اهمائی رئشچه

اهمائی رئشچه

اَهمائـی رَئـِشـچَه

(این نیایش برای باز کردن کشتی از کمر بکار می آید)

اَهمائی . رَئِشچَه . خْوَرِه نَسْچَه .

اَهمائی . تَنْوُ . دْرْوَ تاتِم .

اَهمائی . تَنْوُ . وَزْدْ وَرِ .

اَهمائی . تَنْوُ . وِرِتْرِم .

اَهمائی . ایشتیم . پُئوروش . خاتْرام .

اَهمائی . آسْنام چیتْ . فْرَزَئین تیم .

اَهمائی . دَرِغام . دَرِغُ . جیتیم .

اَهمائی . وَهیشْتِم . اَهوم . اَشَئوُنام . رَئوُچَنْگْهِم . ویسْپُ خاتْرِم 

اَشم . وهو . (١)

 

Ahmāi Raešča

Ahmāi . raes ča. Xvare nasča .

Ahmāi . tanvo . drva tātem .

Ahmāi . tanvo . vazdvare .

Ahmāi . tanvo . vereθrem .

Ahmāi . ištim . pouroš . xāθrām .

Ahmāi . āsnām čit . frazaintim .

Ahmāi . dareghām . daregho . jitim .

Ahmāi . vahištem . ahum . ašaonām .     rao čanghem . vispo xāθrem …

Ašem vohu . (1)

(آنکه اهورامزدا را پرستش می کند)

برای او شکوه و فر باد

برای او درستی تن باد

برای او پایداری تن باد

برای او پیروزی تن باد

خواستش پر از خرسندی باد

فرزندانش فرزانه باد

زندگانیش دراز باد

هستی اش بهترین و از آن راستکاران،

روشن و پر از خرسندی باد

————————————————-

بشنوید با صدای موبد کامران جمشیدی

Ahmai raeshca

برگرفته از 

http://mobedjamshidi.com

اشم وهو

اشم وهو

اَشِـم  وُهـو Ašem vohu

اَشِم . وُهو . وَهیشتِم . اَستی

اوشْتا . اَستی

اوشتا . اَهمائی . هْیَت . اَشایی . وَهیشْتائی . اَشِـم

Ašem . vohu . vahištem . asti Uštā . asti

Uštā . ahmāi . hyat . ašāi . vahištāi . ašem

اشویی بهترین نیکی است. خرسندی است.

خرسندی راستین ازآن کسی است که راستی را   برای بهترین راستی بخواهد.

—————-

بشنوید با صدای موبد کامران جمشیدی

Ashem Vohu

Ashem Vohu-âheste

برگرفته از 

http://mobedjamshidi.com



ازیرین – گاه پسین

ازیرین – گاه پسین

گاه اُزیـریـن

(از سه تسو پس از نیمروز تا فروشدن خورشید)

خْشْنَئوتْرَ. اَهورَهِ. مَزداو  اَشِم وُهو  (١)

فْرَوَرانِه.مَزْدَ یَسْنو. زَرَتوشْـتْریش.ویدَئِوُ. اَهورَ. تْـکَئِشوُ

اوزَئی رینائی . اَشَئونِ . اَشَهِ . رَتْوِه  – یَسنائیچه . وَهمائیچه . خْشْنَئوُ ترائیچه . فْرَسَس تَه یِه اِچه 

فْرادَت . ویرائی . دَخیومائیچه. اَشَئونِ . اَشَهِ . رَتْوِه  – یَسنائیچه . وَهمائیچه . خْشْنَئوُ ترائیچه . فْرَسَس تَه یِه اِچه 

اوزَئیرینِم . اَشَوَنِم . اَشَهِ . رَتوم . یَزَمئیده 

سْتـْرِاوش چه. مااُنْـگْـهِم چه . هْـوَرِچَه . رَئوچاو . یَزمئیده 

اَفْرَسَـنْگْـهام چَه . خواتْرِم چَه . یزمئیده 

یا . نَرْش . سادْرَ . دْرِگْـوَتوُ 

اشم . وهو . (١)

Uzirin gāh

(from 3 P.M. to dusk)

 

Xšnaoθra.Ahurahe.MazdåAšemvohu

 

Fravarāne.Mazdayasno.Zaraθuštriš.vidaevo. Ahura-tkaešo 

 

Uzai rināi.ašaone.ašahe.raθve-Yasnāiča. vahmāiča.xšnaoθrā iča.frasasta yaeča 

 

Frādat.virāi.daxyumā iča.ašaone.ašahe.raθve -Yasnāiča.vahmāiča.xšnaoθrā iča.frasasta yaeča

 

Uzairinem.ašavanem.ašahe.ratum.yazamaide

Streuš ča.månghem ča.hvare ča.raočå. yazamaide 

 

Afrasanghām ča.xvātrem.yazamaide 

Yā.narš.sādra.dregvato 

Ašem . vohu . (1)

گاه پسین

(از سه تسو پس از نیمروز تا فروشدن خورشید)

به خشنودی اهورامزدا.

برمی گزینم که مزداپرست زرتشتی باشم و خدایان پنداری را زدوده، تنها به اهورامزدا باور داشته باشم.

به هنگام ازیرین، نماز و نیایشم را از روی اشویی (پاکی درون و برون) به جا می آورم و با خشنودی زندگی را ارج گذاشته آن را جشن می گیرم.

درود  به همه مردم کشور و شهریار نیک و دادگستر و مردم دوستی که در راه  آبادانی کشور تلاش نموده و در راه اشویی پیشگام هستند و خود را برای پرستاری از زندگانی  آماده می گردانند تا به خشنودی برسند.

گرامی می داریم این نماز پس از نیمروز، نماز راستی و درستی را. می ستایم روشناییهای ستارگان و ماه و خورشید را، دانشی را که آرامش و آسایش می آورد  و دادگرانی را که درد و  دروغ را از میان برمی دارند.

——————————————-

بشنوید با صدای موبد کامران جمشیدی 

Ozirin

برگرفته از

http://mobedjamshidi.com

ائیوی سروترم – گاه شبانه

ائیوی سروترم – گاه شبانه

گاه اَئیـوی سـْروتـْرِم

(از فرو رفتن خورشید تا نیم شب)

خْشْنَئوتْرَ. اَهورَه. مَزداو  اَشِم وُهو  (١)

فْرَوَرانِه.مَزْدَ یَسْنو. زَرَتوشْـتْریش.ویدَئِوُ. اَهور-َ تْـکَئِشوُ

اَئیوی سْروترِمائی . اَئیبی گَیائی. اَشَئونِ . اَشَهِ . رَتْوِه  – یَسنائیچه . وَهمائیچه . خْشْنَئوُ ترائیچه . فْرَسَس تَه یِه اِچه 

فرادَت . ویسپام . هوجیائی تِه اِ . زَرَتوشْتْرُ تِه مائیچه. اَشَئونِ . اَشَهِ . رَتْوِه  – یَسنائیچه . وَهمائیچه . خْشْنَئوُ ترائیچه . فْرَسَس تَه یِه اِچه 

اَئیوی سْروتْریمِم . اَشَوَنِم . اَشَهِ . رَتوم . یَزَمئیده 

اَئیبی گائیم . اَشَوَنِم . اَشَهِ . رَتوم . یَزَمئیده 

تْوام . آتْرِم . اَهورَهِ . مَزداو . پوتْرِم . اَشَوَنِم . اَشَهِ . رَتوم . یَزَمئیده 

فْرادَت . ویسپام . هوجیائیتیم . اَشَوَنِم . اَشَهِ . رَتوم . یَزَمئیده.

زَرَتوشْـتْـرِم . اَشَوَنِم . اَشَهِ . رَتوم . یَزَمئیده 

مانْـتْـرِم . سْـپِـنْـتِم . اَشَوَنِم . اَشَهِ . رَتوم . یَزَمئیده 

اشم . وهو . (١)

Aiwi-sruθrem gāh

(from dusk to midnight)

 

Xšnaoθra.Ahurahe.MazdåAšemvohu Fravarāne.Mazdayasno.Zaraθuštriš.vidaevo. Ahura-tkaešo 

Aiwi sruθremāi.aibi gayāi-ašaone.ašahe.raθve – Yasnāiča.vahmāiča.xšnaoθrā iča.frasasta yaeča

Frādat.vispām.hujyāi te e.Zaraθuštro temā iča.ašaone.ašahe.raθve-Yasnāiča. vahmāiča. xšnaoθrā iča.frasasta yaeča 

Aivisruθrimem.ašavanem.ašahe.ratum. yazamaide… Aibigāim. ašavanem. ašahe. ratum. yazamaide 

Tvām.ātrem.Ahurahe.Mazdāw.puθrem. ašavanem.ašahe.ratum.yazamaide

Frādat.vispām.hujyāitim.ašavanem.ašahe. ratum.yazamaide

Zaraθuštrem.ašavanem.ašahe.ratum. yazamaide

Mānθrem.spentem.ašavanem.ašahe.ratum. yazamaideAšem . vohu . (1)

گاه شبانه

(از فرو رفتن خورشید تا نیم شب)

به خشنودی اهورامزدا.

برمی گزینم که مزداپرست زرتشتی باشم و خدایان پنداری را زدوده، تنها به اهورامزدا باور داشته باشم.

به هنگام ائیوی سروترم، ، نماز و نیایشم را از روی اشویی (پاکی درون و برون) به جا می آورم و با خشنودی زندگی را ارج گذاشته آن را جشن می گیرم.

درود  بر  همه نیکان و وهان جهان و پیشوای دینی نیک و پارسا یی که در راه اشویی پیشگام باشند. همه شادمانی های زندگانی برای آنا ن باد تااز زندگی پرستاری کرده و  به خشنودی برسند.

گرامی می داریم این نماز پاک شب، نماز راستی و درستی را . گرامی می داریم شادمانی های زندگی را.

ارج می گذاریم تر، ای آتش، ای پرتو اهورامزداو سپاس داریم همه خوبی های زندگی را. می ستاییم اشو زرتشت و مانتراهای پاک او را.

————————————————

بشنوید با صدای موبد کامران جمشیدی

Aiwi srutrem

برگرفته از 

http://mobedjamshidi.com

آ اَئیریِه ما ایشیوُ

آ اَئیریِه ما ایشیوُ

آ اَئیریِه ما ایشیوُ

آ . اَئیریِه . ما . ایشیوُ . رَفِذرایی .  جَنْتو .

نِرِبیَس چا . نائیری بیَس چا . زَرَتوشْترَهِه .

وَنْگهِ اوش . رَفِذرائی . مَنَنگْهوُ .

یا . دَئِنام . وَئیریم . هَنات . میژْدِم .

اَشَهِیا . یاسا . اَشیم .

یام . ایشیام . اَهوروُ . مَسَتا . مَزدائوُ .

Ā airyemā ishyo

Ā . airyemā . išyo . rafezrāi . jantu .

nerebyas čā . nāiribyas čā . Zaraθuštrahe .

vangheuš . rafezrāi . manangho .

yā . deanām . vairim . hanāt . mijdem .

ašaheyā . yāsā . ašim .

yām . išyām . Ahuro . masatā . Mazdå …

باشد که دوستی و برادری که آرزوی همه ماست، به ما روی آورد

و دلهای بهدینان را شادمان گرداند تا هرکس در پرتو اندیشه نیک و وجدان خود

از پاداش شایسته برخوردار گردد.

پاداشی که مزدا اهورا در پرتو راستی برای هر آرزومندی برنهاده است.

————————————————–

بشنوید با صدای موبد کامران جمشیدی

Airie ma ishyo

برگرفته از

http://mobedjamshidi.com

روزه در دین بهی ، روزهای نبر Nabor

روزه در دین بهی ، روزهای نبر Nabor


Nabor نَـبُـر


در مورد روزه در آیین زرتشت  نیز باید گفته شود که روزه گرفتن و نخوردن آب و غذا بخاطر اینکه باعث سستی بدن و عدم فعالیت مفید و کار روزانه می شود ناپسند می باشد. چون این موارد در آیین زرتشت نکوهیده شده و بی کاری و تن پروری بشدت نهی شده است

و در وندیداد، فرگرد سوم فقره ۳۳ نوشته شده: ‹‹ … آن کس که سیر غذا می خورد، توانایی می یابد که نیایش بکند، کشاورزی کند و فرزندان به وجود آورد. جاندار از خوردن زنده می ماند و از نخوردن می میرد.››

امابرای افراط نکردن در خوردن گوشت حیوانات روزهای :

دوم ،      دوازدهم ،      چهاردهم ،      بیست و یکم   هر ماه زرتشتیان از خوردن گوشت پرهیز می کنند این چهار روز متعلق به چهارامشاسپند وهمن ؛ماه و گوش و رام که از میان چهارپایان هستند می باشد.

