روشهای بهداشتی و درمانی درايران باستان

روشهای بهداشتی و درمانی درایران باستان




آریائی های قدیم بهداشت و پیش گیری از بیماری ها را بوسیله روشهای خاص خود در صدر وظائف خویش می شناختند و می كوشیدند كه با آیین مخصوص كفن و دفن مردگان خویش از گسترش بیماریها كه به وسیله اجساد و انسانها و جانوران به موجودات زندة دیگر انتقال می یابند و تندرستی آنان را درمعرض خطر قرار می دهد جلوگیری كنند. (فیتتز : پزشكی در اوستا، صفحه 40-38)

برای عملی كردن این روش آریائیها در دستگاه حكومتی و میان اقوام وخویشان مقررات و فرمان های پزشكی و بهداشتی داشتند. مثلا” یكی از مهم ترین این فرمانها، دور كردن جسدهای انسانها و حیوانات از خانه و محیط زیست، شهر و قصبه و اجتماعات ومناطق كشاورزی و محیط پرورش جانوران بود.

با توجه به قوانین پزشكی و بهزیستی، انسان های سخت بیمار كه نیاز به معالجه داشتند، می بایست هر چه زودتر از انسان های سالم دور شوند و به بیمارستانها و یا مراكز دیگر درمانی انتقال داده شوند.

ظروف مخصوصی كه برای اینگونه بیماران در نظر گرفته می شد، نمی بایست مورد استفاده دیگران قرار گیرد، این روش و فرمان مخصوصا”برای آن قبیل زنانی كه دوران قاعدگی را می گذرانیدند و نیز در مورد زخمی ها در میان هخامنشیان و پیش از آنها و نیز بعدها به اجرا در می آمد و موجب جدایی كامل بیماران از انسانهای سالم می شد. (براندنبورگ: پزشكان روحانی ، صفحه 26-25)

برای كسب آگاهیهای پزشكی و تحصیل دانش و فنون مختلفة پزشكی، دانشجویان میبایست در محضر متخصصین پزشكی، دانش پزشكی آموخته و دوره های نسبتا” طولانی پزشكی كه در آنزمان با دانش های دیگر نیز توأم بوده است، بانجام رسانند.

به استناد نوشته های به جای ماندة اوستایی پنج دسته از پزشكان در زمان های پیش در ایران باستان شناخته شده اند كه از نظر وظیفه و كیفتی كار ئ تخصص كاملا” از هم تمیز داده شده اند.

1- اشو پزشك (اوستایی Aso-baesaza) یا پزشیك كه به كمك قانون مقدس اشا بیمارانش را درمان می كند. این پزشك كسی است كه روش درمان پزشكی او به كمك اشا (پاكی) و در چهار چوب اشا بوده و چیزی جز نظافت و دقت در نگهداری جسم و روان وتوجه به مواد غذایی و نظام بهداشتی را به بیماران خویش تجویز نکرده و فرمان نمی داد و جز انجام این فرمانها از بیمار انتظار نداشت (یشت 3 بند 6).


به استناد اوستا و همانگونه كه از مفهوم لغوی آن مستفاد می شود، اشو پزشك كسی است كه با توجه به ضوابط و قوانین متخذه از واژه مقدس ‹‹اشا›› یعنی راستی و پاكی بیماران را درمان میكند. این پزشك را می توان با توجه به توانایی و تخصص به پزشك بیماریهای عمومی امروز كه برای درمان اكثر بیماریهای عادی مسئول است تشبیه کرد. (یشت 3 بند 6).

2- داد پزشك (
Dato-baesaza) یا پزشكی كه به كمك قانون درمان می كند كسی است كه روش درمانی او به كمك ‹‹داتا›› (قانون – داد – حق) و كاربرد روشهای مخصوصی بوده و وظایف درمانی ویژه ای را به بیماران خود فرمان میدهد. در زمره این روشها و قوانینی ‹‹برشنوم›› (Baresnum) را می توان ذكر كرد. به كمك این روش 9 روز و نه 9 شب بیماران را از انسانهای دیگر دور نگه میداشتند و جدا از دیگران غذایش را به او می دادند به خاطر اینكه از سرایت و انتقال بیماری او به دیگران جلوگیری شود. پیروی و كاربرد این روش به ویژه در مورد بیماریهای مسری قابل توجه وعمل بودند.
به كمك اینگونه روشهای درمانی به بیمار آرامش بخشیده می شده و نیز محیط زندگی و اطرافیان او را از گزند بیماری به دور نگهداشته می شدند. این روش هنوز نیز در میان زرتشتیان معمول است و بطور كامل و با دقت و مراقبت فوق العاده به مورد اجرا گذاشته میشود.

