دانشنامه ی دین بهی

واژه نامه توضیحی دین بهی

 

نام ها ، واژه ها ، عبارت ها و مفاهیم گوناگونی که به نوعی با آیین زرتشت پیوند دارد، بخش مهمی از فرهنگ باستانی ایران را تشکیل می دهند و آشنایی با آن ها در درک و شناخت بهتر فرهنگ ایران ضروری است . کمابیش نزدیک به همه ی این گونه واژه ها از جمله نام های ایزدان و امشاسپندان ، دیوان و اهریمنان ، چهره های تاریخی و اسطوره ای ، نام های جغرافیایی باستان ، کتب و رساله های اوستایی و پهلوی ، کتاب های شرق شناسان در مورد آیین باستانی ایران ، اوستا شناسان معروف ، مراسم و آیین ها و سنن دین زرتشت ، تاریخچه کیش زرتشت و زرتشتیان ، واژه های دینی و اوستایی و دیگر واژه های مربوط به کیش مزدیسنا با تکیه بر چند صد منبع و ماخذ معتبر در این دانشنامه ی جامع شناسانده شده اند. دانشنامه ی مزدیسنا ، دکتر جهانگیر اوشیدری.

اهورا مزدا     اشو زرتشت اسپنتمان     اوستا

الف / ا / آ     ب     پ     ت     ث     ج     چ     ح

    خ     د     ذ     ر     ز     ژ    س     ش     ص

    ض / ط  / ظ       ع  / غ     ف     ق      ک

     گ      ل     م      ن     و     ه      ی

پس از پیدا کردن واژه ، میتوانید فرتور مورد نظر را در برگه ای جدا باز کنید و یا آن را برای بزرگنمایی بیشتر بر روی کامپیوتر خود ذخیره کنید.

—————————————————————————————-

دانشنامه‌ای ماندگار و گرانبها برای شناخت دین و فرهنگ زرتشتی

● “دانشنامه ی مزدیسنا”

شهداد حیدری :

بیش از ٤ سال از نوشتن و آماده کردن دانشنامه‌ای درباره‌ی دین و فرهنگ مزدیسنایی گذشته بود که «نشر مرکز»، یکی از معتبرترین ناشران ایران، پیشنهاد چاپ و انتشار آن را به نویسنده‌ی اثر، روانشاد موبد دکتر جهانگیر اشیدری، داد. درخواست ناشر پذیرفته شد و چندی پس از آن، در سال 1371، کتاب یاد شده به نام «دانشنامه‌ی مزدیسنا؛ واژه‌نامه‌ی توضیحی آیین زرتشت» منتشر شد و کتابی پایه‌ای و باارزش که دربرگیرنده‌ی واژه‌ها و اصطلاح‌ها و مفاهیمی است که با آیین، تاریخ و فرهنگ زرتشتی پیوند دارند، در دسترس جامعه‌ی علمی ایران گذاشته شد.

از آن پس، همواره «دانشنامه ی مزدیسنا» یکی از سرچشمه‌های(:منابع) پژوهش‌های دینی و تاریخی و فرهنگی درباره‌ی آیین‌های زرتشتی و فرهنگ باستانی ایران بوده است. به ویژه آن که دانش موبد اشیدری و آشنایی ژرف و او با نوشته‌های دینی و تاریخی، اثر او را در جایگاهی سزاوار جای می‌دهد و از کتابش پژوهشی استوار و کارآمد می‌سازد.

موبد اشیدری برای فراهم آوردن چنین دانشنامه‌ی گسترده و روشمندی، آن‌گونه که خود در دیباچه‌ی کتاب یادآوری می‌کند، از «همکاری و رهنمودهای» موبد اردشیر آذرگشسب و موبد رستم شهزادی، که هر دو از برجستگان و دانشمندان پُرآوازه‌ی دین زرتشتی بودند، بهره‌ور شده بود.

 

«دانشنامه‌ی مزدیسنا» کتابی برای پاسخگویی به نیازهای پژوهشی

«دانشنامه‌ی مزدیسنا» با دیباچه‌ای کوتاه و خواندنی آغاز می‌شود. موبد اشیدری در آن‌جا به انگیزه‌ی خود برای فراهم آوردن چنین کتابی اشاره می‌کند و می‌نویسد: «از دیرباز دربرخورد با فرهنگ‌دوستان و جویندگان دانش و آگاهی، پرسش‌های گوناگونی در زمینه‌ی آیین زرتشت و فرهنگ مزدیسنا مطرح می‌شد و پویندگان و علاقه‌مندان در پی آگاهی‌های بیشتر و دقیق‌تر و روشن‌تری درباره‌ی جنبه‌های گوناگون کیش باستانی ایران بودند. می‌دیدم که در این میان، نادانسته‌ها فراوان و دانسته‌ها اندک و پراکنده و نامنظم و گاه نادرست و برپایه‌ی شنیده‌ها و گفته‌های بی‌پایه است و سره و ناسره درهم آمیخته‌اند… از این‌رو برآن شدم آن‌چه را که در این زمینه به یاری آثار و اسناد بازمانده از گذشته‌ها و بررسی‌های دانشمندان و پژوهندگان روشن شده است، در مجموعه‌ای یک‌جا گرد آورم، شاید تا اندازه‌ای بتواند پاسخگوی نیاز جویندگان و علاقه‌مندان باشد.»(دیباچه‌ی کتاب)

پس از دیباچه‌ی کتاب، نام سرچشمه‌ها و کتاب‌هایی که از آن‌ها بهره برده شده، آمده است. شمار آن کتاب‌ها به 155 اثر و 15 فرهنگنامه وچندین کتاب به زبان انگلیسی می‌رسد که خود نشانه‌ی دیگری است از گستردگی کار و پژوهشی که انجام گرفته است. پس از آن، الفبای اوستایی یا دین دبیره آمده و آن گاه متن کتاب آغاز شده است.

موبد اشیدری سربرگ‌ها(:مدخل‌ها) را برپایه‌ی حرف‌های الفبا آورده است. اما در برگ‌های نخست کتاب این روش را به کنار گذارده و با نام بزرگ «اهورمزدا» آغاز کرده است. موبد اشیدری می‌نویسد: «به شگون کار بس بزرگ و دشواری که درپیش است، سخن درباره‌ی اهورامزدا، خدای بی‌آغاز و بی‌انجام و پیامبر و فرستاده‌اش اشوزرتشت و کتابش اوستا را سرلوحه و زیب فرهنگ قرار می‌دهیم و پس از آگاهی بیشتر در این‌باره، که بر دیگر مطالب مقدم است، دانشنامه را به ترتیب الفبا دنبال خواهیم کرد.»(رویه 7 دیباچه).

بر این پایه، درآغاز «دانشنامه ی مزدیسنا» از اهورامزدا سخن به میان آمده است؛ سپس درباره ی اشوزرتشت و سرگذشت آن پیامبر راستین و خاندان و زمان او آگاهی‌های دانشورانه‌ای به دست داده شده است؛ و در ادامه از اوستای سپند، زبان و درونمایه‌ی آن گفته شده است. پس از این‌هاست که سربرگ‌های کتاب، به ترتیب حرف‌های الفبا، آمده است.

 

«دانشنامه‌ی مزدیسنا» و بیش از 3500 موضوع دینی، فرهنگی و تاریخی

«دانشنامه‌ی مزدیسنا» 515 رویه دارد و دربردارنده‌ی بیش از 3500 سربرگ است که در دو ستون در هر رویه، آورده شده است. گاه توضیحات، به فراخور موضوع، کوتاه است و گاه بیش از چند رویه. نکته این جاست که «دانشنامه‌ی مزدیسنا» تنها دربرگیرنده‌ی واژگان و اصطلاح‌های دینی نیست. بلکه موضوع‌های فراوانی نیز درباره‌ی تاریخ زرتشتیان و بزرگان و نام‌آوران دین‌ورزان آن، دارد. بخش‌هایی نیز درباره‌ی نام‌‌های جغرافیایی و استوره‌ای است.

موبد اشیدری در نوشتن هر موضوع، گزیده‌گوی و سخن‌سنج است و در عبارت‌هایی کوتاه، آگاهی‌های سودمند و پیوسته‌ای در اختیار خواننده می‌گذارد. بی‌گمان پدید آمدن چنین اثر درخشان و ارزشمندی، با رنج بسیار و کوشش فراوان به دست آمده است.

این کتاب، که اکنون ٢٠ سال از چاپ و انتشارش می‌گذرد، چندین بار بازچاپ شده است و همواره مرجعی درخور اعتماد برای شناخت دین و فرهنگ زرتشتی بوده است. «دانشنامه‌ی مزدیسنا» چکیده و فشرده‌ای از پژوهش‌های سالیان پُربار زندگی موبد دکتر جهانگیر اشیدری است و یادگار و ارمغانی ارزنده و همیشه ماندگار برای فرهنگ ایران. یاد آن دانشی مرد فرزانه گرامی و روانش به مینو شاد باد.

راهنمای برخی نکات در خواندن آوانوشت های اوستایی و گاتها

راهنمای برخی نکات در خواندن آوانوشت های اوستایی و گاتها

 

 

اوْ  مانند آوای “او” در واژه “اورامان”.

 

وُ مانند آوای “او” در واژه “کو” ( = کجاست ).

 

ه در پایان واژه بدین شکل آوانویسی شده :

وَنگ ھِ    یا    وَنْگ ھُ

نشانه “و” در اول ، میان یا پایان آوای ” وِ ” یا ” وَ ” خواهد داد

“اﻳ” یا “ای” مانند آوای “ای” در واژه “ایران”.

چنانچه “الفِ” پیش از “ی” آوای “آ” بدهد ، به گونه ی “آ” ، آوانویسی شده است.

در باقی موارد همانگونه که واژه نشانه گذاری شده اند و نشان داده شده اند خوانده می شود.

اندرزنامه‌ ها

اندرزنامه‌ ها

 



 مینوی خرد  یادگار بزرگ‌ مهر  اندرزنامه آذرپاد مهراسپندان  اندرز اوشنَر دانا  اندرز دانایان به مزدیسنان  اندرز خسرو قبادان  اندرز پوریوتکیشان  اندرز دستوران به بهدینان  اندرز بهزاد فرخ‌پیروز  پنج خیم روحانیان  داروی خرسندی  خویشکاری ریدگان  اندرز کنم به شما کودکان  اندرز اردشیر به فرزند خود شاپور و اندرز شاپور به هرمز  پسردانشکامه

مینوی خرد ( دانلود )

داستان مینوی خرد یا به اختصار مینوی خرد کتابی به زبان پارسی میانه است که صورت پهلوی و پازند آن و نیز ترجمه‌هایی به سنسکریت و فارسی کهن (هم نظم و هم نثر) باقی مانده‌است. این اثر به صورت مجموعهٔ پرسش‌هایی است که «دانا» نامی از مینوی خرد (روح عقل) می‌کند و پاسخ‌هایی که مینوی خرد به پرسش‌های وی می‌دهد. واژهٔ دادستان که در نام کامل کتاب دیده می‌شود به معنی حکم، رأی یا فتواست.

اثر در ۶۳ فصل (یک دیباچه و ۶۲ پرسش و پاسخ) تدوین شده‌است. مینوی خرد به دلیل اشتمال بر نکات و اشاره‌های اساطیری اهمیت دارد. زمان تألیف کتاب را به احتمال در اواخر دوران ساسانی دانسته‌اند. در کتاب کوچک‌ترین اشاره‌ای به تازیان یا دین اسلام نشده‌است، ولی به نبردهای ایرانیان با ترکان و رومیان اشاره شده‌است. تأثیر زبان پارسی نو چه از لحاظ دستوری و چه از لحاظ واژگانی در کتاب دیده نمی‌شود.

کتاب مینوی خرد را احمد تفضلی به فارسی امروزی ترجمه کرده است و در سال ۱۳۵۴ چاپ شده است. تفضلی پیش از ترجمهٔ کتاب، برای آن واژه‌نامه‌ای در سال ۱۳۴۸ منتشر کرده است.