در اوستا مفهوم روزه به روزه باطنی نسبت داده می شود و روزه ظاهری وجود ندارد اگرچه امساک و تحت فشار قرار دادن جسم برای تمرکز بیشتر بر اعمال و مناسک دینی عملی ستودنی است.

در آیین زرتشت در ۴ روز مخصوص در هر ماه هر نوع کشتار حیوانات و استفاده کردن از گوشت ممنوع است.

ما زرتشتیان باید در سه بخش معنوی “شنوایی”، “اندیشه” و “حساس” همیشه روزه داشته باشیم یه آن معنا که از طریق این سه حس از نیکی دور نشویم و به “اندیشه و حساس و شنوایی” مان همیشه سرشاز از نیکی باشد. همچنین در اوستا بر روزه بزرگتری تاکید شده است و آن حفظ هفت عضو بدن، مشتمل بر دو چشم، دو دست، دو پا و زبان در تمام طول زندگی از هرگونه آلودگی است و این هفت عضو همیشه باید پاک نگه داشته شوند که از این عمل نیز تحت عنوان روزه یاد می شود.


همچنین ببینید :

ویدئو: موبد رستم شهزادی ، فلسفه روزهای نبر

 در نکوهش روزه داری مسلمانی

—————————————————–

آیین نیکوی «نَبُر»:

 

تندرستی، پاسداری از جانوران سودمند و دوری از خشونت

                  

بوذرجمهر پرخیده

 

 آیین ­ها بازتاب تلاش اندیشه، بینش و کردار انسان برای پیوند او با آفریده ­ها، جهان پیرامون و جامعه انسانی ست. آیین ­ها را باید در دل تاریخ و در دل جامعه­ های انسانی و در روند پویایی و بالندگی فرهنگی انسان بازشناسی کرد. آن چه آیین ­های گوناگون را از یكدیگر جدا می ­سازد، ویژگی ­های طبیعی خاستگاه آن و ویژگی ­های فرهنگ مردم پیرو آن است و آن چه آیین ­ها را به یكدیگر نزدیك ساخته، همانا چکیده نور اهورایی در جان و روان انسان ­هاست.

هیچ رفتار، کردار و آیینی میان مردم یک سرزمین نمی روید و نمی بالد، مگر در خور و شایسته آن باشند. و هیچ باوری نمی پاید مگر استوار باشد بر خرد و دانایی آن مردم.

از دیر باز در سرزمین ایران؛ آسمان، خورشید، ماه، ستارگان، باد، آب، خاک و آتش ، هنجار بخش و نیرو آفرین در باورها و آیین ها مردم جای دارند. هر یك به تنهایی و نیز گاه همه با هم جایگاهی ویژه یافته اند. ایران سرزمین زندگی، تازگی و آیین های نو و کهنه نشدنی است. نیایش ایرانی کاشت است، چرا که هر که گندم می کارد راستی می افشاند. نیاش ایرانی پاسداری از زیستگاه خویش است، چرا که پیرو پاکی است. نیایش ایرانی نگهداری و نگهبانی از جانوران سودمند و زاینده است، چرا که «گاو» و «گوسپند»(به معنای تمامی جانوران سودرسان: «گو»؛ همان گاو و سپند به معنای مقدس) را نماد زایایی و بی آزاری می شناسد. و مجموعه این فرهنگ ­ها و آیین ­ها را زرتشتیان از دیرباز تا کنون به زیبایی پاسداری کرده اند و امروز به جهانیان ارزانی داشته ­اند. و امروز جهانیان در شگفت ­اند که آیین های ایرانیان چه انسانی و چه اهورایی­ست.

یکی از این آیین ­ها پرهیز از خوردن گوشت است، در چهار روز از ماه، که آن را «نَبُر»(به معنی نبریدن سر جانداران و نکشتن آن­ها) گویند. زرتشتيان در هر ماه سي روزه خود ، چهار روز ويژه دارند به نام هاي: «وهمن»(فرشته نگهبان جانداران سودمند بر روی زمین)، «ماه»، «گوش» و «رام»( همکاران وهمن) كه از خوردن هرگونه غذاي گوشت ­دار پرهيز مي كنند.

از این رو که؛

نخست: تندرستی روان و جان انسان در این است که کمتر گوشت بخورد

دوم اینکه: جانوران سودمند کمتر کشتار شوند، هم از این رو که خوی انسانی از کشتار دور شود و روح صلح ­خواهی در انسان بالنده شود و هم اینکه نسل این حیوانات باقی بماند.

و سوم: همبستگی و همازوری در انجام کردارهای نیک میان مردم گسترش یابد.

امروز هم زرتشتیان ــ به مانند گذشته ــ به آیین «نَبُر» باورمندند و حتا کودکان زرتشتی، به همراه خانواده خود، آن را انجام می دهند. بزرگان همه خانواده های زرتشتی فلسفه و ریشه های این آیین را می ­شناسند و به کوچکترها می ­آموزند که چگونه اندیشه و فلسفه «نَبُر» را به کردار درآورند. 

نماز در دین زرتشتی

 نماز


همچنین ببینید : دانستن چند نکته برای نماز زرتشتی، شایسته است

نماز زرتشتی

در آيين زرتشتی نماز عملی اجباری و اعتياد گونه نيست که بصورت برده وار و ترس از آدمی ظالم خوانده شود و يا تجارتی سود رسان نيست تا کسی برای رسيدن به ثروت و بهره لازم آنرا بجا آورد نماز در دين زرتشت خود شناسی است و در نماز بايد انديشه پالايش شود بر طبق اعتقادات دين زرتشت هر يک از موجودات ذره ای از اهورا مزدا را در خود دارند و اين فروهر در وجود من شما و ديگران است برای همين است که اين آيين تنها آيينی است که قربانی نمودن برای خدا در آن منع شده است حتی گياهان و جمادات هم از اين فروهر بی بهره نمی باشند. به همين خاطر است که آشو زرتشت در بخشی از نيايش خود می فرمايند :((با فروتنی کامل پيش از همه چيز خواستارم که بهره ای از خرد مقدس خود را به من عطا فرمايی تا به همراهی درستی کردار و ضمير پاک بتوانم خوشبختی روان آفرينش را(همه جهانيان) فراهم سازم)).

 

امروزه نماز پنجگانه را معمولاً موبدان می‌گزارند و بیشتر زرتشتیان به خواندن دعاهای صبحگاه و شامگاه اکتفا می‌کنند.

 

آمادگی برای نماز

پیش از نماز گزاردن، باید کارهای زیر را انجام داد:

         پاکی تن در هنگام آغاز نماز

         پوشیدن سِدره و کُشتی

         پاک بودن لباس از آلایش

         شستن دست و رو

         رو نمودن به قبله

 

 

گاه‌ها و هنگام نماز

زرتشتیان هر روز در ۵ گاه اهورامزدا را نماز می‌گزارند و هنگام این نمازها دارای محدودیت زمانی است.

 

گاه مدت زمانی
از تا
هاوَن طلوع خورشید نیمروز
رَپتوَن نیمروز ساعت ۳ بعد از ظهر
اُوزیرَن ساعت ۳ بعد از ظهر غروب خورشید
اَئیوی‌سَروترم (سروثَرم) غروب خورشید نیمه شب
اُشَهِین (اوشَهی ناای-اشمن) نیمه شب طلوع خورشید

 

قبله

قبله زرتشتیان نور و روشنایی است. آنان می‌توانند در روزها به سوی خورشید و شب‌ها در برابر نور ماه، آتش، شمع یا چراغ روشن نماز بخوانند. زرتشتیان تنها در آتشکده رو به آتش نماز می‌گزارند و حتی کسانی که در همسایگی یک آتشکده هستند نیز رو به آن نیایش نمی‌کنند. آتش در مزدیسنا نماد «اشه» است. آتش موجود در آتشکده به عنوان درفش مزدیسنا و نماد هویت دینی–فرهنگی زرتشتیان به شمار می‌رود. زرتشتیان معتقدند نمی‎توان برای خدا حدود و جهاتی قایل شد، و به دستور زرتشت نور را به عنوان نمادی از فروغمندی اهورامزدا نماز می‌گزارند.

 

چگونگی نماز

نماز زرتشتی به زبان اوستایی است و با چنین جملاتی آغاز می‌شود:

«          به نام خداوند بخشنده مهربان

خشنود گردانم، اهورامزدا! باور دارم دین مزداپرستی را كه آوردهٔ زرتشت است. پيرو آموزشهای اهورایی هستم كه از دیو (دروغ) و دوگانه‌پرستی به دور است. »

پس از این زمزمه‌ها، نماز ویژه هز گاه خوانده می‌شود که دوبخشی است. در بخش نخست فرشته مربوط به آن گاه، و در بخش دوم همتای دنیایی او ستایش می‌شود. این دو بخش بر اساس داشتن دو جنبه «مُلکی» و «ملکوتی» هر چیزی است که هردو باید پاک و منطبق بر هم باشند.

 

متن کامل نماز‌های پنج گانه زرتشتی

 

ستایش‌هایی که به زبان اوستا است باید با آواز بلند و قسمت‌های پازند را باید به زمزمه خواند. ستایش با منشن فقط به هنگام نام بردن در تندرستی یا مواقع دیگری که…

 

در فرهنگ زرتشتیان جشن به معنای ستایش و نیایش خداوند است. نمـاز رسمی‌ترین راه ارتباط فرد و یکی از راههای سپاسگذاری از بخششهای بی‌کران خداوندی است که درآئین زرتـشتـی مورد توجه بوده و هر زرتشتـی روزانـه پنـج بار(گاه) به نیایش اهورامزدا می‌پردازد و ضمن سپـاس و ستـایش اهورا مزدا بر آفریده‌های نیک خداوندی نیز درود می‌فرستد.

 

نام پنج گاه نیایش (نماز روزانه) و زمان هر کدام بدین گونه است:

 

1- گاه‌هاون : از برآمدن آفتاب تا نیمروز

2-  گاه رپیتون : از نیمروز تا سه ساعت از نیم روز گذشته

3- گاه ازیرن : سه ساعت از نیمروز گذشته تا رفتن آفتاب

4- گاه ائیوسروترم : از آغاز تاریکی شب تا پیش از سپیده دم

5- گاه اوشهن : از سپیده دم تا برآمدن آفتاب

 

لازم به توضیح است که نماز پنج گانه در دیانت زرشتی بیش از ۳۷۴۶ سال دینی زرتشتی قدمت دارد و از هیچ دین دیگری گرفته نشده است.

 

نماز و نیایش در آیین زرتشتی به سه طریق خوانده می‌شود:

 

خوانـدن با صدای بلنـد

خواندن به صورت زمزمه یا واج

خواندن با منشن یا اندیشه بدون اینکه زمزمه ای شنیده شود

 

ستایش‌هایی که به زبان اوستا است باید با آواز بلند و قسمت‌های پازند را باید به زمزمه خواند. ستایش با منشن فقط به هنگام نام بردن در تندرستی یا مواقع دیگری که خواندن نیایش واجب نیست صورت میگیرد. نمازها و نیایـش‌ها را می‌توان به صورت ایستاده و یا نشسته خواند، اما توصیه شده خواندن سروش باج و کشتی به صورت ایستاده انجام شود.

 

نماز گروهی

خواندن نماز و نیایش به شکل گروهی یا همازور شدن در ستایش بر سه گونه می‌باشد:

موبـد قسمتی از اوستا را خوانده و دیگران آن را تکرار می‌کنند.

گروهی یک قسمت از اوستا و یا نیایش را با هم با صدای بلند می‌خوانند.

