خُواَاِ ت وَدَتام اوستایی، ازدواج با محارم نیست
نوشتارهایی از موبد کورش نیکنام
دیر زمانی است که دشمنان فرهنگ وتمدن ایران باستان و آیین زرتشت، ازدواج با محارم یا پیوند زناشویی با نزدیکان مانند خواهر ومادررا به زرتشتیان نسبت می دهند. و با این نگرش همراه با تهمت های دیگری مانند آتش پرستی ودوگانه پرستی برآنند تا شاید دلدادگان آیین راستی وخرد و خواستاران فراوان برای پیوستن به فلسفه وبینش زرتشت را گمراه و پشیمان کرده باشند.
پیوند زناشویی با نزدیکان نه تنها در بینش اشو زرتشت و سروده هایش گا تاها نیامده است و پیروان زرتشت هیچگاه از این چنین شیوه نادرستی پیروی نکرده اند، بلکه زرتشت در تنها موردی که درباره پیوند زناشویی در گاتها سخن به میان آورده برای زناشویی کوچکترین دخترش به نام پورچیستا با جوانی خردمند و به دور از خانواده زرتشت به نام جاماسپ بوده است. با این گزارش چنانچه در بینش زرتشت، سنت زناشویی با نزدیکان پسندیده بود و جایگاه باارزشی داشت. برای بنیانگذاشتن چنین رسمی بیگمان زرتشت خودش با دخترش ازدواج می کرد ویا به یکی از پسرانش سفارش می کرد تا با خواهرشان پیوند زناشویی داشته باشند نه اینکه با آزادی گزینش از پورچیستا درخواست کند که با خرد خویش رایزنی کرده و سپس جاماسپ را که در دین داری نام آور شده را به همسری خویش بپذیرد.
تو پورچیستا اسپنتمان ای جوان ترین دختر زرتشت
درباره او(جاماسپ) که پای بند اندیشه نیک است
وهمبستگی با راستی وخردمندی را به تو ارزانی می دارد
با خرد خود رایزنی کن
وسودمندترین کاری که برپایه پارسایی استوار است در پیش گیر
(گات ها هات 53 بند3)
برهمه آشکار است که در روزگاران گذشته، یونانیان، رومیان و به ویژه تاریخ نگاران دوران هخامنشی و ساسانی مانند هرودت و یهودیانی که روی خوشی از ایرانیان نداشته اند گزارش های نادرستی از رفتار ایرانیان ثبت کرده اند. پس از آن نیز تازیانی که به ایران روی آورده اند. برای مثبت شمردن حمله خود به ایران به چنین دروغ پردازی ها و برداشت های نادرست دامن زده و از برخی واژگان اوستایی وپهلوی به ویژه واژه ” خُواث وَدَتام” برداشت نادرست داشته اند. پس از آن پژوهشگران ایرانی وخارجی نیز که در آیین زرتشت پژوهش کرده اند از اینگونه برداشت ها و دروغ پردازی ها بدون توجه به درستی ونادرستی آن بهره گرفته وگاهی آن را به عنوان سپر دفاعی در برابر پویایی آیین راستی به کارگرفته اند و شوربختانه اینگونه دروغ پردازی ها همچنان نیز ادامه دارد.
برداشت نادرست؛
برکسی پوشیده نیست که چنانچه در برخی از نوشته های یونانی، عربی، سریانی و پهلوی در باره واژه “خُودث وَدَتام” جستجو شود به برگردان نادرستی از این واژه خواهد رسید که به پیوند زناشویی با نزدیکان نیزشباهت دارد.
واژه اوستایی “خُواَاِت وَدتَه” که در زبان پهلوی به ریخت “خُوا یت وَدَس” و “خوایت وَدَت” نیز بیان شده است چم (معنی) درست آن به خویشان رسیدن، به نزدیکان پرداختن، مهربانی با خویشان، ازخود گذشتگی و همانند آنهاست. و شباهت کاربردی نزدیکی با واژه ” صِله رَحِم” دارد که در رفتار اسلامی بر آن تاکید شده است.