روش درمانی برشنوم مخصوصا” درمورد بیمارانی انجام می گرفته است كه به یك بیماری واگیردار مبتلا بوده اند. بر اساس این روش كه پس از معاینات پزشكی وتشخیص نوع بیماری و آنكه بیمار نیاز به برشنوم دارد می توانسته است در موارد ضروری و فوری درهر وقت و زمانی به مرحله اجرا در آید.
در صورت دیگر و برای زرتشتیان سالم كه فاقد هر گونه بیماری هستند و در نظام پزشكی و با توجه به اصول و ضوابط درمانی نیازی به برشنوم ندارند، بلكه مجبورند كه به روش برشنوم در مورد خویش توجه و طبق آن رفتار كنند، فقط سالیانه یك بار و بیشتر در تابستان و مخصوصا” در مواقع خاصی از این فصل در خانه موبد مخصوصی كه صلاحیت برگزاری مراسم برشنوم را دارد، اجرای مراسم برشنوم انجام میگیرد. جا دارد كه اضافه شود كه برگزاری مراسم برشنوم به اعتقاد من در ایران باستان در محل مخصوص و برگزیده ای بوده و تحت نظر مراجع با صلاحیت دینی و پزشكی صورت می گرفته است و نه به گونة امروزی كه در خانه موبد مخصوص این مراسم برگزار میشود. این موبد متبحر نه تنها در فن خود در مورد انجام مراحل مختلفة برشنوم مهارت وتوانایی خاص دارد، بلكه به امور مهم دینی در مقام یك روحانی تسلط كامل داشته و در این وظیفه حساس خویش یك صاحبنظر و شخص مورد اطمینان مقامات مذهبی و دولتی نیز بوده است و آنگونه كه از نوشته های دینی زرتشتیان به زبانهای اوستایی و پهلوی برمی آید، مخصوصا” مورد توجه شاهنشاهان و پیشوایان طراز اول دینی بوده اند.

اینگونه پزشكان حتی در مورد بیماری درباریان و مقامات دولتی و روحانیون دست به كار مداوا می شدند و به دستورات درمانی آنها توجه خاص می شده است.

این موبد وظیفة تهیه اغذیه و آشامیدنیها را با توجه به اتكاء به ضوابط و فرامین و نسخه های دینی به نحو احسن به عهده دارد و بعلاوه مراقبت به بیماران خویش را بطور مداوم به عهده دارد.

در طی شبانه روز فقط برای مدت زمان كوتاهی می تواند دستیار او كه برای این كار پیش بینی و پرورش و تعلیم داده شده است وبه بهترین وجه برای انجام این كار مهارت وتخصص دارد جایگزین موبد شده و وظایف او را انجام می دهد. این دستیار بعدها پس از گذراندن امتحانات مربوطه و آشنایی كامل به برگزاری مراسم دینی به جای موبد نامبرده می نشیند و انجام وظائف او را به عهده میگیرد.

دورة تحصیل این دستیار كه با كارها و تمرین های عملی زیاد توأم است امروزه هفت سال بطول می انجامد.

آنها كه در این مراسم شركت می كنند باید روزانه سه بار تن خویش را بشویند (دو بار با ادرار گاو و یك بار با آب پاك) و از نظر روانی یا درونی به وسیلة خواندن نمازهای مقدس و درمان بخش از اوستا كه اندیشه و نیروهای درونی آنان را از زشتی به دور نگه میدارد وهر گونه كژ بینی را از آنان می زداید، تطهیر می شوند. شستشوی جسمانی كه شامل شستشوی ظاهری بدن است با كاربرد روشهای مخصوص دینی كه زیر نظر مستقیم موبد است، برای شركت كنندگان بیمار در تمام مدت برگزاری مراسم برشنوم انجام میپذیرد و در مورد افراد بیمار موبد مسئول شخصا” آن را انجام داده و یا آنان را راهنمائی می كند.