بخشی از کتاب

ترجمهٔ بخشی از پرسش ۳۷ از مینوی خرد:

«پرسید دانا مینوی خرد را که مردمان به چند راه و بهانهٔ کرفه به بهشت بیش رسند؟

مینوی خرد پاسخ کرد که:

نخست کرفه رادی

و دیگر راستی

و سدیگر سپاسداری

و چهارم خورسندی

پنجم نیکی کردن باید به نیکان و دوست بودن به هر کس …»

 

پندهايي از كتاب مينو خرد

آنچه در پي مي‌آيد، اندرزهايي است كه از كتاب پهلوي «مينو خرد» برگزيده شده‌است:

دانا از مينو خرد پرسيد كه چگونه بايد خواست معاش و زندگي و تندرستي بدن كه از زبان به دور باشد؟

مينو خرد پاسخ داد كه از همتا و همانند به بزرگ‌تر و بزرگ‌تر به سردار و سردار به پادشاه هماهنگ و فرمانبردار و راستگو باشيد.

درباره ياران و دوستان فروتن و ملايم و پاك‌چشم باش.

تهمت مگو تا ترا رسوايي و دروندي به جان نرسد، چه تهمت گفتن بدتر از جادويي است.

شهوتراني مكن تا فريفته شهوت نشوي.

خشم مكن، چه كسي كه خشم كرد، كار و كوشش و پاكدامني و پرستش يزدان فراموشش شود، آن‌گاه همه گناه و زيان به او روي آورد.

طمع مكن تا ترا از كردار خويش زيان و پشيماني نرسد.

حسد و رشك را از خود بران تا ترا زندگي بي لذت نباشد.

با مردم بدانديش و قانون‌كش دوستي مكن.

با مرد كينه‌جو، ستيزه مكن.

با مرد شهوتران شريك و انباز مشو و او را به سرداري مگمار.

با مرد رسوا پيوند و خويشي مكن.

با مرد ابله و نادان، معاشر و همكار مشو.

با مرد مست همراه و همسفر مشو.

از مرد بدگوهر و بداصل وام مستان.

 

 

یادگار بزرگمهر ( اندرز نامه یادگار بزرگمهر )

یادگار بزرگمهر یا پندنامهٔ بزرگمهر بُختگان اندرزنامه‌ای است که از بزرگمهر بختگان، وزیر دانای انوشیروان به جای مانده‌است. متن با مقدمه‌ای در معرفی بزرگمهر از زبان خود او آغاز می‌گردد که در آن می‌آورد که این رساله را به فرمان خسرو انوشیروان تألیف کرده و در گنج شاهی نهاده‌است که بتواند موجب بهبود فرهنگ کسانی باشد که شایستگی پذیرش آن را دارند. سپس شرحی در بی‌دوامی امور گیتی و ثبات و دوام پارسایی و کارهای نیک می‌آورد و متذکر می‌شود که خود او پیوسته در پرداختن به پارسایی و پرهیز از گناه کوشا بوده‌است. اندرزها بصورت سؤال و جواب است سؤال‌ها را مؤلف خود طرح می‌کند و خود به آن پاسخ می‌گوید. در این اندرزنامه فضائل و متشابهات آنها، به برادران دروغین مصطلح شده‌اند مثلاً رادی یا بخشندگی فضیلت است ولی اسراف که متشابه یا برادر دروغین آن است، رذیله به شمار می‌رود. بعضی از اندرزهای این مجموعه از نوع اندرزهای اخلاقی تجربی و بعضی از نوع اندرزهای دینی زرتشتی است و در آنها اصطلاحات دینی زرتشتی به کار‌رفته‌است. این اندرزنامه در دوران اسلامی نیز از شهرت و اهمیت برخوردار بوده‌است. و ترجمهٔ بیشتر بخش‌های آن به عربی در جاودان خرد آمده‌است. این اندرزنامه به فارسی ترجمه شده‌است.

درونمایه این کتاب در حدود ۲۶۳ پند و اندرز است. با مقایسه متن یادگار بزرگمهر با گفتاری از شاهنامه فردوسی به نام «پند دادن بوزرجمهر نوشین‌روان را» می‌توان بدین نکته پی برد که بی هیچ شکی این متن پهلوی یکی از منابع شاهنامه بوده و آن را فردوسی خود و یا مهربانِ سرای او از پهلوی ترجمه کرده است. اگرچه در همه جا و در همه واژه‌ها این دو متن تطبیق کامل ندارند ولی باز تقریباً همه اندرزها و مضمون‌ها (با اندک اختلافی) با همان نظم و ترتیب متن پهلوی در شاهنامه نیز آمده است.

در ترجمه و نظم این متن پارسی میانه، بایستی فردوسی رنج فراوانی برده باشد زیرا در پایان این گفتار می‌گوید:

سپاس از خداوند خورشید و ماه          که رَستم ز بوزرجمهر و ز شاه

چون این کار دلگیرت آمد به‌بُن          ز شطرنج باید که رانم سَخُن

یادگار بزرگمهر جزو متون پهلوی چاپ جاماسپ‌جی دستور مینوچهر جی جاماسپ-اسانا است.

اندرزنامه آذرپاد مهراسپندان ( اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان ) ( دریافت با فرمت پی دی اف دریافت )

اندرزهای آذربادِ مَهرَسپَندان سه مجموعه اندرز و چند قطعه اندرزهای است که به آذرباد مهرسپندان، موبدان موبد ایران، در زمان شاپور دوم ساسانی ( دوران پادشاهی ۳۷۹ تا ۳۰۹ میلادی) نسبت داده شده‌است.

اندرز آذرباد مهرسپندان منقول در متن پهلوی. این اندرزنامه با این مطلب آغاز می‌گردد که آذرباد فرزندی نداشت ولی با توکل به خدا صاحب فرزندی شد که او را نام پیامبر دین خود زردشت نام نهاد و نصایحی خطاب بدو ایراد کرد.

واژه‌ای چند از آذرباد مهرسپندان. به ادعای گردآورندهٔ این مجموعه این اندرزها سخنانی است که آذرباد هنگام درگذشت به مردم گیتی گفته و آموخته‌است.

اندرز انوشگ روان آذرباد مهرسپندان این مجموعه فصل ۶۲ کتاب روایات پهلوی را تشکیل می‌دهد.

ده اندرز به نام آذرباد مهرسپندان و دیگر پوریوتکیشان. این ده اندرز بیشتر از نوع اندرزهای تجربی و اخلاقی عمومی اند و کمتر رنگ و صبعهٔ دینی دارند.

اندرزی از آذرباد مهرسپندان در دینکرد نقل شده‌است که در آن امور گیتی به ۲۵ باب و سپس به ۵ دسته تقسیم شده‌است و هر دسته به یکی از عوامل، یعنی بخت، عمل، خوی، جوهر، و ارث منسوب شده‌است.

در کتاب ششم دینکرد اندرزهای دیگری نیز به آذرباد مهرسپندان منسوب است و بعضی از آن‌ها به ترجمهٔ عربی نیز در دست است.

از دیگر اندرزنامه‌های معروف به زبان پارسی میانه می‌توان از اینها نام برد:

بزرگ میترای بُختگان (اندرزنامه بخت آفرید و بزرگمهر و خسرو انوشیروان)

پندنامه بهزاد فرخ فیروز

اندرز فرنبغ فرخ زاد

اندرز اوشنر دانا

اندرز دانایان به مزدَیَسنان

اندرز پوریوتکشیان

اندرز پیشینیان

اندرز دستوران به بهدینان

اندرز خسرو کواتان (قبادان).

همچنین ببینید پندنامه سی روزه آذربادمهراسپندان


 اندرز اوشنر دانا ( اندرز اوشنر دانا )

اندرز اوشنر دانا منسوب است به اوشنر دانای کیانی که نام وی در اوستا و زبان پهلوی با صفت بسیار دانا و پرخرد آمده‌است. به روایت دینکرد وی مشاور کیکاووس بوده و به روایت بندهشن وی در زمان همین پادشاه کشته شده‌است.

اندرزنامهٔ اوشنر به ۵۶ بند تقسیم شده‌است. در آغاز شاگردی از اوشنر می‌خواهد تا سخنانی را به عنوان تعلیم بدو بگوید و اوشنر خواهش او را می‌پذیرد و به توصیف فضائل و رذائل می‌پردازد. بیشتر اندرزها از نوع اندرزهای اخلاقی عمومی است بجز بند ۵۵ که کاملاً جنبهٔ دینی دارد و در آن اصطلاحات خاص زردشتی، مانند امشاسپندان، دین مزدیسنی تن پسین و غیره به کار رفته‌است. از متن این اندرزنامه، چهار نسخه در دست است. بهترین و قدیم‌ترین نسخهٔ آن K20 است. این متن به فارسی نیز ترجمه شده‌است.


 اندرز دانایان به مزدیسنان ( دانلود )

اندرز دانایان به مزدیسنان دربارهٔ مرگ و ناپایداری جهان است. متن اندرز با توصیه به تطهیر در بامداد و پوشیدن جامهٔ پاک و بستن کستی (کمربند دینی) آغاز می‌گردد و سپس مطالبی در بی‌ثباتی جهان مادی و ثروت آن می‌آید و به دنبال آن بر وفاداری به عهد و پیمان و پرداختن به اندیشهٔ نیک و گفتار نیک و کردار نیک و پرهیز از اندیشهٔ بد و کردار بد تأکید شده‌است. بندهای ۱۳ تا ۱۶ نیز دربارهٔ بی‌ثباتی جسم و گله از بازماندگانی است که پس از مرگ برای مرده خیرات نمی‌کنند. بند ۱۷ تا ۲۰ قطعه شعری است قافیه‌دار که آن نیز در ناپایداری امور گیتی است. این اندرزنامه که از نوع اندرزنامه‌های دینی است، به فارسی ترجمه شده‌است.

 

 اندرز خسرو قبادان ( اندرز انوشه روان خسرو قبادان )

اندرز خسرو قبادان اندرزنامهٔ کوتاهی از خسرو انوشیروان پسر قباد در دست است که در متون پهلوی به چاپ رسیده و در بردارندهٔ سخنانی است که انوشیروان به روایت این متن هنگام مرگ برای مردم جهان بیان داشته‌است. آغاز متن دربارهٔ بی‌ارزشی جهان مادی است (بند ۱). سپس اندرزهایی خطاب به جمع در همین زمینه می‌آید. از بند ۸ تا ۱۰ اندرزها خطاب به فرد (به صیغهٔ دوم شخص مفرد فعل امر) است. در پایان اندرز دیگری خطاب به مردم است (هر کس باید بداند….) و در آن سؤالاتی مطرح شده و بلافاصله خود به آنها به صیغهٔ اول شخص مفرد فعل مضارع (من می‌دانم که ….) پاسخ داده‌است. این اندرزنامه نیز اساساً از نوع اندرزنامه‌های دینی است. این متن به فارسی ترجمه شده‌است.

اندرز پوریوتکیشان ( دانلود )

اندرز پوریوتکیشان با ذکر اصول عقایدی که بر هر فرد زردشتی پانزده ساله دانستن آن‌ها و اعتقاد به آن‌ها واجب و لازم است، مانند ثنویت و این که اصل همهٔ خوبی‌ها اورمزد و اصل همهٔ بدی‌ها اهریمن است، آغاز می‌گردد. این عقاید بنابر گفتهٔ پوریوتکیشان (به معنی پیروان نخستین تعلیمات زردشت است به مفهوم دانایان دینی عهود کهن به کار می‌رود که سخنان حکیمانهٔ آنان حجب به شمار می‌رود.) و بر اساس آنچه در دین بیان گردیده، نخست به صورت پرسش مطرح شده‌است، (هر کس باید بداند که کیستم؟) و سپس به آن‌ها پاسخ داده شده‌است، (آفریده هستم.) پس از آن عقاید دیگر مانند اعتقاد به حساب پس از مرگ، گذشتن از پل چینود (صراط) آمدن سوشیانس، موعود زردشتیان و رستاخیز ذکر می‌گردد.

