اندرز نامه و اوستای پیمان گواه گیری

اندرز نامه و اوستای گواه گیری


 همچنین بخوانید : آیین گواه گیری


به نام اورمزد بخشاینده بخشایشگر مهربان

در خجسته آیین زناشویی که به روش دین وَه مازدیسنی

به گاه فرخ سال …….. در فرخ روز …….. از ماه …….. مازدیسنی در اینجا برپاست به خشنودی دادار امزد رایومند و خردمند و به یاری امشاسپندان پیروزگر به شادی و فرحی اشوزرتشت اسپنتمان به همراهی مهر و سروش و رشن راست و به گواهی نیکان باشنده در این جشن با شکوه من که موبد ……… هستم ،

از شما بهدین …….. دخت …….. بهدینان ………….. می پرسم که بهدین ………. پور بهدینان …………. را به داد و آیین دین وَه مازدیسنی به هم تنی و هم روانی به همسری خود می پذیرید؟

بله … خجسته و پیروز باد.

از شما بهدین ……….. پور بهدینان ………. می پرسم که بهدین ……… دخت بهدینان ………. را به هم تنی و هم روانی به همسری خود می پذیرید؟

بله … خجسته و پیروز باد.

به خجستگی و فرخندگی من و هماوهان باشنده در این جشن از اهورامزدای دانا و توانا آرزومندیم که به این پیوند زناشویی پویایی ، پایندگی، مهر و شاد کامی همراه با افزونی فرزندان نامور و خواست فراوان شادی آور، دیر زیوشنی و سرانجام نیک ارزانی بدارد.

اینک به چند پند شایسته دینی گوش فرادهید و از آنها پیروی کنید تا سبب خشنودی اهورامزدا گردد. شادکامی و نیک بختی آسایش و آرامش را در زندگی مشترک شما فراهم سازد.

نخست

ستایش و نیایش آفریدگار هستی بخش است. زیرا هرگونه داد و دهش را در زندگی به ما ارزانی داشته است.

دوم

به پیامبری اشوزرتشت اسپنتمان و به دین وه مازدیسنی استوار مانید. هر آینه به اشویی و راستی گرایید و با اندیشه ، گفتار و کردار نیک در جهان زیوید.

سوم

به روان شادی درگذشتگان و دستگیری نیازمندان در برپایی گهنبار کوتاهی مکنید. در پنجه و فروردینگان که روز ویژه هماروانان است از درون میزدآفرینگان آنچه دسترس باشد به جا آرید تا روان و فروهر نیاکان خشنود گردند و شادی ارزانی دارید.

چهارم

مراسم سنتی برای یادبود درگذشتگان را انجام داده و نیازمندان را با دهش خود یاری رسانید. زیرا خشنودی روان و فروهر مینوان در انجام کار نیک از سوی گیتیان است.

پنجم

سدره و کشتی را که نماد پیروی از آیین راستی است پیوسته با خود داشته باشید. فرزندان را سفارش کنید تا به هنگام خردمندی و پذیرفتن آیین راستی سدره پوش شوند و در همه گاه به داد دین و به ستایش و نیایش اورمزد پردازند.

ششم

از مادر و پدر و استاد سپاسدار باشید و آنها را گرامی دارید زیرا خشنودی اورمزد با خشنودی این سه تن نیز فراهم می گردد.

هفتم

از روزهای ماه یکی را برگزینید و در آن روز بیشتر به داد و دهش پردازید و اشویی (راستی) را گسترش دهید تا اهورامزدا یاورتان باشد و از هرگونه کج روی و گمراهی باز دارد. اینک روزی را که برگزیده اید را نام ببرید …….

هشتم

در زندگی باید راهنمای دانایی برگزینید تا در پیشرفت کارها راهگشایتان باشد زیرا دانش پراکنده است و کار با رهنموی دانا نیک فرجام باشد. اینک دانای برگزیده خویش را نام ببرید.

نهم

اورمزد هَروِسپ توان که انسان را به نیروی دانایی و گویایی از دیگر آفریدگان گیتی برتر آفرید دادش مردم دوستی است پس دیگران را میازارید که نه به منش نه به گویش و نه به کنش. بیگانه ای که فرا رسد جای و خوراکش دهید و آن را از گشنگی و تشنگی ، گرما و سرما در امان دارید.

با زیر دستان و کهتران مهربان باشید . سالاران و مهتران را گرامی دارید و به داد و پیام امشاسپندان که فروزه گان اورمزد پاک اند راه پوید تا دادار اورمزد از شما خشنود باشد.

 

داد و آیین وهمن امشاسپند آشتی و نیکی است. کینه ورز و ستیزه جو مباشید. نیک خواه و وهمنش باشید. بدی مکنید و از همراهی با بدکاران بپرهیزید. دانش اندوزید و خردمندی پیشه کنید. فرهنگ گسترید و با کج اندیشی مبارزه کنید. با دشمنان به داد کوشید و با دوستان نیکی ورزید.

 

داد و آیین اردیبهشت امشاسپند راستی و پاکی است. تن و جان و روان خود را پیوسته پاک داشته و از کجی و ناپاکی بپرهیزید. اشویی را ستایش کنید و به داد اشا راه پویید زیرا هنجار هستی تنها بر اشویی استوار است. به منش نیک منید به گُوِش نیک گویید و به کنش نیک ورزید. با همدیگر یکدل و یکزبان بوده ، از دروغ و سوگند و فریب دوری کنید، آتش را که نماد مهر و اشویی در گیتی است گرامی داشته و به ناپاکی نیارایید.

 

داد و آیین شهریور امشاسپند نیرومندی و خویشتنداری است. در راه سروری و توانگری کوشا باشید، شهریاران و رهبران دادگر را یاور باشید و گرامی دارید. از فرارونی و درستکاری خواسته اندوزید. از بیکاری و کاهلی دوری گزینید. بر خواسته دست میازید و رشک مبرید. ایوشخسته ارجمند را پیوسته پاک دارید.