ضمن خواندن اوستا توسط چند موبد، دیگران بی صدا با حالت واج گوش داده و آن را زمزمه می‌کنند.

نیایش‌های گروهی معمولا به هنگام حضور دسته جمعی بهدینان در زیارتگاه‌ها و همچنین آتشکده و مراسم گهنبار و… انجام می‌شود.

 

متن کامل نمازهای زرتشتیان

هر نماز با این زمزمه آغاز می‌شود.

«باور دارم به دین مزدا پرستی که آورده زرتشت است. پیرو آموزشهای اهورایی هستم که از دیو (دروغ) و دوگانه پرستی به دور است. من یکتاپرست زرتشتی ام و تنها اهورا مزدا را در خور ستایش می‌بینم.

 

نماز گاه‌ هاون:  ( به طور کامل در بخش نیایش ها ببینید و بشنوید )

 از برآمدن خورشید تا نیمروز

من می‌ستایم و ارج می‌گذارم و خشنود می‌کنم فرشته پاسبان بامداد پاک و سازنده را (هاون)

من می‌ستایم و ارج می‌گذارم و خشنود می‌کنم آن سرور دهکده (ویس) را که پاک و دادگستر و سازنده است.

من همآره و در همه حال اهورا مزدا، پروردگار یکتا را می‌ستایم.

 

نماز گاه رپتون:  ( به طور کامل در بخش نیایش ها ببینید و بشنوید )

 از نیمروز تا پسین

من می‌ستایم و ارج می‌گذارم و خشنود می‌کنم فرشته پاسبان نیمروز را (رپتون)

من می‌ستایم و ارج می‌گذارم و خشنود می‌کنم آن سرور شهر (زنتو) را که پاک و دادگستر و سازنده است.

من همآره و در همه حال اهورا مزدا، پروردگار یکتا را می‌ستایم.

 

نماز گاه ازیرن:  ( به طور کامل در بخش نیایش ها ببینید و بشنوید )

 پسین تا فرورفتن خورشید

من می‌ستایم و ارج می‌گذارم و خشنود می‌کنم فرشته پاسبان پسین پاک را (ازیرن)

من می‌ستایم و ارج می‌گذارم و خشنود می‌کنم آن سرور کشور (دخیو) را که پاک و دادگستر و سازنده است.

من همآره و در همه حال اهورا مزدا، پروردگار یکتا را می‌ستایم.

 

نماز گاه سروثرم:  ( به طور کامل در بخش نیایش ها ببینید و بشنوید )

 فرورفتن خورشید تا نیمه شب

من می‌ستایم و ارج می‌گذارم و خشنود می‌کنم فرشته پاسبان شب (ایوی سروثرم) پاک را.

من می‌ستایم و ارج می‌گذارم و خشنود می‌کنم همه ی رهروان راه اشویی زرتشت را و سرور اشوان را.

من همآره و در همه حال اهورا مزدا، پروردگار یکتا را می‌ستایم.

 

نماز گاه اشهین:  ( به طور کامل در بخش نیایش ها ببینید و بشنوید )

 از نیمه شب تا برآمدن آفتاب

من می‌ستایم و ارج می‌گذارم و خشنود می‌کنم فرشته پاسبان پگاه (اوشهی ناای) پاک را.

من می‌ستایم و ارج می‌گذارم و خشنود می‌کنم آن سرور خانه (نمانا) که پاک و دادگستر و سازنده است.

من همآره و در همه حال اهورا مزدا، پروردگار یکتا را می‌ستایم.

 

پس از خواندن نماز گاه بایسته، زرتشتیان نماز سروش باج، نیرنگ کشتی، ستایش خدا، تندرستی و برساد را می‌خوانند. به جز سروش باج بیشتر اوستاهای نام برده شده پازند است و پس از ساسانیان نوشته شده است.

گوشه ای از سروش باج که هر زرتشتی بایسته است که آن را به خوبی بداند همان نیایشهای اشم وهو و یتا اهو هستند.

 

پاره ای از نماز ستایش خدا که پس از نماز هر گاه باید خوانده شود:

ای اهورا مزدا به یاری من آی من پرستنده  اهورامزدا هستم. من پرستنده خرد نیک و پیرو زرتشت هستم. من خود را  پیرو راستی و پشتیبان استوار در این دین می‌دانم و پیمان می‌گذارم که همه توان خود را در راه اندیشه نیک و گفتار نیک و کردار نیک به کار برم. من به دین والای مزداپرستی که دورکننده جنگ، ناهماهنگی، دشمنی و استوار کننده هماهنگی و آشتی  و دوستی است باور دارم.

همانگونه که خداوند راستی و دادگستر است، رهبر دنیایی نیز باید به خاطر راستی و داگستری اش برگزیده شود.

هنگامیکه پیروان دروغ  مرا با خشم و نفرت تهدید می‌کنند، تنها تو ای اهورا مزدا و نیروی اهورایی که تو با اندیشه و منش نیک به من داده ای و کردار نیک که با راستی و داد که قانون همیشگی توست، مرا نجات می‌دهد.

ای اهورا مزدا مرا یاری کن.

آن تیزرو، توان بدنی و روانی را که در آفرینش تو برای پیروزی بر بدی‌ها ارزانی می‌دارد، تندرستی و شادمانی زندگی را به ما ارمغان می‌آورد، در زمان بی کران، و در زمانی که برابر با قانون دگرگون ناپذیر تو پایدار می‌ماند به من ارزانی دار……

 

نیایش ها

نیایش ها در دین بهی

  

اشم وهو

یتا اهو

گاتاها- چند بند نمونه

نماز های پنج گانه —————————————–

هاون – گاه بامدادی

رپیتوین- گاه نیمروزی

ازیرین – گاه پسین

ائیوی سروترم – گاه شبانه

اوشهین – پگاه

————————————————————–

کم نا مزدا

اهمائی رئشچه

اوستای کشتی

آ اَئیریِه ما ایشیوُ

نیایش تندرستی

نیایش آتش (کوتاه)

نیایش چهار سوی (گیتی)

نیایش زندگی

نیایش نمونه ۱

نیایش نمونه ۲

××  این بخش به طور کامل توسط موبد کامران جمشیدی تهیه شده استو از وب سایت شخصی ایشان برداشت شده است  ××

————————————————————————————————————–

××  نیایش های زیر از سایت شخصی موبد کورش نیکنام برگرفته شده اند  ××

اوستای سروش واژ

اوستای برساد

اوستای خورشید نیایش

اوستای اردیبهشت یشت با نوای تار

سرود مهر نیایش

اوستای سروش یشت شب

اندرزنامه و اوستای گواه گیری

اوستای یادبود در گذشتگان

آموزش سدره پوشی و کشتی بستن

آموزش سدره پوشی و کشتی بستن

 

 

——————————– موبد کامران جمشیدی ———————————

>  فیلم آموزش سدره پوشی و کشتی بستن، موبد کامران جمشیدی، ببینید:   ببینید

>  دریافت فایل همراه آموزش سدره پوشی و کشتی بستن ، موبد کامران جمشیدی

به فرمت پی دی اف   دریافت کنید  و یا آنلاین در  تارنمای دین بهی


——————————– دیگر موارد ———————————


 

آموزش دین دبیره

آموزش دین دبیره 

 

 

 خودآموز خط اوستایی (کسروی)

دانلود

 خودآموز خط اوستایی (انجمن موبدان)

دانلود

 خودآموز خط و زبان اوستایی (هاشم رضی) بخش اول

دانلود

زبان و خط اوستایی

دانلود

 

 

صفحه کلید اوستایی آنلاین

* فونت اوستایی

دانلود

* فونت رونویسی اوستایی

دانلود

* فونت جاماسپ

دانلود

* فونت ویستاسپ

دانلود 

* فونت HUTAOSA

دانلود

فونت اوستا ویندوز

 دانلود

* فونت اوستا مانوس

دانلود

* فونت اهورا مزدا ، اوستا

دانلود

*

 

*

 

*

 

 راهنمای تایپ واژه ها

دانلود

 

 

* چم کوتاهواره ها (انگلیسی)

دانلود

 * گویش و نوشتن واژه ها (انگلیسی)

دانلود 

 * واژگان زبان اوستایی (انگلیسی) 

دانلود 

* چم واژگان پرکاربرد اوستا (انگلیسی)   

 دانلود

* گویش واژگان آوادار و بی آوا (انگلیسی)

 دانلود

* خودآموز زبان اوستایی (انگلیسی)

دانلود

* خلاصه آموزش اوستا (انگلیسی)

دانلود

* راهنمای آموزش اوستا (انگلیسی)

دانلود

*

 

*

 




آموزش دستور زبان اوستایی

بطور کلی می­توان گفت  در هر زبانی هرچه تعداد علائم نوشتاری برای نشان دادن صامت­ها و مصوت­ها بیشتر باشد، شیوۀ نوشتاری کامل­تر و گویاتر است. برای نمونه امروز در زبان فارسی علائم خاصی برای نشان دادن برخی صداها که از دوران باستان می­شناسیم، وجود ندارد و از این روست که تلفظ آن واژه با علائم نگارشی که امروز داریم ممکن است ما را دقیقاً به تلفظ درست آن واژه نرساند. 

برای نمونه مصوت مرکبی که آن را«  aē »آوانویسی میکنیم و در زبان اوستایی کاربرد زیادی دارد در فارسی بصورت  «اَ اِ » نشان می­دهیم که دو مصوت جدا از هم است که هریک جداگانه ولی در کنار هم آمده­است؛ درحالیکه در زبان اوستایی این یک مصوت مرکب است که منظور مصوتی است که در آن دهان با شکل ادای« a اَ» باز شده و در ادامۀ ادای این مصوت شکل تلفظ اِ را بصورت دنباله­دار و کشیده به خود می­گیرد که متأسفانه راهی برای بیان آن در این خط وجود ندارد.

از طرفی از بین رفتن حساسیت زبانی یعنی دقت در بیان تلفظ هر حرف یا آوا ما را به آنجا رسانده که امروز سه حرف« ث، ص،س» به یک شکل ادا می­شود در حالیکه در هیچ زبان و خطی بدون آگاهی از وجود اختلاف در ادای حروف، شیوۀ نگارشی متفاوت برای آنها بکار نمی­رود و این دقت در مورد خط نوشتاری یک زبان دینی مانند اوستا چندین مرتبه بیشتر خواهد بود. در واقع از لحاظ تاریخی زبان اوستایی قرنها تنها در حافظه­ها بدلیل اهمیت زیادی که برای باورمندان آن داشت تمام صداهای حروف را حفظ کرده بود ولی با رواج دین مانی که بزرگترین برتری دین خود را در نگارش و نوشتن متون خود می دانست و رقابت شدید زرتشتی­گری با مانویت و مسیحیت و نیز مزدکیان، بزرگان دین زرتشت را برآن داشت تا در تلاش برای نوشتن متون مذهبی خود براساس سابقۀ ذهنی حافظان آن برآیند و گرچه آنها نه تنها هیچ گونه ایزدی برای نوشتار همانند گفتار مقدس مانتره نداشتند بلکه حتی چنانچه فردوسی در شاهنامه آورده است، آن را به دیوها نیز نسبت می­دادند زیرا باعث حبس شدن حروف در میان علائم است و گویا تقدس آنها را کم­رنگ­تر می­سازد ولی ناچار به نگارش و ساختن خطی برای نشان دادن تمام صداهای حروف شدند و از این روی خطی که ما به نام  «دین­دبیره» می­شناسیم با وسواس زیادی و بیشتر از روی خط پهلوی که در آن دوران رایج بود برای اینکه تلفظ دقیق متون دینی که تا آن زمان در سنت شفاهی حفظ شده­بود رعایت شود، ساخته شد که چنانچه گفته شد ما در زبان فارسی راهی برای نشان  دقیق آنها در خط فارسی امروز نداریم در نتیجه دراین مجموعه آموزشی ما در کنار نوشتار فارسی از علائم لاتین برای آوانویسی استفاده می­کنیم و بعدها تنها با این آوانویسی کار خواهیم کرد.