علاوه بر اصول اعتقادی، به وظایف عملی مانند هر روز سه بار به آتشکده رفتن نیز اشاره شده‌است. گرچه این اندرزنامه از نوع اندرزنامه‌های دینی است، در آن اندرزهای عمومی نیز دیده می‌شود مانند کوشا بودن در کسب فرهنگ، پرهیز از استهزا، و نیازردن پدر و مادر و سالار . این متن در مجموعهٔ متون پهلوی چاپ گردیده و به فارسی ترجمه شده‌است.

اندرز دستوران به بهدینان ( دانلود )

اندرز دستوران به بهدینان مشتمل بر اندرزهایی است که بیشتر خصوصیات دینی دارند، مانند توصیه به مردم که هر روز پگاه آداب طهارت را به جا آوردند و به آتشکده روند و نیایش کنند، پرهیز از سخن گفتن در هنگام غذا خوردن، پرهیز از تن‌پروری و حسد. بندهای ۱۲ تا ۳۵ (پایان متن) مشتمل بر پرسش‌ها و پاسخ‌هایی در مورد بعضی از عقاید و آداب دینی است، مانند

«چه کسی جان به جانوران موذی بخشیده‌است؟ آیا در دوزخ از سوی اورمزد کسی گماشته شده‌است که روان بدکاران را مجازات کند؟ یا چرا در خانه‌ای که کسی درگذشته‌است، تا سه شب نباید گوشت تازه خورد؟» (این متن به فارسی ترجمه شده‌است.)

 اندرز بهزاد فرخ‌ پیروز ( دانلود )

اندرز بهزاد فرخ پیروز دارای دو موضوع اصلی است، یکی خِرَد که متن با مدح آن آغاز می‌گردد. سپس بعد از ذکر چند اندرز کوتاه مطلب از سرگرفته می‌شود. موضوع دیگر دربارهٔ گذرایی و بی اعتباری جهان مادی است. بخشی از متن که در مدح خرد است، زبان شاعرانه دارد و نگارنده صورت شعری قطعه‌ای از آن را به دست داده‌است. این قطعه شعر دارای نوعی قافیه یا هم آوایی در آخر ابیات است. بخش اول متن با اندرزنامهٔ خیم و خرد فرخ مرد شباهت دارد. متن آن در متون پهلوی به چاپ رسیده و به فارسی نیز ترجمه شده‌است.

پنج خیم روحانیان

پنج خیم روحانیان دارای دو بخش است. بخش نخست آن شامل توصیف پنج خصوصیتی است که روحانیان باید دارا باشند. پس از آن ده اندرز آمده‌است که به نظر می‌رسد خطاب به روحانیان باشد. تحریر دیگری از همین متن در گزیده‌های زادسپرم (فصل ۲۷) آمده‌است فهرستی از دو خصوصیتی که روحانیان باید دارا باشند، به تحریر پازند در دست است که با این ده اندرز شباهت‌هایی دارد. متن این اندرزنامه در متون پهلوی به چاپ رسیده و به فارسی نیز ترجمه شده‌است.

داروی خرسندی ( داروی خرسندی )

داروی خرسندی نام متن بسیار کوتاهی است به زبان فارسی میانه (پهلوی) که با زبانی تمثیلی و با استفاده از اصطلاحات داروسازی، «خرسندی» را به عنوان راهی برای حل کردن یا آسان کردن مشکلات به خواننده توصیه میکند.

 خویشکاری ریدگان

خویشکاری ریدگان به تحریر پازند در دست است و در آن وظایف کودکان از زمانی که صبح از خواب بر می‌خیزند و به مدرسه (دبیرستان) می‌روند و به خانه باز می‌گردند شرح شده‌است. ریدک در اینجا به معنی کودک، نوجوان است. اندرزها برخی جنبهٔ دینی دارند، مانند آداب تطهیر بامدادی و آداب دینی سر سفره یا جنبهٔ تربیت عمومی، مانند سپردن چشم و گوش و دل و زبان به تعلیم و تربیت در مدرسه، احترام به رهگذران آشنا در راه مدرسه، اجرای کارهایی که در منزل به کودک محول می‌شود، نیازردن پدر و مادر و دیگرانی که در خانه‌اند و خوش رفتاری با آنان و آداب غذا خوردن. متن پازند بر اساس چندین نسخه که همه متأخرند تهذیب گردیده و به فارسی نیز ترجمه شده‌است.

اندرز کنم به شما کودکان

در متن اندرز خوبی کنم به شما کودکان رفتار درست کودکان در راه مدرسهٔ دینی (هیربدستان) مانند نیازردن حیوانات و احترام به رهگذران آشنا، رفتار در خانه مانند احترام به پدر و مادر و فرمانبرداری از آنان، آداب غذا خوردن، وظائف دینی صبحگاهی، رفتار با استاد در مدرسه، وقت رفتن به مدرسه و سن رفتن به مدرسه و کوشش در فراگیری آمده‌است.

اندرز اردشیر به فرزند خود شاپور  و   اندرز شاپور به هرمز  ( دانلود )

 

 

 

آموزش سدره پوشی و کشتی بستن

آموزش سدره پوشی و کشتی بستن

 

 

——————————– موبد کامران جمشیدی ———————————

>  فیلم آموزش سدره پوشی و کشتی بستن، موبد کامران جمشیدی، ببینید:   ببینید

>  دریافت فایل همراه آموزش سدره پوشی و کشتی بستن ، موبد کامران جمشیدی

به فرمت پی دی اف   دریافت کنید  و یا آنلاین در  تارنمای دین بهی


——————————– دیگر موارد ———————————


 

آموزش دین دبیره

آموزش دین دبیره 

 

 

 خودآموز خط اوستایی (کسروی)

دانلود

 خودآموز خط اوستایی (انجمن موبدان)

دانلود

 خودآموز خط و زبان اوستایی (هاشم رضی) بخش اول

دانلود

زبان و خط اوستایی

دانلود

 

 

صفحه کلید اوستایی آنلاین

* فونت اوستایی

دانلود

* فونت رونویسی اوستایی

دانلود

* فونت جاماسپ

دانلود

* فونت ویستاسپ

دانلود 

* فونت HUTAOSA

دانلود

فونت اوستا ویندوز

 دانلود

* فونت اوستا مانوس

دانلود

* فونت اهورا مزدا ، اوستا

دانلود

*

 

*

 

*

 

 راهنمای تایپ واژه ها

دانلود

 

 

* چم کوتاهواره ها (انگلیسی)

دانلود

 * گویش و نوشتن واژه ها (انگلیسی)

دانلود 

 * واژگان زبان اوستایی (انگلیسی) 

دانلود 

* چم واژگان پرکاربرد اوستا (انگلیسی)   

 دانلود

* گویش واژگان آوادار و بی آوا (انگلیسی)

 دانلود

* خودآموز زبان اوستایی (انگلیسی)

دانلود

* خلاصه آموزش اوستا (انگلیسی)

دانلود

* راهنمای آموزش اوستا (انگلیسی)

دانلود

*

 

*

 




آموزش دستور زبان اوستایی

بطور کلی می­توان گفت  در هر زبانی هرچه تعداد علائم نوشتاری برای نشان دادن صامت­ها و مصوت­ها بیشتر باشد، شیوۀ نوشتاری کامل­تر و گویاتر است. برای نمونه امروز در زبان فارسی علائم خاصی برای نشان دادن برخی صداها که از دوران باستان می­شناسیم، وجود ندارد و از این روست که تلفظ آن واژه با علائم نگارشی که امروز داریم ممکن است ما را دقیقاً به تلفظ درست آن واژه نرساند. 

برای نمونه مصوت مرکبی که آن را«  aē »آوانویسی میکنیم و در زبان اوستایی کاربرد زیادی دارد در فارسی بصورت  «اَ اِ » نشان می­دهیم که دو مصوت جدا از هم است که هریک جداگانه ولی در کنار هم آمده­است؛ درحالیکه در زبان اوستایی این یک مصوت مرکب است که منظور مصوتی است که در آن دهان با شکل ادای« a اَ» باز شده و در ادامۀ ادای این مصوت شکل تلفظ اِ را بصورت دنباله­دار و کشیده به خود می­گیرد که متأسفانه راهی برای بیان آن در این خط وجود ندارد.

از طرفی از بین رفتن حساسیت زبانی یعنی دقت در بیان تلفظ هر حرف یا آوا ما را به آنجا رسانده که امروز سه حرف« ث، ص،س» به یک شکل ادا می­شود در حالیکه در هیچ زبان و خطی بدون آگاهی از وجود اختلاف در ادای حروف، شیوۀ نگارشی متفاوت برای آنها بکار نمی­رود و این دقت در مورد خط نوشتاری یک زبان دینی مانند اوستا چندین مرتبه بیشتر خواهد بود. در واقع از لحاظ تاریخی زبان اوستایی قرنها تنها در حافظه­ها بدلیل اهمیت زیادی که برای باورمندان آن داشت تمام صداهای حروف را حفظ کرده بود ولی با رواج دین مانی که بزرگترین برتری دین خود را در نگارش و نوشتن متون خود می دانست و رقابت شدید زرتشتی­گری با مانویت و مسیحیت و نیز مزدکیان، بزرگان دین زرتشت را برآن داشت تا در تلاش برای نوشتن متون مذهبی خود براساس سابقۀ ذهنی حافظان آن برآیند و گرچه آنها نه تنها هیچ گونه ایزدی برای نوشتار همانند گفتار مقدس مانتره نداشتند بلکه حتی چنانچه فردوسی در شاهنامه آورده است، آن را به دیوها نیز نسبت می­دادند زیرا باعث حبس شدن حروف در میان علائم است و گویا تقدس آنها را کم­رنگ­تر می­سازد ولی ناچار به نگارش و ساختن خطی برای نشان دادن تمام صداهای حروف شدند و از این روی خطی که ما به نام  «دین­دبیره» می­شناسیم با وسواس زیادی و بیشتر از روی خط پهلوی که در آن دوران رایج بود برای اینکه تلفظ دقیق متون دینی که تا آن زمان در سنت شفاهی حفظ شده­بود رعایت شود، ساخته شد که چنانچه گفته شد ما در زبان فارسی راهی برای نشان  دقیق آنها در خط فارسی امروز نداریم در نتیجه دراین مجموعه آموزشی ما در کنار نوشتار فارسی از علائم لاتین برای آوانویسی استفاده می­کنیم و بعدها تنها با این آوانویسی کار خواهیم کرد.

ما مروری کوتاه بر شیوۀ بیان مصوت­ها خواهیم داشت و سپس  ریشه ­شناسی صامت­ها و تفاوت ریشه­ شناختی ادای آنها را بیان خواهیم  نمود سپس به دستور زبان خواهیم پرداخت زیرا بکار بردن علائم نوشتاری زبان اوستایی برای زبان فارسی که امروز صجبت می­کنیم کمک زیادی  به زنده نگاه داشتن آن نخواهد نمود. به واقع دراین سری آموزشی تا حدودی با ضمایر، اسم­ها، شیوۀ بیان فعلها در زمان­های محتلف نیز آشنا خواهیم شد و هر دفعه تعدادی  فعل و واژه را درست همانگونه که در آن دوران بکار می­رفته معرفی خواهیم نمود برای نمونه برای نشان دادن « من » بجای « م َ ن » در حرف نویسی اوستایی آن را   mvza که  بصورت «اَزِم» خوانده می­شود بکار خواهیم برد تا علاوه بر زنده نگاه داشتن خط بتوانیم این زبان را نیز اگرچه با قدم­های کوتاه ولی تا حدودی بشناسیم تا واژگان برای ما تنها چیدمانی از حروف در کنار یکدیگر نباشند بلکه هر واژه روح و مینوی (اندیشۀ عمل مند) گویندگان  و سرایندگان آنها را نیز به ما نشان دهد و راهی باشد برای اینکه بتوانیم بعدها جملاتی ساده را با این زبان بیان کنیم، بجای اینکه زبان امروزه خود را که بی هیچ تبعیض و تفاوتی میان حروف، بدون  پویایی و سازندگی به خطی که در گذشته با این هدف که گویای دقیق و کامل مهمترین متن دینی باشد، بنویسیم.

