کنکاشی بر زندگی و اندیشه زرتشت
تازهترین کتاب موبد دکتر کورش نیکنام، «کنکاشی بر زندگی و اندیشه زرتشت» نام دارد که در آن به گونهای دستهبندیشده و با نقل قول مستقیم،نوشتههای حدود 200 تن از پژوهشگران قدیم و جدید ایرانی و خارجی را دربارهزرتشت و آموزههایش به همراه دیدگاههای خود آورده است.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـدرباره زندگی و اندیشهزرتشت، آثاری متعدد به زبان فارسی نگاشتهاند اما کتاب «کنکاشی بر زندگی واندیشه زرتشت» شیوهای نو و مستقیم را در مراجعه به آرای گوناگون و ارائهآنها به خواننده پیش گرفته است.
«کنکاشی بر زندگی و اندیشه زرتشت» پژوهش و نگارش موبد دکتر کورش نیکنامدارای یک «سرآغاز» است که سخن مؤلف را در بر میگیرد. از آن پس بخشهایکتاب اغاز میشوند که ترکیبی خاص خود دارند. شیوه نویسنده بر این مبنا شکلگرفته است که در هر مدخل با یک پیشگفتار با عنوان «اشاره» به کمک مخاطبمیآید تا با توجهی ویژه و با روشی نو و مستقیم به موضوع بپردازد. آن گاهنقل قولهایی مستقیم از اندیشمندان گوناگون در کتابهایشان میآورد که بدنهاصلی بخش و زیربخش را تشکیل میدهند. در پایان برخی بخشها و زیربخشهانیز دیدگاههای خود را در قالب عنوان «برداشت» میآورد.
عناوین بخشهای اصلی این کتاب عبارتاند از: «گزیده و چکیده پیشگفتارها»، «زرتشت»، «اوستا»، «گاتها»، «اندیشه زرتشت» و «سرگذشت دین زرتشت پس ازپیامبر».
«سرآغاز» کتاب
کتاب با «سرآغاز»ی اینچنین آغاز میشود: «انسان در زندگی تکراری خودناخواسته و گاهی ناآگاه در زمان حال به سر میبرد. او اندکی نگران و پریشاناز نیک و بدِ سرنوشت آینده خویش است؛ بنابراین تلاش میکند تا برای داشتنزندگی بهتر، برنامهریزی خردمندانه داشته باشد. گاهی نیز به روزگار گذشتهنیاکان خویش، با تمام فرازو فرودهایی که پشت سر گذاشته میاندیشد و بیگمانبایستی از رویدادهایی که در روزگاران گذشتهاش تجربه شده، درس بهزیستیبگیرد. برای بسیاری از رویدادهای سرنوشتساز در تاریخ گذشته، بر خودبالیده، افتخار میکند، و بر آن است تا راه سازنده و بهتری را برگزیند. وگاهی نیز با افسردگی درس عبرت میآموزد و چنانچه دانا و خردمند باشد،تجربهی تلخ زندگی گذشتگان را از آن پس تکرار نخواهد کرد.» (ص 11(
نویسنده سپس با اشاره به تاریخ زندگی هر اجتماع و ارتباط آن با تاریخاندیشه و جایگاه آن و نیز مفاهیم نهفته در بخشی از فلسفه و حکمت که ابزاریبرای شناخت بهتر و درک از جهان و هستی به دست انسان میدهد، یادآور میشودکه ابزار فلسفه، افق نگاه انسان را در رویدادها روشن میکند و در گذارتاریخی خود و در فرآیند بستر خویش به سیر تکامل اندیشه و باورهای گذشتگانمیانجامد.
وی میافزاید که تاریخ جوامع انسانی را میتوان بر مبنای فلسفه زندگی،مورد پژوهش تاریخی در شیوه زندگی و چیستایی گذشتگان قرار داد. آن گاه نتیجهمیگیرد، اگر بپذیریم تاریخ به زندگی گذشتگان میپردازد و فلسفه نیزابزاری برای شناخت جهان و زندگی انسان است، بنابراین با نگرش به این نکاتمیتوان یادآور شد که تاریخ همواره به بینشها، اندیشهها و فلسفه آننیازمند است و زندگی مردم بدون شناخت فلسفه، جایگاهی کمارزش دارد.