ما مروری کوتاه بر شیوۀ بیان مصوت­ها خواهیم داشت و سپس  ریشه ­شناسی صامت­ها و تفاوت ریشه­ شناختی ادای آنها را بیان خواهیم  نمود سپس به دستور زبان خواهیم پرداخت زیرا بکار بردن علائم نوشتاری زبان اوستایی برای زبان فارسی که امروز صجبت می­کنیم کمک زیادی  به زنده نگاه داشتن آن نخواهد نمود. به واقع دراین سری آموزشی تا حدودی با ضمایر، اسم­ها، شیوۀ بیان فعلها در زمان­های محتلف نیز آشنا خواهیم شد و هر دفعه تعدادی  فعل و واژه را درست همانگونه که در آن دوران بکار می­رفته معرفی خواهیم نمود برای نمونه برای نشان دادن « من » بجای « م َ ن » در حرف نویسی اوستایی آن را   mvza که  بصورت «اَزِم» خوانده می­شود بکار خواهیم برد تا علاوه بر زنده نگاه داشتن خط بتوانیم این زبان را نیز اگرچه با قدم­های کوتاه ولی تا حدودی بشناسیم تا واژگان برای ما تنها چیدمانی از حروف در کنار یکدیگر نباشند بلکه هر واژه روح و مینوی (اندیشۀ عمل مند) گویندگان  و سرایندگان آنها را نیز به ما نشان دهد و راهی باشد برای اینکه بتوانیم بعدها جملاتی ساده را با این زبان بیان کنیم، بجای اینکه زبان امروزه خود را که بی هیچ تبعیض و تفاوتی میان حروف، بدون  پویایی و سازندگی به خطی که در گذشته با این هدف که گویای دقیق و کامل مهمترین متن دینی باشد، بنویسیم.

 
نخستین گام برای فراگیری دستور زبان اوستایی، آشنایی با حرف­ نویسی اوستا می­باشد. استفاده از این روش بجای خط اوستا علاوه بر سهولت تلفظ و نگارش، امکان آشنایی با دستور زبان اوستایی را برای هر خوانندۀ ناآشنا به خط دین دبیره یا اوستایی نیز امکان­پذیر می­نماید

زیرا این علائم تا حدودی برای مردم در سراسر جهان شناخته شده و یا آشنا می­باشد و برای مقایسه نیز کاربردی ­تر می­نماید و بنابراین برای مراجعۀ عموم مناسبتر و برای نشان دادن صورتهای دستوری که هدف اصلی این برنامۀ آموزشی می­باشد، مفیدتر است. و نیز از آنجا که بیشتر کتابهای مرجع برای آشنایی با دستور زبان اوستایی با این روش نوشته شده ­اند برای علاقمندانی که قصد فراگیری این دستور زبان را دارند بایسته­ است تا با این شیوه آشنا شوند.

حرف­نویسی­ ارائه شده توسط «هوفمان» و «بارتولمه» از اوستا در برخی حروف با هم کمی تفاوت دارند .در اینجا از حرف­ نویسی «هوفمان»  استفاده شده است.

  حروف دين دبيره

حروف دين دبيره

حروف دين دبيره
  
منابع :
گلدنر، کارل فریدریش (1381). اوستا کتاب مقدس پارسیان، تهران: انتشارات اساطیر با همکاری مرکز بین المللی گفت و گوی تمدنها. 

 
در اوستا، اسم و صفت دارای سه جنس مذکر، مؤنث، خنثی؛ سه شمار مفرد، مثنی، جمع و هشت حالت دستوری می­باشند. این حالتها عبارتند از:

حالت نهادی (فاعلی)، حالت رایی (مفعولی)، حالت بایی (مفعول معه)، حالت برایی (مفعول له)، حالت ازی (مفعول عنه)، حالت دری (مفعول فیه)، حالت وابستگی (اضافی)، حالت ندایی

حالت هر اسم یا صفت در جمله بر اساس شناسه­های صرفی مشخص می­شود که به صورت بنیادی یا بدون شناسه یا ستاک stem هر واژه می­پیوندد که این صورت بنیادی در برگیرنده معنای اصلی واژه می­باشد و شناسه ها براساس حرف پایانی هر ستاک و براساس نقشی که کلمه در جمله دارا می­باشد به آن می­پیوندند و حالت هر کلمه را در جمله مشخص می­کنند. برای نمونه واژۀ yasn-əm «ستایش را، قربانی را» نمونۀ صرف شدۀ ستاک yasna- می­باشد که چون دارای حالت رایی یا مفعولی می­باشد شناسۀ صرفی əm به آن افزوده شده­است.

بر حسب حروف پایانی ستاکها ما با دو گروه صرفی عمده در اوستا روبرو می­شویم که هریک دارای شناسه­های صرفی مخصوص به خود می­باشند.

1-      گروه ستاک­های پایان­یافته به واکه (مصوت) شامل a,ā,I,ī,u,ū
2-      گروه ستاک­های پایان یافته به همخوان n, m, nt, r, h,š

منابع :
مولایی،  چنگیز (1384). راهنمای زبان فارسی باستان، تهران: نشر مهرنامک.
Jackson, A. V.W. (1384).AvestaGramar and Reader..انتشارات اساطیر: تهران

 
در درس گذشته ما با دو گروه ستاکهای موجود در اوستا (پایان یافته به صامت و پایان یافته به مصوت) آشنا شدیم و نیز گفتیم که هریک از این ستاکها در سه جنس مفرد، مذکر، خنثی و نیز سه شمار مفرد، مثنی، جمع  و 8 حالت (نهادی، رایی، بایی، برایی، ازی، دری، وابستگی و ندایی) صرف می­ شوند. 

در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته به a که نشان دهندۀ جنس مذکر و خنثی می باشند را می آوریم. آنچه در اینجا آمده پایانه هایی است که پس از برداشتن مصوت پایانی (در این قسمت a) و افزوده شدن به قسمت باقیمانده شمار و حالت آن را در جمله می رسانند. 

مفرد

نهادی  -ō

رایی -əm

بایی -a ( در گاتها گاه بصورت -ā نیز می آید همچنین در اوستای متأخر اگر حرف پیش از a پایانی ستاک yباشد ترکیب ya در واژگانی که بیش از یک بخش (هجا) دارند بصورت e دیده می شود برای نمونهxvaēpaiϑya (با خود) که در اوستای متأخر بصورت xvaēpaiϑe دیده می شود.)

برایی āi 

ازی āt

وابستگی ahe (در اوستای متأخرگاه ehe ) و ahyā (در گاتها) 

دری  (در گاتها ē)، ōi 

ندایی a

مثنی

نهادی، رایی، ندایی a (در برخی موارد ō مانند yaskō دو بیماری)

بایی، برایی، ازی aēibya

وابستگی ayā̊

دری ayō

جمع

نهادی، ندایی a,ō ( گاه بصورت ā̊ مانند aməṣ̌ā̊)

راییą (در گاتها گاه بصورت ə̄ng دیده می شود)

بایی ā

برایی، ازی aēibyo (در گاتها گاه بصورت ōibyo آمده است)

وابستگی ana̢m، āna̢m (گاه n حذف می شود)

دری aēšu

#نکته

اگر ستاک مورد نظر خنثی باشد در موارد زیر با صرف ستاکهای مذکر تفاوت دارد.

مفرد

نهادی، رایی، ندایی əm

مثنی

نهادی، رایی، ندایی  e

جمع

نهادی، رایی، ندایی a ، ā̊

حال به ستاکهای صرف شدۀ زیر توجه نمایید.

aspō اسب (مذکر)                                                            ahura ای اهورا (مذکر)

haoməm هوم را (مذکر)                                       raiϑya در گردونه (مذکر)

Yasna با یزش (با قربانی) (مذکر)                            vāstryehe  مال کشاورز (مذکر)

zaraϑuštrāt  از زرتشت (مذکر)                             vīra دو مرد ، دو مرد را، ای دو مرد(مذکر)

vīrāi برای مرد (مذکر)                                                       gaoṣ̌aēibya با دو گوش (مذکر) (این واژه دراوستای متأخر موردی  است که  بصورت gaoṣ̌aiβe آمده)

zastayō در دو بازو (مذکر)                                                vīrayā̊ مال دو مرد(مذکر)

daēva دیوان (مذکر)                                                        yaϑnanąmš مال رفتارها (خنثی)

mašyə̄ng میرندگان را، مردمان را(مذکر)                   vastrəm جامه، جامه را (خنثی)

haŋuhrəne (خنثی) دو آرواره، دو آرواره را             vastra جامه ها، جامه ها را (خنثی)

#نکته

همانگونه که در اینجا دیده می شود برخی از حالتها و شمارها با حالات و شمار دیگر مشترکند که این یکی از سختی ها در ترجمه دقیق اوستا می باشد و این یکی از دلایلی است که باعث تفاوت در ترجمه پژوهشگران اوستا می گردد.

 ◙تمرین

واژه ahura «اهورا» (مذکر) و nmana «خانه» (خنثی) را در سه شمار و هشت حالت صرف نمایید.

 

♪ خوانش مصوت ā̊ بصورت ā«آ» می باشد با ابن تفاوت که لبها مانند زمانی که صدای اُ از آن خارج می شود کمی گرد می شود.

خوانش مصوتą بصورت خیشومی (تو دماغی) از صدای ا، آ شبیه an فرانسوی ولی کمی خفیف تر می باشد.

منابع :

مولایی،  چنگیز (1384). راهنمای زبان فارسی باستان، تهران: نشر مهرنامک.


در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته به āکه نشان دهندۀ جنس مونث می باشند را می آوریم. آنچه در اینجا آمده پایانه هایی است که پس از برداشتن مصوت پایانی (در این قسمت ā) و افزوده شدن به قسمت باقیمانده شمار و حالت آن را در جمله می رسانند.

مفرد

نهادی   -a(گاه e)
رایی -ąm
بایی -aya 
برایی ayāi 
ازی ayāt)ayat)(در گاتهای اوستا وجود ندارد و جای آن را حالت وابستگی می گیرد)
وابستگی ayā̊
دری aya 
ندایی e (در گاتها )

مثنی

نهادی، رایی، ندایی e
بایی، برایی، ازی byaā
وابستگی ayā̊

جمع

نهادی، ندایی ā̊ 
رایی ā̊
بایی ābiš
برایی، ازی ābyo 
وابستگی ana̢m
دری āhu

حال به ستاکهای صرف شدۀ  مونث زیر توجه نمایید:

Daēna «دین، وجدان»
urvaranąm «ــِـ گیاهان»
Grīvaya «در گردن»

۞تمرین

واژه nāirikā «زن» و ϑā «گاتها» را در سه شمار و هشت حالت صرف نمایید.

♪ خوانش مصوتə که کاملاَ روشن نیست به احتمال قوی بصورت غیر واضح می باشد و شبیه واکه کوتاه نامعین e در کلمات انگلیسی gardener است و در ترکیبərə بسیار شبیه pretty انگلیسی تلفظ می شود.


در این قسمت پیش از معرفی صرف گروه دیگری از ستاکها به نمونه ای از صرف ضمایر اشاره خواهد شد که جایگاه مهمی در جملات دارند. ضمایر نیز همچون دیگر اسامی دارای حالتهای صرفی می باشند اما در مواردی این صرفها در گاهان که قسمت کهنتر اوستا و سروده اشو زرتشت است با سایر قسمتهای اوستا متفاوتند.

در اینجا صرفهای ویژه گاهان با G و صرفهای رایج در سایر قسمتها با AV نشان داده می شود که در برخی موارد اگر این صرفها در گاهان نیامده باشد یا صرف گاهانی با صرف سایر قسمتها تفاوتی نداشته باشند در هر دو مورد یکسان نوشته شده اند. علاوه بر این باید دانست که در زبانی که اوستا بدان نوشته شده است ضمایر دارای حالت پی بست (پیوسته به واژه قبل که در زیر داخل پرانتز نمایش داده ) هم می آمدند ولی ما تنها با حالتهایی از ضمایر آشنا هستیم که در اوستا شاهدی از آن داریم و چه بسا حالتهایی صرفی و صورتهایی از پی بست ضمایر که چون در اوستا نیامده به ما نرسیده باشند و گرچه با آگاهی از دانش زبانشناسی ممکن است بتوان آنها را بازسازی نمود ولی در اینجا تنها مواردی معرفی می شوند که شاهدی از آنها در اوستا آمده است. 