 
نخستین گام برای فراگیری دستور زبان اوستایی، آشنایی با حرف­ نویسی اوستا می­باشد. استفاده از این روش بجای خط اوستا علاوه بر سهولت تلفظ و نگارش، امکان آشنایی با دستور زبان اوستایی را برای هر خوانندۀ ناآشنا به خط دین دبیره یا اوستایی نیز امکان­پذیر می­نماید

زیرا این علائم تا حدودی برای مردم در سراسر جهان شناخته شده و یا آشنا می­باشد و برای مقایسه نیز کاربردی ­تر می­نماید و بنابراین برای مراجعۀ عموم مناسبتر و برای نشان دادن صورتهای دستوری که هدف اصلی این برنامۀ آموزشی می­باشد، مفیدتر است. و نیز از آنجا که بیشتر کتابهای مرجع برای آشنایی با دستور زبان اوستایی با این روش نوشته شده ­اند برای علاقمندانی که قصد فراگیری این دستور زبان را دارند بایسته­ است تا با این شیوه آشنا شوند.

حرف­نویسی­ ارائه شده توسط «هوفمان» و «بارتولمه» از اوستا در برخی حروف با هم کمی تفاوت دارند .در اینجا از حرف­ نویسی «هوفمان»  استفاده شده است.

  حروف دين دبيره

حروف دين دبيره

حروف دين دبيره
  
منابع :
گلدنر، کارل فریدریش (1381). اوستا کتاب مقدس پارسیان، تهران: انتشارات اساطیر با همکاری مرکز بین المللی گفت و گوی تمدنها. 

 
در اوستا، اسم و صفت دارای سه جنس مذکر، مؤنث، خنثی؛ سه شمار مفرد، مثنی، جمع و هشت حالت دستوری می­باشند. این حالتها عبارتند از:

حالت نهادی (فاعلی)، حالت رایی (مفعولی)، حالت بایی (مفعول معه)، حالت برایی (مفعول له)، حالت ازی (مفعول عنه)، حالت دری (مفعول فیه)، حالت وابستگی (اضافی)، حالت ندایی

حالت هر اسم یا صفت در جمله بر اساس شناسه­های صرفی مشخص می­شود که به صورت بنیادی یا بدون شناسه یا ستاک stem هر واژه می­پیوندد که این صورت بنیادی در برگیرنده معنای اصلی واژه می­باشد و شناسه ها براساس حرف پایانی هر ستاک و براساس نقشی که کلمه در جمله دارا می­باشد به آن می­پیوندند و حالت هر کلمه را در جمله مشخص می­کنند. برای نمونه واژۀ yasn-əm «ستایش را، قربانی را» نمونۀ صرف شدۀ ستاک yasna- می­باشد که چون دارای حالت رایی یا مفعولی می­باشد شناسۀ صرفی əm به آن افزوده شده­است.

بر حسب حروف پایانی ستاکها ما با دو گروه صرفی عمده در اوستا روبرو می­شویم که هریک دارای شناسه­های صرفی مخصوص به خود می­باشند.

1-      گروه ستاک­های پایان­یافته به واکه (مصوت) شامل a,ā,I,ī,u,ū
2-      گروه ستاک­های پایان یافته به همخوان n, m, nt, r, h,š

منابع :
مولایی،  چنگیز (1384). راهنمای زبان فارسی باستان، تهران: نشر مهرنامک.
Jackson, A. V.W. (1384).AvestaGramar and Reader..انتشارات اساطیر: تهران

 
در درس گذشته ما با دو گروه ستاکهای موجود در اوستا (پایان یافته به صامت و پایان یافته به مصوت) آشنا شدیم و نیز گفتیم که هریک از این ستاکها در سه جنس مفرد، مذکر، خنثی و نیز سه شمار مفرد، مثنی، جمع  و 8 حالت (نهادی، رایی، بایی، برایی، ازی، دری، وابستگی و ندایی) صرف می­ شوند. 

در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته به a که نشان دهندۀ جنس مذکر و خنثی می باشند را می آوریم. آنچه در اینجا آمده پایانه هایی است که پس از برداشتن مصوت پایانی (در این قسمت a) و افزوده شدن به قسمت باقیمانده شمار و حالت آن را در جمله می رسانند. 

مفرد

نهادی  -ō

رایی -əm

بایی -a ( در گاتها گاه بصورت -ā نیز می آید همچنین در اوستای متأخر اگر حرف پیش از a پایانی ستاک yباشد ترکیب ya در واژگانی که بیش از یک بخش (هجا) دارند بصورت e دیده می شود برای نمونهxvaēpaiϑya (با خود) که در اوستای متأخر بصورت xvaēpaiϑe دیده می شود.)

برایی āi 

ازی āt

وابستگی ahe (در اوستای متأخرگاه ehe ) و ahyā (در گاتها) 

دری  (در گاتها ē)، ōi 

ندایی a

مثنی

نهادی، رایی، ندایی a (در برخی موارد ō مانند yaskō دو بیماری)

بایی، برایی، ازی aēibya

وابستگی ayā̊

دری ayō

جمع

نهادی، ندایی a,ō ( گاه بصورت ā̊ مانند aməṣ̌ā̊)

راییą (در گاتها گاه بصورت ə̄ng دیده می شود)

بایی ā

برایی، ازی aēibyo (در گاتها گاه بصورت ōibyo آمده است)

وابستگی ana̢m، āna̢m (گاه n حذف می شود)

دری aēšu

#نکته

اگر ستاک مورد نظر خنثی باشد در موارد زیر با صرف ستاکهای مذکر تفاوت دارد.

مفرد

نهادی، رایی، ندایی əm

مثنی

نهادی، رایی، ندایی  e

جمع

نهادی، رایی، ندایی a ، ā̊

حال به ستاکهای صرف شدۀ زیر توجه نمایید.

aspō اسب (مذکر)                                                            ahura ای اهورا (مذکر)

haoməm هوم را (مذکر)                                       raiϑya در گردونه (مذکر)

Yasna با یزش (با قربانی) (مذکر)                            vāstryehe  مال کشاورز (مذکر)

zaraϑuštrāt  از زرتشت (مذکر)                             vīra دو مرد ، دو مرد را، ای دو مرد(مذکر)

vīrāi برای مرد (مذکر)                                                       gaoṣ̌aēibya با دو گوش (مذکر) (این واژه دراوستای متأخر موردی  است که  بصورت gaoṣ̌aiβe آمده)

zastayō در دو بازو (مذکر)                                                vīrayā̊ مال دو مرد(مذکر)

daēva دیوان (مذکر)                                                        yaϑnanąmš مال رفتارها (خنثی)

mašyə̄ng میرندگان را، مردمان را(مذکر)                   vastrəm جامه، جامه را (خنثی)

haŋuhrəne (خنثی) دو آرواره، دو آرواره را             vastra جامه ها، جامه ها را (خنثی)

#نکته

همانگونه که در اینجا دیده می شود برخی از حالتها و شمارها با حالات و شمار دیگر مشترکند که این یکی از سختی ها در ترجمه دقیق اوستا می باشد و این یکی از دلایلی است که باعث تفاوت در ترجمه پژوهشگران اوستا می گردد.

 ◙تمرین

واژه ahura «اهورا» (مذکر) و nmana «خانه» (خنثی) را در سه شمار و هشت حالت صرف نمایید.

 

♪ خوانش مصوت ā̊ بصورت ā«آ» می باشد با ابن تفاوت که لبها مانند زمانی که صدای اُ از آن خارج می شود کمی گرد می شود.

خوانش مصوتą بصورت خیشومی (تو دماغی) از صدای ا، آ شبیه an فرانسوی ولی کمی خفیف تر می باشد.

منابع :

مولایی،  چنگیز (1384). راهنمای زبان فارسی باستان، تهران: نشر مهرنامک.


در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته به āکه نشان دهندۀ جنس مونث می باشند را می آوریم. آنچه در اینجا آمده پایانه هایی است که پس از برداشتن مصوت پایانی (در این قسمت ā) و افزوده شدن به قسمت باقیمانده شمار و حالت آن را در جمله می رسانند.

مفرد

نهادی   -a(گاه e)
رایی -ąm
بایی -aya 
برایی ayāi 
ازی ayāt)ayat)(در گاتهای اوستا وجود ندارد و جای آن را حالت وابستگی می گیرد)
وابستگی ayā̊
دری aya 
ندایی e (در گاتها )

مثنی

نهادی، رایی، ندایی e
بایی، برایی، ازی byaā
وابستگی ayā̊

جمع

نهادی، ندایی ā̊ 
رایی ā̊
بایی ābiš
برایی، ازی ābyo 
وابستگی ana̢m
دری āhu

حال به ستاکهای صرف شدۀ  مونث زیر توجه نمایید:

Daēna «دین، وجدان»
urvaranąm «ــِـ گیاهان»
Grīvaya «در گردن»

۞تمرین

واژه nāirikā «زن» و ϑā «گاتها» را در سه شمار و هشت حالت صرف نمایید.

♪ خوانش مصوتə که کاملاَ روشن نیست به احتمال قوی بصورت غیر واضح می باشد و شبیه واکه کوتاه نامعین e در کلمات انگلیسی gardener است و در ترکیبərə بسیار شبیه pretty انگلیسی تلفظ می شود.


در این قسمت پیش از معرفی صرف گروه دیگری از ستاکها به نمونه ای از صرف ضمایر اشاره خواهد شد که جایگاه مهمی در جملات دارند. ضمایر نیز همچون دیگر اسامی دارای حالتهای صرفی می باشند اما در مواردی این صرفها در گاهان که قسمت کهنتر اوستا و سروده اشو زرتشت است با سایر قسمتهای اوستا متفاوتند.

در اینجا صرفهای ویژه گاهان با G و صرفهای رایج در سایر قسمتها با AV نشان داده می شود که در برخی موارد اگر این صرفها در گاهان نیامده باشد یا صرف گاهانی با صرف سایر قسمتها تفاوتی نداشته باشند در هر دو مورد یکسان نوشته شده اند. علاوه بر این باید دانست که در زبانی که اوستا بدان نوشته شده است ضمایر دارای حالت پی بست (پیوسته به واژه قبل که در زیر داخل پرانتز نمایش داده ) هم می آمدند ولی ما تنها با حالتهایی از ضمایر آشنا هستیم که در اوستا شاهدی از آن داریم و چه بسا حالتهایی صرفی و صورتهایی از پی بست ضمایر که چون در اوستا نیامده به ما نرسیده باشند و گرچه با آگاهی از دانش زبانشناسی ممکن است بتوان آنها را بازسازی نمود ولی در اینجا تنها مواردی معرفی می شوند که شاهدی از آنها در اوستا آمده است. 

ضمایر شخصی

اول شخص مفرد
نهادی     

G    azə̄m

            AV    azəm   
رایی
G            mąm ، (mā-)
    AV        mąm ، (mā-)   ā 
برایی
G            maibyā ، maibyō ، (mōi-)
            AV    māvoya ، mavaya (پیش از -ča و itč- ) ، (mē- )  
ازی
 G   mat 
            AV    mat 
وابستگی
G    mana ، (mē-)
            AV    mana ، (mē-)

e,ē هر دو نازک و تقریباَ مانند مصوت e در let انگلیسی تلفظ می شوند ولی ē کمی کشیده تر می باشد.

