دانستن چند نکته برای نماز زرتشتی، شایسته است

دانستن چند نکته برای نماز زرتشتی، شایسته است :

همچنین ببینید : نماز در دین زرتشتی

*نماز با بدن پاک و روان آرام در مکانی پاک،ایستاده و با دست های بر افراشته رو به یک روشنایی (خورشید،ماه،آتش،چراغ،یا هر نور دیگر) خوانده میشود .
*
در روز سفارش است در جایی که خورشید هست رو به خورشید خوانده شود اما پس از غروب رو به هر روشنایی دیگر تفاوتی ندارد.
پیش از آغاز نماز و نو کردن کشتی، انجام پادیاب که شامل شستن سه باره روی و دست و پاها به همراه خواندن «کم نا مزدا» می باشد بایسته است و پادیاب خود بخشی از نماز به شمار می آید و صرف پاکی تن و یا گرفتن دوش مانع انجام پادیاب نمی شود.
متن و اندازه ی نماز بنا به آیین و سّنت نماز معمولی و در خور و شایسته هر فرد زرتشت ا ست که دستکم شامل سه نیایش است ، نخست سروش واژ و سپس اوستای کشتی افزون و در پایان برساد خوانده میشود .
پس از سروش واژ و اوستای کشتی افزون میتوان نیایش تندرستی یا هر نیایش دیگر (به خصوص اوستای گاه مربوطه) را خواند و در پایان برساد را سرود، اما همین سه نیایش (سروش واژ، اوستای کشتی افزون و برساد) که به اوستاهای بایسته نامور می باشند، میزان کافی یک نماز کامل است .
بسته به این که در چه گاه و زمانی نماز خوانده شود چند بند از آن که به ستایش ایزد مینوی همان گاه و نیز نماینده ی گیتایی آن است متفاوت خواهد بود که در اغاز مشخص شده و در پایان متن بند ویژه ی هر گاه آورده شده است .
گاه ها بدین گونه است :
1.
گاه هاون=گاه بامداد =از برآمدن مهر تا نیمروز
2.
گاه رپیتون=نیمروز=از نیمروز تا پسین (از نیمروز تا حدود 3 پسین)
3-
گاه اوزیرن=پسین=از پسین تا خوابش آفتاب
4-
گاه ائیوی سروترم =شامگاه=از خوابش آفتاب تا نیمه شب
5
گاه اوشهین =سحر گاه =از نیمه شب تا برآمدن مهر 
یادآوری-1،سال به دو بخش تابستان بزرگ (آغاز فروردین تا پایان مهر) و زمستان کوچک بخش بندی میشود و در زمستان گاه رپیتون نداریم و زمان این گاه به هاون داده میشود.
یادآوری 2-آغاز روز نو با گاه هاون است و مانند تقویم خیامی از ساعت دوازده نیمشب ، روز نوآغاز نمیشود (یعنی اوشهین آخرین گاه هر روز است)
یادآوری 3-در هنگام نماز بانوان سر پوشیده و آقایان کلاه به سر دارند(هر دو به اندازه ای که از ریخت مو روی نسک اوستا یا زمین در هنگام نیایش جلوگیری شود و برابر با حجاب نیست)
یادآوری 4- به صورت عَملی در بین نماز یک بار کشتی باز شده و دو باره بسته میشود که در بند های خاص این عمل انجام میگیرد. 
یادآوری 5- برای دسترسی به متن نماز و نیایش های زرتشتی به کتاب خرده اوستا گردآوری روانشاد رشید شهمردان مراجعه کنید. 

 

 

 (آ غاز نماز)1

1 .سروش واژ
(دستها بر افراشته رو به یک روشنایی)
خْشْنَئوتْرَ . اَهورَهِ .ِ مَزداو 

اَشِمْ وُهو وَهیشِتم اَستی

اُوشتا اَستی اُوشتا اَهمائی

هییَت اَشائی وَهیشتا ئی اَشِم(3بار)

فْرَوَرانِه . مَزْدَ یَسنو . زَرَتوشْـتْریش . ویدَئِوُ . اَهورَ – تْـکَئِشوُ.