نویسنده یادآور میشود که چون سرگذشت زندگی هر ملت، بیانگر هویت مردم آنسرزمین در روزگاران گذشته است، از این رو بررسی زندگی، اندیشه و بینشبزرگان و اندیشمندان اثرگذار هر دوران، بر نحوه نگرش و زندگی انسان امروزاثر خواهد نهاد و به هدفمندی، استواری و ثمربخشی در آینده خواهد انجامید.
او در این میان این نکته را روشن میسازد که گرچه در گذر تاریخ ایران،فرهیختگانی بسیار، نقشی سازنده و مؤثر در زندگی مردم زمان خود داشتهانداما تنها چند اندیشمند برجسته دارای این شایستگی بودهاند که با فلسفهخویش، بینش و رفتار جهانیان را دگرگونی سازند. وی زرتشت پیامآور، کوروشهخامنشی و فردوسی توسی را از این دسته برمیشمارد و اشاره میکند که اینانهر یک به شیوههایی گوناگون، در فلسفه، تمدن و فرهنگ ایران نقش داشتهاند.
کوروش نیکنام در این کتاب یادآور است که: زرتشت در اندیشه و فلسفه خویش،بنیانگذار نگرش یکتاپرستانه در جهان است و آفریننده را خدایی دانا و توانامعرفی میکند که سراسر، خرد و سرچشمه آفرینش است.
او میگوید که چون روزگاری دراز از زمان زندگی زرتشت گذشته است، بنابراینبیش از هر اندیشمند و پیامبری در شکلهای متفاوت به نام و خاندان، زادروز،زمان زندگی، فلسفه و بینش زرتشت اشاره شده است. او این تفاوت بیان را معلولتاریخ پرفرازونشیب سرزمین ایران در تاختوتازها، آتش کشیدنها و … میداند و بخشی را نیز منتج از غرضورزی و حسادت تاریخی و سیاسی جهانگردان وتاریخنگاران برمیشمارد.
نویسنده میگوید: برخی حکومتهای پس از زرتشت و رهبران دینی نیز در آنروزگاران تأثیرهایی بر جایگاه اصلی اندیشه و فلسفه راستین زرتشت داشتهاند. آنان ادبیات اوستایی و نوشتههای برجایمانده از دانش و اخلاق ایرانیانروزگاران کهنتر را وارد دین و اندیشهی زرتشتی کردهاند و گاه به خرافهنیز آمیختهاند به گونهای که جداسازی حقیقت اصلی و آن چه به آن افزوده شدهاست، امروزه کاری دشوار به نظر میرسد.
نویسنده کوشیده است در این پژوهش، پس از سه هزار و هفتصد و پنجاه سال ازتاریخ یکتاپرستی ایرانیان که با اندیشه زرتشت آغاز شده است، به سراغمحققان، تاریخنگاران و اندیشمندانی برود که تاکنون در فرهنگ ایران باستان وفلسفه زرتشت پژوهش کردهاند. وی گزارش آنها را مادهای اولیه برای بهتر وسادهتر کردن فهم گفتهها و نوشتهها برای پژوهشگر تازهوارد جهت بررسی،مقایسه و انتخاب میداند. او در این راه سرودهای از زرتشت را که دارایپیام «آزادی گزینش پس از شنیدن گفتهها» است،
سرمشق خود برای تدوین اینکتاب قرار داده است:
«بهترین گفتهها را به گوش بشنوید
با اندیشه روشن به آن بنگرید
سپس هر مرد و زن از شما
راه نیک و بد را
با اختیار برگزیند
پیش از فرارسیدن روز واپسین
همه به پا خیزید
و در گسترش آیین راستی بکوشید.
گاتها، سروده 30، بند 2»
(ص 14(
از این رو نویسنده، نگارش خود را بر نقل موضوعهای پژوهششده از سویاندیشمندان و پژوهشگران دورههای متفاوت تاریخی بنا نهاده است و این امکانرا به خواننده میدهد که از حاصل پژوهش دیگران بهره گیرد و خود به حقیقت وکنه راستین دین عاری و پالایششده زرتشت دست یابد.
گزیده و چکیده پیشگفتارها
نخستین فصل، «گزیده و چکیده پیشگفتارها» عنوان گرفته است که گزیده و چکیدهمقدمه مهمترین کتابهای مرتبط با دین زرتشت از 1310 تا 1390 خورشیدی راشامل میشود. پیش از آن، نوشتهای با عنوان «اشاره» و پس از آن «پیشگفتار»یبه قلم مؤلف آمده است.