 

داد و آیین اسپندارمز امشاسپند فروتنی و پیمان داری است. در زندگی آزاده و فروتن بوده و با همدیگر دوستار و مهربان باشید. تر منشی و خودپسندی مکنید. پاک چشم باشید، یکدیگر را باور کنید و بد بین نباشید. خویشاوندان نیازمند را از خواسته خویش یاری دهید. آموزشگاه و بیمارستان و دیگر بنیاد های نیک نهاده و چون زمین سودمند و بردبار باشید. آن را پاک داشته و آباد سازید.

 

داد و آیین خورداد امشاسپند رسایی و آبادانی است . دل خود را شاد و تن خود را پاک دارید. زیرا پاکی تن  جلوه ای از اشویی روان است. نا سپاسی مکنید . اندوهگین مباشید. گیتی را به چشم نیک ببینید و از اهورامزدا خرسند و سپاسدار باشید. آبادی سازید شادی افزایید. آب را که مایه سرسبزی و مایه آبادانی است پیوسته پیوسته پاک داشته و بیهوده از آن استفاده نکنید.

 

داد و آیین امرداد امشاسپند دیر زیوی و جاودانگی است. تن خود را درست و توانا دارید. از سستی و کاهلی دوری گزینید. خانه و جامه خویش و زیست گاه دیگران را پاک و بی آلایش دارید. در پاسداری از چهار آخشیج کوتاهی مکنید، با افزایش گیاه و درخت سرسبزی را گسترش دهید. دارو و درمان به ارزانیان رسانده و دردمندان و افتادگان را پرستاری باشید.

 

باشد تا با سفارش پیامبرمان اشوزرتشت در نیک منشی و کردار نیک از یکدیگر پیشی گرفته و همواره زندگی را به خوشی و خرمی سپری دارید


دریافت اندرزنامه و اوستای گواه گیری با آوای موبد کورش نیکنام

اولین نرم افزار زرتشتی خرده اوستا

اولین نرم افزار زرتشتی خرده اوستا

 

این نرم افزار دارای آوای موبدفیروز گری در اوستا های سروش واژ، کشتی بستن ،گاه هاون، گاه رپیتون، گاهازیرن ،گاه اویوی سروترم، گاه اشهن، خورشید نیایش، مهر نیایش، ماه نیایش،آتش نیایش، آبزور، اورمزد یشت، اردیبهشت یشت، سروش یشت شب، هفتن یشت،ورهرام یشت، پیشگفتار یزشن خوانی، آفرینگان دهمان، کرده سروش، همازور دهمانمیباشد


این نرم افزار را از تارنمای مایکروسافت برای سیستم عامل های ویندوز دریافت کنید

برای شنیدن به نیاز به اینترنت است

  نصب از تارنمای مایکروسافت استور

اپلیکیشن رستار ، موزه مارکار زرتشتیان

اپلیکیشن رستار ، موزه مارکار زرتشتیان


این اپلیکیشن هم اکنون آماده برای نصب بر روی گوشی های اندروید می باشداین اپلیکیشن را از تارنمای گوگل پلی دریافت کنید و از امکانات آن همانند

گاهشمار زرتشتی ، اخبار ، گالری ، موزه ، مکان نما ، نقشه ، مجموعه،پیشهنادهای ویژه و بسیاری امکانات دیگر بهره ببرید

نسخه گوشی های اپل بزودی منتشر خواهد شد

  نصب برنامه از تارنمای گوگل پلی

جای كورش بزرگ در تقویم خالی است

جای كورش بزرگ در تقویم خالی است

برای ثبت «روز كورش» در تقویم رای دهید

خبرنگار امرداد- خسروی:

درمیان همه فرمانروایان که از آغاز زندگی ایرانیان در سرزمین ایران فرمانروایی کرده‌اند، شاید هیچكس را نتوان یافت که از فرزانگی، آزادگی و آزاداندیشی کم‌مانندی چون کورش بزرگ برخوردار باشد. او مردی است بزرگ، نامدار و بیش از همه انسانی است زمینی و زاده‌ی سرزمین اهورایی ایران به مانند همه‌ی پارسیان و آریاییان دارای ویژگی‌های اخلاقی و انسانی در خور ستایش، هوشی سرشار، جوانمرد، فداکار، دلاور، مهربان، بخشنده و مداراجو. اما شوربختانه در سالنمای ایران روزی به نام این بزرگ‌مرد تاریخ ایران، ثبت نشده است. «امرداد» و گروهی از ایران‌دوستان در نامه‌ای به رییس جمهور، خواهان این هستند تا هفتم آبان به نام «كورش بزرگ» در تقویم ایران ثبت شود.


رییس جمهور گرامی

با درود فراوان

همان‌گونه که آگاهید در تقویم رسمی کشور، مناسبت های گوناگونی وجود دارد؛ اما هیچ روزی برای نکوداشت کورش بزرگ که در طول تاریخ همواره جهانیان او را گرامی داشته اند و ما در حق او کوتاهی کرده ایم، وجود ندارد.
بی‌گمان، ارزش‌های تاریخی و فرهنگی برجای مانده از کورش همچون یکتاپرستی، آزادمنشی، صلح دوستی، خردورزی، مردم داری، کشورداری و انسان دوستی، میراث مشترک ایرانیان با هر دین و زبان و از هر قوم است.

بر این پایه، ما امضا کنندگان این درخواست، با انگیزه پاسداشت همبستگی ملی و نکوداشت ارزش‌های بازمانده از کورش، از شما به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور خواستاریم که روز هفتم آبان ماه هر سال که یادروز صدور منشور کورش است، در تقویم رسمی کشور به عنوان  «روز کورش» ثبت شود.

