زن در ایران باستان

زن در ایران باستان
(به خامه استاد ابراهیم پورداوود) :



زن در اوستا :


اینک ببینیم در دین کهنسال ایران زن چگونه یاد شده است.شک نیست که دین هر قومی در امور اجتماعی آن قوم مدخلیت دارد اگر در ایران باستان نیاکان ما زن را پست و خوار یا گرامی و ارجمند میداشتند بنا بتعلیم دینی آنان بوده است در اوستائی که امروزه در دست داریم با اینکه چهار یک (یک چهارم) اوستائی است که نیاکان ما در روزگار ساسانیان در دست داشتند در هیچ یک از فقرات آن به زن اهانت نشده است برخلاف از هر حیث مقام محترمی از برای او قائل شده اند از برای نمونه که در آیین مزدیسنا(مزداپرستی)در میان گروه ایزدان و فرشتگان هفت تن از آنان مقام بسیار ارجمندی دارند که آنان را«امشاسپند»یعنی جاودانی خوانند در سر این گروه هفتگانه سپند مینو که خرد مقدس اهورا مزداست جای دارد و سه تن از آنان که امروزه در فارسی بهمن و اردیبهشت و شهریور گوئیم مذکر دانسته شده اند این سه امشاسپند بحسب ترتیب نماینده منش نیک و تقدس و توانائی آهو را مزدا هستند و سه تن از آنان در اوستا سپنتا ارمئیتی
Spenta armaiti امرتات Ameretat هئوروتات Hauivatat خوانده شده اند و در فارسی سپندارمذ و امرداد و خرداد گوییم هریک از این امشاسپند بحسب ترتیب نمایندهء پارسائی و فروتنی و بردباری،بیمرگی یا جاودانی کمال و رسائی اهورا مزدا میباشند.در جهان خاکی نگهبانی زمین و گیاه و آب با آنان است این سه امشاسپند هر سه مؤنث دانسته شده اند.غالبا در اوستا از سپندارمذ(سپنتا ارمئتی)که گفتیم در جهان مینوی نمایندهء فروتنی و بردباری اهورا مزدا و در جهان خاکی نگهداری زمین سپرده باوست،خود زمین اراده میشود و بسا دختر اهورا مزدا خوانده شده است.پیداست که از این عنوان چه مقام ارجمندی از برای زن و زمین قائل شده اند و خواسته اند بگویند هر آنکه مادر زمین را که بجای دختر خداوندگار است با کشاورزی خرم وآباد دارد مایهء خشنودی پدر آسمانی است. دیگر اینکه در آیین مزدیسنا عقیده دارند که روان آدمی پس از مرگ در بامداد روز چهارم از بستر مرده جدا شده بسوی جهان بالا میشتابد در آنجا دین خود را بپیکر دختر جوان و زیبائی میبیند که او را از پل چینوت(پل صراط)گذرانده بسوی بهشت رهنمون میشود چنانکه روان گناهکار را زن زشتی در جهان دیگر بسوی دوزخ میکشاند در اینجا باید یادآور شویم که واژه دئنا daena که در فارسی دین شده در اوستا مؤنث است. دئنا در اوستا گاهی بمعنی وجدان است و گاهی بمعنی کیش-مجسم شدن دین پس از مرگ چنانکه در«هادخت نسک»آمده یکی از شاهکارهای اوستاست. (نگاه بجلد دوم یشتها ص 171 تفسیر نگارنده)

دیگر اینکه در مزدیسنا به ظهور موعودی در آخر الزمان که او را«سوشیانت»خوانند،عقیده دارند.یاران جاودانی سوشیانت که وی را در برانگیختن مردگان یاوری کنند و جهان مینوی را بیارایند سی تن دانسته شده اند پانزده تن از آنان مردند و پانزده تن دیگر زن.


چنانکه دیده میشود در روز پسین هم در آراستن جهان مینوی و زندگی روحانی از یاوری زنان بی نیاز نیستند.