نویسنده در این بخش، مطالعه گزیده پیشگفتارهای بسیاری از کتابهای ارزشمند وآگاهیبخش را که قادر به جذب مخاطب بودهاند، به طور یکجا امکانپذیر کردهاست. وی با استناد به کتابهای برخی پژوهشگران و اندیشمندان ایرانی وخارجی به کمک خواننده میآید تا از مدخل چکیده پیشگفتارهایشان ورودی بهپیشگفتار اصلی کتاب داشته باشند؛ پیشگفتارهای پژوهشگران و اندیشمندانینظیر: ابراهیم پورداوود، در « خرده اوستا» و «یشتها: جلد دوم»؛ محمدجوادمشکور، در «دینکرد»؛ پرویز رجبی، در «هزارههای گمشده»؛ هانری ماسه، در «فردوسی و حماسه ملی»؛ مری بویس، در «تاریخ کیش زرتشت»؛ گئو ویدن گرن، در «دینهای ایران»؛ آر. سی. زنر، در «طلوع و غروب زردشتیگری»؛ مراد اورنگ، در «همبستگی در اوستا»؛ و برخی موبدان زرتشتی مانند: موبد اردشیر آذرگشسب، در «مقام زن در ایران باستان»؛ موبد فیروز آذرگشسب، در «گاتها یا سرودهایآسمانی زرتشت»؛ موبد دکتر اردشیر خورشیدیان، در «جهانبینی اشوزرتشت (پیامآور ایرانی)»؛ موبد رستم شهزادی، در «زرتشتیان یکتاپرست هستند»؛ موبددکتر جهانگیر اشیدری، در «دین و آموزشهای اشوزرتشت»؛ کوروش نیکنام، در «آیین اختیار، گفتاری پیرامون فرهنگ و فلسفه زرتشت» و … .
او از طریق برخی دیگر از تاریخنگاران و افرادی که تأثیری ماندگار در تاریخداشتهاند و با آوردن جملات قصار از آنان، نگاهی کلی به ایران، اخلاق وآداب ایرانی و دانش ایرانیان دارد؛ مشاهیری مانند: هرودت، دینون، استرابو،گزنفون، امیان، نیکولاس، فیثاغورث، پلوتارک، کریستنسن، جوزفس، مهاتماگاندی، سقراط، ابنخلدون و … .
وی ادامه میدهد که کنکاشی بر زندگی، بینش و فلسفه زرتشت، گامی کوتاه ولیراهگشا برای رهروان راه دراز و پرثمر حقیقتجویی خواهد بود.
از آنجا كه واژه «كنكاش» ــ به خلاف استعمال نادرست آن ــ به معنی «مشورت» و «رایزنی» است، نویسنده خاطرنشان میسازد که در این کنکاش بزرگ، از نتیجهپژوهش، چکیده سخن و یافتههای پژوهشگران و گزارشهای تاریخی و باورهایسنتی دوستداران و پیروان دین زرتشتی بهره میجوید و باور آنها را به شکلیکه با یکدیگر گفتوگو میکنند، در کنار هم یا روبهروی هم قرار میدهد وبا این شیوه به رایزنی (کنکاش) میپردازد. (ص 86(
نگاهی به بخشها
بخش «زرتشت» در این كتاب شامل فصلها یا زیربخشهایی با عنوانهای «زرتشتكیست؟»، «زندگی زرتشت»، «زرتشت از نگاه اندیشمندان»، «نام زرتشت»، «زادگاهزرتشت» و «زمان زندگی زرتشت» است.
نویسنده در حد مختصر به موضوع «زرتشت کیست؟» در این فصل «اشاره» دارد. دربخشی از نوشته او میخوانیم که تفسیر و برداشت گوناگون از گفتار، اندیشه وفلسفه زرتشت یکی از چالشهای فکری در گذر زمان بوده است. خاندان او،زادگاهش، زمان زاده شدنش، اندیشه و حتی نام وی را چند گونه بیان کردهاند ونوعی سردرگمی برای پژوهندگان پدید آوردهاند.