 
در این قسمت صرف ضمایر اول  شخص جمع در حالتهایی که در اوستا نمونه ای برای آنها آمده است نشان داده شده است.

ضمایر شخصی

اول شخص جمع

نهادی     

         G            və̄

            AV    vaēm   

رایی

         G            nå̄

            AV    ahma (-nō)

برایی

         G            ahmaibyā (nə̄-)

            AV    nō-  

ازی

            AV    ahmat 

وابستگی

         G            ahmā  ، ə̄hmā (nə̄-(

            AV    ahmākəm ، (nō-)

♪ برخی مصوتها که آنها را با عنوان مصوت مرکب می خوانیم در حقیقت باید به شکل یک مصوت خوانده شوند ولی در بیشتر مواقع خواننده از آنجا که شکل نگارشی دو مصوت را در کنار هم شاهده می کند آنها را به صورت دو مصوت پشت سر هم ادا می کند و بدین ترتیب صدایی غیر از انچه باید ایجاد می شود این مصوتها نشاندهنده مصوتی هستند که در آنها دهان نخست شکل ادای مصوت اول را دارد ولی پیش از انکه ادای این مصوت پایان یابد شکل ادای مصوت دوم را به خود می گیرد. این مصوتها در اوستا عبارتند از ae  ، ao ، ə̄u ، ōI ، uā ، āi که در اولی و دومی دهان با صدای اَ گشوده شده و به صدای اِ خفیف (در اولی) و اُ (در دومی) بسته می شود. در سومی صدای اِ کشیده در ابتدا شنیده می شود که به صدای او ختم می شود. در چهارمی صدای اُ کشیده تولید می شود و به صدای ای خم می شود. صدای پنجم و ششم از صدای آ شروع شده و به صدای او (در پنجمی) و ای (در ششمی) ختم می شود.

 
در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته به i که نشان دهندۀ هر سه جنس مذکر و مونث وخنثی می باشند را می آوریم. 

مفرد
نهادی  -iš
رایی -īm
بایی -i 
برایی -ə̄e(گاتها -ayōi)
ازی-ōit (در گاتهای اوستا وجود ندارد و جای آن را حالت اضافی می گیرد)
وابستگی -ōiš
دری -a 
ندایی  -e

مثنی 

نهادی، رایی، ندایی-i 
بایی، برایی، ازی -ibya

جمع
نهادی -ayo
رایی -īš
برایی، ازی -ibyo
وابستگی -inąm

نکته
اگر ستاک مورد نظر خنثی باشد در موارد زیر با صرف ستاکهای بالا تفاوت دارد.

مفرد
نهادی، رایی، ندایی -i

جمع
نهادی، رایی، ندایی -i

حال به ستاکهای صرف شدۀ زیر توجه نمایید.
gairiš کوه (مذکر)                                                 axtiš با بیماری (مونث)

zaraϑuštri زرتشت، زرتشت را، ای زرتشت (خنثی)                                          

● همخوان x یک همخوان سایشی بوده که از مخرج «خ» فارسی جلوتر تلفظ می شود و شبیه خوانش chاسکاتلندی و x یونانی است.

 
در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته به ī که نشان دهندۀ جنس مونث می باشد را می آوریم.

مفرد

نهادی  -i
رایی -īm
بایی -ya 
برایی -yāi
ازی-yāt            
وابستگی -yā̊
دری   -aya 
ندایی  -i

مثنی

نهادی، رایی، ندایی-i 
بایی، برایی، ازی -ibya

جمع

نهادی -īš
رایی -īš
ابزاری -ibiš
برایی، ازی -ibyō
وابستگی -inąm
دری -išu

 در گاتهای اوستا همین صورت صرفی وجود دارد با واکه های بلند پایانی.

حال به ستاکهای صرف شدۀ زیر توجه نمایید.

ašaonīm درستکار را (مونث)                                             

rəjaityaəبا تاریکی (مونث)

barəϑrīš مادران، آبستن ها (مونث)                                       

 نیم واکه r با شدت تلفظ می شود. حرف «ل» در اوستا وجود ندارد.

 
در این قسمت پیش از معرفی صرف گروه دیگری از ستاکها به صرف ضمایر دوم شخص مفرد و تنها صرف ضمیر دوم شخص مثنی در اوستا  اشاره خواهد شد که جایگاه مهمی در جملات دارند. چنانچه پیشتر گفته شد ضمایر نیز همچون دیگر اسامی دارای حالتهای صرفی می باشند

اما در مواردی این صرفها در گاهان که قسمت کهنتر اوستا و سروده اشو زرتشت است با سایر قسمتهای اوستا متفاوتند . در اینجا صرفهای ویژه گاهان با G و صرفهای رایج در سایر قسمتها با AV نشان داده میشود که  در برخی موارد صرفها در گاهان نیامده یا صرف گاهانی با صرف سایر قسمتها تفاوتی ندارد و در هر دو مورد یکسان نوشته شده اند. علاوه بر این باید دانست که در زبانی که اوستا بدان نوشته شده است ضمایر دارای حالت پی بست (پیوسته به واژه قبل که در زیر داخل پرانتز نمایش داده ) هم می آمدند ولی ما تنها با حالتهایی از ضمایر آشنا هستیم که در اوستا شاهدی از آن داریم و چه بسا حالتهایی صرفی و صورتهایی از پی بست ضمایر که چون در اوستا نیامده به ما نرسیده باشند و گرچه با آگاهی از دانش زبانشناسی ممکن است بتوان آنها را بازسازی نمود ولی در اینجا تنها مواردی معرفی می شوند که شاهدی از آنها در اوستا آمده است. 

ضمایر شخصی

دوم شخص مفرد
نهادی     
G    tvə̄m,tū
            AV    tū,tūm   

رایی
G   θwąm ، (θwā-)
            AV    θwąm ، (θwā-)

بایی
AV    wāθ

برایی
G        taibyā ، taibyō ، (tōi-)
            AV    (tē- )  

ازی
AV    θwat 

وابستگی
G            tavā ، (tōi-)
            AV    tava ، (tē-)

دوم شخص مثنی
وابستگی
AV    yavākəm

 
در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته به u که نشان دهندۀ هر سه جنس مذکر و مونث وخنثی می باشند را می آوریم:

مفرد
نهادی  -uš
رایی -ūm
بایی -u 
برایی -ave
ازی-aot 
وابستگی -ə̄uš/aoš-
دری -āu 
ندایی  -ō

مثنی
نهادی، رایی، ندایی-u/-ū 
بایی، برایی، ازی -ubya
وابستگی  -vaå̄
دری   -vō

جمع
نهادی -avo
رایی -ūš
برایی، ازی -ubyō
وابستگی -unąm
دری  -ušu

❶نکته
اگر ستاک مورد نظر خنثی باشد در موارد زیر با صرف ستاکهای بالا تفاوت دارد.
مفرد
نهادی، رایی، ندایی -u
جمع
نهادی، رایی، ندایی -u

حال به ستاکهای صرف شدۀ زیر توجه نمایید.
mainyū ای دو مینو (مذکر)                                 zantu با قبیله (مذکر)
baršnūš سرها را، بالاها را (مونث)                       vohu خوب،خوب را(مفرد)،خوب­ها(جمع)

معنای چند وازه:
Auruša    سفید
antarə     اندر
azgatō    بی مانند، مغلوب نشدنی

 
در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته به ū که نشان دهندۀ جنس مونث می باشند را می آوریم. باید این نکته را دوباره یاداوری کنیم که ستاکهای آورده شده در اینجا از نمونه های موجود در اوستا معرفی شده اند و اگر حالتی را نشان نداده­ایم بدلیل موجود نبودن نمونه ای از آن در اوستا می باشد. از طرفی این ستاکها از  ستاکهای مختوم به a در اوستا به راحتی قابل تفکیک نمی باشند.

مفرد
نهادی  -uš
رایی -və̄m/-ūm
بایی -va 
برایی -uye
ازی-vat /aot-(تنها در اوستای متأخر)
وابستگی vō-

جمع
نهادی -vō
بایی  -ubiš/ubīš-(در گاهان)
برایی، ازی -ubyō
وابستگی -unąm
دری  -ušu

حال به ستاکهای صرف شدۀ زیر توجه نمایید.
Tanuš  (مونث) تن                       tanubyō  برای تن ها ، از تن ها
tanvə̄m   تن را                          tanušu   در تن ها 
Tanva      با تن

معنای چند واژه:
cistiš    دانش، خرد
būrōiš     از توانگری
jivyąm    زنده بودن

اعداد
یک   aēva              دو  dva
سه  riθ                  چهار aθwarč
پنج  panča

منابع
Avesta Gramar and Reader. .انتشارات اساطیر: تهران
گلدنر، کارل فریدریش (1381). اوستا کتاب مقدس پارسیان، تهران: انتشارات اساطیر با همکاری مرکز بین المللی گفت و گوی تمدنها.
ابوالقاسمی، محسن (1384). Jackson, A. V.W. (1384). راهنمای زبانهای باستانی، جلد دوم، تهران: انتشارات سمت 
مولایی،  چنگیز (1384). راهنمای زبان فارسی باستان، تهران: نشر مهرنامک.
جکسن، ویلیام (1376). دستور زبان اوستایی، تهران: انتشارات فرزین

 
در این قسمت صرف ضمایر دوم شخص جمع در  اوستا  نشان داده  خواهد شد.

اما در مواردی این صرفها در گاهان که قسمت کهنتر اوستا و سروده اشو زرتشت است با سایر قسمتهای اوستا متفاوتند . 

در اینجا صرفهای ویژه گاهان با G و صرفهای رایج در سایر قسمتها با AV نشان داده می شود که در برخی موارد صرفها در گاهان نیامده یا صرف گاهانی با صرف سایر قسمتها تفاوتی ندارد و در هر دو مورد یکسان نوشته شده اند. 

علاوه بر این باید دانست که در زبانی که اوستا بدان نوشته شده است ضمایر دارای حالت پی بست (پیوسته به واژه قبل که در زیر داخل پرانتز نمایش داده ) هم می آمدند ولی ما تنها با حالتهایی از ضمایر آشنا هستیم که در اوستا شاهدی از آن داریم و چه بسا حالتهایی صرفی و صورتهایی از پی بست ضمایر که چون در اوستا نیامده به ما نرسیده باشند و گرچه با آگاهی از دانش زبانشناسی ممکن است بتوان آنها را بازسازی نمود ولی در اینجا تنها مواردی معرفی می شوند که شاهدی از آنها در اوستا آمده است. 

ضمایر شخصی
دوم شخص جمع
نهادی     
G       (-və̄)، yūš
          AV    yūžəm   
رایی
  G       vå̄
          AV    (-vō)
برایی
  G       yūš̨maibyā،xšmatbyā ((-və̄
          AV   ōyūš̨maoy،xšmāvoya ((-vō
ازی
G       xšmat
          AV    yūš̨mat 
وابستگی
G       xšmā  ، xšmākəm (və̄-(
          AV    ahmākəm ، (vō-)

اعداد
شش    xšvaš
هفت    hapta
هشت   ašta
نه      nava
ده      dasa

منابع
Jackson, A. V.W. (1384). Avesta Gramar and Reader. .انتشارات اساطیر: تهران
گلدنر، کارل فریدریش (1381). اوستا کتاب مقدس پارسیان، تهران: انتشارات اساطیر با همکاری مرکز بین المللی گفت و گوی تمدنها.
ابوالقاسمی، محسن (1384). راهنمای زبانهای باستانی، جلد دوم، تهران: انتشارات سمت 
مولایی،  چنگیز (1384). راهنمای زبان فارسی باستان، تهران: نشر مهرنامک.
جکسن، ویلیام (1376). دستور زبان اوستایی، تهران: انتشارات فرزین

 
پس از آموزش ستاکها نوبت به فعلها می­رسد. همه فعلها در هر دوره از زبان از دوران باستان تا فارسی نو دارای یک ریشه هستند. ریشه، کوچکترین جزء معنادار فعل است که در صرف فعل در زمانهای مختلف و تمام واژگان تشکیل دهنده یک خانواده لغوی مشترک است و معنای اصلی آن لغت ها را در بر دارد. ریشه در ایران باستان به سه صورت ظاهر می شود:

صورت ضعیف: صورتی از ریشه که مصوت a ندارد.
صورت متوسط یا افزوده: صورتی از ریشه که مصوت a دارد.
صورت قوی یا بالانده: صورتی از ریشه که مصوت بلند ā دارد.