در کشور خشک و گرم و کوهستانی ایران،آب عنصر بسیار گرانبهائی است.ایزدی که سرچشمهء آبها از اوست و نگهبانی این«آخشیج»سپرده بدوست فرشته ایست مؤنث و آن ناهید است که در اوستا اناهیتا
Anahita نامیده شده است.


در آبان یشت که در ستایش این فرشته زیبا و نیرومند است در فقرات 126-129 مانند یکی از زنان آزاده تعریف شده است اینچنین: ناهید پاک و توانا هماره به پیکر دختر جوان بسیار برومند و خوش اندام جلوه گر است.آزده و بلندبالاست کمربند بمیان بسه و جامهء گرانبها در بر دارد. تاجی ستاره نشان بر سر و کفش زرین بپا دارد،با گوشواره و گردنبند آراسته است.


در فروردین یشت در ردیف گروهی از مردان نامور و پارسا بفروهر شانزده تن از زنان و یازده تن از دوشیزگان درود فرستاده شده است و پس از آن در فقرات 143-145 این یشت آمده:فروهرهای مردان پاک ایران زمین را میسنائیم فروهرهای زنان پاک ایران زمین را میستاییم……


فروهرهای مردان پاک همه روی زمین را میستائیم،فروهرهای زنان پاک همه روی زمین را میستائیم.در گوش یشت فقره 26 و در ارت یشت فقره 46 آمده که پیغمبر ایران، «درواسیا»
Drvaspa فرشته نگهبان چارپایان سودمند و اَشی Ashi فرشته توانگری را ستوده از آنان خواستار است که دینش طرف توجه هوتس Hutaosa زن کی گشتاسب گردد اینچنین،این کامیابی را بمن بخش ای اشی که من هوتس نیک و آزاده را بر آن دارم که بحسب دین بیندیشد بحسب دین سخن گوید،بحسب دین رفتار کند و بدین مزداپرستی من بگرود و آن را دریابد آنچنان که در میان گروه پیروان من مایه نام و آوازه نیکو شود.


دریسنا 13 فقرهء 1 آمده آن زن و این زمین را که حال ماست بزرگ و سرور همیخوانیم دریسنا 38 فقره 1 گوید:ما میستائیم زنان این زمین را که حامل ماست و آن زنانی را که از تو هستند ای اهورا مزدا.آن زنانی را که از راستی برخور دارند ما میستائیم،در اوستا فقراتی که زنان به نیکی یاد گردیده و ستوده شده اند بسیار است از آنهاست فقره 6 ازیسنا 1،فقره 6 از یسنا 2،فقره 5 از ویسپرد 1، فقرهء 7 از ویسپرد 2؛فقره 4 ویسپرد 3 و جز اینها در این فقرات بزنانی درود فرستاده شده و ارجمند خوانده شده و در خور ستایش دانسته شده که دارای فرزند پاک باشند و نیک سرشت باشند.در اندیشه و کردار و گفتار نیک سرآمد باشند خوب تربیت شده و نسبت به شوهران خود شنوا باشند،در پاکی مانند سپندار مذ و از زنان اهورائی بشمار آیند.

بزودی خواهیم دید که در قانون مدنی ایران باستان دختری مجبور نبوده که به میل و اراده پدر خود شوهر کند میل خود آن دختر شرط ازدواج او بود.در یکی از قطعات گاتها که از سرود های خود پیغمبر زرتشت است و قدمت آن به سه هزار سال میرسد پیغمبر ایران درباره عروسی دخترش پئوروچیستا Pourutchista در وهشیتو ایشتگات(یسنا 53)بند 3 فرماید،ای پئوروچیستا از پشت هئچت اسب و خاندان سپیثم(هئچت اسپ Haetchat-aspa بگفته کتاب پهلوی بندهش و مروج الذهب مسعودی چهارمین نیای زرتشت است،سپیتم Spitama در پهلوی سپیتمان نام خاندان پیغمبر و نهمین جد زرتشت است.)، ای جوانترین دختر زرتشت،من از برای تو با منش نیک و راستی شوهر آزموده برگزیدم اما تو از خرد خویش پند پرس،آنگاه بجای آر آنچه را که از پارسائی و نیک اندیشی است.