اما نویسنده نتیجه میگیرد که از بندهایی از سرودههای زرتشت چنینبرمیآید که او از گروه اشراف و روحانی نبوده و ادبیات اوستایی و پهلوینشان میدهد که زرتشت به تیرههای متوسط آریایی که زندگی چادرنشینی و ایلیداشتهاند، تعلق دارد و با استناد به همان سرودهها، کاوی، کرپنها واوسیجها را دشمنان اندیشه زردشت میداند.
او به موضوع «زندگی زرتشت» این گونه میپردازد که وی در دوران جهل و خرافه،ساحری و باورهای نادرست اجتماعی رشد کرد و از چیستیهای زندگی درس گرفت تاآن که سالها بعد از جانب خدا به پیامبری برگزیده شد تا با ابزار اندیشه،گفتار و کردار نیک و با نگاهی پکتاپرستانه، به راهنمایی انسان آن دورانبپردازد.
سپس نویسنده به کمک برخی صاحبقلمانی مانند: ابوالقاسم فردوسی، موبدجهانگیر اشیدری، علیاکبر جعفری، بهرام فرهوشی و … که در باره زندگیزرتشت اشاراتی دارند به برداشتی اینچنین دست مییابد که مبهمات وداستانهای تخیلی درباره زرتشت با اندیشه وی که ضد خرافه و پندارهاینادرست است از آغاز در تقابل قرار دارد.
آن گاه در فصل بعد ــ «زرتشت از نگاه اندیشمندان» ــ گزیده دیدگاه برخیپژوهشگران را به ترتیب حروف الفبا ذکر میکند؛ پژوهشگرانی مانند: آدلر،آذینیفر، اسلامی ندوشن، اشتینز، اینسلر و … .
نام «زرتشت»، «زادگاه زرتشت» و «زمان زندگی زرتشت» نیز بخشهایی دیگر ازاین اثر نیکناماند که با شواهدی از نوشتههای دیگران همراه شدهاند.
بخش «اوستا» شامل زیربخشهایی چون: «اوستا چه کتابی است؟»، «پژوهش در اوستا»، «گردآوری اوستا» و «اوستا و زرتشت» میشود.
نیکنام در زیربخش «اوستا چه کتابی است؟» ضمن رد باور عمومی که اوستا کتابیمقدس از عالم غیب است، میگوید که این کتاب به شکلی که امروزه «اوستا»نامیده شده، در پنج بخش از گذشتهها به یادگار مانده است که «یسنا»،«یشتها»، «ویسپرد»، «وندیداد» و «خرده اوستا» نام دارد. آن گاه به توصیفهر یک میپردازد و متذکر میشود که از زمان شکلگیری زبان پهلوی در ایران،نوشتههای فراوانی وارد متون دین زرتشتی شد که برخی از آنها با پیام راستینزرتشت هماهنگی ندارند و به باورهای زروانی، مانوی و وندیدادی منتسباند. سپس به ذکر برخی از آنها چون اردایویرافنامه، دینکرد، دادستان دینیک،بندهشن، مینوخرد، زرتشتنامه و … می پردازد. نویسنده در اینجا ضمنیادآوری جایگاه نوشتهها به نام اوستا در فرهنگ و ادبیات دینی از زبانمورخانی چون طبری، ثعالبی، مسعودی، بلعمی، ابوریحان بیرونی، کومون،محمدجواد مشکور، رستم شهزادی و … مطالبی کوتاه آورده است.
در زیربخش «پژوهش در اوستا»، بخشی مربوط به پیشینه، سرآغاز و سرانجام کارپژوهش در ادبیات اوستا را از زبان پژوهندگانی چون دکتر آبتین ساسانفر،توماس هاید (Thomas hyde)، آنکتیل دوپرون (Anquetill duperron)و … میخوانیم.
سپس در زیربخش «اوستا و زرتشت» نقلهایی از پژوهشگران متعدد میآورد و درآنها از همخویش بودن زبان کتاب زرتشت با زبان سانسکریت که کتاب ریگ وداو سایر نوشتههای مذهبی هند در حدود 1200 سال پیش از میلاد مسیح با آننوشته شده بودند ــ میگوید و نتیجه میگیرد که چگونه بعد از یک و نیم قرنپژوهش، اهمیت و ارزش «اوستا» توسط پژوهندگان شناخته شد.