و در مورد شركت كنندگان سالم در مراسم برشنوم بدانگونه است كه همینكه شرکت كننده ای چگوگی شستشو و كاربرد لوازم آن و خواندن نماز های مربوط به آن را آموخت میتواند بدون كمك موبد در روزهای بعد بدن خود را شستشو دهد.

پوشاك شركت كنندگان آنگونه كه معمول است در تابستان از جنس پارچه های نخی یا پنبه ای و از یك پیراهن و یك شلوار (زیر شلوار) و یك زیر پیراهن (سدره) است و علاوه بر آن یك پوشش برای سر در نظر گرفته شده كه به صورت یك كلاه نازك مورد استفاده قرار میگیرد و همگی دارای كشتی (كمربند دینی) هستند و آنچه معمول است هر شركت كننده ای یك جفت گیوه سفید دارد زیرا در هنگام نماز و نیایش و ستایش باید از سر تا پا پوشیده باشد. و اگر مراسم برشنوم در فصل زمستان برگزار شود به این لباسها یك پالتو نیز اضافه میشود كه معمولا از پارچه پنبه ای ضخیم و یا از پشم گوسفند سفید یعنی از همان جنس كشتی (كمربند آئینی) است.
پوشاك شركت كنندگان باید مرتب تعویض شود و شستشوی آنها به وسیلة موبد و طبق آئین خاص انجام می گیرد، به شیوه ای كه در میان زرتشتیان معمول است، شركت كنندگان در مراسم برشنوم هر روز لباسهای خود را عوض می كنند و پوشاك تمیز به تن می كنند و در موارد غیر عادی و بیماری شدید وحالت اضطراری طبق اجازه وتشخیص موبد هر زمان می توان تحت درمان به شیوة برشنوم قرار گرفت.

شستشوی درونی كه به روایتی شستشو و طهارت روان نیز نامیده میشود به وسیله آشامیدن نوشابة مقدس دینی كه زرتشتیان آن را نیرنگ دین مینامند و همان نیروی زدایندگی و اثر هوم پیشین را میتواند داشته باشد، انجام میگیرد. (شربت هوم به زبان سانسكریت ‹‹ سوم›› گفته می شود.)
(نیرنگ دین یا نیرنگ دینی به معنای شستشو و مرام بایسته دینی نیز گفته می شود.) شستشوی درونی یا طهارت روان روزانه سه بار انجام می گیرد. این شستشو شامل قرائت قطعات دعا و نیایش و خواندن سرودهای ستایشی و بندهای مختلفه اوستا (یسنا و یشتها و گاهان از پنج گاه یا زمان شبانه روز و نمازهای كوچك مربوط به این مراسم) و آشامیدن نیرنگ دین یا شربت هوم با خواندن یشت هوم است.

آشامیدن نیزنگ یك بار، در بامداد پیش از طلوع آفتاب یا در حین طلوع آن و یكبار پس از نیمروز و بار سوم اندكی پیش از به پایان رسیدن روز و یا در حین غروب افتاب به وسیله موبد معالج انجام میگیرد.

اصولا مقدار شربت هوم كه به بیماران خورانده می شود، آنطور كه روایت است با هم یكی است، زیرا شربت هوم بدان مفهوم كه در جهان پزشكی معمول است و انتظار میرود، خاصیت درمانی و تأثیر درد زایی ندارد و طبیب معالج كه در اینمورد همان موبد پیشوای مذهبی است آن را به عنوان داروی پاك كنندة درون به بیمار می دهد.