سپاس فراوان


كسانی كه با ثبت هفتم آبان در سالنمای رسمی كشور به نام «روز كورش» با ما هم‌رای هستند به نشانی الكترونیكی رفته و برای ثبت «روز كورش» در سالنمای رسمی كشور، رای دهند
.

http://www.petitionbuzz.com/petitions/—-cyrusdayoniranianalendarc

 

 

دوستی پرسید که چرا زرتشتیان اورا به تالار برگزاری جشن مهرگان راه نداده اند !؟

دوستی پرسید که چرا زرتشتیان اورا به تالار برگزاری جشن مهرگان راه نداده اند !؟

پاسخ دادم (موبد کورش نیکنام): جشن نوروز، مهرگان، سده ، شب چله و… از آیین های ایرانباستان است که زرتشتیان بهتر از دیگر هم میهنان آن را تا کنون پاسداری کردهاند. ولی هیچکدام جشن دینی زرتشتیان نیست. ایرانیانی که به شادی وخرمی میاندیشند وبهپویایی فرهنگ نیاکان خود افتخار می کنند. از هر قوم و آیینیکه باشند، نیکوتر خواهد شد تا خودشان همت کنندو به هنگام فرا رسیدن جشنی درآینده، همانند جشن نوروز،سیزده به در و شب چله کهدرایران سرافرازمان فراگیر شده است و نیازی نیست که در هنگام برگزاری اینجشن ها به خانه ومرکز زرتشتیان بروید بلکه درخانه و کاشانه خویش با برگزارینوروز و شب چله تازگی و روشنی بیشتری به کانون خانواده پیشکش می کنید؛شایسته خواهد بود تا جشن های تیرگان، مهرگان، سده و اسپندگان را نیز فراپذیرید، در شهر و دیارتان گسترش دهید و در کنارزندگی خویش از آنها پاسداریکنید. بیگمان حس بهتری داشته و غرورتان افزون تر می گردد، زیرا شما نیزبابرپایی این سنت ها، روان و فروهر نیاکان خود را خشنود ساخته ایدکهبنیانگزار آنهابوده اند.

ایدون باد 

نقش دانش و اندیشه نیک در دین بهی زرتشتی

 

نقش دانش و اندیشه نیک در دین بهی زرتشتی

 


زرتشت علم و دانش را تنهاوسیله پیشرفت بشر بسوی راستی و کمال دانسته است این همه جنایات‌ و قتل وکشتارهائی که هرروز در روزنامه‌ها و مجلات داخل و خارج میخوانیم هزار گونهابتلائات و مفاسد اخلاقی و بدبختی و بیچارگیهائی که مردم کشورهای عقبافتاده با آن دست بگریبانند در اثر جهل و نادانی و یا اندیشه‌های مسموم وناشایست میباشد جهل و غفلت مادر تمام عیوب است شخص نادان چون اندیشه‌اش‌رشد نکرده هرگونه سخنان بی‌سر و ته را باور خواهد کرد به موهوم و خرافات‌ عقیده خواهد داشت و بزودی از راه درست منحرف و آلت دست‌شیادان و کلاهبرداران‌ قرار خواهد گرفت.

 

در کشوری که از لحاظ فرهنگ عقب باشد قتل و جنایت و دزدی و هتک‌ ناموس وهزاران مفاسد دیگر حکمفرمائی خواهد کرد علم و دانش تنها وسیله‌ نجات شخص ازبدبختی و گمراهی و رسیدن بدرجه کمال میباشد.

 

موضوعی که مورد توجهقرار میگیرد این است که زرتشت دانشی‌ را که از اندیشه پاک سرچشمه گرفتهباشد وسیله پیشرفت میداند زیرا شخص ممکن‌ است با کسب علم و دانش و واقف شدنبه رموز خیلی از کارها و چیزها اگر دارای‌ اندیشه ناپاک و دلی سیاه باشدمعلومات خود را در راه تباهکاری و نادرستی و جنایات و نیستی بشر بکار بردپس آنچه لازمه ترقی بشر بسوی کمال و رسائی است‌ تنها علم و دانش نیست بلکهاندیشه پاک و ضمیر روشن نیز شرطی مهم است هرگاه‌ اندیشه و نیت متصدیان امورو سران کشورهای بزرگ پاک و خالی از هرگونه‌ اغراض و کینه‌توزی باشد نتایجعلم و دانش بشری که همانا اختراعات و اکتشافات‌ است برای خیر و صلاح بشر وسود جوامع بکار خواهد افتاد و هر گاه برعکس نیت و اندیشه بزرگان و سرانکشورها مغرضانه و ناپسند باشد باید بجای پیشرفت و ترقی و صلح و صفا انتظاربدبختی و بیچارگی بزرگی را داشت‌ پس بنا بفرموده زرتشت بهترین وسیله پیشرفتبشر بسوی کمال و رسائی دانش عمیق‌ و نیت و اندیشه پاک است و نه چیز دیگر.

 

شادروان موبد فیروز آذرگشسب، برگرفته از “سخنی چند راجه به گاتاها

 

 

 

 

یک بند از گات ها ، سرودهای اشوزرتشت و چندین نکته !

 

یک بند از گات ها ، سرودهای اشوزرتشت و چندین نکته!

 


گات ها ، هات 30 بند 2
ای مردم این حقیقت را به گوش هوش بشنوید و با اندیشه روشن و ژرف بینی آنها را بررسی کنید ، هر مرد و زن راه نیک و بد را خود برگزینید پیش از فرارسیدن روز واپسین همه بپاخیزید و در گسترش آیین راستی بکوشید.

 


—————–

 

دریافت حقیقت به دور از هر گونه تعصب بی اساس و خرافات پوچ

 


اندیشیدن و اندیشه نیک و بکار گیری آن بدست هر مرد و زن ، و نه اجرای احکام بدون هیچگونه چون و چرایی

 


آزادی در اختیار و گزینش راه نیک و بد در زندگی

 


کوشش در گسترش دین زرتشتی و آموزه های زرتشتی برای داشتن جهانی تازه و آبادتر

 

 

 

 

 

جشن های ماهانه در گاهشمار زرتشتی و چگونگی برابری آنها در گاهشمار خورشیدی

جشن های ماهانه در گاهشمار زرتشتی و چگونگی برابری آنها در گاهشمار خورشیدی


چرا برخی از در شمارش جشن های زرتشتی دچار اشتباه می شوند و روزهای دیگری را بجای روز آن جشن در نظر می گیرند؟

پاسخ بسیار ساده است ! در گاهشمار زرتشتی ماه ها تنها 30 روز دارند در حالی که در گاهشمار خورشیدی 6 ماه نخست سال 31 روزه هستند.

این به این معنی است که وقتی ماه فروردین در گاهشمار خورشیدی به روز 31 می رسد همان روز در گاهشمار زرتشتی روز نخست (اورمزد روز) از ماه اردیبهشت می باشد.