چنانچه بخواهیم مهربانی کردن به خویشان را در پیوند زناشویی نیز پذیرا باشیم، چرا خویشان را با خانواده از هم باز نمی شناسیم، فرزند خویشان به چم دختر وپسرخاله، خالو، عمو و عمه می باشند که پیوند زناشویی با آنان ناشایست نبوده است. بنابراین خویشان را با اهل خانه و خانواده یعنی مادر و خواهر اشتباه نگیریم. در گذشته یکی از سنت های پسندیده این بود که چنانچه پسر ودختری در خویشاوندان باشد نخست آنان را به همسری می گرفتند تا همه فرزندان یک قبیله برای تداوم وپیشرفت خانواده سر وسامانی داشته باشند.
در نیایش روزانه زرتشتیان و در سرود مَزدیسنو اهمی از اوستای کشتی، در بخش ویژه آن که پیمان داری به دین زرتشتی را یادآوری می کند از واژه خواَاِت ودتام نیزبهره گرفته شده است.
مَزدیسنُو اَهمی. مَزدیسنُو زَرَه توشتریش. فرَوَرانِه آستو تَس چا. فرَوَرتَس چا. آستویه هومَتم مَنُو. آستویه هوختُم وَچُو. آستویه هوَرشتِم شکیه اُتنم.
برمی گزینم دین مزدیسنا را که سفارش شده زرتشت است و استوارم براین کیش. می ستایم اندیشه نیک را، می ستایم گفتارنیک را، می ستایم کردار نیک را.
آستویه دَاِنام وَنگوهیم مازدَیسنیم. فرَسپایه اُخذرام. نیذاسنه یی تیشِم. خُوات وَدتام. اَشه اُونیم.
می ستایم دین نیک مزدیسنا را که نکوهنده جنگ وخونریزی و ستایشگر آشتی و از خودگذشتگی و پارسایی است. (خرده اوستا، اوستای کشتی)
در این سرود و در نیایش روزانه که هر زرتشتی با مزدا (خرد رسا) پیمانی تازه می بندد، به واژه خُوات وَدَتام نیز اشاره و پیمانداری می کند. بیگمان هدف او از این پیمان در نیایش روزانه، پیوند زناشویی با نزدیکان وازدواج با خواهر ومادرخود نیست بلکه اوخواستار پویایی فروزه ازخودگذشتگی در خویش است تا بتواند به خویشان و نزدیکان خود یاری رسانده باشد.
برداشت نادرست از این واژه هنگامی روی داده است که پژوهشگران این واژه را به استناد گزارش هایی از هرودت ودیگر تاریخ نگاران خارجی از کتیبه کرتیر موبد دوره ساسانی، برخی از نوشته های پهلوی پس از ساسانی، داستان هایی مانند ویس ورامین و پیوند هایی نادرست در دربار برخی از پادشاهان گذشته اشاره می کنند وچنین می پندارند که اینگونه رویدادهای نادرست از تاریخ را برآمده از واژه خوات ودتام اوستایی وبه اشتباه پیوند با نزدیکان دانسته اند.
بر همه آشکار است که برخی از واژگان کلیدی در زمانی ویژه و برای نیازهای اجتماعی وفرهنگی خاصی به کار گرفته می شوند که این شیوه گاهی از رهبران وراهنمایان دینی روی می دهد. برای نمونه پس از انقلاب اسلامی در ایران واژه ” شیطان بزرگ” بر سر زبانها افتاد که برای استعمارگران به ویژه آمریکا نسبت داده شده بود. در نظر بگیریم که کسی منظور ومعنی این واژه را ثبت نکرده باشد. پس از هزاران سال پژوهشگری بخواهد کاربرد واژه “شیطان” و “بزرگ” را در تاریخ ایران بررسی کند به چه نتیجه ای خواهد رسید!؟
در روزگاران گذشته نیز چنین بوده است. واژگان بیشماری داریم که زمانی کاربرد ویژه یی داشته ولی اکنون برگردان دیگری را به آن نسبت داده اند.
“یزدان” از ریشه یَزَته در اوستا است که در پارسی به ریخت یَزَت در آمده است و به چم چیزهایی است که شایسته ستایش باشند مانند آب، نورخورشید و ایزدان دیگر ولی کاربرد نادرست کنونی واژه یزدان به چم خداوند است.