در صورتی که ریشه دارای مصوت n ,m باشد حذف آنها مبین ریشه ضعیف و ابقای آنها مبین صورت افزوده ریشه است.

مثال: فعل بردن از ریشه bar            

ضعیف افزوده بالانده
bṛ bar bār
                                                            

پس از ریشه برای ساخت فعل قبل از افزودن شناسه صرفی باید ریشه تبدیل به ماده فعلی شود. ماده فعلی اغلب با افزودن جزئی که در اصل برای افزودن معنای جدید به ریشه بوده ساخته می شود.

برخی از انواع ماده که برای ساخت فعل به ریشه می چسبند به قرار زیرند:
1-      ماده ساز a 
2-      ماده ساز ya  (اگر ریشه به مصوت ختم شود پیش از افزودن ماده ساز یک i میانجی می آید مانند ریشه man  که ماده آن بصورت maniya به معنای اندیشیدن است)
3-      ماده ساز aya که ماده واداری می سازد
4-      ماده ساز na
5-      ماده ساز va
6-      ماده ساز sa (این ماده ساز که به ریشه ضعیف افزوده می شود برای ساخت ماده ای که به نام مضارع آغازی خوانده می شود بکار می رود مانند pərəsa-)
7-      ماده ساز nā
8-      ماده ساز nu/ nau که به ریشه ضعیف افزوده می شود.

انواع دیگری از ساخت ماده نیز وجود دارد از جمله اینکه 
1-      خود ریشه بدون افزودن جزئی دیگر ماده مضارع واقع می شود.
2-      صورت هجای آغازی ریشه با کوتاه شدن ā میانی در آغاز ریشه افزوده می شود و بدین ترتیب ماده ای معروف به ماده مضاعف ساخته می شود مانند dadā  به معنای دادن، نهادن، آفریدن  از ریشۀ dā
3-      پیش از آخرین صامت ریشه واج n  آورده می شود مانند vind  به معنای یافتن از ریشه vid

منابع
Jackson, A. V.W. (1384). Avesta Gramar and Reader. .انتشارات اساطیر: تهران
گلدنر، کارل فریدریش (1381). اوستا کتاب مقدس پارسیان، تهران: انتشارات اساطیر با همکاری مرکز بین المللی گفت و گوی تمدنها.
ابوالقاسمی، محسن (1384). راهنمای زبانهای باستانی، جلد دوم، تهران: انتشارات سمت 
مولایی،  چنگیز (1384). راهنمای زبان فارسی باستان، تهران: نشر مهرنامک.
جکسن، ویلیام (1376). دستور زبان اوستایی، تهران: انتشارات فرزین

 
در درس گذشته در مورد ماده ها بصورت چکیده توضیح داده شد و دانستیم که ماده از ریشه به همراه یک  ماده ساز ساخته می شود. ماده ها انواع مختلف دارند و برای ساخت فعلهای مختلف چون مضارع، ماضی، نقلی، آینده، مجهول و… باید نخست ماده مناسب آن فعل را ساخته و سپس شناسه های خاص آن فعل را نیز به آن افزود.

بنابراین نخست باید انواع ماده ها و روش ساخت آنها و نیز مشتقات فعلی هر ماده را مشخص و سپس شناسه های مناسب برای آنها را معرفی نماییم. 

ماده مضارع
تمام روش های ساخت ماده که در درس سیزدهم گفته شدند را برای ساخت ماده مضارع می توان استفاده نمود و تنها باید یادآوری کرد که ماده ساز مضارع آغازین و واداری در اینجا جداگانه معرفی می شوند و در مورد ماده ساز nu نیز باید دقت داشت که اگر ریشه مختوم به n بود تنها u افزوده می شود مانند ماده tanu- از ریشه tan  به معنای تنیدن.  

مشتقات فعلی ماده مضارع
فعل مضارع: ماده مضارع + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده مضارع + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده مضارع + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده مضارع + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی:   1-  ماده مضارع مختوم به a + ī + شناسه خاص فعل تمنایی
            2- ماده مضارع غیر مختوم به a + yā یا ī + شناسه خاص فعل تمنایی
                   
مادۀ نقلی
ماده نقلی غالباَ از مضاعف کردن ریشه ساخته می شود که در درس گذشته توضیح آن داده شده است 

مشتقات فعلی ماده نقلی
فعل ماضی نقلی: ماده نقلی + شناسه خاص فعل ماضی نقلی 
فعل ماضی بعید: ماده نقلی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده نقلی + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده نقلی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی:  ماده نقلی + yā یا ī + شناسه خاص فعل تمنایی

ماده ماضی
ماده ماضی به  دو دسته تقسیم می شود:
 1- ماده ماضی سین دار که در ساخت به ریشه افزوده [برای دانستن انواع ریشه به درس سیزدهم رجوع کنید] (برای گذشته جمع لازم و صیغه های مفرد و جمع متعدی) یا ریشه بالانده (برای گذشته مفرد لازم) ماده ساز s, h, š افزوده می شود مانند  ماده darš از ریشه dar به معنای داشتن
 2- ماده ماضی بی سین که به سه روش ساخته می شود
– ریشه بدون آنکه چیزی به آن افزوده شود ماده است
– به ریشه a افزوده می شود
– به ریشه مضاعف [ارجتع شود به درس سیزدهم] a اضافه می شود

مشتقات فعلی ماده ماضی
فعل ماضی: ماده ماضی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل التزامی: ماده ماضی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی: ماده ماضی + yā یا ī + شناسه خاص فعل تمنایی

ماده آینده
ماده آینده از پیوستن šya و hya به ریشه ساخته می شود مانند saošya از ریشه sav به معنای نجات دادن

مشتقات فعلی ماده آینده
فعل آینده: ماده آینده + شناسه خاص فعل مضارع             

ماده مجهول
از پیوستن ya به ریشه ساخته می شود.
تفاوت این ماده با ماده مضارعی که با ya ساخته می شود در این است که در این ماده تکیه روی ya است و در ماده مضارع تکیه روی ریشه است و خوانندگان اوستا باید در هنگام خواندن به آن دقت داشته باشند بویژه که مشتقات فعلی حاصل از آن نیز با مشتقات فعلی ماده مضارع یکسان است. 

مشتقات فعلی ماده مجهول      
فعل مضارع: ماده مجهول + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده مجهول + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده مجهول + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده مجهول + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی:  ماده مجهول + ī + شناسه خاص فعل تمنایی
                                  
ماده واداری
از پیوستن aya به ریشه ساخته می شود.

مشتقات فعلی ماده واداری
فعل مضارع: ماده واداری + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده واداری + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده واداری + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده واداری + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی:  ماده واداری + ī + شناسه خاص فعل تمنایی

ماده جعلی
ماده جعلی از پیوستن ya تکیه دار و یا a به اسم و صفت (و نه ریشه) ساخته می شود و به همین دلیل آن را جعلی می گویند و این روش ساخت باعث غنای زبان بوده است و اگرچه کار را دشوار می کند ما در همه دوره های زبانی با نمونه هایی از آن مواجه هستیم و امروزه نیز بسیاری ایرانیان و حتی کودکان ناآگاهانه دست به ساخت این گونه افعال در گفتار عامیانه خود می کنند. نمونه این فعل در اوستا nəmahyá به معنای تعظیم کردن است.

مشتقات فعلی ماده جعلی
فعل مضارع: ماده جعلی + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده جعلی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده جعلی + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده جعلی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی:  ماده جعلی + ī + شناسه خاص فعل تمنایی

ماده آغازی
این ماده چنانچه در درس سیزدهم گفته شد از پیوستن sa به ریشه ساخته می شود 

مشتقات فعلی ماده آغازی
فعل مضارع: ماده آغازی + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده آغازی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده آغازی + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده آغازی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی:  ماده آغازی + ī + شناسه خاص فعل تمنایی

ماده آرزویی
این ماده   از افزودن  ha که بصورت  aš و za هم در می آید به ریشه مضاعف ساخته می شود با این تفاوت که ماده مضاعف با صورت هجایی آغازی  ī̆ بجای a موجود در ریشه (صورت هجایی آغازی ترکیب یک صامت و مصوت است که در آغاز ریشه آمده و در ساخت ماده مضاعف باید پیش از ریشه تکرار شود)  که در آغاز تکرار می شود ساخته می شود.مانند vīvarəzša- از ریشه varəz به معنای «ورزیدن و خواستن»  

مشتقات فعلی ماده آرزویی
فعل مضارع: ماده آرزویی + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده آرزویی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده آرزویی + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده آرزویی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی:  ماده آرزویی + ī + شناسه خاص فعل تمنایی
                   
ماده تشدیدی
این ماده از مضاعف کردن ریشه ساخته می شود با این تفاوت که یا بجای هجای نخستین ریشه کل ریشه در آغاز آن آورده می شود مانند dardar از ریشه dar بجای dadar و یا نخستین هجای ریشه با ā  یا ai  (aē) یا au (ao) پیش از ریشه تکرار می شود مانند vāvar به معنای «باورکردن»
             
مشتقات فعلی ماده تشدیدی
فعل مضارع: ماده تشدیدی + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده تشدیدی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده تشدیدی + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده تشدیدی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی:  ماده تشدیدی + ī + شناسه خاص فعل تمنایی

 
شناسه های افعال بطور کلی به دو دسته گذرا (معلوم) و ناگذر (مجهول) تقسیم می شوند و هر دسته نیز مشتمل بر سه گروه شناسه اولیه (برای انواع افعال مضارع)، ثانویه (برای انواع  افعال گذشته) و امری و کامل (نقلی) است. در اینجا انواع این شناسه ها در انواع صرف  شمار و شخص  معرفی می شود.

                                  شناسه های اولیه
                         گذرا                                          ناگذر                                                     
مفرد                              
اول شخص                      mi-                                           e-
دوم شخص                      ( š̨i-)hi-                                    ( š̨e-)he-
سوم شخص                     ti-                                             te-

مثنی
اول شخص                      vahī-                                        ـــــــــــــ
دوم شخص                      ـــــــــــــ                                      ـــــــــــــ
سوم شخص                     tō-                                           eθā-

جمع                              
اول شخص                      mahi-                                      maide-
دوم شخص                      aθ-                                           weθ-
سوم شخص                     ŋti-                                          teŋ-
 

                                  شناسه های ثانویه

                                    گذرا                                          ناگذر
مفرد                              
اول شخص                      m –                                           i, -a-
دوم شخص                      ( š̨-)s-                                   ( š̨a-)ha-
سوم شخص                     t-                                              ta-

مثنی
اول شخص                      va-                                           ـــــــــــــ
دوم شخص                      ـــــــــــــ                                      ـــــــــــــ
سوم شخص                     mət-                                        ātəm-

جمع                              
اول شخص                      ma-                           , -maideīmaid-
دوم شخص                      ta-                                           məwδ-
سوم شخص                     n-                                             taŋ-

                           شناسه های امری

                                    گذرا                                          ناگذر
مفرد                              
دوم شخص                      δi –                             ( š̨vā-)ŋuha-
سوم شخص                     tu-                                         tąm     –

جمع                              
دوم شخص                      ta-nā, –                    , -maideīmaid-
سوم شخص                     tuŋ-                                         tąmŋ-

  
                                  شناسه های کامل

                                    گذرا                                          ناگذر
مفرد                              
اول شخص                      a –                                            e-
دوم شخص                      aθ-                                      ـــــــــــــــــــ
سوم شخص                     a-                                             e-

مثنی
اول شخص                      ــــــــــــــ                                      ـــــــــــــ
دوم شخص                      ـــــــــــــ                                      ـــــــــــــ
سوم شخص                     əatar-                                     aitē

جمع                              
اول شخص                      ma-                                          ــــــــــــ
دوم شخص                      a-                                             ــــــــــــ
سوم شخص                     arə, -arəš-                             ـــــــــــ


در درس های گذشته ما با دو گروه ستاکهای موجود در اوستا (پایان یافته به صامت و پایان یافته به مصوت) آشنا شدیم و نیز گفتیم که هریک از این ستاکها در سه جنس مفرد، مذکر، خنثی و نیز سه شمار مفرد، مثنی، جمع  و 8 حالت (نهادی، رایی، بایی، برایی، ازی، دری، وابستگی و ندایی) صرف می­ شوند.