ضمایر شخصی

اول شخص مفرد
نهادی     

G    azə̄m

            AV    azəm   
رایی
G            mąm ، (mā-)
    AV        mąm ، (mā-)   ā 
برایی
G            maibyā ، maibyō ، (mōi-)
            AV    māvoya ، mavaya (پیش از -ča و itč- ) ، (mē- )  
ازی
 G   mat 
            AV    mat 
وابستگی
G    mana ، (mē-)
            AV    mana ، (mē-)

e,ē هر دو نازک و تقریباَ مانند مصوت e در let انگلیسی تلفظ می شوند ولی ē کمی کشیده تر می باشد.

 
در این قسمت صرف ضمایر اول  شخص جمع در حالتهایی که در اوستا نمونه ای برای آنها آمده است نشان داده شده است.

ضمایر شخصی

اول شخص جمع

نهادی     

         G            və̄

            AV    vaēm   

رایی

         G            nå̄

            AV    ahma (-nō)

برایی

         G            ahmaibyā (nə̄-)

            AV    nō-  

ازی

            AV    ahmat 

وابستگی

         G            ahmā  ، ə̄hmā (nə̄-(

            AV    ahmākəm ، (nō-)

♪ برخی مصوتها که آنها را با عنوان مصوت مرکب می خوانیم در حقیقت باید به شکل یک مصوت خوانده شوند ولی در بیشتر مواقع خواننده از آنجا که شکل نگارشی دو مصوت را در کنار هم شاهده می کند آنها را به صورت دو مصوت پشت سر هم ادا می کند و بدین ترتیب صدایی غیر از انچه باید ایجاد می شود این مصوتها نشاندهنده مصوتی هستند که در آنها دهان نخست شکل ادای مصوت اول را دارد ولی پیش از انکه ادای این مصوت پایان یابد شکل ادای مصوت دوم را به خود می گیرد. این مصوتها در اوستا عبارتند از ae  ، ao ، ə̄u ، ōI ، uā ، āi که در اولی و دومی دهان با صدای اَ گشوده شده و به صدای اِ خفیف (در اولی) و اُ (در دومی) بسته می شود. در سومی صدای اِ کشیده در ابتدا شنیده می شود که به صدای او ختم می شود. در چهارمی صدای اُ کشیده تولید می شود و به صدای ای خم می شود. صدای پنجم و ششم از صدای آ شروع شده و به صدای او (در پنجمی) و ای (در ششمی) ختم می شود.

 
در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته به i که نشان دهندۀ هر سه جنس مذکر و مونث وخنثی می باشند را می آوریم. 

مفرد
نهادی  -iš
رایی -īm
بایی -i 
برایی -ə̄e(گاتها -ayōi)
ازی-ōit (در گاتهای اوستا وجود ندارد و جای آن را حالت اضافی می گیرد)
وابستگی -ōiš
دری -a 
ندایی  -e

مثنی 

نهادی، رایی، ندایی-i 
بایی، برایی، ازی -ibya

جمع
نهادی -ayo
رایی -īš
برایی، ازی -ibyo
وابستگی -inąm

نکته
اگر ستاک مورد نظر خنثی باشد در موارد زیر با صرف ستاکهای بالا تفاوت دارد.

مفرد
نهادی، رایی، ندایی -i

جمع
نهادی، رایی، ندایی -i

حال به ستاکهای صرف شدۀ زیر توجه نمایید.
gairiš کوه (مذکر)                                                 axtiš با بیماری (مونث)

zaraϑuštri زرتشت، زرتشت را، ای زرتشت (خنثی)                                          

● همخوان x یک همخوان سایشی بوده که از مخرج «خ» فارسی جلوتر تلفظ می شود و شبیه خوانش chاسکاتلندی و x یونانی است.

 
در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته به ī که نشان دهندۀ جنس مونث می باشد را می آوریم.

مفرد

نهادی  -i
رایی -īm
بایی -ya 
برایی -yāi
ازی-yāt            
وابستگی -yā̊
دری   -aya 
ندایی  -i

مثنی

نهادی، رایی، ندایی-i 
بایی، برایی، ازی -ibya

جمع

نهادی -īš
رایی -īš
ابزاری -ibiš
برایی، ازی -ibyō
وابستگی -inąm
دری -išu

 در گاتهای اوستا همین صورت صرفی وجود دارد با واکه های بلند پایانی.

حال به ستاکهای صرف شدۀ زیر توجه نمایید.

ašaonīm درستکار را (مونث)                                             

rəjaityaəبا تاریکی (مونث)

barəϑrīš مادران، آبستن ها (مونث)                                       

 نیم واکه r با شدت تلفظ می شود. حرف «ل» در اوستا وجود ندارد.

 
در این قسمت پیش از معرفی صرف گروه دیگری از ستاکها به صرف ضمایر دوم شخص مفرد و تنها صرف ضمیر دوم شخص مثنی در اوستا  اشاره خواهد شد که جایگاه مهمی در جملات دارند. چنانچه پیشتر گفته شد ضمایر نیز همچون دیگر اسامی دارای حالتهای صرفی می باشند

اما در مواردی این صرفها در گاهان که قسمت کهنتر اوستا و سروده اشو زرتشت است با سایر قسمتهای اوستا متفاوتند . در اینجا صرفهای ویژه گاهان با G و صرفهای رایج در سایر قسمتها با AV نشان داده میشود که  در برخی موارد صرفها در گاهان نیامده یا صرف گاهانی با صرف سایر قسمتها تفاوتی ندارد و در هر دو مورد یکسان نوشته شده اند. علاوه بر این باید دانست که در زبانی که اوستا بدان نوشته شده است ضمایر دارای حالت پی بست (پیوسته به واژه قبل که در زیر داخل پرانتز نمایش داده ) هم می آمدند ولی ما تنها با حالتهایی از ضمایر آشنا هستیم که در اوستا شاهدی از آن داریم و چه بسا حالتهایی صرفی و صورتهایی از پی بست ضمایر که چون در اوستا نیامده به ما نرسیده باشند و گرچه با آگاهی از دانش زبانشناسی ممکن است بتوان آنها را بازسازی نمود ولی در اینجا تنها مواردی معرفی می شوند که شاهدی از آنها در اوستا آمده است. 

ضمایر شخصی

دوم شخص مفرد
نهادی     
G    tvə̄m,tū
            AV    tū,tūm   

رایی
G   θwąm ، (θwā-)
            AV    θwąm ، (θwā-)

بایی
AV    wāθ

برایی
G        taibyā ، taibyō ، (tōi-)
            AV    (tē- )  

ازی
AV    θwat 

وابستگی
G            tavā ، (tōi-)
            AV    tava ، (tē-)

دوم شخص مثنی
وابستگی
AV    yavākəm

 
در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته به u که نشان دهندۀ هر سه جنس مذکر و مونث وخنثی می باشند را می آوریم:

مفرد
نهادی  -uš
رایی -ūm
بایی -u 
برایی -ave
ازی-aot 
وابستگی -ə̄uš/aoš-
دری -āu 
ندایی  -ō

مثنی
نهادی، رایی، ندایی-u/-ū 
بایی، برایی، ازی -ubya
وابستگی  -vaå̄
دری   -vō

جمع
نهادی -avo
رایی -ūš
برایی، ازی -ubyō
وابستگی -unąm
دری  -ušu

❶نکته
اگر ستاک مورد نظر خنثی باشد در موارد زیر با صرف ستاکهای بالا تفاوت دارد.
مفرد
نهادی، رایی، ندایی -u
جمع
نهادی، رایی، ندایی -u

حال به ستاکهای صرف شدۀ زیر توجه نمایید.
mainyū ای دو مینو (مذکر)                                 zantu با قبیله (مذکر)
baršnūš سرها را، بالاها را (مونث)                       vohu خوب،خوب را(مفرد)،خوب­ها(جمع)

معنای چند وازه:
Auruša    سفید
antarə     اندر
azgatō    بی مانند، مغلوب نشدنی

 
در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته به ū که نشان دهندۀ جنس مونث می باشند را می آوریم. باید این نکته را دوباره یاداوری کنیم که ستاکهای آورده شده در اینجا از نمونه های موجود در اوستا معرفی شده اند و اگر حالتی را نشان نداده­ایم بدلیل موجود نبودن نمونه ای از آن در اوستا می باشد. از طرفی این ستاکها از  ستاکهای مختوم به a در اوستا به راحتی قابل تفکیک نمی باشند.

مفرد
نهادی  -uš
رایی -və̄m/-ūm
بایی -va 
برایی -uye
ازی-vat /aot-(تنها در اوستای متأخر)
وابستگی vō-

جمع
نهادی -vō
بایی  -ubiš/ubīš-(در گاهان)
برایی، ازی -ubyō
وابستگی -unąm
دری  -ušu

حال به ستاکهای صرف شدۀ زیر توجه نمایید.
Tanuš  (مونث) تن                       tanubyō  برای تن ها ، از تن ها
tanvə̄m   تن را                          tanušu   در تن ها 
Tanva      با تن

معنای چند واژه:
cistiš    دانش، خرد
būrōiš     از توانگری
jivyąm    زنده بودن

اعداد
یک   aēva              دو  dva
سه  riθ                  چهار aθwarč
پنج  panča

منابع
Avesta Gramar and Reader. .انتشارات اساطیر: تهران
گلدنر، کارل فریدریش (1381). اوستا کتاب مقدس پارسیان، تهران: انتشارات اساطیر با همکاری مرکز بین المللی گفت و گوی تمدنها.
ابوالقاسمی، محسن (1384). Jackson, A. V.W. (1384). راهنمای زبانهای باستانی، جلد دوم، تهران: انتشارات سمت 
مولایی،  چنگیز (1384). راهنمای زبان فارسی باستان، تهران: نشر مهرنامک.
جکسن، ویلیام (1376). دستور زبان اوستایی، تهران: انتشارات فرزین

 
در این قسمت صرف ضمایر دوم شخص جمع در  اوستا  نشان داده  خواهد شد.

اما در مواردی این صرفها در گاهان که قسمت کهنتر اوستا و سروده اشو زرتشت است با سایر قسمتهای اوستا متفاوتند . 

در اینجا صرفهای ویژه گاهان با G و صرفهای رایج در سایر قسمتها با AV نشان داده می شود که در برخی موارد صرفها در گاهان نیامده یا صرف گاهانی با صرف سایر قسمتها تفاوتی ندارد و در هر دو مورد یکسان نوشته شده اند. 

علاوه بر این باید دانست که در زبانی که اوستا بدان نوشته شده است ضمایر دارای حالت پی بست (پیوسته به واژه قبل که در زیر داخل پرانتز نمایش داده ) هم می آمدند ولی ما تنها با حالتهایی از ضمایر آشنا هستیم که در اوستا شاهدی از آن داریم و چه بسا حالتهایی صرفی و صورتهایی از پی بست ضمایر که چون در اوستا نیامده به ما نرسیده باشند و گرچه با آگاهی از دانش زبانشناسی ممکن است بتوان آنها را بازسازی نمود ولی در اینجا تنها مواردی معرفی می شوند که شاهدی از آنها در اوستا آمده است. 