واژه “کوشک” در گویش پارسی به بنای بزرگی گفته می شود که پیرامون آن را باغ ودرختانی فراگرفته باشد. این واژه را ترک ها به ریخت “کوسک” در آورده و آن را به اروپا برده اند. واژه انگلیسی کیوسک (kiosk) از آن درست شده و به اتاقک کوچکی گفته می شود که محل فروش روزنامه یا نصب تلفن می باشد.
واژه “دهقان” در آغاز به چم خداوند، مالک روستا و انسان فرهیخته بوده است ولی اکنون به کسی گفته می شود که پیشه کشاورزی و آبیاری را به دوش دارد.
واژه “فرنگی” که اکنون به اروپاییان گفته می شود از سده یازدهم میلادی به کار رفته که بخشی از اروپا به رهبری فرانسه (فرانکی) به مشرق زمین حمله کردند و جنگهای صلیبی را آغاز کردند. این واژه نیز امروز کاربرد دیگری به دست آورده است.
واژه “آکبند” که اکنون به بسته های دست نخورده و بازنشده گفته می شود مربوط به زمانی است که کالاهایی با مارک (uk.band) از انگلیس به بندر خرمشهر آمده و مردم خوزستان در آغاز آن را آک- بند خوانده واین واژه اکنون کاربرد دیگری به خود گرفته است.
بیگمان واژه خُودت وَدَتام نیز در آغازخویشتن داری و به خویش پرداختن بوده که پس از هزاره ها، دشمنان فرهنگ ایران آن را دیگرگون برگردان کرده اند.
زنده یاد موبد اردشیر آذرگشسب با اشاره به پنج نمونه پیوند زناشویی در ایران باستان برداشت نادرست دیگری را نیز بیان کرده است.
در آیين زرتشتى چند همسری رسم نبوده است بنابراین در آن زمان مردی حق نداشته بيش از يك زن داشته باشند، به همین دلیل پيوند زناشویى در آن روزگار نسبت به چگونگی شرایط خانواده پنج گونه روی می داده است.
پادشاه زن، چَكر زن، ايوك زن، ستر زن، خود رای زن.
پادشاه زن: دختران پس از رسيدن به سن زناشویی با خشنودی پدر و مادر پیوند زناشویی داشته اند.
چكر زن: هر گاه زنى بيوه پس از درگذشت شوهر نخستين خود با ديگرى پیوند زناشویی داشت آن را زير نام چكر زنى ثبت مى کردند.
ايوك زن: ایوَک در زبان پهلوی به چم یک است. چنانچه مردى در زندگی زناشویی فرزند پسری نداشت و فرزندان او همه دختر بودند، برای اینکه نام خانوادگی خویش را به وسیله پسرش به آیندگان برساند، هنگامی که نخستین دخترش با پسری پیوند زناشویی می داشت. دختر وظیفه داشت تا نخستین پسرش را که زایمان می کرد به پدر خود هدیه کند تا نام خانوادگی پدر بر او( پسر دخترش) گذاشته شود وبه این ترتیب پدر از دخترش ایوک (یک) فرزند را به یادگار می گرفت واین نیز سبب برداشت نادرستی شده بود که می پنداشتند پدری با دختر خود پیوند زناشویی داشته در حالیکه دختر چنین پدری پس از زایمان نخستین پسرش را به پدر پیشکش می کرد.
سَتَر زن: واژه سَتَر در زبان پهلوى به معنى فرزند آمده است و واژه استر و سترون ، در گویش پارسى ، از اين واژه گرفته شده اند. در آن روزگار چنانچه پسر يا مردى بدون زن و فرزند از جهان در می گذشت، خويشان و بستگان او مى بايستى دوشيزه اى را با هزینه خود و به نام آن فرد درگذشته زير نام سَتَر زنى به پیوند زناشویی جوانى دیگردر مى آوردند. شرط اينگونه پیوند زناشویى این بود كه زن وشوی می پذیرفتند تا يكى از پسران خود را به فرزند خواندگی شخص در گذشته پیشکش کنند نا نام کسی که بدون فرزند از جهان در گذشته نیزدر خانواده یادآوری شود. اين نوع زناشویى نیز يكى ازبرداشت های نادرست بود كه بهانه به دست دشمنان مى داد، زيرا هرگاه خواهر درگذشته یی با کسی ازدواج می کرد و می پذیرفت که نخستین فرزندش را به نام برادر درگذشته اش به ثبت برساند. آنان می پنداشتند که خواهری با برادرش پیوند زناشویی داشته است در حالیکه چنین نبوده و خواهر پس از درگذشت برادرش وپس از اینکه به شیوه عادی ازدواج کرده بود، یکی ازفرزندان خویش را برای یادبود نام برادرش که در گذشته بود به خانواده پدری خویش سپرده بود.