این روند تا پایان ماه ششم در گاهشمار خورشیدی که ماه ها 31 روزه هستند ادامه خواهد داشت در نتیجه ماه ها در گاهشمار زرتشتی باز هم یک روز جلوتر شروع خواهند شد.

بنابراین اساس پس از گذشت 1 ماه از سال، اردیبهشت ماه در گاهشمار زرتشتی 1 روز جلوتر از اردیبهشت ماه و در روز 31 فروردین در گاهشمار خورشیدی  شروع خواهد شد.

پس خرداد ماه در گاهشمار زرتشتی 2 روز جلوتر از خرداد ماه و در روز 30 اردیبهشت در گاهشمار خورشیدی ،

تیر ماه در گاهشمار زرتشتی 3 روز جلوتر از تیر ماه و در 29 خرداد در گاهشمار خورشیدی ،

امرداد ماه در گاهشمار زرتشتی 4 روز جلوتر از امرداد ماه و در 28 تیر در گاهشمار خورشیدی،

شهریور ماه در گاهشمار زرتشتی 5 روز جلوتر از شهریور ماه و در 27 امرداد در گاهشمار خورشیدی

و سرانجام پس از گذشت 6 ماه از سال مهر ماه در گاهشمار زرتشتی 6 روز جلوتر از مهر ماه در روز 26 شهریور در گاهشمار خورشیدی شروع خواهد شد.

6 ماه باقی مانده نیز 6 روز جلوتر شروع خواهند شد چرا که ماه های باقی مانده در گاهشمار خورشیدی نیز 30 روزه می شوند که برابر با شمارش روزهای گاهشمار زرتشتی است.


اشتباه از کجا پدید می آید ؟

اشتباه برخی در این است که شماره این روزها را با شمارش روز ها در گاهشمار خورشیدی یکی می دانند که نادرست است!

برای نمونه : جشن های ماهانه در گاهشمار زرتشتی برابرند با هم نام شدن همان ماه و روز ، پس :

جشن فروردینگان = فروردین روز از ماه فروردین در گاهشمار زرتشتی

جشن اردیبهشتگان = اردیبهشت روز از ماه اردیبهشت در گاهشمار زرتشتی

جشن خردادگان = خرداد روز از ماه خرداد در گاهشمار زرتشتی

جشن تیرگان = تیر روز از ماه تیر در گاهشمار زرتشتی

جشن امردادگان = امرداد روز از ماه امرداد در گاهشمار زرتشتی

جشن شهریورگان = شهریور روز از ماه شهریور در گاهشمار زرتشتی

جشن مهرگان = مهر روز از ماه مهر در گاهشمار زرتشتی

جشن آبانگان = آبان روز از ماه آبان در گاهشمار زرتشتی

جشن آذرگان = آذر روز از ماه آذر در گاهشمار زرتشتی

جشن دیگان = دی روز از ماه دی در گاهشمار زرتشتی

جشن بهمنگان = بهمن روز از ماه فر بهمن وردین در گاهشمار زرتشتی

جشن اسفندگان = اسفند روز از ماه اسفند در گاهشمار زرتشتی

 

و هر روز در گاهشمار زرتشتی به این ترتیب تا روز سی ام آمده اند :

 1– اورمزد (پروردگار) 2– وهمن (اندیشه نیک) 3– اردیبهشت (بالاترین راستی) 4– شهریور یا خشتروئیریه (پادشاهی آرزو شده) 5– سپندارمذ یا سپنت آرمئیتی (فروتنی) 6– خرداد یا هوروتات (تندرستی) 7– امرداد یا امرتات (بیمرگی) 8– دی به آذر یا دئوش (آفریدگار) 9– آذر یا آتر (آتش) 10– آبان (آب) 11– حورشید یا هورخشئت (خورشید) 12– ماه یا ماونگه (ماه) 13– تیر یا تشتری (باران)
14– گوش یا گئوش (هستی) 15– دی به مهر یا دئوش (آفریدگار) 16– مهر (مهر ، پیمان) 17– سروش (فرمانبرداری) 18– رشن (دادگستری) 19– فروردین یا فره وشی  (نیروی پیشرفت) 20– ورهرام (پیروزی) 21– رام (بنیادی) 22– باد (باد) 23– دی به دین یا دئوش (آفریدگار) 24– دین یا دئنا (وجدان) 25– ارد (ارت) یا اشی ونگوهی (توانگری) 26– ارشتاد (اشتاد) یا ارشتات (راستی) 27– آسمان (آسمان) 28– زامیاد یا زم (زمین) 29– مانتره سپند (گفتار آسمانی) 30– انارام (روشنایی بی پایان)

برای نمونه یکی از اشتباهاتی که برخی می کنند این است که چون روز 16 از ماه در گاهشمار زرتشتی مهر نام دارد آنها گمان می کنند که روز 16 مهر در گاهشمار خورشیدی نیز همان روز است و آن را جشن مهرگان معرفی می کنند در حالی که طبق توضیحی که در بالا دادیم مهر ماه در گاهشمار زرتشتی 6 روز جلوتر از مهر ماه در گاهشمار خورشیدی شروع می شود !

پس جشن مهرگان می شود : مهر روز از ماه مهر در گاهشمار زرتشتی برابر با 10 مهر از گاهشمار خورشیدی.

بنابراین جشن های ماهانه در گاهشمار زرتشتی عبارتند از:

جشن فروردینگان = فروردین روز از ماه فروردین در گاهشمار زرتشتی =  19 فروردین ماه خورشیدی

همانگونه که دیده می شود جشن فروردینگان در گاهشمار زرتشتی نیز روز 19 است چراکه این ماه در هر دو گاهشمار ماه نخست است.

جشن اردیبهشتگان = اردیبهشت روز از ماه اردیبهشت در گاهشمار زرتشتی = 2 اردیبهشت خورشیدی

(در گاهشمار زرتشتی روز 3 هر ماه اردیبهشت نام دارد؛ همانگونه که در بالا گفته شد اردیبهشت ماه 1 روز جلوتر از گاهشمار خورشیدی شروع می شود پس برابر می شود با روز 2 اردیبهشت از گاهشمار خورشیدی.)

