سروده پهلوی دره

سروده پهلوی دره

 

برگردان :

آن سپاسِ جاودان را

میخوانم از برایِ یزدان

آن بزرگِ جاودانی

اندر آن شب، اندر آن کوه

اندر آن روشناییِ گیتی

بامدادان، روزِ زیبا، ریزشِ باد و باران

آن نگاهِ گرم و زیبایِ تو را من

مینگارم زیرِ باد و باران

آن زمانی که از فروغِ نورِ یزدان

میشدم من سویِ کوهِ پورکان

دره اندر آن سکوتِ گرم و گیرایش

همانندِ مردی تنها

راز دارد بی نشان ها، راز دارد بی زبان ها

سبزه هایی مست از آن خونکیِ بامدادی

آب چشمه روان اندر تنِ خستۀ دره

خانۀ روباه و بومِ پیر اندر دلِ دره

تیغ خارپشتان ریخته

میخواند من را

دره به یاد دارد بیشمار گونه، بسیار داستان

دره روان اندر زمان

زمان روان اندر دره.


 رضا

 سالِ 1386 خورشیدی، شاید.


— همچنین ببینید :

سروده پهلوی به پذیره فصل بهار به همراه برگردان به پارسی

سرود پهلوی یک رویا به همراه برگردان پارسی

سروده پهلوی نوروز به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی کردی سپاس یزدان به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی باد و برگ به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی بهار من به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی ناز به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی دره به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی ” باد ” به همراه برگردان به پارسی

سروده اِران شهر به زبان پهلوی به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی آرش کمان به همراه برگردان به پارسی