شوهری که زرتشت از برای دختر خود برگزید جاماسب وزیر کی گشتاسب است اما دخترش را در این انتخاب آزاد گذاشت و میفرماید با خرد خودت مشورت کن و آنچه دلت خواست بجای آر.


در بند پنجم هیمن سرود پیغمبر به دختران و مردانی که در بزم عروسی بودند خطاب کرده گوید:


به شما ای دختران شوهرکننده و به شما[نیز ای جوانان]میگویم و پند میدهم آن را بیاد بسپرید و درست دریابید،باید در کوشش زندگی جهانی در راستی و پاکمنشی از همدیگر برتری جوئید زیرا چنین کوششی در خور پاداش نیک خواهد بود.


در دین ایران باستان میان مرد و زن فرقی گذاشته نشده و یکی به دیگری برتری ندارد. مرد و زن هر دو مکلف هستند که آنچه را درست و نیک یافتند و از برای خود پسندیدند دیگران را نیز از آن بیاگاهانند تا آنان را براه راست رهنمون گردند(یسنا 36 فقره 6): ما میستائیم اکنون جان و وجدان(دئنا) و نیروی دراکه و روان و فروهر نخستین آموزگاران کیش و نخستین شنوندگان آموزش[دینی]را،آن مردان و زنان پاک را که در راه راستی بپیروزی رسیدند(یسنا 26 فقره 4)؛

سروش پاک پس از فرو رفتن خورشید(شب هنگام)نگهبان مردان و زنان بینواست (یسنا 57 فقره 10)


زن و مرد(پسر و دختر)هردو باید بسن پانزده سالگی کستی بمیان بندند و سدره بپوشند (وندیداد،فرگرد 18 فقره 54 و فقره 58). (راجع به کستی یا کشتی و سدره نگاه کنید به جلد خرده اوستا تفسیر نگارنده ص 60)


ای ائیریه من
Airyaman گرامی (ائریهمن Airyaman ایزد چاره و درمان و فرشته پزشکی است.) از برای پناه بخشیدن مردان و زنان زرتشتی و از برای نگهبانی منش نیک بسوی ما بشتاب(یسنا 54 فقره 1)


اگر خواسته باشیم تمام فقراتی را که در اوستا دربارهء زن آمده در این مقام یاد کنیم سخن بدرازا خواهد کشید با اینکه در اوستای بزرگ که دارای بیست و یک نسک یا کتاب بوده فقط چهار یک آن بما رسیده،از این باقیمانده چندین برابر آنچه ذکر کردیم میتوان در این موضوع مطالبی استخراج کرد.البته در اوستای بزرگ باز چندین بار بیشتر از اینها پیش از اینکه پخش بزرگتر اوستا در نتیجه تعصب عربی و یورش مغول از دست برود،موبد دانشمندی نامزد به«آتور فرنبغ»در نیمه سده سوم هجری کتاب معروف پهلوی دینکرد را نوشت و در پایان همان سده موبد دیگری از همان خاندان«آتور فرنبغ»بنام«آتورپاد پسر امید»کار«دینکرد»را به پایان رسانید.در جزء مطالب گوناگون این کتاب بسیار گرانبها،در بخشهای هشتم و نهم آن بیست و یک نسک اوستا یک یک بنام خود یادگردیده و از گفتار هریک از آنها کم وبیش سخن رفته است آنچنانکه امروزه خلاصه مندرجات نسکهای از دست رفته را میدانیم بخصوصه در طی خلاصه سه نسک که عبارت باشد از نیکاتوم نسک
Nikâtum و هوسپارم نسک Huspâram و سکاتوم نسک Sekâtum که از«نسکهای داتیک»یا قانونی بوده، میدانیم که تا بچه اندازه در این نسکهای قانونی از زن سخن رفته بود اینک چند فقره از آنها : زن حق مالکیت دارد و میتواند دارائی خود را اداره کند-زن میتواند قیم و نگهدار پسری باشد که پدر او را از حق میراث محروم ساخته-زن میتواند از روی قانون از طرف شوهر خود داخل محاکمه شود و بنام شوهر خود امور را اداره کند-زن میتواند از شوهر ستمکار و بدرفتار به دادستان شکایت برد و سزای او را بخواهد-شوهر حق ندارد بدون اجازه زنش دختر خود را به ازدواج بدهد-در دادستان گواهی زن پذیرفه است-زن میتواند به مقام دادوری رسد و دادوری کند-زن میتواند در برخی از مواقع بجای موبدان مراسم دینی بجای آورد-و جز اینها آنچه تاکنون از داستان و تاریخ و دین ایران باستان دربارهء زن یاد کردیم و از هریک از آنها فقط نمونه بدست دادیم بخوبی میرساند که وضع زنان در این سرزمین در چند هزار سال پیش ازین بهتر از وضع کنونی آنان بوده است.