((………………………………………………))
(بجای نقطه چین تنها سرودهای مربوط به گاه خود را که در پیوست سروش واژ آمده میخوانیم)
********
پارسی:
:به خشنودی اهورا مزدا،راستی بهترین نیکی است(وهم مایه ی) نیک بختی(سعادت) است،نیک بختی( سعادت) از برای کسی است که راست و خواستار بهترین راستی است
بر میگزینم دین مزدیسنی را که آورده ی زرتشت،و مخالف دیوپرستی ،و کیش اهورایی است


************************************


Khshnaothra ahurahe mazdå

ashem vohû vahishtem astî
ushtâ astî ushtâ ahmâi
hyat ashâi vahishtâi ashem (3 times(.

fravarâne mazdayasnô zarathushtrish vîdaêvô ahura-tkaêshô.

Hawan Gah (sunrise to midday( :
hâvanêe ashaone ashahe rathwe ýasnâica vahmâica xshnaothrâica frasastayaêca
sâvanghêe vîsyâica ashaone ashahe rathwe ýasnâica vahmâica xshnaothrâicâ frasastayaêca.

Rapithwin Gah (midday to mid-afternoon( :
rapithwinâi ashaone ashahe rathwe ýasnâica vahmâica xshnaothrâica frasastayaêca,
frâdat-fshave zañtumâica ashaone ashahe rathwe ýasnâica vahmâica xshnaothrâicâ frasastayaêca.

Uzerin Gah (mid-afternoon to sunset( :
uzayeirinâi ashaone ashahe rathwe ýasnâica vahmâica xshnaothrâica frasastayaêca,
frâdat-vîrâi dâh’yumâica ashaone ashahe rathwe ýasnâica vahmâica xshnaothrâicâ frasastayaêca.

Aiwisruthrem Gah (sunset to midnight( :
aiwisrûthrimâi aibigayâi ashaone ashahe rathwe ýasnâica vahmâica xshnaothrâica frasastayaêca,
frâdat-vîspãm-hujyâitêe zarathushtrôtemâica ashaone ashahe rathwe ýasnâica vahmâica xshnaothrâicâ frasastayaêca.

Ushahin Gah (midnight to dawn( :
ushahinâi ashaone ashahe rathwe ýasnâica vahmâica xshnaothrâica frasastayaêca,
berejyâi nmânyâica ashaone ashahe rathwe ýasnâica vahmâica xshnaothrâicâ frasastayaêca

 

 

نماز 2
سْرَه اُشَهِه. اَشْیِ هِه .تَخْمَهِه .تَنو مانتْرَهِه .دَرْشی دْرَاُشْ. اَهوئیْرِیه ِهه.

خْشنَه اُتْره– یَسنائیچَه . وَهمائیچه . خْشْنَئوُ ترائیچَه . فْرَسَس تَه یَه اِچه..

* یَتا . اَهو . وَئیرْیوُ .زَاُتا. فْرامِه. مروتِه …

اَتا. رَتوشْ.اَشات.چیت.هَچَه. فْرا .اَشَوَه.ویذْواو.مْرَه اُتو. …..َ

اَهونِم. وئیریم .تَنوم پائی تی(3بار)-

* یَتا . اَهو . وَئیرْیوُ .اَتا . رَتوش . اَشات چیت . هَچا-

وَنْگْهِ-اوش . دَزدا . مَنَنگْهوُ .

شْیَئوُ تَنَنام . اَنْگْهِ-اوش . مَزدائی-

خْـشَتْـرِمچا . اَهورائی . آ

ییم . دریگوُ بیوُ . دَدَت . واستارِم …

***********
پارسی:*برگردان:به سروش ،اشوی تهمتن روئین تن درفشدار و اهورایی ،یزشن و نیایش و درود و ستایش باد.
یتا اهو وئیریو ،را که زوت=(فرنشین موبدان) به من فرا گوید ،همانگونه رد از روی اشویی(برگزیده شده است)جواب دهد مرد پاکدین دانا-اهونور پاسبان تن است 

همانگونه که رهبر دنیوی را (تنها از روی راستی اش) برمی گزینیم، به همانگونه رهبر دینی را از برای راستی اش (می پسندیم)
اندیشه نیک (بر همه) ارزانی باد، تا کارهای زندگانی از روی خرد و به نام مزدا سامان یابد.کسی براستی نیرومند است که نیاز ستمدیدگان را برآورده سازد.