خود راى زن: در ايران باستان چنانچه پسر و دخترى به سن قانونى یرای پیوند زناشویی می رسيدند و با دلدادگی خواستار پیوند زناشویى مى شدند و پدر و مادر آنان خشنود نبودند پیوند آنان بدون رضایت پدر و مادر خود رای زن به ثبت می رسیده است.
خُوات وَدَتام در نوشته های پهلوی
برخی از نوشته های پهلوی، سده ها پس از حمله اعراب به ایران گرد آوری شده واز تغییر ناگهانی نوشته ها و فلسفه زندگی زرتشتیان در آنها گاهی چنین برداشت می شود که دشمنان فرهنگ ایران پس از غلبه بر این کشور و برای نابودی ارزش های نیک گذشتگان در ایران بر آن شدند تا در بخش هایی از نوشته های آن زمان، با فشار وتهدید از موبدان و کسانی که توانایی خواندن ونوشتن داشتند با فشار وتهدید آنان را وادار کنند تا برخی آداب و رسوم پنداری را به دین زرتشت نسبت دهند تا بدین وسیله کسی به آیین خرافی نیاکان خود بازگشتی نداشته باشد. یکی از آنها برگردان و برداشت نادرستی از واژه خوات ودتام در نوشته های پهلوی است. واژه یی که پیش از آن اینهمه در زندگی زرتشتیان اهمیت وکاربرد نداشته و به یکباره پس از حمله اعراب در ایران از جایگاهی مقدس برخوردارشده و ازدواج با محارم نامیده شده است.
در نسک هایی به زبان پهلوی مانند «روایت پهلوی»، «مینوی خرد»، «روایت آذرفرنبغ فرخزادان»، «ارداویرافنامه»، «دینکرد»، «دادستان دینی»، «روایات داراب هرمزد» و «زادسپرم» از خوات ودتام به ریخت خویدوده سخن رفته است. به موجب این متون، خویدوده پدر و دختر، خویدوه مادر و پسر، و خویدوده برادر و خواهر از شایستهترین و مهمترین دستورات دینی زرتشتی و بزرگترین ثوابها است که اجرای آن موجب رسیدن سریعتر به بهشت، و نپرداختن به آن جزو بزرگترین گناهان دانسته شده است (مینوی خرد، بخش 35 و 36؛ روایت پهلوی، فصل هشتم) در فصل هشتادم از کتاب سوم دینکرد، خویدوده را سنتی برگرفته از آمیزش اهورامزدا با دخترش سپندارمذ میداند که مشی و مشیانه (نخستین آدمیان و نخستین برادر و خواهر) آنرا ادامه دادند تا به نسل همه مردمان گیتی برسد. او هرگونه آمیزش به غیر از روش خویدوده را با آمیزش گرگ و سگ، و آمیزش اسب و خر مقایسه میکند که محصول جفتگیری آنها از نظر نژادی پست و فرومایه خواهد شد. این نکتهای است که مورد توجه و سفارش زادسپرم (یکی از موبدان زرتشتی آن روزگار) نیز قرار گرفته و در بخش بیست و ششم کتاب گزیدههای زادسپرم، خویدوده را موجب تولید نسل پاک دانسته است.
در فصل هشتم از متن «روایت پهلوی» برای تشویق مردم به اجرای خویدوده چنین بیان شده که اهورامزدا به زرتشت دستور اجرای خویدوده را میدهد و میگوید این کاری است که من با دخترم سپندارمذ انجام دادم و مشی نیز با مشیانه انجام داد.
در فصل 86 از متن پهلوی ارداویرافنامه به زنان هشدار داده شده است که چنانچه از رسم خویدوده خودداری کنند و آنرا سبک بشمارند، وارد دوزخ خواهند شد و در آنجا مارهای بزرگی وارد اندام آنان خواهد شد و از دهانشان بیرون خواهد آمد.