جشن خردادگان = خرداد روز از ماه خرداد در گاهشمار زرتشتی = 4 خورداد خورشیدی

(در گاهشمار زرتشتی روز 6 هر ماه خرداد نام دارد؛ همانگونه که در بالا گفته شد خرداد ماه 2 روز جلوتر از گاهشمار خورشیدی شروع می شود پس برابر می شود با روز 4  خرداد از گاهشمار خورشیدی.)

جشن تیرگان = تیر روز از ماه تیر در گاهشمار زرتشتی = 10 تیر خورشیدی

(در گاهشمار زرتشتی روز 13 هر ماه تیر نام دارد؛ همانگونه که در بالا گفته شد تیر ماه 3 روز جلوتر از گاهشمار خورشیدی شروع می شود پس برابر می شود با روز 10 تیر از گاهشمار خورشیدی.)

جشن امردادگان = امرداد روز از ماه امرداد در گاهشمار زرتشتی = 3 امرداد خورشیدی

(در گاهشمار زرتشتی روز 7 هر ماه امرداد نام دارد؛ همانگونه که در بالا گفته شد امرداد ماه 4 روز جلوتر از گاهشمار خورشیدی شروع می شود پس برابر می شود با روز 3 امرداد از گاهشمار خورشیدی.)

جشن شهریورگان = شهریور روز از ماه شهریور در گاهشمار زرتشتی = 30 امرداد خورشیدی

(در گاهشمار زرتشتی روز 4 هر ماه شهریور نام دارد؛ همانگونه که در بالا گفته شد شهریور ماه 5 روز جلوتر از گاهشمار خورشیدی شروع می شود پس برابر می شود با روز 30 امرداد از گاهشمار خورشیدی.)

جشن مهرگان = مهر روز از ماه مهر در گاهشمار زرتشتی = 10 مهر خورشیدی

(در گاهشمار زرتشتی روز 16 هر ماه مهر نام دارد؛ همانگونه که در بالا گفته شد مهر ماه 6 روز جلوتر از گاهشمار خورشیدی شروع می شود پس برابر می شود با روز 10 مهر از گاهشمار خورشیدی.)

جشن آبانگان = آبان روز از ماه آبان در گاهشمار زرتشتی = 4 آبان خورشیدی

(در گاهشمار زرتشتی روز 10 هر ماه آبان نام دارد؛ همانگونه که در بالا گفته شد آبان ماه 6 روز جلوتر از گاهشمار خورشیدی شروع می شود پس برابر می شود با روز 4 آبان از گاهشمار خورشیدی.)

جشن آذرگان = آذر روز از ماه آذر در گاهشمار زرتشتی = 3 آذر خورشیدی

(در گاهشمار زرتشتی روز 9 هر ماه آذر نام دارد؛ همانگونه که در بالا گفته شد آذر ماه 6 روز جلوتر از گاهشمار خورشیدی شروع می شود پس برابر می شود با روز 3 آذر از گاهشمار خورشیدی.)

جشن دیگان (4 گانه) = روزهای دی روز از ماه دی در گاهشمار زرتشتی = 25 آذر ، 2 ، 9 و 17 دی خورشیدی

(دی به چم (معنی) دادار و آفریدگار است پس روز نخست ماه که اورمزد روز است و روزهای دی به آذر ، دی به مهر و دی به دین در گاهشمار زرتشتی که به ترتیب روزهای 1 ، 8 ، 15 و 23 در ماه های گاهشمار زرتشتی هستند و همانگونه که در بالا گفته شد دی ماه 6 روز جلوتر از گاهشمار خورشیدی شروع می شود پس برابر می شود با روز 25 آذر ، 6 ، 9 و 17 دی از گاهشمار خورشیدی.)

جشن بهمنگان = بهمن روز از ماه فر بهمن وردین در گاهشمار زرتشتی = 26 دی خورشیدی ؛ (روز پدر)

(در گاهشمار زرتشتی روز 2 هر ماه بهمن یا همان وهمن نام دارد؛ همانگونه که در بالا گفته شد بهمن ماه 6 روز جلوتر از گاهشمار خورشیدی شروع می شود پس برابر می شود با روز 26 دی از گاهشمار خورشیدی.)

جشن اسفندگان = اسفند روز از ماه اسفند در گاهشمار زرتشتی = 29 بهمن خورشیدی ؛ (روز مادر)

(در گاهشمار زرتشتی روز 5 هر ماه سپندارمذ نام دارد؛ همانگونه که در بالا گفته شد اسفند ماه 6 روز جلوتر از گاهشمار خورشیدی شروع می شود پس برابر می شود با روز 29 آبان از گاهشمار خورشیدی.)

شاید پرسش شد که با این حساب در هر سال 5 روز کم خواهد آمد که در پاسخ باید گفت چون سال در گاهشمار زرتشتی را ۱۲ ماه ۳۰ روزه حساب می‌کنند پس ۵ روز اضافی را به نام اندرگاه یا پنجه می‌نامیدند. هر یک از پنج فصل گاتها نیز به یکی از روزهای اندرگاه منسوب شده‌است. اسامی این پنج روز عبارت است از:

پنج روز بهیزک (پنجه)

اهنوت گاه : نام نخستین بخش از سرودهای اشوزرتشت.
اوشته وت گاه: نام دومین بخش از سرودهای اشوزرتشت.
سپنته مت گاه: نام سومین بخش از سرودهای اشوزرتشت.
وهوخشتر گاه: نام چهارمین بخش از سرودهای اشوزرتشت.
هیشتوئیشت گاه: نام پنجمین بخش از سرودهای اشوزرتشت.

 

پژوهش و نگارش: آرمین

 

بیشتر بخوانیم ، بیشتر بدانیم :

گاهشمار دینی زرتشتی

چفته زدایی (رفع ابهام)

هشدار در مورد تلاش بد اندیشان برای تخریب گاهشمار دینی زرتشتی

خُواَاِ ت وَدَتام اوستایی، ازدواج با محارم نیست

خُواَاِ ت وَدَتام اوستایی، ازدواج با محارم نیست

نوشتارهایی از موبد کورش نیکنام


دیر زمانی است که دشمنان فرهنگ وتمدن ایران باستان و آیین زرتشت، ازدواج با محارم یا پیوند زناشویی با نزدیکان مانند خواهر ومادررا به زرتشتیان نسبت می دهند. و با این نگرش همراه با تهمت های دیگری مانند آتش پرستی ودوگانه پرستی برآنند تا شاید دلدادگان آیین راستی وخرد و خواستاران فراوان برای پیوستن به فلسفه وبینش زرتشت را گمراه و پشیمان کرده باشند.