بخش «گاتها» در این کتاب زیربخشهای «گاتها کدام است» و «جایگاه زرتشت در گاتها» را شامل میشود:
نویسنده در زیربخش «گاتها کدام است» میگوید كه گاتها، از کهنترینبخشهای اوستاست، یادگار زرتشت پیامبر است، پنج بخش دارد و چون نگینی درمیان هفتادو دو هات یسنا جای داده شده است. آن گاه گاتهای پنجگانه را اینگونه برمیشمارد: اهنود، اشتود، سپنتمند، وهوخشتر و وهیشتوایشت.
سپس از گفتوگوهای اندیشمندان و پژوهشگرانی چون: اسلامی ندوشن، اورنگ،بیآزار شیرازی، رستم پارکی، پورداوود، پروفسور رمیه، زنر، موبد شیرزادی و … بهره میگیرد و از اهمیت گاتها در ادبیات دینی و فرهنگی ایران یادمیکند.
در زیربخش «جایگاه زرتشت در گاتها»، نویسنده، از زبان زرتشت، بندهایی ازگاتها انتخاب کرده است. و با ذکر نمونههایی از آن به ارزش و جایگاه زرتشتمیپردازد.
بخش «اندیشه زرتشت» دارای بیشترین زیربخش اصلی و فرعی در این کتاب است واین زیربخشها را شامل میشود: «فلسفه و اندیشه زرتشت»، «اهورامزدا،پروردگار، خداوند»، «جایگاه اهورامزدا»، «نقش خدا در هستی»، «وابستگی انسانبا پروردگار»، «دین، کیش، وجدان آگاه»، «دو گوهر همزاد و متضاد، زایندهنیکی و بدی»، …، «اشا، راستی، هنجار درست» و … .
مؤلف در زیربخش «فلسفه و اندیشه زرتشت»، به گزینههای بنیادی فلسفی و دینیدر بینش و اندیشه زرتشت میپردازد. او مبنا را بر سرودههای زرتشت میگذاردو با استناد به نوشتههای پژوهشگران و دانشمندان، مخاطب را به کنکاش دراین حوزه دعوت میکند.
زیربخش «اهورامزدا، پروردگار، خداوند» دارای زیربخشهایی فرعی است. نیکنامدر زیربخش فرعی «جایگاه اهورامزدا»، این موضع را میگیرد که خداوند هستیمورد ستایش بسیاری از انسانها در روزگار بوده و همچنان خداپرستی ویکتاپرستی از اندیشههای فراگیر و چشمگیر جهان است. همچنین به باور بسیاریاز ادیان، خداوند، یکتا دانسته و نامیده شده است و رقیبی ندارد ولی در هرقوم و ملت، نام خداوند و رابطه او با انسان متفاوت است. او سپس نتیجهمیگیرد که به باور برخی، خداوند در آسمان جای دارد و در آنجا در جستوجویاویند و در جایی دیگر او را در زمین و در جهان مادی دنبال میکنند و از اوحاجت میخواهند. گروهی نیز برای خدایان خود تندیسهایی میسازند که به سانانساناند و در معابدی که برای این مجسمهها ساختهاند آنها را ستایشمیکنند و از آنها حاجت میطلبند. سپس نویسنده از نیایش سنتی زرتشتیان بهگویش اوستایی مدد میجوید که در آن به جایگاه خداوند در فلسفه زرتشتمیپردازند؛ خدایی که در گاتها و سرودههای زرتشت به صورت «مزدا»، «اهورا»و گاهی «اهورامزدا» بیان شده است.
نویسنده در زیربخشهای «نقش خدا در هستی» و «وابستگی انسان به پروردگار» ازبرگردانهای سرودههای زرتشت توسط اندیشمندان کمک میگیرد و با آوردنسرودههایی از آن به نقش خداوند در هستی و رابطهاش با انسان میپردازد.
ادامه این زیربخشها مجموعه باورهای زرتشتی را در قالب عناوینی متعدد پوششمیدهد. هر زیربخش با یك «اشاره» از سوی نویسنده آغاز میشود و با یك«برداشت» كلی از مجموعه آرای پژوهندگان پایان میپذیرد.