***********************************

sraoshahe ashyehe taxmahe tanumãthrahe darshi draosh âhûiryehe xshnaothra ýasnâica vahmâica xshnaothrâica frasastayaêca.

ýathâ ahû vairyô, zaotâ frâ mê mrûtê
athâ ratush ashâtcît haca, frâ ashava vîdhvå mraotû.

ahunem vairîm tanûm pâiti, ahunem vairîm tanûm pâiti, ahunem vairîm tanûm pâiti.

ýathâ ahû vairyô
athâ ratush ashâtcît hacâ
vanghêush dazdâ mananghô
shyaothananãm anghêush mazdâi
xshathremcâ ahurâi â
ýim drigubyô dadat vâstârem!

 

نماز 3
* کِم . نا . مَزدا . مَوَایتِه . پایوم . دَداو .
هْیَت . مادْرِگْواو . دیدَرِ شَتا . اَاِ . نَنْگْهِ…. 
اَن یِم . تْوَهمات.آتْرَسچا. مَنَنْگ هَسچا . 
یَیاوُ . شْیَئوُتَنائیش . اَشِم . تْرَاُشتا . اَهورا … 
تام . موُئی . دانْستْ وام . دَئِنَیائی . فْراوَاُچا …
(اوستای پاک، یسنا 46 بند 7)

*کِه . وِرِتْرِم . جا . تْوا . پوُئی . سِنْگْها… 
یوُئی.هِنْتی.چیترا.موُئی.دام.اَهوم بیش.رَتوم.چیژدی…
اَت . هوُئی . وُهو . سْرَئوشُ . جَنْتو . مَنَنْگها . مَزدا –
. اَهمائی . یَهمائی . وَشی . کَهمائی چیت… 
(اوستای پاک، یسنا 44 بند 16)

* پاتَ. نُو .تبی شِیَنْ تَت . پَئی ری .مَزداوس چَه .آرْمَئی تیشْچَه. سْپِنْ تَسچه …
نَسِه .دَاِِوی. دْروخْش-
نَسه .دَاِوُه .چیژرِه –
نسه. دَاِ وُه .فْْْرَه کَرش تِه –
نسه. دَاِ وُه. فْْرَه دائی تی-…
اَپه. دْرْوخش. نَسِه –
اَپه. دْرْوخش .دْوارَه-
اَپه. دْرْوخش .وی نَسِه –
اَپا خِذْرِِه. اَپَه نسْ یِهِه . ما. مِه رِن .چَئی نیش. گََئِه تاو. اَستْ و ئی تیشْ .اَشَهِه…
(اوستای پاک، وندیداد، فرگرد 8، بند 21) 

نِه مَ.سچا یا .آرمئی تیش. ایژا چا(3بار)

************
پارسی:
*برگردان:هنگامی که دروغکار به آزار من کمر می بندد،
چه چیزی بهتر از روشنایی و گوهرِ خرد من را نگاهبان می باشد؟
از پرتو اندیشه روشن و بهمنشی است ای اهورا
که کار و کردارها هماهنگ با اشا و راستی می گردد.
بینش مرا از این دانش روشن گردان.