غذای روزانه شركت كنندگان در مراسم برشنوم بیشتر از لبنیات وسبزینه های فصل تشكیل شده است. روزانه بطور معمول چهار بار به شركت كنندگان خوراك داده میشود. شیر ماست و پنیر و دیگر محصولات لبنی باید به وسیله زرتشتیان تهیه شده باشد و برای رعایت كامل اصول و دستورات دینی در صورت امكان موبد مسئول شخصا” در تهیه آنها نظارت می كند. شستشو و آماده كردن سبزیجات و نیز تهیه خوراكهای گرم وظیفه موبد و خانوادة اوست. پیش از صرف خوراك بوسیلة موبد و شركت كنندگان این خوراكها با قرائت قطعات اوستائی تقدیس وتطهیر میشوند.

همانگونه كه روش سنتی زرتشتیان است به شركت كنندگان در مراسم برشنو معمولا گوشت حیوانات داده نمیشود. دلائلی كه در این مورد آورده می شود كاملا منطبق با اصول دینی و قانع كننده هستند. چون در واقع این شركت كنندگان تا حدی ناتندرست هستند برای بهبودیابی در مراسم برشنوم شركت می كنند و همانگونه كه پزشكان نیز توصیه می كنند، معده اشخاص بیمار آنقدر فعال نیست كه بتواند خوراكهای گوشتی و چربی دار و دیر هضم را تحمل كند. اینست كه روغنی كه برای تهیه خواركها بكار میرود روغن گیاهی است و معمولا از دانه های خشخاش گرفته می شود و زرتشتیان آن را ‹‹ روغن شیره›› می گویند. این روغن نیز با رعایت اصول بهداشتی و دستورات دقیق دین به وسیلة افراد مخصوصی كه صلاحیت تهیه این روغن را دارند و در مناطق زرتشتی نشین مشخص وتحت مراقبت موبدان و مراكز و انجمن های زرتشتیان هستند تهیه می شوند.

با توجه به ترجمه ‹‹ داتو بئشزا
Dato-baesaza ›› یا كسی كه به كمك و رعایت قوانین دینی درمان می كند با تقبل برخی از وظائف دیگر می توان تصور كرد كه این پزشك، پزشك قانون امروز باشد.
زیرا در زمان های پیش در ایران باستان این پزشك با همراهی دیگر پزشكان در تشخیص علت مرگ در گذشتگان نیز وظیفة حساسی داشته و در صدور جواز دفن در گذشتگان نظر مؤثری داشته است.

نظر به توانایی و هنر درمانی این پزشك كه با موازین دینی هم آهنگ است، می توان این پزشك را پزشكی دانست كه در مراكز درمانی مخصوص با روش رژیم پزشكی انجام وظیفه و درمان میكرده است.

3-كارد پزشك (اوستایی –
Karato-baesaza) یا پزشكی كه به كمك كارد درمان می كند كسی است كه روش درمانی او با كمك آلات و ابزار جراحی كه او برای درمان جسم بیماران به كار می برده، انجام می گرفته است. در زمرة پزشكان، این پزشك به پزشكی معروف است كه هنر درمانی او به وسیله دست او كه باز دهنده اندیشه و دانش پزشكی او بطور عملی است و همانگونه كه اشاره شد به مدد آلات وابزار جراحی انجام میگیرد.
او عضو رنجوری كه در بدن درد می كشد، به كمك جراحی مورد درمان قرار می دهد و از بدن بیمار چرك ومواد زائد و زیان آور را دور می كند. برای انجام عمل جراحی آنطور كه از متن نوشته های اوستایی و پهلوی مستفاد میگردد، جراحان آن زمان داروی بیهوشی به كار نمی بردند و عضو رنجور وعلیلی را كه مورد جراحی قرار می دادند، پیش از عمل و پس از آن با داروها و مواد معمول آن زمان ضد عفونی می كردند.

اكثر جراحی ها فقط در سطح خارجی بدن بوده است و جراحی داخلی بدان
صورت كه تصور میرود، در میان جراحان ایران باستان معمول نبوده است زیرا دانش پزشكی در آنزمان آنقدر پیشرفه و مجهز نبوده است كه جراحی، به خود اجازه و جرأت بدهد كه یك عضو علیل داخلی را مورد عمل جراحی قرار دهد و شكاف های جراحی آنقدر عمیق نبوده است كه جراح از عهده بستن و به اصطلاح پانسمان و جلوگیری از خونریزی آن عضو داخلی برنیاید.
پزشك جراح بدن را می شكافت و به خاطر اینكه به عضو علیل دسترسی پیدا كند (چنانچه این عضو زیر پوستی وبه اصطلاح داخلی باشد) پس از انجام عمل جراحی اعضاء بریده وشكافته شده و پوست بدن بیمار را با مهارت و دقت خاص می بست برای اینكه این اعضاء و همچنین پوست بدن جوش خورده و به هم به پیوندند.