ضمایر شخصی
دوم شخص جمع
نهادی     
G       (-və̄)، yūš
          AV    yūžəm   
رایی
  G       vå̄
          AV    (-vō)
برایی
  G       yūš̨maibyā،xšmatbyā ((-və̄
          AV   ōyūš̨maoy،xšmāvoya ((-vō
ازی
G       xšmat
          AV    yūš̨mat 
وابستگی
G       xšmā  ، xšmākəm (və̄-(
          AV    ahmākəm ، (vō-)

اعداد
شش    xšvaš
هفت    hapta
هشت   ašta
نه      nava
ده      dasa

منابع
Jackson, A. V.W. (1384). Avesta Gramar and Reader. .انتشارات اساطیر: تهران
گلدنر، کارل فریدریش (1381). اوستا کتاب مقدس پارسیان، تهران: انتشارات اساطیر با همکاری مرکز بین المللی گفت و گوی تمدنها.
ابوالقاسمی، محسن (1384). راهنمای زبانهای باستانی، جلد دوم، تهران: انتشارات سمت 
مولایی،  چنگیز (1384). راهنمای زبان فارسی باستان، تهران: نشر مهرنامک.
جکسن، ویلیام (1376). دستور زبان اوستایی، تهران: انتشارات فرزین

 
پس از آموزش ستاکها نوبت به فعلها می­رسد. همه فعلها در هر دوره از زبان از دوران باستان تا فارسی نو دارای یک ریشه هستند. ریشه، کوچکترین جزء معنادار فعل است که در صرف فعل در زمانهای مختلف و تمام واژگان تشکیل دهنده یک خانواده لغوی مشترک است و معنای اصلی آن لغت ها را در بر دارد. ریشه در ایران باستان به سه صورت ظاهر می شود:

صورت ضعیف: صورتی از ریشه که مصوت a ندارد.
صورت متوسط یا افزوده: صورتی از ریشه که مصوت a دارد.
صورت قوی یا بالانده: صورتی از ریشه که مصوت بلند ā دارد.

در صورتی که ریشه دارای مصوت n ,m باشد حذف آنها مبین ریشه ضعیف و ابقای آنها مبین صورت افزوده ریشه است.

مثال: فعل بردن از ریشه bar            

ضعیف افزوده بالانده
bṛ bar bār
                                                            

پس از ریشه برای ساخت فعل قبل از افزودن شناسه صرفی باید ریشه تبدیل به ماده فعلی شود. ماده فعلی اغلب با افزودن جزئی که در اصل برای افزودن معنای جدید به ریشه بوده ساخته می شود.

برخی از انواع ماده که برای ساخت فعل به ریشه می چسبند به قرار زیرند:
1-      ماده ساز a 
2-      ماده ساز ya  (اگر ریشه به مصوت ختم شود پیش از افزودن ماده ساز یک i میانجی می آید مانند ریشه man  که ماده آن بصورت maniya به معنای اندیشیدن است)
3-      ماده ساز aya که ماده واداری می سازد
4-      ماده ساز na
5-      ماده ساز va
6-      ماده ساز sa (این ماده ساز که به ریشه ضعیف افزوده می شود برای ساخت ماده ای که به نام مضارع آغازی خوانده می شود بکار می رود مانند pərəsa-)
7-      ماده ساز nā
8-      ماده ساز nu/ nau که به ریشه ضعیف افزوده می شود.

انواع دیگری از ساخت ماده نیز وجود دارد از جمله اینکه 
1-      خود ریشه بدون افزودن جزئی دیگر ماده مضارع واقع می شود.
2-      صورت هجای آغازی ریشه با کوتاه شدن ā میانی در آغاز ریشه افزوده می شود و بدین ترتیب ماده ای معروف به ماده مضاعف ساخته می شود مانند dadā  به معنای دادن، نهادن، آفریدن  از ریشۀ dā
3-      پیش از آخرین صامت ریشه واج n  آورده می شود مانند vind  به معنای یافتن از ریشه vid

منابع
Jackson, A. V.W. (1384). Avesta Gramar and Reader. .انتشارات اساطیر: تهران
گلدنر، کارل فریدریش (1381). اوستا کتاب مقدس پارسیان، تهران: انتشارات اساطیر با همکاری مرکز بین المللی گفت و گوی تمدنها.
ابوالقاسمی، محسن (1384). راهنمای زبانهای باستانی، جلد دوم، تهران: انتشارات سمت 
مولایی،  چنگیز (1384). راهنمای زبان فارسی باستان، تهران: نشر مهرنامک.
جکسن، ویلیام (1376). دستور زبان اوستایی، تهران: انتشارات فرزین

 
در درس گذشته در مورد ماده ها بصورت چکیده توضیح داده شد و دانستیم که ماده از ریشه به همراه یک  ماده ساز ساخته می شود. ماده ها انواع مختلف دارند و برای ساخت فعلهای مختلف چون مضارع، ماضی، نقلی، آینده، مجهول و… باید نخست ماده مناسب آن فعل را ساخته و سپس شناسه های خاص آن فعل را نیز به آن افزود.

بنابراین نخست باید انواع ماده ها و روش ساخت آنها و نیز مشتقات فعلی هر ماده را مشخص و سپس شناسه های مناسب برای آنها را معرفی نماییم. 

ماده مضارع
تمام روش های ساخت ماده که در درس سیزدهم گفته شدند را برای ساخت ماده مضارع می توان استفاده نمود و تنها باید یادآوری کرد که ماده ساز مضارع آغازین و واداری در اینجا جداگانه معرفی می شوند و در مورد ماده ساز nu نیز باید دقت داشت که اگر ریشه مختوم به n بود تنها u افزوده می شود مانند ماده tanu- از ریشه tan  به معنای تنیدن.  

مشتقات فعلی ماده مضارع
فعل مضارع: ماده مضارع + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده مضارع + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده مضارع + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده مضارع + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی:   1-  ماده مضارع مختوم به a + ī + شناسه خاص فعل تمنایی
            2- ماده مضارع غیر مختوم به a + yā یا ī + شناسه خاص فعل تمنایی
                   
مادۀ نقلی
ماده نقلی غالباَ از مضاعف کردن ریشه ساخته می شود که در درس گذشته توضیح آن داده شده است 

مشتقات فعلی ماده نقلی
فعل ماضی نقلی: ماده نقلی + شناسه خاص فعل ماضی نقلی 
فعل ماضی بعید: ماده نقلی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده نقلی + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده نقلی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی:  ماده نقلی + yā یا ī + شناسه خاص فعل تمنایی

ماده ماضی
ماده ماضی به  دو دسته تقسیم می شود:
 1- ماده ماضی سین دار که در ساخت به ریشه افزوده [برای دانستن انواع ریشه به درس سیزدهم رجوع کنید] (برای گذشته جمع لازم و صیغه های مفرد و جمع متعدی) یا ریشه بالانده (برای گذشته مفرد لازم) ماده ساز s, h, š افزوده می شود مانند  ماده darš از ریشه dar به معنای داشتن
 2- ماده ماضی بی سین که به سه روش ساخته می شود
– ریشه بدون آنکه چیزی به آن افزوده شود ماده است
– به ریشه a افزوده می شود
– به ریشه مضاعف [ارجتع شود به درس سیزدهم] a اضافه می شود

مشتقات فعلی ماده ماضی
فعل ماضی: ماده ماضی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل التزامی: ماده ماضی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی: ماده ماضی + yā یا ī + شناسه خاص فعل تمنایی

ماده آینده
ماده آینده از پیوستن šya و hya به ریشه ساخته می شود مانند saošya از ریشه sav به معنای نجات دادن

مشتقات فعلی ماده آینده
فعل آینده: ماده آینده + شناسه خاص فعل مضارع             

ماده مجهول
از پیوستن ya به ریشه ساخته می شود.
تفاوت این ماده با ماده مضارعی که با ya ساخته می شود در این است که در این ماده تکیه روی ya است و در ماده مضارع تکیه روی ریشه است و خوانندگان اوستا باید در هنگام خواندن به آن دقت داشته باشند بویژه که مشتقات فعلی حاصل از آن نیز با مشتقات فعلی ماده مضارع یکسان است. 

مشتقات فعلی ماده مجهول      
فعل مضارع: ماده مجهول + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده مجهول + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده مجهول + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده مجهول + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی:  ماده مجهول + ī + شناسه خاص فعل تمنایی
                                  
ماده واداری
از پیوستن aya به ریشه ساخته می شود.

مشتقات فعلی ماده واداری
فعل مضارع: ماده واداری + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده واداری + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده واداری + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده واداری + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی:  ماده واداری + ī + شناسه خاص فعل تمنایی

ماده جعلی
ماده جعلی از پیوستن ya تکیه دار و یا a به اسم و صفت (و نه ریشه) ساخته می شود و به همین دلیل آن را جعلی می گویند و این روش ساخت باعث غنای زبان بوده است و اگرچه کار را دشوار می کند ما در همه دوره های زبانی با نمونه هایی از آن مواجه هستیم و امروزه نیز بسیاری ایرانیان و حتی کودکان ناآگاهانه دست به ساخت این گونه افعال در گفتار عامیانه خود می کنند. نمونه این فعل در اوستا nəmahyá به معنای تعظیم کردن است.

مشتقات فعلی ماده جعلی
فعل مضارع: ماده جعلی + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده جعلی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده جعلی + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده جعلی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی:  ماده جعلی + ī + شناسه خاص فعل تمنایی

ماده آغازی
این ماده چنانچه در درس سیزدهم گفته شد از پیوستن sa به ریشه ساخته می شود 

مشتقات فعلی ماده آغازی
فعل مضارع: ماده آغازی + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده آغازی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده آغازی + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده آغازی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی:  ماده آغازی + ī + شناسه خاص فعل تمنایی

ماده آرزویی
این ماده   از افزودن  ha که بصورت  aš و za هم در می آید به ریشه مضاعف ساخته می شود با این تفاوت که ماده مضاعف با صورت هجایی آغازی  ī̆ بجای a موجود در ریشه (صورت هجایی آغازی ترکیب یک صامت و مصوت است که در آغاز ریشه آمده و در ساخت ماده مضاعف باید پیش از ریشه تکرار شود)  که در آغاز تکرار می شود ساخته می شود.مانند vīvarəzša- از ریشه varəz به معنای «ورزیدن و خواستن»  

مشتقات فعلی ماده آرزویی
فعل مضارع: ماده آرزویی + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده آرزویی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده آرزویی + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده آرزویی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی:  ماده آرزویی + ī + شناسه خاص فعل تمنایی
                   
ماده تشدیدی
این ماده از مضاعف کردن ریشه ساخته می شود با این تفاوت که یا بجای هجای نخستین ریشه کل ریشه در آغاز آن آورده می شود مانند dardar از ریشه dar بجای dadar و یا نخستین هجای ریشه با ā  یا ai  (aē) یا au (ao) پیش از ریشه تکرار می شود مانند vāvar به معنای «باورکردن»
             
مشتقات فعلی ماده تشدیدی
فعل مضارع: ماده تشدیدی + شناسه خاص فعل مضارع
فعل ماضی استمراری: ماده تشدیدی + شناسه خاص فعل ماضی
فعل امر: ماده تشدیدی + شناسه خاص فعل امر
فعل التزامی: ماده تشدیدی + a + شناسه خاص فعل التزامی
فعل تمنایی:  ماده تشدیدی + ī + شناسه خاص فعل تمنایی

 
شناسه های افعال بطور کلی به دو دسته گذرا (معلوم) و ناگذر (مجهول) تقسیم می شوند و هر دسته نیز مشتمل بر سه گروه شناسه اولیه (برای انواع افعال مضارع)، ثانویه (برای انواع  افعال گذشته) و امری و کامل (نقلی) است. در اینجا انواع این شناسه ها در انواع صرف  شمار و شخص  معرفی می شود.