چه کسانی در پیروی از آموزش های تو (زرتشت) کامیابند؟
آن کسانی را که راهنمایان خردمند و درمانگر هستی هستند، به ما بنما تا ارج نهیم
بی گمان خرد، آن کسانی را خواستار است
که با منش نیک خویش نگاهبان جانها (سروش) باشند

ما را از بدخواه نگه دار ای مزدا و ای سپنتا آرمئیتی 
نیست شو ای دیو دروغ
نیست شو ای دیو نژاد 
نیست شو ای فراکرده ی دیو 
نیست شو ای فرا داده ی دیو
ای دروج نیست شو
ای دروج نابود شو 
ای دروج سرنگون شو 
یکسره نابود شو ای دروج 
به سوی شمال نابود شو 
مبادا که تو بمیرانی جهان مادی اشویی را 
نماز به آرمئیتی و غیرت ایمان 


************************************


kêm-nâ mazdâ mavaitê pâyûm dadå hyat mâ dregvå dîdareshatâ aênanghê anyêm thwahmât âthrascâ mananghascâ ýayå shyaothanâish ashem thraoshtâ ahurâ tãm môi dãstvãm daênayâi frâvaocâ,
)
Sacred Avesta, Yasna 46, verse 7( 

kê verethrem-jâ thwâ pôi sêñghâ ýôi heñtî cithrâ môi dãm ahûmbish ratûm cizhdî at hôi vohû seraoshô jañtû mananghâ mazdâ ahmâi ýahmâi vashî kahmâicît. 
)
Sacred Avesta, Yasna 44, verse 16(

pâta-nô tbishyañtat pairi mazdåsca ârmaitishca speñtasca, nase daêvî druxsh nase daêvô-cithre nase daêvô-frakarshte nase daêvô-fradâiti, apa druxsh nase apa druxsh dvâra apa druxsh vînase apâxedhre apa-nasyehe mâ mereñcainîsh gaêthå astvaitîsh ashahe, nemascâ ýâ ârmaitish îzhâcâ.
(
Sacred Avesta, Vendidad, Fargard 8, verse 21

 


نماز بخش 4
(
یتا اهوی نخست دو گره پشت باز میشود.یتا اهوی دوم دو گره جلو باز میشود و انگشت میانی کشتی را باز کرده و بین انگشتان میانه دو دست قرار میگیردبه صورت باز نگه داشته میشود)
یَتا . اَهو . وَئیرْیوُ .اَتا . رَتوش . اَشات چیت . هَچا
وَنْگْهِ-اوش . دَزدا . مَنَنگْهوُ .
شْیَئوُ تَنَنام . اَنْگْهِ-اوش . مَزدائی
خْـشَتْـرِمچا . اَهورائی . آ
ییم . دریگوُ بیوُ . دَدَت . واستارِم …(دو بار)

*برگردان:همانگونه که رهبر دنیوی را (تنها از روی راستی اش) برمی گزینیم، به همانگونه رهبر دینی را از برای راستی اش (می پسندیم)
اندیشه نیک (بر همه) ارزانی باد، تا کارهای زندگانی از روی خرد و به نام مزدا سامان یابد.کسی براستی نیرومند است که نیاز ستمدیدگان را برآورده سازد.

یَس نِمْچَه. وَهْمِم چَه. اَ اُ جَسچَه. زَوَرِه چه.آفرینامی
سْرَه اُشَهِه. اَشْیِهِه .تَخْمَهِه .تَنو مانتْرَهِه .دَرْشی دْرَاُشْ. اَهوئیْرِیه ِهه….

*برگردان :یزشن و نیایش و زور و آفرین میگوییم به سروش اشوی تهمتن که رویین تن درفشدار اهورایی است

اشم وهو(یک بار)
اَهمائی . رَئِشچَه . خْوَرِه نَسْچَه .-
اَهمائی . تَنْوهُ . دْرْوَ تاتِم .-
اَهمائی . تَنْوُه . وَزْدْ وَرِه . –
اَهمائی . تَنْوُه . وِرِتْرِمْ 
اَهمائی . ایشتیم . پُئوروش . خاتْرام . 
اَهمائی . آسْنام چیتْ . فْرَه زَه این تیم
اَهمائی . دَرِغام . دَرِغُو . جیتیم .- 
اَهمائی . وَهیشْتِم . اَهوم . اَشَه اُنام . رَئوُچَنْگْهِم . ویسْپُو خاتْرِم.-

*برگردان (آنکه اهورامزدا را پرستش می کند)
برای او باد شکوه و فر 
برای او باد درستی تن 
برای او باد پایداری تن 
برای او باد پیروزی تن 
خواستش پر از خرسندی باد
فرزندانش فرزانه باد
زندگانیش دراز باد
هستی اش بهترین و از آن راستکاران،
روشن و پر از خرسندی باد

اشم وهو(یک بار)
هَزَنگْرِم. بَئِشَه زنام. بَئه وَرِه. بَئِشَه زنام (سه بار)

*برگردان :هزار بار تندرستی باد،ده هزار بار تندرستی باد.