بخش «سرگذشت دین زرتشت پس از پیامبر»، زیربخشهای «دین زرتشت در دوره ماد»،«دین زرتشت در دوره هخامنشی»، «دین زرتشت در دوره اشکانی»، «دین زرتشت دردوره ساسانی» و «دین زرتشت پس از ساسانیان» را در خود جای داده است. نویسنده روند رو به گسترش دین زرتشت پس از درگذشت زرتشت را در دورههایتاریخی مختلف و تداوم آن توسط مغان در ایران، برمیشمارد. آن گاه ادامهحیات دین زرتشت و تأثیر حکومتها بر این دین در دورههای تاریخی ــ نظیرمادها، هخامنشی، اشکانی، ساسانی و پس از ساسانی ــ را بازگو میکند. چگونگیزندگی زرتشتیان در دورانهای پس از ساسانی در ایران از زبان پژوهندگان،پایانگر این بخش از کتاب است.
به انگیزه چاپ این اثر گفتوگویی با کوروش نیکنام داشتهایم دربارهدشواریهای نگارش زندگینامه و شناخت تاریخی زرتشت، دستیابی به باورها وسنتهای اصیل زرتشتی از میان متون و منشأ برخی آیینها و مراسم زرتشتیان کهدر ادامه میخوانید:
؟ ـ شما در کتاب تازه خود گفتهاید که چون روزگاری دراز از زمانزندگی زرتشت گذشته است، بنابراین بیش از هر اندیشمند و پیامبری در شکلهایمتفاوت به نام و خاندان، زادروز، زمان زندگی، فلسفه و بینش زرتشت اشاره شدهاست. اما از سوی دیگر به عنوان نمونه میبینیم که زرتشتیان برای تولد،پیامبری و درگذشت زرتشت، روزهای خاصی را در نظر میگیرند و برای آنها آداب ومراسمی دارند. آیا این تاریخها ــ مثلاً زادروز زرتشت ــ واقعی هستند واسناد تاریخی آنها را تأیید میكنند؟
= ـ خیر. ما طبق سنت معتقدیم که زرتشت 1768 سال پیش از میلاد در روز 6فروردین متولد شد و در سن بیستسالگی مدت 10 سال به طبیعت رفت و در كوهسهند به تفكر و مراقبه پرداخت. در این مدت با بازنگری خود توانست قوانینحاكم بر طبیعت را درك کند و در سن 30 سالگی در سالگرد همان روزیكه متولد شد، به پیغمبری رسید.
؟- سنت بر چه اساسی این تاریخ را انتخاب كرده است؟ برای دیگر باورهای زرتشتیان درباره زادگاه زرتشت چطور؟
= ـ باور سنتی ما بر اساس روایتهایی است كه از زبان پهلوی باقی مانده است. زمان و مکان زندگی زرتشت از نكتههای پرابهام برای پژوهشگران است. بسیاریاز آنان در این گزینهها پژوهش داشته و هر یك با دلیل و سندی نام و زمان وزادگاه زرتشت را به شكلهای گوناگون بیان كردهاند. «گاتها» ــ سرودهای زرتشت ــ نام این پیامآور را «زرهتوشتره» و زادگاه او را «رگه» (به باوربرخی پژوهشگران: شهر «ری») گزارش دادهاند. «سر هنری راولینسون» ــدیپلمات و شرقشناس بریتانیایی و نخستین كسی كه خط میخی را با كتیبههایبیستون خواند ــ نظر دیگری دارد و معتقد است زادگاه زرتشت جایی است درآذربایجان به نام «تخت سلیمان».
؟ ـ نوشتهاید که برخی حکومتهای پس از زرتشت و رهبران دینی درروزگاران کهن تأثیرهایی بر درک جایگاه اصلی اندیشه و فلسفه راستین زرتشتداشتهاند. آنان ادبیات اوستایی و نوشتههای برجایمانده از دانش و اخلاقایرانیان روزگاران کهنتر را وارد دین و اندیشه زرتشتی کرده و گاه بهخرافه نیز آمیختهاند به گونهای که جداسازی حقیقت اصلی و آن چه به آنافزوده شده است، امروزه کاری دشوار به نظر میرسد. به نظر شما اوستا تا چهحد میتواند این مشکل را حل کند؟
= ـ هنگامی كه صحبت از «اوستا» میشود باور مردم چنین است كه اوستا ــ مانندسایر کتابهای مقدس ادیان ــ پیامی است كه از عالم غیب به زرتشتیان رسیده وپس از ثبت، در كتابهای مقدس آمده است؛ در حالی كه چنین نیست. آن چه ازدیر باز تاكنون در دانشهای گوناگون، باورهای سنتی و فلسفه زندگی نیاكانآریایی بر جا مانده و به زبان اوستایی سروده شده و اكنون پارهای از آن برجا مانده و به زبان پارسی برگردان شده است، «اوستا» نامیده میشود. اوستادر پنج بخش از گذشتهها به یادگار مانده است كه در میان آنها تنها «گاتها» متعلق به زرتشت است. در «یسنا» كه یكی از پنج بخش اوستا به شمار میرود، 72 «هات» وجود دارد كه تنها 17 «هات» آن مربوط به زرتشت و سرودههای اوست.
