کشورداری و به گونه کی همه چیزهایی که یکایک هموندان یک ملت از اغاز زایش تا پایان زندگی با آن سر و کار دارند.

فرهنگ زاده مکتب یک گروه انگشت شمار نیست. فرهنگ در یک روز و یک سال و یک زمان معین ساخته نشده بلکه تراوش اندیشه انسان در سده ها و هزاره هاست که یک ملت به گونه زنجیری نسل به نسل به آیندگان خود سپرده است. یک ویژگی دیگر این است که فرهنگ را نمی توان به آسانی دگرگون کرد.

فرهنگ یک ملت درون مایه ای است که یکایک هموندان آن ملت را به یکدیگر پیوند میدهد و با این درونمایه و با باور به فرهنگ خویش زندگی می کنند. بسیاری از انسانها فرهنگ را با تمدن یکی میدانند و میپندارند ملتی که دارای تکنولوژی پیشرفته ای است با فرهنگ تر است. اگر تمدن شکل و ریخت بیرونی و ظاهری آدمیان است، ولی فرهنگ ارزش های درونمایه افراد است. فرهنگها هر چه کهن تر باشند بارورتر و نیرومندترند. با این شناخت، بر ماست که به فرزندانمان بگوییم تنها چیزی که توانسته است پس از سالهای دراز و سده ها و هزاره ها هنوز ملت ها و ایران را در جهان زنده نگه دارد، همانا فرهنگ ارزشمند و استوار و کهن ایران است، بنابراین نشانه هستی او، اندیشه اوست که در هر پوسته ای جایگزین خواهد شد. کتابهای تاریخی بیانگر آنند که آموزش های اشوزرتشت سراسر اندیشه های پاک و شاد «اهورایی» است که سرچشمه آیینها و باورهای گوناگون در زمان ها و مکانهای مختلف شده است. در زمانی که زرتشتیان و دیگر شیفتگان دین زرتشت رسم و آیین باستان را پاس می دارند، پژوهشگرانی نیز وجود دارند که به ژرفای سخنان این تکدانه بینشمند بزرگ آریایی ارج مینهند.

بنابراین باید از این موهبت «اهورایی» که به آنان ارزانی شده است، به شایستگی پاسداری کنند. برجسته ترین کارکرد پاسداری، نگهداری دست نخورده «گاتاها» ست که به گواهی پژوهشگران نامدار چون گوهری تابناک سده های فراوان پنهان و پوشیده بر جای مانده و تازه در سده بیستم رفته رفته ارج و اموزشی راستین خود را نمایان ساخته است و این بر پیمان همه ایرانیان به ویژه ما زرتشتیان است که باید از این پاسداران سپاسگزار باشیم که چنین گنجینه گرانبهایی را برای جهانیان در درازای زمان سینه به سینه و دست به دست به یادگار گذاشته اند و به پاس برخورداری از موهبت خویشکاری شما همکیشان است. که در شناساندن «گاتاها» که امروز به بیشتر زبانهای زنده دنیا ترجمه شده، و در شناساندن آموزش های راستین اشوزرتشت از هیچ گونه کوشش و پیگیری و دهش و بخشش مالی دریغ نورزید.

همین رسانه ها هستند که در دیار غربت با عزمی راسخ و گامی استوار نوشته های ارزشمند و روشنگرانه نویسندگان و پژوهشگران را که به دل تاریخ رفته و راستها را می نویسند و با اراده توانا و شهامت در برابر یاوه گویان به روشنگری میپردازند، گردآوری نموده و در برابر دید خوانندگان قرار میدهند. آنها برای خود چیزی نمیخواهند. تنها و تنها برای سربلندی و پایداری جامعه زرتشتیان است که مانند کوهی استوار پابرجا ایستادهاند. باید از هیچ گونه کمک و یاری دریغ نورزید تا این چراغهای روشن خاموش نشوند و به ایست نرسند.