اشم وهو … ( یکبار خواندن)


********************************


ýathâ ahû vairyô
athâ ratush ashâtcît hacâ
vanghêush dazdâ mananghô
shyaothananãm anghêush mazdâi
xshathremcâ ahurâi â
ýim drigubyô dadat vâstârem!! 

ýathâ ahû vairyô
athâ ratush ashâtcît hacâ
vanghêush dazdâ mananghô
shyaothananãm anghêush mazdâi
xshathremcâ ahurâi â
ýim drigubyô dadat vâstârem!! 

ýasnemca vahmemca aojasca zavareca âfrînâmi sraoshahe ashyehe taxmahe tanumãthrahe darshi draosh âhûiryehe. 

ashem vohû vahishtem astî
ushtâ astî ushtâ ahmâi
hyat ashâi vahishtâi ashem. 

ahmâi raêshca hvarenasca ahmâi tanvô drvatâtem ahmâi tanvô vazdvare ahmâi tanvô verethrem ahmâi îshtîm pourush-hvâthrãm ahmâi âsnãmcit frazañtîm ahmâi darekhãm darekhô-jîtîm ahmâi vahishtem ahûm ashaonãm raocanghem vîspô-hvâthrem, atha jamyât ýatha âfrînâmi.

hazangrem baêshazanãm baêvare baêshazanãm
hazangrem baêshazanãm baêvare baêshazanãm
hazangrem baêshazanãm baêvare baêshazanãm

ashem vohû vahishtem astî
ushtâ astî ushtâ ahmâi
hyat ashâi vahishtâi ashem

 

 

نماز بخش 5 (پایان سروش واژ)

جَسَه.مِ .اَوَنْگهِه مَزدَه (سه بار)

*برگردان:بیاری من آی ای مزدا

اَمَ هِه .هوتاشْتَهِه.هورَه اُ ذَهِه .ورِتْرَغْنهِه . اَهورَه ذاتَهِه .وَ نَه این تْیاوْسچَه. اوپَره تاتو .
تْواشَهه .خَذاتَهِه . زْرْوانَهه. اَکَرَه نهِه. زْرْوانَهه. دَرِغو خَذاتَهه.

*برگردان: به اَمَ ،نیک پیکر،نیک رسته ،ورهرام اهورا داده درود باد
.
به وَننت زبر دست درود باد 
به سپهر ابدی درود باد
به زمانه ی بیکران و به زمانه ی جاویدان درود باد

اشم وهو ( 1 بار)
زَدِن ِ.نَسُش. زِدارِ. دیو دْرُج پاکی تن اَشوییِ روانِ خویش (سه بار)

برگردان:نسوش را زدودن،و پاک کردن دیو دروج ،موجب پاکی تن و اشویی روان میگردد

اشم وهو (یک بار)….


*****************************

jasa-mê avanghe mazda.
jasa-mê avanghe mazda.
jasa-mê avanghe mazda.
amahe hutâshtahe huraodhahe verethrakhnahe ahuradhâtahe vanaiñtyåsca uparatâtô, râmanasca hvâstrahe vayaosh uparô-kairyehe taradhâtô anyâish dâmãn. aêtat tê vayô ýat tê asti speñtô-mainyaom. thwâshahe hvadhâtahe zrvânahe akaranahe zrvânahe darekhô-hvadhâtahe.
ashem vohû vahishtem astî
ushtâ astî ushtâ ahmâi
hyat ashâi vahishtâi ashem

 

نماز بخش ششم
اوستای کشتی افزون:

خشنه اتره اهوره مزداو 

هومَتَ، هوخت، هْوَرشتَ (یَزمَئیده)

مَنشنی و گوشنی و کنُشنی تنی و روانی و گیتی و مینو .