در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته به صامتها را می آوریم. آنچه در اینجا آمده پایانه هایی است که پس از برداشتن پایانه ستاک و افزوده شدن به قسمت باقیمانده شمار و حالت آن را در جمله می رسانند. 

ستاکهای مختوم به ant-

مفرد
نهادی  -ō ، -ąs
رایی -əm
بایی -ata 
برایی -aite , – aŋte 
ازی -atat, -aŋtat
وابستگی -atō, -aŋtō 
ندایی a

مثنی
نهادی، رایی، ندایی -anta
بایی، برایی، ازی -anbya
وابستگی -antā̊

جمع
نهادی، ندایی -aŋtō
رایی -hatō, -aŋtō
بایی -hadā̊iš
برایی، ازی -aŋbyō, -aδbyō 
وابستگی -atąm -aŋtąm,
دری -fšuyasū

نکته
واژگان مختوم به ant دو دسته اند یا صفت نشانده دارندگی یا وجه وصفی. صورت مونث آن به شکل ai(ŋ)tī می باشد و صورت ضعیف آن at و صورت قوی tā می باشد که در هنگان صرف باید به آن توجه نمود.

حال به مثالهای  زیر توجه نمایید.
bərəzō بزرگ (نهادی)                                         
Astva- مادی، استخوان دار (ندایی) 

 
در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته بهmant- و vant-  را می آوریم. آنچه در اینجا آمده پایانه هایی است که پس از برداشتن پایانه ستاک و افزوده شدن به قسمت باقیمانده شمار و حالت آن را در جمله می رسانند. هریک از این ستاکها در سه جنس مفرد، مذکر، خنثی و نیز سه شمار مفرد، مثنی، جمع  و 8 حالت (نهادی، رایی، بایی، برایی، ازی، دری، وابستگی و ندایی) صرف می­ شوند

ستاکهای مختوم به mant-,vant-

مفرد
نهادی  -vā̊
رایی -vantəm
بایی -vata 
برایی -vaite 
ازی -vatat 
وابستگی -vatō 
دری -vainti, -maiti
ندایی -vō

جمع
نهادی، ندایی -vantō
رایی -vatō
بایی -vōdəbīš -vatbīš,
برایی، ازی -vadəbyō, -vōdəbyō 
وابستگی -vatąm 
دری -vasū

☼نکته
اگر کلمه مختوم به ant- و vant- وmant- خنثی باشد در موارد زیر با صرفهای بالا متفاوت است.

مفرد
نهادی، رایی، ندایی      حذف n پایانه

جمع
نهادی، رایی، ندایی     حذف t پایانه 


حال به مثالهای  زیر توجه نمایید.

astvatō ــِــ مادی،ــِــ استخوان دار (وابستگی مفرد مذکر)                                                
drəgvatō دروندها را      (رایی جمع مذکر)
Afsmanivan موزون ­ها (نهادی، رایی، ندایی جمع خنثی)

حروف اضافه
برخی از حروف اضافه اوستایی به شرح زیر هستند در جلوی هر حرف اضافه حالت یا حالت هایی که هر حرف اضافه عامل آن است (یعنی کلمه بعد از این حروف اضافه به این حالت ها آورده می شوند) آمده است.

Aδairi  «زیر» عامل رایی
antarə «اندر» عامل رایی، بایی، دری
Apa «بی» عامل برایی
Ava «به» عامل رایی
Upa «به»، «به سوی» عامل رایی، دری
Upairi «بر» عامل رایی، بایی
Tarō «بر» عامل رایی
Paiti «به» عامل وابستگی، رایی، بایی، برایی، ازی، دری
Pasča «پس» عامل رایی، بایی، ازی، وابستگی
Hača «از» عامل رایی، بایی، ازی، وابستگی
Haδa «با» عامل بایی، برایی، ازی

منابع:
Jackson, A. V.W. (1384). Avesta Gramar and Reader. .انتشارات اساطیر: تهران
ابوالقاسمی، محسن (1384). راهنمای زبانهای باستانی ایران.  تهران: سمت.


قید در اوستا

1- قید در اوستا از نظر ساخت برسه گونه است

الف)
قیدهایی که تنها قیدند

مانند iδa «اینجا»، «اکنون»

ب)
قیدهایی که به عنوان حرف اضافه و پیشوند فعلی هم به کار می روند
                        مانند upairi «بر»

ج)
قیدهایی که در اصل اسم و صفت و ضمیرند در حالتهای غیر فاعلی 
                        مانند aparəm «بعداً» حالت رایی مفرد خنثی از صفت apara  به معنی «بعد»
                        Čit «نیز» حالت رایی مفرد خنثی از kay ضمیر پرسشی در معنای «که»
                        Nōit «نه»
                        Kat «چگونه»
                        nūrąm «اکنون، سریع» 
                        Nąma «به وسیله نام» 
                        It  «حتی»
                        Apara «بعداً» حالت بایی مفرد  خنثی از صفت apara  به معنی «بعد»
                        Yavata «مادامی که»
                        Tā «بدین وسیله، بنابراین»
                        Yā «که بدان وسیله»
                        Āiš «بدان وسیله»
                        Daxšina «به سمت راست»
                        Yesnyata «شایسته ستایش»
                        Tarasca «سراسر»
                        Fraca «به جلو»
                        Θrityāi «ثالثا، سومین بار» حالت برایی مفرد خنثی از θritya «سوم»
                        Āat «پس» حالت ازی مفرد خنثی از ā «این»
                        antarə «در درون» 
                        dūrāt «از دور»
                        Paskāt «پس، پشت»
                        Xšapō «در شب» حالت وابستگی مفرد مونث از xšap «شب»
                        Dūraē «به دور» دری مفرد خنثی از dūra صفت در معنای «دور»
                        Asnaē «نزدیک» 

               
2-قیدها بر اساس نقشی که در جمله می پذیرند نیز بر سه گونه اند

قیدمکان 
                        مانند aiwitō  «پیرامون»

قید زمان 
                        مانند yadā  «وقتی که»

قید چگونگی
                        مانند uiti  «بدین سان»

3- حالت دیگری از قیدها که در اصل صورت در تقابل با حالت سوم از دسته اول هستند قیدهایی هستند که صورت صرفی از ستاکها اسمی، صفتی و ضمیر نیستند بلکه با افزودن یک پسوند به این ستاکها قید می سازند که برخی از قیدهای معرفی شده در بالا از جمله تمام قیدهای ذکر شده در دسته دوم را شامل می شوند.

                        مانند aiwitō «پیرامون» از افزودن پسوند tō ساخته می شود
                            Yadā «وقتی که» از افزودن پسوند dā ساخته می شود
                           Ūiti «بدین سان» از افزودن پسوند ti ساخته می شود

 
در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته بهan- و man-  را می آوریم. آنچه در اینجا آمده پایانه هایی است که پس از برداشتن پایانه ستاک و افزوده شدن به قسمت باقیمانده شمار و حالت آن را در جمله می رسانند.

ستاکهای مختوم به man- و an- نشاندهندۀ جنس مذکر و خنثی می باشند.

ستاکهای مختوم به man-,an-

مفرد

نهادی  -a (ma-)
رایی(-manəm) -anəm
بایی -ana (mana)/ -na (mna)
برایی -aine (maine)/ -ne 
ازی -nat (mnat)/ -manat 
وابستگی -nō (mnō)/ manō 
دری (-aini, (-maini
ندایی -a (ma)

ثنیه
نهادی. رایی. ندایی  -ana (-mana)
بایی. برایی. ازی ̊)āanā̊ (-man  

جمع
نهادی، ندایی(-manō) -vanō
رایی (mnō) -nō
بایی -mə̄bīš -əbīš,
برایی، ازی -abyō, (-mabyō) 
وابستگی -nąm (-mnąm) 
دری -ōhu (-mōhu)

نکته: اگر کلمه مختوم به an- و man- خنثی باشد در موارد زیر با صرفهای بالا متفاوت است.

مفرد
نهادی، رایی، ندایی      -a (-ma)

جمع
نهادی، رایی، ندایی   ̄ni(-mə̄ni) ə  -ąn (-mąn) / – (-mą)/ą

حال به مثالهای  زیر توجه نمایید.

airyamnō ــِــ دوست، (وابستگی مفرد مذکر ازairyaman-)  
maēsmana با ادرار (بایی مفرد مذکر از maēsman-)
čašmanā̊ با (برای، از) دو چشم  (بایی. برایی. ازی مثنی)
Nąma نام (نهادی. رایی. ندایی خنثی)

حروف ربط در اوستا:
حروف ربط در اوستا دو دسته هستند:

1-   حروف ربط همپایه ساز که همسانی دو واژه یا دو جمله را میرساند.
شامل uta : و  
     -ča : و (پیوسته به واژۀ پیش از خود)
     -vā : یا (پیوسته به واژۀ پیش از خود)
     Zī : زیرا

2-   حروف ربط پیرو ساز که تنها دو جمله یا موضوع وابسته به هم را ربط می دهد
Yezi : اگر
Yaθā : تا
Hyat : که

Avesta Gramar and Reader. .انتشارات اساطیر: تهران
Jackson, A. V.W. (1384). ابوالقاسمی، محسن (1384.( راهنمای زبانهای باستانی ایران.  تهران: سمت.

 
در اوستا اسم و صفت سه گونه ساخته شده است که به آنها ساده، مشتق و مرکب می گویند. 

واژگان ساده 
نام ساده یا بسیط نامی است که از یک جزء ساخته شده است که یا اصلاً نامند و یا ریشه ای هستند که بدون افزودن چیزی به عنوان اسم و صفت نیز بکار برده می شوند.

برای نمونه ریشه vak به معنای «گفتن» بدون افزودن چیزی به عنوان اسم به معنای «گفتار» نیز بکار می رود و ریشه drug به معنای «دروغ گفتن» به عنوان صفت به معنای «دروغگو» کاربرد دارد و واژۀ bāzav که خود اصلاً نام است و معنای «بازو» دارد. 
واژگان مشتق

مشتق واژه ای است که در ساخت آن، پیشوند یا پسوند بکار رفته است. پپشوند و پسوند غالباً مقولۀ دستوری واژه ای را که پیش و پس از آن می آیند تغییر می دهند ولی خود هرگز جداگانه بکار برده نمی شوند. 

مهمترین پیشوندهای اسمی و صفتی در اوستا عبارتند از  a ,an ,hu, duš

مانند āhita- که صفتی به معنای «آلوده» است و با پیشوند  منفی کنندۀ an صفتی به معنای «نیالوده» می سازد. صفت xvafna اسمی است در معنای «خواب» که با a پیشوند منفی ساز صفتی به معنای «بی خواب» را می سازد. Hu-šiti از پیشوند hu به معنای «خوب» ساخته شده و معنای  « خان و مان خوب» می دهد و  پیشوند duš به معنای بد است اگر در واژه قبلی بجای hu بیایدبصورت dušiti معنای du «آوارگی و پریشانی» می دهد.