نظر باینکه در دین ایران، زن پست شمرده نشده میتوان احتمال داد که در قانون مدنی ایران باستان حق زن محفوظ بوده زیرا اساس قانون در هر کشور دین آن سرزمین است بخصوصه در روزگاران پیش در وضع قوانین مدنی کاملا قوانین دینی رعایت میشد.


زن در قانون مدنی ساسانیان :


خوشبختانه از روزگار ساسانیان کتاب بسیار گرانبهائی بزبان پهلوی در قانونی مدنی بما رسیده که احتمال خواننده این مقاله را راجع بزن بیقین میپیوندد.این کتاب نامزد است به،ماتیکان هزار داتستان.نویسنده دانشمند این نامه«فرخومرت و هرامان»نام دارد.شک نیست که ماتیکان هزار داتستان یادگاریست از روزگار ساسانیان،زمان تألیف آن باید عهد خسرو پرویز باشد زیرا نام چند تن از پادشاهان ساسانی تا خود خسرو پرویز در آن یاد شده است در ذکر آراء دادوران از 59 تن قانونشناسان و دانشمندان حقوق آن عهد در ایران کتاب نام برده شده است.


اینک چند قانون دربارهء زن از ماتیکان هزار داتستان استخراج کرده بعرض خوانندگان میرسانم:دختر مجبور نیست شوهری را که پدر یا قیم و وصی او برگزیده قبول کند،حق دارد او را رد کند،در صورتیکه دختر چنین شوهری را نپذیرفت،پدرش حق ندارد او را از ارث محروم کند و یا تنبیه دیگری در حق دخترش روا دارد،همچنین حق ندارد وجهی که بعنوان پول جیب میداد از او باز دارد،چیزیکه بایست بعنوان جهیزیه بدخترش بدهد همیشه به ادای آن مکلف است-ارثی که باید به دختر برسد در هنگام ازدواج نکرده حق او در ارث نیم حق ارث پسر است- داماد باید در وقت ازدواج بحسب شان آن دختر و خانوادهء وی مهریهء معین کند تا اگر کار بطلاق کشید آن زن بتواند از آن مهریه استفاده کند-وقتی که دختر بسن بلوغ رسید پدر مکلف است او را بشوهر بدهد،لئامت یاسب دیگر مثلا اینکه نخواسته باشد از خدمت دخترش محروم بشود از او سلب تکلیف نمیکند باین قبیل قوانین درماتیکان هزار داتستان بسیار برمیخوریم و از مجموع آنها میتوان دانست که در ایران باستان از برای زنان شخصیت قائل بودند آنچنانکه زن در دین ایرانیان خوار نبود در مقابل قانون آنان هم خوار نبود و تاریخ ایران هم به هیچ روی گواه خواری او نیست یعنی درست برخلاف امروز.


سرچشمه :
مجله آینده » تیر 1324 – شماره 10 (از صفحه 511 تا 515)

گردآوری : فریدون راستی