اَ ژِ شْ همه گونه وَناهی اَواخش و پشیمان و پِــِـ پَتِت هُم

اژ هر جَستَه و گفتَه و کردَه و مَنیدَه و پَرمودَه .

اَ ژِ شْ همه گونه وَناهی اَواخش و پشیمان و پِــ پَتِت هُم

شکستَه اهریمن باد (سه بار)

(دست راست به سمت چپ بدن امده و روی دست چپ سه بار زده میشود(شبیه زدن))
(دستها در کنار ه ی ِچپ بدن باقی بماند)

*برگردان :اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک را می ستایم.
با اندیشه و گفتار و کردار ،با تن و روان ،و در گیتی ومینو ،از هر گونه گناهی که از من سر زده پشیمانم و باز میگردم.
از هر گونه گناهی که مرتکب شده ام ،گفته ام،کرده ام،اندیشیده ام،شنیده امفو یا دستور ان را داده ام،از همه ی گناهان پشیمانم و باز میگردم 
شکسته باد دروغ و بداندیشی

 

بخش هفتم از نماز :
-شکستَه و زَده باد گناه مَینوی دُروند .
اَوا هَما دیوان و دْرُجان و جادویان گَــَجسته تکِ تارِ دوزخ نِگونَه و نِگونسارِ مرگ بَن …
( در مرگ بَن ،یک بار دیگر دست راست روی دست چپ زده میشود و در سمت چپ باقی میماند )
هیچ کارشان به کامَه نبوت..
(بعد ازهیچ کارشان به کرفه نبوت…. دوباره دستها بر افراشته میشود )
هر کار کرفه ی اَشویی که بوت- بِکامه ی اورمزد خدا اَمِشاسْپنتانِ پیروزگر…
هست و بودش به کامه باد دین پاک اورمزد …..
( در مس و وه و پیروزگر….در اینجا کشتی در میان دست چپ قرار گرفته و اویزان میشود و با انگشت های کوچک هر دست اندازه شده و اماده برای بستن میشود)
مَس و وَه و پیروزگر باد دادار اورمزد رایُوند ِخروه مند هـَـروِسپ آگاه …

*برگردان:شکسته و نابود شود گناه مینوی دروند ،با همه ی دیوان و دروغ گویان و جادوان گجستک ،در تک تار دوزخ تاریک نگون بخت و نگون سار باشند
هیچ کاری برای ارزوی انها نباشد 
هر کار و کرفه که میشود بنا به خواست اورمزد افریننده و امشاسپنتان پیروزمند باشد
هستی و وجود دین پاک اورمزد آرزو مندانه باد 
بزرگ و نیک و پیروز باد دادار اورمزد بخشنده و با فر و از همه چیز اگاه

 

بخش هشتم از نماز ادامه ی “کشتی افزون” : 
(در اینجا کشتی اماده ی بسته شدن است-در “خشنه اوتره “کشتی بر لبان گزاشته میشود –”اهوره مزدا “بر روی چشمان و در”تروئی دیتی” روی پیشانی –در “انگره مئین یه اوش” به سمت پایین امده و نگه داشته میشود)
خشنه اتره اهوره مزداو-
تَرُو ئی دی تی. انْگرَهه. مَئین یه اُوش. هَئی تْیاوَرشتامْ . هْیَتْ. وَسنا .فْرَه شوتِمِم .سِتَه اُمی. اشِم –
(در خشنه اوتره ..اشم وهو دور اول کشتی به دور کمر بسته میشود)
خشنه اتره اهوره مزداو 

اَشِمْ وُهو وَهیشِتم اَستی

اُوشتا اَستی اُوشتا اَهمائی

هییَت اَشائی وَهیشتا ئی اَشِم (یک بار)
(در یتا اهو اول گره نخست جلو زده میشود و در یتا اهوی دوم گره دوم جلو زده میشود و هر دو بار در واژه ی “شیه اوتنم” است که گره انداخته و محکم میشود)

* یَتا . اَهو . وَئیرْیوُ .اَتا . رَتوش . اَشات چیت . هَچا-

وَنْگْهِ-اوش . دَزدا . مَنَنگْهوُ .