نام های مشتق  که با پسوند ساخته می شوند خود دو دسته اند. 

الف- اشتقاقی های آغازین

این واژه ها آنهایی هستند که با افزودن یکی از پسوندهای موسوم به آغازین به ریشۀ اصلی ساخته می شوند.

این پسوندها اغلب صورت ریشه را به افزوده و بالانده (برای توضیح بیشتر به درس سیزدهم مراجعه کنید) تغییر می دهد. (برخی از آنها را به عنوان پسوندهای ثانوی نیز شناخته می شوند)

این پسوندها عبارتند از a, an, ana, aini, ant, ar, ā, āna, I, in, ina, iš, iši, ī, u, una, uš, ū, ka, ta, ita, tar, ti, tu, tra, tva, ϑa, ϑi, ϑu, na, nah, ni, nu, ma, man, mi, mna, ya, yah, yu, ra, ri, ru, va, van, ϑwant, vah, var  

مانند urvan «روان» ، aməša «بی مرگ»، raocana «روشنایی»، varəna «باور»، dužaini «گناهکار»، Dā ریشه ای در معنای «آفریدن » است که با پسوند tar صفتی به معنای «آفریننده» را می سازد.

ب- اشتقاقی های ثانوی

این واژه ها با افزوده شدن پسوندهایی از اشتقاقهای آغازین ساخته می شوند. برخی از این پسوندها عبارتند از a, aēna, aona, an, ana,I, ina, ī, u, ka, ta, tara, tāt, ti, ϑa, ϑya, ϑwa, ϑwana, na, ma, man, mant, ya, ra, va, van, vana, vant

در این ستاکها اگر اشتقاق آغازین مختوم به مصوت باشد و پسوند ثانوی نیز با مصوت همسانی آغاز شود این دو در هم ترکیب می شوند و یک مصوت باقی می ماند.

برای نمونه kavaya «شاهانه»، rəzataēnaə«سیمین»، puϑran «دارای پسر»، nāirī «زن»

واژگان مرکب

واژه مرکب واژه ای است که از دو جزء مستقل ساخته می شوند. این واژگان خود به دو دسته تقسیم می شوند. 

الف- مرکب آزاد

مرکبی است که اجزای ترکیب شونده با هم از نظر نحوی ارتباطی ندارند و هر جزء آن جداگانه صرف می شوند ولی شمار هر دو جزء مثنی است. مانند pasu  vīra : «دام» و «انسان» که هر دو حالت نهادی دارند و شمار مثنی. 

ب- مرکب وابسته

در این واژگان دو جزء ترکیب شونده از نظر نحوی به هم وابسته هستند.

مرکب وابسته دارای انواع مختلف است: 

1-      ترکیبی از دو اسم مانند vīs-paiti «رئیس ده»
2-      ترکیبی از یک صفت و یک اسم مانند hazaŋra-gaoša «هزار گوش»
3-      ترکیب صفت فاعلی مضارع و اسم مانند aurvat-aspa « اسب تندرو دار»
4-      ترکیب صفت مفعولی گذشته و اسم مانند  gaoša-srūta « شنیده شده با گوش»
5-      ترکیب اسم با مادۀ مضارع مانند  ašəm-mərənk «کشندۀ راستی»
6-      ترکیب اسم با ریشه  مانند gao-gan «کشندۀ گاو»
7-      ترکیب قید با صفت مفعولی گذشته مانند arš-uxδa «راست گفته شده»
8-      ترکیب قید با مادۀ مضارع مانند haϑra- vanya «با یک ضربه غلبه کننده»
9-      ترکیب قید با ریشه مانند  ərəžə-jī «کسی که درست زندگی می کند»
10-  ترکیب ضمیر مشترک با اسم مانند xvā-zaēna «خود سلاح، کسی که خود سلاح خود را بدست می آورد»

 
در این قسمت در مورد انواع صفت ها و برخی از قواعد حاکم بر آنها و روش ساختشان در اوستا  صحبت خواهیم نمود.

صفت برتر (تفضیلی) 
صفت برتر که نشاندهنده برتری یک چیز یا کس در یک صفت نسبت به چیزی یا کسی دیگر است به دو روش ساخته می شود.

الف) با افزودن پسوند -tara- به پایان صفت مطلق (ساده) 

صفت مطلق (ساده)                                 صفت تفضیلی(برتر)
Aka-  بد                                             akatara-   بدتر

باید دقت داشت که صفت های مطلق a ستاک (مختوم به a)  در برخی موارد پیش از افزودن این پسوند a را به ō  تبدیل می کنند که این ō می تواند پیش از پسوند در هر واژه به as تبدیل شود.

صفت مطلق (ساده)                                 صفت تفضیلی(برتر)
Baēšazya-   شفابخش                           baēšazyōtara-   شفابخش تر
amavant-   نیرومند                             amavastara-   نیرومندترین

ب) با افزودن پسوند -yah- به پایان صفت مطلق (ساده). در این حالت اگر صفت مطلق (ساده) دارای پسوند باشد پیش از افزودن yah- این پسوند حذف می شود.

 صفت مطلق (ساده)                                صفت تفضیلی(برتر)
Ās-u- تندرو                                         āsyah-   تندروتر


صفت عالی

این صفت نشاندهندۀ برترین بودن یک چیز یا کس در یک صفت نسبت به همه چیزها یا کس های دیگر است. این صفت ها نیز به دو روش ساخته می شوند که با قواعد تفصیلی هماهنگ است.

الف) افزودن -təma- به پایان صفت مطلق (ساده)

صفت مطلق (ساده)                                 صفت عالی(برترین)
Hubaoidi-   خوشبو                              hubaoiditəma-   خوشبوترین

باید دقت داشت که صفت های مطلق a ستاک (مختوم به a)  در برخی موارد پیش از افزودن این پسوند a را به ō  تبدیل می کنند که این ō می تواند پیش از پسوند در هر واژه به as تبدیل شود.

صفت مطلق (ساده)                                 صفت عالی(برترین)
Baēšazya-   شفابخش                           baēšazyōtəma-   شفابخش ترین
amavant-   نیرومند                             amavastəma-   نیرومند ترین

ب) با افزودن پسوند -išta- به پایان صفت مطلق (ساده). در این حالت اگر صفت مطلق (ساده) دارای پسوند باشد پیش از افزودن išta- این پسوند حذف می شود.

صفت مطلق (ساده)                                 صفت عالی(برترین)
Ās-u- تندرو                                         āsišta-   تندروترین

مونث سازی صفت ها

الف) صفت های مختوم (پایان یافته) به a : این صفت ها که نشان دهنده حالت مذکر و خنثی هستند در صورت مونث خود a را به ā  یا ī  تبدیل می کنند.

صورت مذکر و خنثی                               صورت مونث
Sūra- نیرومند                                      sūrā-  نیرومند

ب) صفت های مختوم (پایان یافته) به صامت (همخوان) یا مصوت  u: این صفت ها برای مونث شدن بویژه در مورد صفت های مختوم به -ant-  معمولاً تبدیل به صورت ضعیف می شوند (یعنی n از این پسوند حذف شده) سپس اگر پایان آنها u باشد بجای آن ī  اضافه می کنیم و در غیر این صورت ī را به پایان صفت مطلق اضافه می کنیم (اگر پیش از ī پایانی حرف t بیاید برای خوانش راحت تر یک مصوت i پیش از t می افزاییم.)

صورت مذکر و خنثی                      صورت ضعیف                     صورت مونث
Vaŋhu                                                                           vaŋuhī خوب
bərəzant-                                bərəzat                          bərəzaitī- بلند
      

صفت فاعلی گذشته

صفت فاعلی گذشته از ریشۀ لازم و اغلب ضعیف ریشه همراه با پسوند-ta- ساخته می شود. 
Stā-ta- ایستاده

صفت فاعلی و مفعولی آینده

از ریشه با پسوندهای -ya-,-tva-,-ϑwa-,-ata- ساخته می شود.
Vair-ya-  برگزیدنی
Varš-tva- انجام شدنی
Yaz-ata- ستودنی

صفت فاعلی مضارع گذرا

الف)از ماده مضارع a دار با -nt- برای مذکر و -nti- برای مونث ساخته می شود. (برای یادآوری انواع ماده ها و روش ساخت آنها به درس سیزده و چهارده مراجعه نمایید)
Bara-nt- برنده
Bara-nti- برنده

ب) از ماده مضارع بدون a با -at- و -ant- برای مذکر و -atī- و-antī- برای مونث ساخته می شود.
Mrv-at- گوینده

ج) از ماده ماضی با پسوند -at-, -ant- برای مذکر و ī-antī,-atبرای مونث ساخته می شود.

صفت فاعلی مضارع ناگذر

الف)از ماده مضارع a دار و بی a با -ana-,-āna-,-mna- برای مذکر و -mnā-و -anā-و -ānā برای مونث ساخته می شود.
barə-mna- برنده

ب) از ماده ماضی با پسوند -ana-,-āna,-mna- برای مذکرو -mnā-,-anā,-ānā- برای مونث ساخته می شود.

صفت فاعلی نقلی ناگذرا

از ماده نقلی با پسوند -ana-,-āna- ساخته می شود.
Ha-han-ana آن که به دست آورده است.

صفت فاعلی نقلی گذرا

از ماده نقلی با پسوند -vah- ساخته می شود.
Ha-han-vah- آن که به دست آورده است.

صفت فاعلی آینده گذرا

از ماده آینده با پسوند -nt-ساخته می شود.
Sao-šy-a-nt-  آن که نجات خواهد داد

صفت فاعلی آینده ناگذر

از ماده آینده با پسوند -mna-ساخته می شود.
harəšyamna- پالاینده

 
در این قسمت گروههای صرفی مختوم به ar ، tar را بررسی می­کنیم. اسامی مختوم به tar اساساً مذکر می­باشند ولی ستاکهای مختوم به ar می­توانند مونث و خنثی نیز باشند. 

حالت                            tar, ar               

مفرد  و مذکر

نهادی                       tā                                             
رایی                       tārəm
بایی                       ϑra
برایی                      ϑe-ϑre
ازی                       ϑrat
وابستگی                    ϑrō
دری                       tari-airi
ندایی                       tarə

مثنی و مذکر

نهادی.رایی.ندایی               tā̌ra
بایی.برایی.ازی                ərəbya
وابستگی                      arā̊-ϑrā̊

جمع و مذکر

نهادی                             tārō
رایی                              tārō
بایی                               
برایی                             ərəbyō
ازی                               ərəbyō
وابستگی                         ϑra̜m
دری
ندایی

مفرد و خنثی                     ar                      

نهادی                             arə(بقیه صرفهای این گروه نیز به یک شکلند ولی به ندرت مانند صرفهای گروههای دیگرند)      
رایی                              arə                   
برایی                             arə
وابستگی                         arə̄

مثنی و خنثی

نهادی.رایی.ندایی               arə

جمع و خنثی

رایی                              ārə̄

● گاه اسم و صفتی که با عنوان ستاکهای با r اصلی خوانده می­شوند یعنی r جزئی از خود واژه است و نه پایانه افزوده شده وجود دارند که در برخی موارد با صرفهای بالا متفاوتند. مانند hvarə (خورشید) صرف شده در در حالت مفرد نهادی و رایی که اسم خنثی است و sarō (انجمن، یگانگی)  در حالت جمع رایی.

حال به مثالهای زیر توجه نمایید.
dātārəm (دادار، آفریدگار)   رایی مفرد مذکر
Zāmātara (داماد)  نهادی. رایی. ندایی مثنی مذکر
vadarə (سلاح) نهادی. رایی مفرد  خنثی

یاری نامه ها 

Jackson. W (1384). دستور زبان و گزیده متون اوستایی. اساطیر: تهران
جکسن. ویلیامز (1376)، دستور زبان اوستایی. ترجمه رقیه بهزادی. فرزین: تهران.

 
 
 
آموزش دستور زبان اوستایی برگرفته از تارنمای برساد