                                  شناسه های اولیه
                         گذرا                                          ناگذر                                                     
مفرد                              
اول شخص                      mi-                                           e-
دوم شخص                      ( š̨i-)hi-                                    ( š̨e-)he-
سوم شخص                     ti-                                             te-

مثنی
اول شخص                      vahī-                                        ـــــــــــــ
دوم شخص                      ـــــــــــــ                                      ـــــــــــــ
سوم شخص                     tō-                                           eθā-

جمع                              
اول شخص                      mahi-                                      maide-
دوم شخص                      aθ-                                           weθ-
سوم شخص                     ŋti-                                          teŋ-
 

                                  شناسه های ثانویه

                                    گذرا                                          ناگذر
مفرد                              
اول شخص                      m –                                           i, -a-
دوم شخص                      ( š̨-)s-                                   ( š̨a-)ha-
سوم شخص                     t-                                              ta-

مثنی
اول شخص                      va-                                           ـــــــــــــ
دوم شخص                      ـــــــــــــ                                      ـــــــــــــ
سوم شخص                     mət-                                        ātəm-

جمع                              
اول شخص                      ma-                           , -maideīmaid-
دوم شخص                      ta-                                           məwδ-
سوم شخص                     n-                                             taŋ-

                           شناسه های امری

                                    گذرا                                          ناگذر
مفرد                              
دوم شخص                      δi –                             ( š̨vā-)ŋuha-
سوم شخص                     tu-                                         tąm     –

جمع                              
دوم شخص                      ta-nā, –                    , -maideīmaid-
سوم شخص                     tuŋ-                                         tąmŋ-

  
                                  شناسه های کامل

                                    گذرا                                          ناگذر
مفرد                              
اول شخص                      a –                                            e-
دوم شخص                      aθ-                                      ـــــــــــــــــــ
سوم شخص                     a-                                             e-

مثنی
اول شخص                      ــــــــــــــ                                      ـــــــــــــ
دوم شخص                      ـــــــــــــ                                      ـــــــــــــ
سوم شخص                     əatar-                                     aitē

جمع                              
اول شخص                      ma-                                          ــــــــــــ
دوم شخص                      a-                                             ــــــــــــ
سوم شخص                     arə, -arəš-                             ـــــــــــ


در درس های گذشته ما با دو گروه ستاکهای موجود در اوستا (پایان یافته به صامت و پایان یافته به مصوت) آشنا شدیم و نیز گفتیم که هریک از این ستاکها در سه جنس مفرد، مذکر، خنثی و نیز سه شمار مفرد، مثنی، جمع  و 8 حالت (نهادی، رایی، بایی، برایی، ازی، دری، وابستگی و ندایی) صرف می­ شوند.

در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته به صامتها را می آوریم. آنچه در اینجا آمده پایانه هایی است که پس از برداشتن پایانه ستاک و افزوده شدن به قسمت باقیمانده شمار و حالت آن را در جمله می رسانند. 

ستاکهای مختوم به ant-

مفرد
نهادی  -ō ، -ąs
رایی -əm
بایی -ata 
برایی -aite , – aŋte 
ازی -atat, -aŋtat
وابستگی -atō, -aŋtō 
ندایی a

مثنی
نهادی، رایی، ندایی -anta
بایی، برایی، ازی -anbya
وابستگی -antā̊

جمع
نهادی، ندایی -aŋtō
رایی -hatō, -aŋtō
بایی -hadā̊iš
برایی، ازی -aŋbyō, -aδbyō 
وابستگی -atąm -aŋtąm,
دری -fšuyasū

نکته
واژگان مختوم به ant دو دسته اند یا صفت نشانده دارندگی یا وجه وصفی. صورت مونث آن به شکل ai(ŋ)tī می باشد و صورت ضعیف آن at و صورت قوی tā می باشد که در هنگان صرف باید به آن توجه نمود.

حال به مثالهای  زیر توجه نمایید.
bərəzō بزرگ (نهادی)                                         
Astva- مادی، استخوان دار (ندایی) 

 
در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته بهmant- و vant-  را می آوریم. آنچه در اینجا آمده پایانه هایی است که پس از برداشتن پایانه ستاک و افزوده شدن به قسمت باقیمانده شمار و حالت آن را در جمله می رسانند. هریک از این ستاکها در سه جنس مفرد، مذکر، خنثی و نیز سه شمار مفرد، مثنی، جمع  و 8 حالت (نهادی، رایی، بایی، برایی، ازی، دری، وابستگی و ندایی) صرف می­ شوند

ستاکهای مختوم به mant-,vant-

مفرد
نهادی  -vā̊
رایی -vantəm
بایی -vata 
برایی -vaite 
ازی -vatat 
وابستگی -vatō 
دری -vainti, -maiti
ندایی -vō

جمع
نهادی، ندایی -vantō
رایی -vatō
بایی -vōdəbīš -vatbīš,
برایی، ازی -vadəbyō, -vōdəbyō 
وابستگی -vatąm 
دری -vasū

☼نکته
اگر کلمه مختوم به ant- و vant- وmant- خنثی باشد در موارد زیر با صرفهای بالا متفاوت است.

مفرد
نهادی، رایی، ندایی      حذف n پایانه

جمع
نهادی، رایی، ندایی     حذف t پایانه 


حال به مثالهای  زیر توجه نمایید.

astvatō ــِــ مادی،ــِــ استخوان دار (وابستگی مفرد مذکر)                                                
drəgvatō دروندها را      (رایی جمع مذکر)
Afsmanivan موزون ­ها (نهادی، رایی، ندایی جمع خنثی)

حروف اضافه
برخی از حروف اضافه اوستایی به شرح زیر هستند در جلوی هر حرف اضافه حالت یا حالت هایی که هر حرف اضافه عامل آن است (یعنی کلمه بعد از این حروف اضافه به این حالت ها آورده می شوند) آمده است.

Aδairi  «زیر» عامل رایی
antarə «اندر» عامل رایی، بایی، دری
Apa «بی» عامل برایی
Ava «به» عامل رایی
Upa «به»، «به سوی» عامل رایی، دری
Upairi «بر» عامل رایی، بایی
Tarō «بر» عامل رایی
Paiti «به» عامل وابستگی، رایی، بایی، برایی، ازی، دری
Pasča «پس» عامل رایی، بایی، ازی، وابستگی
Hača «از» عامل رایی، بایی، ازی، وابستگی
Haδa «با» عامل بایی، برایی، ازی

منابع:
Jackson, A. V.W. (1384). Avesta Gramar and Reader. .انتشارات اساطیر: تهران
ابوالقاسمی، محسن (1384). راهنمای زبانهای باستانی ایران.  تهران: سمت.


قید در اوستا

1- قید در اوستا از نظر ساخت برسه گونه است

الف)
قیدهایی که تنها قیدند

مانند iδa «اینجا»، «اکنون»

ب)
قیدهایی که به عنوان حرف اضافه و پیشوند فعلی هم به کار می روند
                        مانند upairi «بر»

ج)
قیدهایی که در اصل اسم و صفت و ضمیرند در حالتهای غیر فاعلی 
                        مانند aparəm «بعداً» حالت رایی مفرد خنثی از صفت apara  به معنی «بعد»
                        Čit «نیز» حالت رایی مفرد خنثی از kay ضمیر پرسشی در معنای «که»
                        Nōit «نه»
                        Kat «چگونه»
                        nūrąm «اکنون، سریع» 
                        Nąma «به وسیله نام» 
                        It  «حتی»
                        Apara «بعداً» حالت بایی مفرد  خنثی از صفت apara  به معنی «بعد»
                        Yavata «مادامی که»
                        Tā «بدین وسیله، بنابراین»
                        Yā «که بدان وسیله»
                        Āiš «بدان وسیله»
                        Daxšina «به سمت راست»
                        Yesnyata «شایسته ستایش»
                        Tarasca «سراسر»
                        Fraca «به جلو»
                        Θrityāi «ثالثا، سومین بار» حالت برایی مفرد خنثی از θritya «سوم»
                        Āat «پس» حالت ازی مفرد خنثی از ā «این»
                        antarə «در درون» 
                        dūrāt «از دور»
                        Paskāt «پس، پشت»
                        Xšapō «در شب» حالت وابستگی مفرد مونث از xšap «شب»
                        Dūraē «به دور» دری مفرد خنثی از dūra صفت در معنای «دور»
                        Asnaē «نزدیک» 

               
2-قیدها بر اساس نقشی که در جمله می پذیرند نیز بر سه گونه اند

قیدمکان 
                        مانند aiwitō  «پیرامون»

قید زمان 
                        مانند yadā  «وقتی که»

قید چگونگی
                        مانند uiti  «بدین سان»

3- حالت دیگری از قیدها که در اصل صورت در تقابل با حالت سوم از دسته اول هستند قیدهایی هستند که صورت صرفی از ستاکها اسمی، صفتی و ضمیر نیستند بلکه با افزودن یک پسوند به این ستاکها قید می سازند که برخی از قیدهای معرفی شده در بالا از جمله تمام قیدهای ذکر شده در دسته دوم را شامل می شوند.

                        مانند aiwitō «پیرامون» از افزودن پسوند tō ساخته می شود
                            Yadā «وقتی که» از افزودن پسوند dā ساخته می شود
                           Ūiti «بدین سان» از افزودن پسوند ti ساخته می شود

 
در این قسمت صرف ستاکهای پایان یافته بهan- و man-  را می آوریم. آنچه در اینجا آمده پایانه هایی است که پس از برداشتن پایانه ستاک و افزوده شدن به قسمت باقیمانده شمار و حالت آن را در جمله می رسانند.

ستاکهای مختوم به man- و an- نشاندهندۀ جنس مذکر و خنثی می باشند.

ستاکهای مختوم به man-,an-

مفرد

نهادی  -a (ma-)
رایی(-manəm) -anəm
بایی -ana (mana)/ -na (mna)
برایی -aine (maine)/ -ne 
ازی -nat (mnat)/ -manat 
وابستگی -nō (mnō)/ manō 
دری (-aini, (-maini
ندایی -a (ma)

ثنیه
نهادی. رایی. ندایی  -ana (-mana)
بایی. برایی. ازی ̊)āanā̊ (-man  

جمع
نهادی، ندایی(-manō) -vanō
رایی (mnō) -nō
بایی -mə̄bīš -əbīš,
برایی، ازی -abyō, (-mabyō) 
وابستگی -nąm (-mnąm) 
دری -ōhu (-mōhu)

نکته: اگر کلمه مختوم به an- و man- خنثی باشد در موارد زیر با صرفهای بالا متفاوت است.

مفرد
نهادی، رایی، ندایی      -a (-ma)

جمع
نهادی، رایی، ندایی   ̄ni(-mə̄ni) ə  -ąn (-mąn) / – (-mą)/ą

حال به مثالهای  زیر توجه نمایید.

airyamnō ــِــ دوست، (وابستگی مفرد مذکر ازairyaman-)  
maēsmana با ادرار (بایی مفرد مذکر از maēsman-)
čašmanā̊ با (برای، از) دو چشم  (بایی. برایی. ازی مثنی)
Nąma نام (نهادی. رایی. ندایی خنثی)

حروف ربط در اوستا:
حروف ربط در اوستا دو دسته هستند:

1-   حروف ربط همپایه ساز که همسانی دو واژه یا دو جمله را میرساند.
شامل uta : و  
     -ča : و (پیوسته به واژۀ پیش از خود)
     -vā : یا (پیوسته به واژۀ پیش از خود)
     Zī : زیرا

2-   حروف ربط پیرو ساز که تنها دو جمله یا موضوع وابسته به هم را ربط می دهد
Yezi : اگر
Yaθā : تا
Hyat : که

Avesta Gramar and Reader. .انتشارات اساطیر: تهران
Jackson, A. V.W. (1384). ابوالقاسمی، محسن (1384.( راهنمای زبانهای باستانی ایران.  تهران: سمت.

 
در اوستا اسم و صفت سه گونه ساخته شده است که به آنها ساده، مشتق و مرکب می گویند. 

واژگان ساده 
نام ساده یا بسیط نامی است که از یک جزء ساخته شده است که یا اصلاً نامند و یا ریشه ای هستند که بدون افزودن چیزی به عنوان اسم و صفت نیز بکار برده می شوند.

برای نمونه ریشه vak به معنای «گفتن» بدون افزودن چیزی به عنوان اسم به معنای «گفتار» نیز بکار می رود و ریشه drug به معنای «دروغ گفتن» به عنوان صفت به معنای «دروغگو» کاربرد دارد و واژۀ bāzav که خود اصلاً نام است و معنای «بازو» دارد. 
واژگان مشتق

مشتق واژه ای است که در ساخت آن، پیشوند یا پسوند بکار رفته است. پپشوند و پسوند غالباً مقولۀ دستوری واژه ای را که پیش و پس از آن می آیند تغییر می دهند ولی خود هرگز جداگانه بکار برده نمی شوند. 

مهمترین پیشوندهای اسمی و صفتی در اوستا عبارتند از  a ,an ,hu, duš

مانند āhita- که صفتی به معنای «آلوده» است و با پیشوند  منفی کنندۀ an صفتی به معنای «نیالوده» می سازد. صفت xvafna اسمی است در معنای «خواب» که با a پیشوند منفی ساز صفتی به معنای «بی خواب» را می سازد. Hu-šiti از پیشوند hu به معنای «خوب» ساخته شده و معنای  « خان و مان خوب» می دهد و  پیشوند duš به معنای بد است اگر در واژه قبلی بجای hu بیایدبصورت dušiti معنای du «آوارگی و پریشانی» می دهد.