؟ ـ از گاتها یا سرودههای زرتشت نیز نمیتوان به زمانی كه در آن زندگی میكرده است، پیبرد؟
= ـ خیر. سرودههای زرتشت نیز به زمانی دقیق برای زندگی او اشاره ندارند. درمورد زمان زندگی زرتشت به كنكاش نشستیم و آن را از دیدگاه پژوهشگران مختلفبررسی كردیم. ابوریحان بیرونی در این باره میگوید كه من به استنادگزارشهای پهلوی كه پس از اسلام به نگارش آمده فكر میكنم كه پیامبریزرتشت مربوط به 258 سال قبل از حمله اسكندر ــ یعنی 558 سال قبل از میلادمسیح ــ بوده است. مسعودی نیز این را قبول دارد. «هرتسفلد» ــ باستانشناس وایرانشناس آلمانی ــ در این باره میگوید كه زرتشت همعصر داریوش بوده ودر حدود 500 قبل از میلاد زندگی میكرده است. ابراهیم پورداوود با این نظرمخالف است و معتقد به همزمانی زرتشت با داریوش نیست. در نهایت «ذبیحالهبهروز» 40 سال پیش تاریخی ارائه كرد كه بر آن اساس و بر اساس گاهشماریكه انجام میشود، تا پایان سال 1393 خورشیدی، 3754 سال از یكتاپرستیایرانیان میگذرد.
؟ – اوستا در چه زمانی گردآوری و به صورت کتاب تنظیم شد؟ تا چه اندازه اطلاعاتی موثق درباره زندگی زرتشت در آن میتوان یافت؟
= ـ «آبه فرانسوا» كشیش و خاورشناس فرانسوی، در مقالهای به استناد نوشتههای نویسندگان سریانی مسیحی كوشیده است ثابت كند كه متن مقدس اوستا تا اواسط قرن هفتممیلادی سینه به سینه حفظ میشده است و زرتشتیان تا سالهای آخر ساسانیكتابهای مذهبی نوشتهشدهای نداشتهاند. در اواخر زمان ساسانی چون موبدانزرتشتی بیم آن داشتند كه روایتها و آیینهای كهن در معرض تباهی وفراموشی قرار گیرند، به نگارش اوستای ساسانی پرداختند. به این ترتیب اوستایساسانی كه به طور سینه به سینه حفظ میشد، در حدود سال 634 میلادی بهالفبای جدیدی كه «دیندبیره» نام داشته و در همان زمان برای نوشتن اوستااختراع شده بود، نقل شده است. از طرف دیگر «بیلی» خاورشناس انگلیسی دركتابی كه درباره مسائل زرتشتی در كتب قرن نهم نوشته، معتقد است كه اوستایساسانی در اواسط قرن ششم میلادی گردآوری شده و اختراع الفبای دیندبیره درهمان زمان صورت گرفته است. این قول كه اوستا سینه به سینه حفظ میشده و دردسترس كمتر كسی بوده، نظر مورخان اسلامی نیز هست.