شْیَئوُ تَنَنام . اَنْگْهِ-اوش . مَزدائی-

خْـشَتْـرِمچا . اَهورائی . آ

ییم . دریگوُ بیوُ . دَدَت . واستارِم …
(2بار)
(در اشم وهو دو گره پشت زده میشود در دو وازه ی “استی”گره ها انداخته و محکم میشود و سپس دستها بر افراشته میشود)
اَشِمْ وُهو وَهیشِتم اَستی

اُوشتا اَستی اُوشتا اَهمائی

هییَت اَشائی وَهیشتا ئی اَشِم (1بار)
(یاداوری در هر دوگره های جلو و پشت – گره نخست را دست راست میزند از بالا به پایین و گره دوم را دست چپ میزند از بالا به پایین)

*برگردان :به خشنودی اهورا مزدا
خوار نمودن انگره مینو برابر اراده ی نیکو کاران از بهترین کارهاست 
میستاییم اشم وهو را


بخش نهم ،نیایش زیبای مزدیسنو اهمی ،

مَزْدَیَسْنو . اَهمی .
مَزدَیَسنو . زَرَتوشْتریش . فْرَوَرانهِ . آستوتَسًچا . فْرَوَرِتَسْچا
آستویِه . هومَتِم . مَنوُ .
آستویه . هوخْتِم . وَچوُ .
آستویه . هْوَرْشْتِم . شْیَئوُتَنِم .
آستویه . دَئِنام . وَنْگوهیم . مازْدَیَسنیم
فْرَسپایَئوُ . خِذْرام . نیذاسْنِئی . تیشِم . خَئِت وَدَتام . اَشَئوُنیم
یاهایی . تینامْچا . بوشْ یِه ئین . تینامْچا .
مَزیشْتاچا.وَهیشْتاچا.سًرَئِشتاچا.یا.آهوئیریش.زَرَتوشْتْریش
اهورائی . مَزدائی . ویسْپا . وُهو . چینَهمی
اَئِشا . اَستی . دَئِنَیاو . مازدَیَسنوُئیش . آستو ایتیش

جَسَ . مِ . اَوَنْگْهِه . مَزدا … (سه بار)

*برگردان:مزدا پرستم
برمی گزینم که مزدا پرست زرتشتی باشم با ستایش ها و باورها
اندیشه نیک را می ستایم 
گفتار نیک را می ستایم
کردار نیک را می ستایم.
دین بهی مزداپرستی را می ستایم
که آزادی و آزادگی می بخشد ،
جنگ افزار را کنار می نهد،
و انسان را با خویشتن و سامان جهان زنده یگانه می سازد.
که (برای من) از دین هایی که هستند و خواهند بود
برترین و بهترین و زیباترین است
که اهورایی است و زرتشتی
اهورامزدا، خدای دانا را بنیان همه نیکی ها می دانم
این است ستایش دین مزداپرستی
بیا به یاری من ای مزدا.


********************************

 


mazdayasnô ahmî mazdayasnô zarathushtrish fravarânê âstûtascâ fravaretascâ, âstuyê humatem manô âstuyê hûxtem vacô âstuyê hvarshtem shyaothanem. âstuyê daênãm [vanguhîm] mâzdayasnîm fraspâyaoxedhrãm nidhâsnaithishem hvaêtvadathãm ashaonîm ýâ hâitinãmcâ bûshyeiñtinãmcâ mazishtâcâ vahishtâcâ sraêshtâcâ ýâ âhûirish zarathushtrish, ahurâi mazdâi vîspâ vohû cinahmî. aêshâ astî daênayå mâzdayasnôish âstûitish

ashem vohû vahishtem astî
ushtâ astî ushtâ ahmâi
hyat ashâi vahishtâi ashem