پیوند زناشویی با نزدیکان نه تنها در بینش اشو زرتشت و سروده هایش گا تاها نیامده است و پیروان زرتشت هیچگاه از این چنین شیوه نادرستی پیروی نکرده اند، بلکه زرتشت در تنها موردی که درباره پیوند زناشویی در گاتها سخن به میان آورده برای زناشویی کوچکترین دخترش به نام پورچیستا با جوانی خردمند و به دور از خانواده زرتشت به نام جاماسپ بوده است. با این گزارش چنانچه در بینش زرتشت، سنت زناشویی با نزدیکان پسندیده بود و جایگاه باارزشی داشت. برای بنیانگذاشتن چنین رسمی بیگمان زرتشت خودش با دخترش ازدواج می کرد ویا به یکی از پسرانش سفارش می کرد تا با خواهرشان پیوند زناشویی داشته باشند نه اینکه با آزادی گزینش از پورچیستا درخواست کند که با خرد خویش رایزنی کرده و سپس جاماسپ را که در دین داری نام آور شده را به همسری خویش بپذیرد.


تو پورچیستا اسپنتمان ای جوان ترین دختر زرتشت
درباره او(جاماسپ) که پای بند اندیشه نیک است
وهمبستگی با راستی وخردمندی را به تو ارزانی می دارد
با خرد خود رایزنی کن
وسودمندترین کاری که برپایه پارسایی استوار است در پیش گیر
(گات ها هات 53 بند3)


برهمه آشکار است که در روزگاران گذشته، یونانیان، رومیان و به ویژه تاریخ نگاران دوران هخامنشی و ساسانی مانند هرودت و یهودیانی که روی خوشی از ایرانیان نداشته اند گزارش های نادرستی از رفتار ایرانیان ثبت کرده اند. پس از آن نیز تازیانی که به ایران روی آورده اند. برای مثبت شمردن حمله خود به ایران به چنین دروغ پردازی ها و برداشت های نادرست دامن زده و از برخی واژگان اوستایی وپهلوی به ویژه واژه ” خُواث وَدَتام” برداشت نادرست داشته اند. پس از آن پژوهشگران ایرانی وخارجی نیز که در آیین زرتشت پژوهش کرده اند از اینگونه برداشت ها و دروغ پردازی ها بدون توجه به درستی ونادرستی آن بهره گرفته وگاهی آن را به عنوان سپر دفاعی در برابر پویایی آیین راستی به کارگرفته اند و شوربختانه اینگونه دروغ پردازی ها همچنان نیز ادامه دارد.


برداشت نادرست؛

برکسی پوشیده نیست که چنانچه در برخی از نوشته های یونانی، عربی، سریانی و پهلوی در باره واژه “خُودث وَدَتام” جستجو شود به برگردان نادرستی از این واژه خواهد رسید که به پیوند زناشویی با نزدیکان نیزشباهت دارد.

واژه اوستایی “خُواَاِت وَدتَه” که در زبان پهلوی به ریخت “خُوا یت وَدَس” و “خوایت وَدَت” نیز بیان شده است چم (معنی) درست آن به خویشان رسیدن، به نزدیکان پرداختن، مهربانی با خویشان، ازخود گذشتگی و همانند آنهاست. و شباهت کاربردی نزدیکی با واژه ” صِله رَحِم” دارد که در رفتار اسلامی بر آن تاکید شده است.

چنانچه بخواهیم مهربانی کردن به خویشان را در پیوند زناشویی نیز پذیرا باشیم، چرا خویشان را با خانواده از هم باز نمی شناسیم، فرزند خویشان به چم دختر وپسرخاله، خالو، عمو و عمه می باشند که پیوند زناشویی با آنان ناشایست نبوده است. بنابراین خویشان را با اهل خانه و خانواده یعنی مادر و خواهر اشتباه نگیریم. در گذشته یکی از سنت های پسندیده این بود که چنانچه پسر ودختری در خویشاوندان باشد نخست آنان را به همسری می گرفتند تا همه فرزندان یک قبیله برای تداوم وپیشرفت خانواده سر وسامانی داشته باشند.


در نیایش روزانه زرتشتیان و در سرود مَزدیسنو اهمی از اوستای کشتی، در بخش ویژه آن که پیمان داری به دین زرتشتی را یادآوری می کند از واژه خواَاِت ودتام نیزبهره گرفته شده است.


مَزدیسنُو اَهمی. مَزدیسنُو زَرَه توشتریش. فرَوَرانِه آستو تَس چا. فرَوَرتَس چا. آستویه هومَتم مَنُو. آستویه هوختُم وَچُو. آستویه هوَرشتِم شکیه اُتنم.

برمی گزینم دین مزدیسنا را که سفارش شده زرتشت است و استوارم براین کیش. می ستایم اندیشه نیک را، می ستایم گفتارنیک را، می ستایم کردار نیک را.

آستویه دَاِنام وَنگوهیم مازدَیسنیم. فرَسپایه اُخذرام. نیذاسنه یی تیشِم. خُوات وَدتام. اَشه اُونیم.
می ستایم دین نیک مزدیسنا را که نکوهنده جنگ وخونریزی و ستایشگر آشتی و از خودگذشتگی و پارسایی است. (خرده اوستا، اوستای کشتی)


در این سرود و در نیایش روزانه که هر زرتشتی با مزدا (خرد رسا) پیمانی تازه می بندد، به واژه خُوات وَدَتام نیز اشاره و پیمانداری می کند. بیگمان هدف او از این پیمان در نیایش روزانه، پیوند زناشویی با نزدیکان وازدواج با خواهر ومادرخود نیست بلکه اوخواستار پویایی فروزه ازخودگذشتگی در خویش است تا بتواند به خویشان و نزدیکان خود یاری رسانده باشد.