در میان پزشكان گوناگون آن زمان جراحان مشمول گذرانیدن امتحانات سخت در رشته تخصصی خود بوده اند، در صورتی كه پزشكان دیگر مانند پزشك بیماری های روانی، پزشك بیماریهای عمومی و دارو پزشك و غیره آزمایشهای سختی را نمی گذراندند و یا حداقل در نوشته های زرتشتیان از این آزمایشها نامی برده نشده است.

براساس نوشته های اوستایی منجمله و ندیداد آزمایش علمی و عملی داوطلب برای اشتغال به حرفه جراحی كه تخصص او بوده به شرح زیر است: با توجه به مرامنامه و قوانین امتحانی كه در وندیداد درباره جراحان تعیین شده كاندیدای امتحان جراحی می بایست كه سه عمل جراحی بر روی تن سه نفر غیر ایرانی یا غیر آریائی (منظور دیو ستایان اند) با موفقیت به انجام برساند.
اگر این سه عمل جراحی بر روی سه تن دیو پرست بدون موفقیت پایان یافته و آن سه تن بیمار از ادامة زندگی مرحوم می شده اند، كاندیدای امتحان جراحی مردود شناخته شده و اجازه نداشته است برای مزادپرستان بعنوان جراح انجام وظیفه نماید (وندیداد 7 بند 38) اگر كاندیدای حرفه كارد پزشكی این سه عمل جراحی را با موفقیت به پایان میرسانده می توانسته است حرفه كارد پزشكی را به شیوة معمول مملكتی و بدون هیچگونه محدودیتی برای مزدا پرستان ادامه دهد (وندیداد 7 بند 39-40) با توجه به وظائف و هنر پزشكی و درمانی او می توان این پزشك را با جراح امروزی تشبیه و مقایسه کرد ولی نمی توان كارد پزشك ایران باستان را به دلائلی كه در مورد پزشكان دیگر ارائه شد با جراح امروزی برابر دانست. دربارة اجرت پزشكان در ایران باستان در وندیداد به حد كافی سخن رفته است ولی در مورد كارد پزشكان بخصوص گفتگو شده و از آنجائی كه روش پرداخت مزد برای هر گونه حرفه ای و در هر طبقه ای زیر نظر مستقیم مراجع دولتی و یك هیئت متدین و مورد اعتماد دینی بوده است، تعیین میزان اینگونه اجرت ها به صورت استاندارد بوده و این نرخ تعیین شده در سراسر كشور یكسان بوده است. به استناد وندیداد 7 بند 39-40 كارد پزشكان فوق العاده مورد توجه وتشویق بوده اند.

4-ارور پزشك (اوستایی –
Urvaro-baesaza) یا پزشكی كه به كمك عصاره گیاهان و داروها بیماری های بیماران خویش را درمان می كرده است – او كسی است كه روش درمانی اش به كمك شیره گیاهان انجام می شده است.
در زمان های قدیم پس از تشخیص نوع بیماری به وسیلة معاینات گوناگون كه روش مخصوص پزشكان بوده است، این پزشك به عنوان داروی درمان كننده به بیماران خود داروهای گیاهی یا حیوانی تجویز می كرده است. آزمایشها و معاینات او بدانگونه بوده است كه او پس از كشف عضو رنجور و نوع بیماری، بیمار را تحت كنترل مداوم خویش قرار می داده و به گونه ای كه ذكر شد او را درمان می كرده است.