؟- با آن چه گذشت، آیینهای مربوط به تاریخ تولد، روز پیامبری و روز درگذشت زرتشت،برای زرتشتیانبر اساس امورقراردادی است. این قراردادها چگونه تعیین شدهاند؟ برای نمونه چرا ماه فروردین برای تولدزرتشت و اجرای مراسم دینی انتخاب شده است؟ متون در این باره چه نقشیدارند؟
= ـ برای زرتشتیان فروردین ماه فروهرها محسوب میشود. در اوستا «فرَوَهر» یا «فرَوَشی» یكی از نیروهای معنوی درون انسان است كه در آغاز تولد بهاراده خداوند در وجود او به ودیعه گذاشته شده است. این نیرو با كنترل رفتارانسان، زمینه را برای پیشرفت معنوی او فراهم میكند. فروهر پس از مرگانسان بار دیگر به عالم بالا باز میگردد. این نیروی مینوی را میتوانفروغ ایزدی یا روح هستی نیز گفت. واژه «فروردین» از همین واژه گرفته شدهاست. این ماه منسوب به فروهرهای درگذشتگان است. طبق این باور فروهرها ازده روز پیش از نوروز برای دیدار بستگان خود به زمین میآیند و پس از سركشی واقامت، دوباره به جایگاه خود باز میگردند. به همین دلیل زرتشتیان در ماه «فرَوَهرها» ــ یعنی فروردین ــ به استقبال نوروز و سال نو میروند. درپنج روز آخر سال، آیینی ویژه به نام «گهنبار پنجه» دارند. هر روز «گهنبارپنجه» كه به «پنجی» نیز معروف است نام جداگانهای دارد كه بخشهای جداگانه «گاتها» (سرودههای زرتشت) را یادآوری میكنند. طبق این آیین، زرتشتیانخانهتكانی میكنند، دل خود را از كینه و ستم پاك میسازند، آتشمیافروزند، كندر و چوب صندل بر آن میگذارند، عود روشن میكنند و باپراكندن بوی خوش در پیرامون زیستگاه خود به استقبال روح در گذشتگان میروندتا با خشنود كردن آنها گذشتگان نیز برای آنها دعا کنند و خیر وبركت بیاورند.
از طرف دیگر بر اساس متنهای تاریخی در این ماه 72 رویداد خجسته رخ دادهاست كه چند روزی با یكدیگر فاصله دارند. جمع شدن آنها در یك روز به مردمكمك میكند كه آیینهای مربوط به آنها راحتتر انجام شوند و بهتر در خاطربمانند.
؟- چرا ششمین روز از ماه فروردین به عنوان روز تولد زرتشت معین شده است؟
= – در باور زرتشتیان روز ششم هر ماه، روز «خرداد» یا «خورداد» محسوب میشود. بر اساس اعتقاد زرتشتیان، خداوند، گیتی را در شش هنگام یا شش «چَهره» (گاهنبار) آفرید و هر چهره پنج روز طول كشید و در هر چهره یكی از پدیدههایاهورامزدا كه لازمه زندگی است آفریده شد؛ به این گونه كه به ترتیب، آسمان،آب، زمین، گیاهان، جانوران و در پایان چهره ششم ــ كه پنج روز آخر سال استــ انسان آفریده شد و با پیدایش انسان، تكامل در آفرینش به مرحلهای تازهرسید. روز ششم یا روز خرداد از ماه فروردین به معنی كمال است. روزی كهشایسته است انسان تولد خود را نیز جشن بگیرد. به دلیل تمام آن چه گفته شد،این تاریخ برای روز تولد «اشو رزتشت» و پیغمبری این پیامآور آریایی بهترینزمانی بود كه میتوانست انتخاب شود.
درباره نویسنده کتاب
موبد دكتر كوروش نیكنام، نویسنده و پژوهشگر ایران باستان متولد سال 1333خورشیدی در یزد است. وی دكترای خود را در رشته «فلسفه زرتشت» در سال 1380از دانشگاه زرتشتیان در هندوستان دریافت كرد. او در هفتمین دوره مجلس شورایاسلامی نماینده جامعه زرتشتیان ایران بود. «از نوروز تا نوروز»، «آیینها ومراسم سنتی زرتشتیان ایران»، «آیین اختیار»، «گفتاری پیرامون فرهنگ وفلسفه زرتشت» و «برداشتی از سرودههای زرتشت» ازجمله آثار و تألیفهای ویهستند كه تاكنون چاپ و منتشر شدهاند.
نیکنام جز تسلط بر زبانهای فرانسه و انگلیسی، به زبان و خط اوستایی نیزآشنایی دارد. «آداب و رسوم سنتی زرتشتیان ـ ایرانیان: یادگار دیرین» ازآثار در دست چاپ اوست كه بهزودی منتشر خواهد شد.
کتاب «کنکاشی بر زندگی و اندیشه زرتشت» در 492 صفحه از سوی انتشارات بهجتدر سال 1393 با شمارگان 2000 و بهای 30000 تومان روانه بازار شده است.
سرچشمه: خبرگزاری کتاب ایران – ایبنا
http://www.ibna.ir