به موجب فتوای بیستم از مجموعه دستورهای موجود در کتاب «روایت آذرفرنبغ فرخزادان» اگر دختر یا خواهر مردی به خویدوده با او خشنودی و موافقت نداشته باشند، مرد می تواند به زور زن را وادار به اینکار کند!
بیگمان چنین تهدیدهایی نشانه آن است که اینگونه رسم ها برای مردم آن زمان ناشناخته وبیگانه بوده و توده مردم از اینگونه سفارش ها رویگردان بودهاند ولی در نوشته های پهلوی با توجه به نسبت دادن خویدوده به اهورامزدا و زرتشت و بیان جایگاه مقدس آن از یکسو و تهدید از سویی دیگر، مردم را وادار به انجام آن کار کنند! نشانه دیگری از رویگردانی مردم این است که در پایان بخش هشتم از کتاب روایت پهلوی، زرتشت به اهورامزدا میگوید: «این کار سخت و دشواری است و چگونه میتوانم خویدوده را در میان مردم رواج دهم؟» و اهورامزدا جواب میدهد: «به چشم من نیز چنین است، اما وقتی کردار نیک باشد، نباید دشوار و سخت باشد. به خویدوده کوشا باش و دیگران را نیز کوشا کن!
هر خواننده هوشیاری متوجه تفاوت ادبیات پهلوی ونگرش آن در زندگی زرتشتیان پس از حمله اعراب خواهد شد که نه تنها برگ های تاریخ ایران به نفع مهاجمان ورق خورده بلکه فرهنگ مردم این کشور نیز درسده های آغازین به خواسته بیگانگان فراهم شده است. ناهمگونگی آشکاراین شیوه چنان است که زرتشت هیچگاه در سروده هایش( گات ها) چنین دستورهایی دربار زندگی روزانه مردم مانند خوردن، آشامیدن، لباس پوشیدن وبرخورد با خانواده را نمی دهد. در آن زمان چه روی داده است که پس از دوهزار سال ودر پایان حکومت ساسانی، زرتشت باردیگر لب به سخن می گشاید و به موبدان و نویسندگان متن های پهلوی در آنزمان بهترین ثواب زندگی را بیان می کند که همانا ازدواج با نزدیکان وپیوند باخواهر ومادر باشد.
نسبت ناروا به زرتشتیان
در تاریخ گذشته ایران نیز همانند دیگر ملت ها، کژروی هایی به ثبت رسیده که نمونه آن پیوند زناشویی با نزدیکان است که برخی از آنها دروغ پردازی است و بقیه نیز به فرهنگ و دین زرتشت نسبتی ندارد زیرا هرگاه در چنین مواردی از موبدان زرتشتی پرسش شده است این عمل را ناشایست ونکوهیده بیان کرده اند.
در یک روایت مسیحی آمده است که یزدگرد دوم در هشتمین سال پادشاهی خود با دخترش ازدواج کرده وسپس او را کشته است. جالب اینکه کریستن سن نیز آن را در نسک “ایران در زمان ساسانیان” آورده است. آنچه از زندگی درست یزدگرد در تاریخ داریم او به هنگام آغاز پادشاهی تنها 15 سال داشته ودر سال هشتم پادشاهی 23 ساله بوده است چگونه ممکن است که در آن سن وسال دختری داشته باشد که بتوان با او ازدواج کرد!
داستان هما وبهمن در شاهنامه نیز مورد دیگری است که به آن اشاره می شود که بهمن دختر خود هما را به همسری خود در آورده است! چنانچه این داستان روی داده باشد آیا آنان زرتشتی بوده اند یا برپایه کدام سفارش زرتشت چنین کاری را انجام داده اند؟
مورد دیگر ازدواج کمبوجیه با خواهر خویش است که هرودت آن را چنین گزارش داده است: کمبوجیه مردی بود خودسر و کینه جو وسنگدل که تنها برادر خود بردیا را در جوانی بکشت تا مبادا روزی بر او شورش کند وپس از آن عاشق دلداده خواهر خود هئوتسا شد وبرآن شد تا با او ازدواج کند، از آنجا که چنین رسمی در ایران سابقه نداشت از موبدان خواست تا پس از مشورت با یکدیگر، قانونی در دین بیابند که به این کار نادرست او اجازه داده شود. موبدان که از تندخویی وخشم کمبوجیه نگران بودند به او گفتند “در قانون های ایرانی نگریستیم، هیچ قانونی در دین نیست که پیوند زناشویی برادر با خواهر را روا دارد ولی قانونی هست که شاه در انجام هرکاری آزاد است”
بنابراین اگر چنین رسمی تا زمان هخامنشی شناخته شده بود موبدان سفارش آن را به کمبوجیه نیز کرده بودند!