حساسیت و به اصطلاح آلرژی، گونه هایی از بیماریهایی بوده اند كه این پزشك به استناد اوستا بدانها توجه مخصوص می كرده است و بیشتر جنبة روانی و عدم رعایت موازین بهداشتی از جانب بیماران داشته اند. او پس از تجویز داروهای گیاهی و حیوانی ذكر شده عكس العمل های عضو معلول را پس از مصرف دارو مورد مطالعه قرار می داده و به كیفیت داروها و مداوای بیماریها وطبعا” به روشهای درمانی نوینی كه به دانش پزشكی او می افزوده اند، پی می برده است.

شاید بتوان گفت كه در میان مایعات نیایشی و قربانی مقدس در دین زرتشتیان كه در اوستا ‹‹ زاوثرا›› نامیده می شوند كه شربت هوم – انار- ادرار گاو – و شیر و غیره از آن گروه هستند، این پزشك به خاصیت درمان كنندگی آنان ایمان داشته و به بیماران خود می داده است.
ناگفته نماند كه پزشكان دیگر نیز به داروهای او یا بهتر بگوییم به توانایی ودانش پزشكی او نیاز داشته و پیوسته از او مدد می گرفته اند. داروهای مؤثری كه در بالا ذكر شده (وندیداد 7-15 و دنباله) زیر نظر مستقیم او و با توجه به دستورها و ضوابط مذهبی به وسیله افراد متخصص و صلاحیتدار تهیه می شده و برای مصرف در اختیار نیازمندان و پزشكان قرار می گرفته است.
پزشكان رشته های دیگر در هنگام مداوای بیماران خود از مشورت با او غافل نمی شده اند و این همكاری جز لاینفك نظام پزشكی در ایران باستان در میان پزشكان گروه های مختلف بوده است. نظر به توانایی ومنزلت و وجهه ای كه این پزشك در اجتماعات ایران باستان داشته میتوان گفت كه ارور پزشك (گیاه پزشك – دارو پزشك) را با داروسازان و دارو شناسان امروز مقایسه كرد.

ولی نباید فراموش كرد كه با در نظر گرفتن دانش و امكانات دارو سازی آن زمان و مقایسه آنها با متدها و امكانات امروز، یك داروخانه در زمان های پیشین در حد یك ‹‹ عطاری›› در امروز بوده و یك دارو ساز آن زمان در امر مقایسه شبیه به یك ‹‹عطار›› در قرن بیستم بوده است و یا در حدود آن.
در نوشته های اوستایی آگاهیهای لازم دربارة چگونگی تهیه داروها وعصاره گیاهان در ایران باستان به چشم نمیخورد ولی مورخین یونانی و عرب و حتی پزشكی این اقوام حكایت از توانایی وتبحر ایرانیان در تهیه داروهای مختلف و مؤثر كه یونانیان و عربها را به اعجاب واداشته است می كنند.

5- مانتره پزشك (اوستایی –
Maoro- baesaza) یا پزشكی كه به كمك و وردهای مقدس و آسمانی درمان می كرده است. او كسی است كه روش و هنر درمانی اش به وسیلة زمزمة كلمات آسمانی و قطعات اوستایی كه برای نیروهای درونی وسلسله اعصاب و فاكتورهای روانی انسان درمان بخش و فوق العاده مؤثر است، انجام می شده و جز با این روش ، او هنر پزشكی و درمان بخشی خویش را به كار نمی انداخته است. (وندیداد 2-29 و 37 ویشت 5-93).

از جمله بیماران و مراجعین او در درجه اول بیماران روانی – مبتلایان به غش و ضعف اعصاب – دیوانگان – و كسانیكه به سكته های موقتی دچار می شوند، هستند.

این پزشك در مورد بیمارانی كه مبتلا به بیماریهای مختلف روانی بوده اند روشهای درمانی گوناگونی را به كار می برده و شیوه های مختلف درمانی را عملی می كرده است.

عضوی كه این پزشك مخصوصا” بدان توجه می كرده و دانش درمانی خود را بدان معطوف می داشته است ، مغز و دستگاه های عصبی و یا بهتر بگوییم سلسله اعصاب بوده است.

٭ به نقل از مجله هنر و مردم دوره
۱۵ تیر و مرداد ۱۳۵۶

* اردشیر خدادادیان
تهران ـ ۱۵ فروردین ۱۳۸۴ ـ میراث خبر