برداشت نادرست از این واژه هنگامی روی داده است که پژوهشگران این واژه را به استناد گزارش هایی از هرودت ودیگر تاریخ نگاران خارجی از کتیبه کرتیر موبد دوره ساسانی، برخی از نوشته های پهلوی پس از ساسانی، داستان هایی مانند ویس ورامین و پیوند هایی نادرست در دربار برخی از پادشاهان گذشته اشاره می کنند وچنین می پندارند که اینگونه رویدادهای نادرست از تاریخ را برآمده از واژه خوات ودتام اوستایی وبه اشتباه پیوند با نزدیکان دانسته اند.


بر همه آشکار است که برخی از واژگان کلیدی در زمانی ویژه و برای نیازهای اجتماعی وفرهنگی خاصی به کار گرفته می شوند که این شیوه گاهی از رهبران وراهنمایان دینی روی می دهد. برای نمونه پس از انقلاب اسلامی در ایران واژه ” شیطان بزرگ” بر سر زبانها افتاد که برای استعمارگران به ویژه آمریکا نسبت داده شده بود. در نظر بگیریم که کسی منظور ومعنی این واژه را ثبت نکرده باشد. پس از هزاران سال پژوهشگری بخواهد کاربرد واژه “شیطان” و “بزرگ” را در تاریخ ایران بررسی کند به چه نتیجه ای خواهد رسید!؟

در روزگاران گذشته نیز چنین بوده است. واژگان بیشماری داریم که زمانی کاربرد ویژه یی داشته ولی اکنون برگردان دیگری را به آن نسبت داده اند.

“یزدان” از ریشه یَزَته در اوستا است که در پارسی به ریخت یَزَت در آمده است و به چم چیزهایی است که شایسته ستایش باشند مانند آب، نورخورشید و ایزدان دیگر ولی کاربرد نادرست کنونی واژه یزدان به چم خداوند است.


واژه “کوشک” در گویش پارسی به بنای بزرگی گفته می شود که پیرامون آن را باغ ودرختانی فراگرفته باشد. این واژه را ترک ها به ریخت “کوسک” در آورده و آن را به اروپا برده اند. واژه انگلیسی کیوسک (
kiosk) از آن درست شده و به اتاقک کوچکی گفته می شود که محل فروش روزنامه یا نصب تلفن می باشد.


واژه “دهقان” در آغاز به چم خداوند، مالک روستا و انسان فرهیخته بوده است ولی اکنون به کسی گفته می شود که پیشه کشاورزی و آبیاری را به دوش دارد.


واژه “فرنگی” که اکنون به اروپاییان گفته می شود از سده یازدهم میلادی به کار رفته که بخشی از اروپا به رهبری فرانسه (فرانکی) به مشرق زمین حمله کردند و جنگهای صلیبی را آغاز کردند. این واژه نیز امروز کاربرد دیگری به دست آورده است.

واژه “آکبند” که اکنون به بسته های دست نخورده و بازنشده گفته می شود مربوط به زمانی است که کالاهایی با مارک (uk.band) از انگلیس به بندر خرمشهر آمده و مردم خوزستان در آغاز آن را آک- بند خوانده واین واژه اکنون کاربرد دیگری به خود گرفته است.

بیگمان واژه خُودت وَدَتام نیز در آغازخویشتن داری و به خویش پرداختن بوده که پس از هزاره ها، دشمنان فرهنگ ایران آن را دیگرگون برگردان کرده اند.


زنده یاد موبد اردشیر آذرگشسب با اشاره به پنج نمونه پیوند زناشویی در ایران باستان برداشت نادرست دیگری را نیز بیان کرده است.

در آیين زرتشتى چند همسری رسم نبوده است بنابراین در آن زمان مردی حق نداشته بيش از يك زن داشته باشند، به همین دلیل پيوند زناشویى در آن روزگار نسبت به چگونگی شرایط خانواده پنج گونه روی می داده است.

پادشاه زن، چَكر زن، ايوك زن، ستر زن، خود رای زن.

پادشاه زن: دختران پس از رسيدن به سن زناشویی با خشنودی پدر و مادر پیوند زناشویی داشته اند.
چكر زن: هر گاه زنى بيوه پس از درگذشت شوهر نخستين خود با ديگرى پیوند زناشویی داشت آن را زير نام چكر زنى ثبت مى کردند.

ايوك زن: ایوَک در زبان پهلوی به چم یک است. چنانچه مردى در زندگی زناشویی فرزند پسری نداشت و فرزندان او همه دختر بودند، برای اینکه نام خانوادگی خویش را به وسیله پسرش به آیندگان برساند، هنگامی که نخستین دخترش با پسری پیوند زناشویی می داشت. دختر وظیفه داشت تا نخستین پسرش را که زایمان می کرد به پدر خود هدیه کند تا نام خانوادگی پدر بر او( پسر دخترش) گذاشته شود وبه این ترتیب پدر از دخترش ایوک (یک) فرزند را به یادگار می گرفت واین نیز سبب برداشت نادرستی شده بود که می پنداشتند پدری با دختر خود پیوند زناشویی داشته در حالیکه دختر چنین پدری پس از زایمان نخستین پسرش را به پدر پیشکش می کرد.

سَتَر زن: واژه سَتَر در زبان پهلوى به معنى فرزند آمده است و واژه استر و سترون ، در گویش پارسى ، از اين واژه گرفته شده اند. در آن روزگار چنانچه پسر يا مردى بدون زن و فرزند از جهان در می گذشت، خويشان و بستگان او مى بايستى دوشيزه اى را با هزینه خود و به نام آن فرد درگذشته زير نام سَتَر زنى به پیوند زناشویی جوانى دیگردر مى آوردند. شرط اينگونه پیوند زناشویى این بود كه زن وشوی می پذیرفتند تا يكى از پسران خود را به فرزند خواندگی شخص در گذشته پیشکش کنند نا نام کسی که بدون فرزند از جهان در گذشته نیزدر خانواده یادآوری شود. اين نوع زناشویى نیز يكى ازبرداشت های نادرست بود كه بهانه به دست دشمنان مى داد، زيرا هرگاه خواهر درگذشته یی با کسی ازدواج می کرد و می پذیرفت که نخستین فرزندش را به نام برادر درگذشته اش به ثبت برساند. آنان می پنداشتند که خواهری با برادرش پیوند زناشویی داشته است در حالیکه چنین نبوده و خواهر پس از درگذشت برادرش وپس از اینکه به شیوه عادی ازدواج کرده بود، یکی ازفرزندان خویش را برای یادبود نام برادرش که در گذشته بود به خانواده پدری خویش سپرده بود.