برخی از پژوهشگران نیز بر این باورند که ازدواج با محارم دربین زرتشتیان وجود داشته ولی پس از آمدن اسلام به ایران از بین رفته است. این نیز نادرست و دروغ است زیرا زرتشتیان پس از ساسانیان همچنان آداب و رسوم خود را در هر شرایطی مخفیانه پیروی کرده اند و تغییری در آن نداده اند. چنانکه همه جشن ها وسنت های نیاکان خود را همچنان برگزار می کنند. اگر چنین رسم نادرستی را از گذشته پیروی می کردند بیگمان تاکنون نیز باید ادامه داشته باشد.
آشکار تر زرتشتیانی که پس از حکومت های نخستین اسلامی در ایران به هندوستان کوچ کرده اند. به پارسیان شهرت یافته و در آن کشور با آزادی زندگی کرده اند. چنانچه رسم پیوند زناشویی با مادر وخواهر را پیش از آن در ایران پیروی می کرده اند آن را باخود منتقل کرده ودر هندوستان نیز به آن عمل می کردند در حالیکه پارسیان (زرتشتیان هند) هیچگونه ازدواج با محارمی را در هزار سال گذشته در خانواده نداشته اند.
نتیجه
چنانچه بدون تعصب بخواهیم رویدادهای تاریخی مردم گوناگون را بررسی کنیم، آشکار است که گاهی زناشویی با نزدیکان در تاریخ ملت ها روی داده ولی به ادیان نسبتی نداشته است. فرزندان حضرت آدم و حوا، هابیل و قابیل خواهر وبرادری بودند که با یکدیگر پیوند زناشویی داشتند. در کتاب مقدس آمده که ساری همسر ابراهیم، خواهر او بوده است (کتاب پیدایش سوره 20) زئوس خدای بزرگ یونان نیز با خواهر خویش ازدواج کرده است (ایلیاد، سرودهفدهم)، کلودیوس امپراتور روم با دختر خود ازدواج کرده و آن را به صورت قانون در آورده است. برخی پادشاهان مصر با خواهران خود پیوند زناشویی داشته اند. و ملکه عیلامی که دو برادر خود را به شوهری داشته است.
بنابراین همانند دیگر رویدادهای رنج آورو غیر انسانی که در تاریخ گذشته ملت ها پیش آمده است مانند جنگ و خونریزی، غارت و چپاول، ستم وبیداد، جنگ های بین ادیان ومذاهب، برده داری ونژاد پرستی و کژروی هایی که اثر ناگوارآن تاکنون همچنان برجای مانده است. نمونه هایی از رفتار نادرست وبسیار اندک دربرخی از خانواده ها مانند پیوند زناشویی با نزدیکان نیز پیش آمده است که نباید آن را به دینی نسبت داد و پیروان کنونی آن را سرزنش کرد. به ویژه پیروان بینش زرتشت که پیوسته آهنگ راستی وخردمندی را نواخته اند و نه تنها پیام آورشان چنین رسمی را بنیان نگذاشته است بلکه زرتشتیان نیز در گذر زندگی هازمانی خویش هیچگاه پیوند زناشویی با خواهر ومادر خویش نداشته وبا آن بیگانه بوده اند. نسبت دادن اینگونه دروغ ها، تهمت وافترایی بیش نیست و گناهی نابخشودنی در پی خواهد داشت.
موبد کورش نیکنام 1393
یاری نامه
خرده اوستا، برگردان از دین دبیره به کوشش رشید شهمردان، انتشارات فروهر، چاپ سوم 1380
گاتاها سرودهای زرتشت، دکتر آبتین ساسانفر، انتشارات بهجت، تهران چاپ دوم 1393
ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستن سن، ترجمه رشید یاسمی، تهران چاپ نهم 1377
مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، موبد اردشیر آذرگشسب، انتشارات فروهر تهران 1358