نام های مشتق  که با پسوند ساخته می شوند خود دو دسته اند. 

الف- اشتقاقی های آغازین

این واژه ها آنهایی هستند که با افزودن یکی از پسوندهای موسوم به آغازین به ریشۀ اصلی ساخته می شوند.

این پسوندها اغلب صورت ریشه را به افزوده و بالانده (برای توضیح بیشتر به درس سیزدهم مراجعه کنید) تغییر می دهد. (برخی از آنها را به عنوان پسوندهای ثانوی نیز شناخته می شوند)

این پسوندها عبارتند از a, an, ana, aini, ant, ar, ā, āna, I, in, ina, iš, iši, ī, u, una, uš, ū, ka, ta, ita, tar, ti, tu, tra, tva, ϑa, ϑi, ϑu, na, nah, ni, nu, ma, man, mi, mna, ya, yah, yu, ra, ri, ru, va, van, ϑwant, vah, var  

مانند urvan «روان» ، aməša «بی مرگ»، raocana «روشنایی»، varəna «باور»، dužaini «گناهکار»، Dā ریشه ای در معنای «آفریدن » است که با پسوند tar صفتی به معنای «آفریننده» را می سازد.

ب- اشتقاقی های ثانوی

این واژه ها با افزوده شدن پسوندهایی از اشتقاقهای آغازین ساخته می شوند. برخی از این پسوندها عبارتند از a, aēna, aona, an, ana,I, ina, ī, u, ka, ta, tara, tāt, ti, ϑa, ϑya, ϑwa, ϑwana, na, ma, man, mant, ya, ra, va, van, vana, vant

در این ستاکها اگر اشتقاق آغازین مختوم به مصوت باشد و پسوند ثانوی نیز با مصوت همسانی آغاز شود این دو در هم ترکیب می شوند و یک مصوت باقی می ماند.

برای نمونه kavaya «شاهانه»، rəzataēnaə«سیمین»، puϑran «دارای پسر»، nāirī «زن»

واژگان مرکب

واژه مرکب واژه ای است که از دو جزء مستقل ساخته می شوند. این واژگان خود به دو دسته تقسیم می شوند. 

الف- مرکب آزاد

مرکبی است که اجزای ترکیب شونده با هم از نظر نحوی ارتباطی ندارند و هر جزء آن جداگانه صرف می شوند ولی شمار هر دو جزء مثنی است. مانند pasu  vīra : «دام» و «انسان» که هر دو حالت نهادی دارند و شمار مثنی. 

ب- مرکب وابسته

در این واژگان دو جزء ترکیب شونده از نظر نحوی به هم وابسته هستند.

مرکب وابسته دارای انواع مختلف است: 

1-      ترکیبی از دو اسم مانند vīs-paiti «رئیس ده»
2-      ترکیبی از یک صفت و یک اسم مانند hazaŋra-gaoša «هزار گوش»
3-      ترکیب صفت فاعلی مضارع و اسم مانند aurvat-aspa « اسب تندرو دار»
4-      ترکیب صفت مفعولی گذشته و اسم مانند  gaoša-srūta « شنیده شده با گوش»
5-      ترکیب اسم با مادۀ مضارع مانند  ašəm-mərənk «کشندۀ راستی»
6-      ترکیب اسم با ریشه  مانند gao-gan «کشندۀ گاو»
7-      ترکیب قید با صفت مفعولی گذشته مانند arš-uxδa «راست گفته شده»
8-      ترکیب قید با مادۀ مضارع مانند haϑra- vanya «با یک ضربه غلبه کننده»
9-      ترکیب قید با ریشه مانند  ərəžə-jī «کسی که درست زندگی می کند»
10-  ترکیب ضمیر مشترک با اسم مانند xvā-zaēna «خود سلاح، کسی که خود سلاح خود را بدست می آورد»

 
در این قسمت در مورد انواع صفت ها و برخی از قواعد حاکم بر آنها و روش ساختشان در اوستا  صحبت خواهیم نمود.

صفت برتر (تفضیلی) 
صفت برتر که نشاندهنده برتری یک چیز یا کس در یک صفت نسبت به چیزی یا کسی دیگر است به دو روش ساخته می شود.

الف) با افزودن پسوند -tara- به پایان صفت مطلق (ساده) 

صفت مطلق (ساده)                                 صفت تفضیلی(برتر)
Aka-  بد                                             akatara-   بدتر

باید دقت داشت که صفت های مطلق a ستاک (مختوم به a)  در برخی موارد پیش از افزودن این پسوند a را به ō  تبدیل می کنند که این ō می تواند پیش از پسوند در هر واژه به as تبدیل شود.

صفت مطلق (ساده)                                 صفت تفضیلی(برتر)
Baēšazya-   شفابخش                           baēšazyōtara-   شفابخش تر
amavant-   نیرومند                             amavastara-   نیرومندترین

ب) با افزودن پسوند -yah- به پایان صفت مطلق (ساده). در این حالت اگر صفت مطلق (ساده) دارای پسوند باشد پیش از افزودن yah- این پسوند حذف می شود.

 صفت مطلق (ساده)                                صفت تفضیلی(برتر)
Ās-u- تندرو                                         āsyah-   تندروتر


صفت عالی

این صفت نشاندهندۀ برترین بودن یک چیز یا کس در یک صفت نسبت به همه چیزها یا کس های دیگر است. این صفت ها نیز به دو روش ساخته می شوند که با قواعد تفصیلی هماهنگ است.

الف) افزودن -təma- به پایان صفت مطلق (ساده)

صفت مطلق (ساده)                                 صفت عالی(برترین)
Hubaoidi-   خوشبو                              hubaoiditəma-   خوشبوترین

باید دقت داشت که صفت های مطلق a ستاک (مختوم به a)  در برخی موارد پیش از افزودن این پسوند a را به ō  تبدیل می کنند که این ō می تواند پیش از پسوند در هر واژه به as تبدیل شود.

صفت مطلق (ساده)                                 صفت عالی(برترین)
Baēšazya-   شفابخش                           baēšazyōtəma-   شفابخش ترین
amavant-   نیرومند                             amavastəma-   نیرومند ترین

ب) با افزودن پسوند -išta- به پایان صفت مطلق (ساده). در این حالت اگر صفت مطلق (ساده) دارای پسوند باشد پیش از افزودن išta- این پسوند حذف می شود.

صفت مطلق (ساده)                                 صفت عالی(برترین)
Ās-u- تندرو                                         āsišta-   تندروترین

مونث سازی صفت ها

الف) صفت های مختوم (پایان یافته) به a : این صفت ها که نشان دهنده حالت مذکر و خنثی هستند در صورت مونث خود a را به ā  یا ī  تبدیل می کنند.

صورت مذکر و خنثی                               صورت مونث
Sūra- نیرومند                                      sūrā-  نیرومند

ب) صفت های مختوم (پایان یافته) به صامت (همخوان) یا مصوت  u: این صفت ها برای مونث شدن بویژه در مورد صفت های مختوم به -ant-  معمولاً تبدیل به صورت ضعیف می شوند (یعنی n از این پسوند حذف شده) سپس اگر پایان آنها u باشد بجای آن ī  اضافه می کنیم و در غیر این صورت ī را به پایان صفت مطلق اضافه می کنیم (اگر پیش از ī پایانی حرف t بیاید برای خوانش راحت تر یک مصوت i پیش از t می افزاییم.)

صورت مذکر و خنثی                      صورت ضعیف                     صورت مونث
Vaŋhu                                                                           vaŋuhī خوب
bərəzant-                                bərəzat                          bərəzaitī- بلند
      

صفت فاعلی گذشته

صفت فاعلی گذشته از ریشۀ لازم و اغلب ضعیف ریشه همراه با پسوند-ta- ساخته می شود. 
Stā-ta- ایستاده

صفت فاعلی و مفعولی آینده

از ریشه با پسوندهای -ya-,-tva-,-ϑwa-,-ata- ساخته می شود.
Vair-ya-  برگزیدنی
Varš-tva- انجام شدنی
Yaz-ata- ستودنی

صفت فاعلی مضارع گذرا

الف)از ماده مضارع a دار با -nt- برای مذکر و -nti- برای مونث ساخته می شود. (برای یادآوری انواع ماده ها و روش ساخت آنها به درس سیزده و چهارده مراجعه نمایید)
Bara-nt- برنده
Bara-nti- برنده

ب) از ماده مضارع بدون a با -at- و -ant- برای مذکر و -atī- و-antī- برای مونث ساخته می شود.
Mrv-at- گوینده

ج) از ماده ماضی با پسوند -at-, -ant- برای مذکر و ī-antī,-atبرای مونث ساخته می شود.

صفت فاعلی مضارع ناگذر

الف)از ماده مضارع a دار و بی a با -ana-,-āna-,-mna- برای مذکر و -mnā-و -anā-و -ānā برای مونث ساخته می شود.
barə-mna- برنده

ب) از ماده ماضی با پسوند -ana-,-āna,-mna- برای مذکرو -mnā-,-anā,-ānā- برای مونث ساخته می شود.

صفت فاعلی نقلی ناگذرا

از ماده نقلی با پسوند -ana-,-āna- ساخته می شود.
Ha-han-ana آن که به دست آورده است.

صفت فاعلی نقلی گذرا

از ماده نقلی با پسوند -vah- ساخته می شود.
Ha-han-vah- آن که به دست آورده است.

صفت فاعلی آینده گذرا

از ماده آینده با پسوند -nt-ساخته می شود.
Sao-šy-a-nt-  آن که نجات خواهد داد

صفت فاعلی آینده ناگذر

از ماده آینده با پسوند -mna-ساخته می شود.
harəšyamna- پالاینده

 
در این قسمت گروههای صرفی مختوم به ar ، tar را بررسی می­کنیم. اسامی مختوم به tar اساساً مذکر می­باشند ولی ستاکهای مختوم به ar می­توانند مونث و خنثی نیز باشند. 

حالت                            tar, ar               

مفرد  و مذکر

نهادی                       tā                                             
رایی                       tārəm
بایی                       ϑra
برایی                      ϑe-ϑre
ازی                       ϑrat
وابستگی                    ϑrō
دری                       tari-airi
ندایی                       tarə

مثنی و مذکر

نهادی.رایی.ندایی               tā̌ra
بایی.برایی.ازی                ərəbya
وابستگی                      arā̊-ϑrā̊

جمع و مذکر

نهادی                             tārō
رایی                              tārō
بایی                               
برایی                             ərəbyō
ازی                               ərəbyō
وابستگی                         ϑra̜m
دری
ندایی

مفرد و خنثی                     ar                      

نهادی                             arə(بقیه صرفهای این گروه نیز به یک شکلند ولی به ندرت مانند صرفهای گروههای دیگرند)      
رایی                              arə                   
برایی                             arə
وابستگی                         arə̄

مثنی و خنثی

نهادی.رایی.ندایی               arə

جمع و خنثی

رایی                              ārə̄

● گاه اسم و صفتی که با عنوان ستاکهای با r اصلی خوانده می­شوند یعنی r جزئی از خود واژه است و نه پایانه افزوده شده وجود دارند که در برخی موارد با صرفهای بالا متفاوتند. مانند hvarə (خورشید) صرف شده در در حالت مفرد نهادی و رایی که اسم خنثی است و sarō (انجمن، یگانگی)  در حالت جمع رایی.

حال به مثالهای زیر توجه نمایید.
dātārəm (دادار، آفریدگار)   رایی مفرد مذکر
Zāmātara (داماد)  نهادی. رایی. ندایی مثنی مذکر
vadarə (سلاح) نهادی. رایی مفرد  خنثی

یاری نامه ها 

Jackson. W (1384). دستور زبان و گزیده متون اوستایی. اساطیر: تهران
جکسن. ویلیامز (1376)، دستور زبان اوستایی. ترجمه رقیه بهزادی. فرزین: تهران.

 
 
 
آموزش دستور زبان اوستایی برگرفته از تارنمای برساد