خود راى زن: در ايران باستان چنانچه پسر و دخترى به سن قانونى یرای پیوند زناشویی می رسيدند و با دلدادگی خواستار پیوند زناشویى مى شدند و پدر و مادر آنان خشنود نبودند پیوند آنان بدون رضایت پدر و مادر خود رای زن به ثبت می رسیده است.


خُوات وَدَتام در نوشته های پهلوی

برخی از نوشته های پهلوی، سده ها پس از حمله اعراب به ایران گرد آوری شده واز تغییر ناگهانی نوشته ها و فلسفه زندگی زرتشتیان در آنها گاهی چنین برداشت می شود که دشمنان فرهنگ ایران پس از غلبه بر این کشور و برای نابودی ارزش های نیک گذشتگان در ایران بر آن شدند تا در بخش هایی از نوشته های آن زمان، با فشار وتهدید از موبدان و کسانی که توانایی خواندن ونوشتن داشتند با فشار وتهدید آنان را وادار کنند تا برخی آداب و رسوم پنداری را به دین زرتشت نسبت دهند تا بدین وسیله کسی به آیین خرافی نیاکان خود بازگشتی نداشته باشد. یکی از آنها برگردان و برداشت نادرستی از واژه خوات ودتام در نوشته های پهلوی است. واژه یی که پیش از آن اینهمه در زندگی زرتشتیان اهمیت وکاربرد نداشته و به یکباره پس از حمله اعراب در ایران از جایگاهی مقدس برخوردارشده و ازدواج با محارم نامیده شده است.

در نسک هایی به زبان پهلوی مانند «روایت پهلوی»، «مینوی خرد»، «روایت آذرفرنبغ فرخزادان»، «ارداویراف‌نامه»، «دینکرد»، «دادستان دینی»، «روایات داراب هرمزد» و «زادسپرم» از خوات ودتام به ریخت خویدوده سخن رفته است. به موجب این متون، خویدوده پدر و دختر، خویدوه مادر و پسر، و خویدوده برادر و خواهر از شایسته‌ترین و مهمترین دستورات دینی زرتشتی و بزرگ‌ترین ثواب‌ها است که اجرای آن موجب رسیدن سریع‌تر به بهشت، و نپرداختن به آن جزو بزرگترین گناهان دانسته ‌شده است (مینوی خرد، بخش 35 و 36؛ روایت پهلوی، فصل هشتم) در فصل هشتادم از کتاب سوم دینکرد، خویدوده را سنتی برگرفته از آمیزش اهورامزدا با دخترش سپندارمذ می‌داند که مشی و مشیانه (نخستین آدمیان و نخستین برادر و خواهر) آنرا ادامه دادند تا به نسل همه مردمان گیتی برسد. او هرگونه آمیزش به غیر از روش خویدوده را با آمیزش گرگ و سگ، و آمیزش اسب و خر مقایسه می‌کند که محصول جفت‌گیری آنها از نظر نژادی پست و فرومایه خواهد شد. این نکته‌ای است که مورد توجه و سفارش زادسپرم (یکی از موبدان زرتشتی آن روزگار) نیز قرار گرفته و در بخش بیست و ششم کتاب گزیده‌های زادسپرم، خویدوده را موجب تولید نسل پاک دانسته است.


در فصل هشتم از متن «روایت پهلوی» برای تشویق مردم به اجرای خویدوده چنین بیان شده که اهورامزدا به زرتشت دستور اجرای خویدوده را می‌دهد و می‌گوید این کاری است که من با دخترم سپندارمذ انجام دادم و مشی نیز با مشیانه انجام داد.

در فصل 86 از متن پهلوی ارداویراف‌نامه به زنان هشدار داده شده است که چنانچه از رسم خویدوده خودداری کنند و آنرا سبک بشمارند، وارد دوزخ خواهند شد و در آنجا مارهای بزرگی وارد اندام آنان خواهد شد و از دهانشان بیرون خواهد آمد.

به موجب فتوای بیستم از مجموعه دستورهای موجود در کتاب «روایت آذرفرنبغ فرخزادان» اگر دختر یا خواهر مردی به خویدوده با او خشنودی و موافقت نداشته باشند، مرد می تواند به زور زن را وادار به اینکار کند!

بیگمان چنین تهدیدهایی نشانه آن است که اینگونه رسم ها برای مردم آن زمان ناشناخته وبیگانه بوده و توده مردم از اینگونه سفارش ها رویگردان بوده‌اند ولی در نوشته های پهلوی با توجه به نسبت دادن خویدوده به اهورامزدا و زرتشت و بیان جایگاه مقدس آن از یکسو و تهدید از سویی دیگر، مردم را وادار به انجام آن کار کنند! نشانه دیگری از رویگردانی مردم این است که در پایان بخش هشتم از کتاب روایت پهلوی، زرتشت به اهورامزدا می‌گوید: «این کار سخت و دشواری است و چگونه می‌توانم خویدوده را در میان مردم رواج دهم؟» و اهورامزدا جواب می‌دهد: «به چشم من نیز چنین است، اما وقتی کردار نیک باشد، نباید دشوار و سخت باشد. به خویدوده کوشا باش و دیگران را نیز کوشا کن!


هر خواننده هوشیاری متوجه تفاوت ادبیات پهلوی ونگرش آن در زندگی زرتشتیان پس از حمله اعراب خواهد شد که نه تنها برگ های تاریخ ایران به نفع مهاجمان ورق خورده بلکه فرهنگ مردم این کشور نیز درسده های آغازین به خواسته بیگانگان فراهم شده است. ناهمگونگی آشکاراین شیوه چنان است که زرتشت هیچگاه در سروده هایش( گات ها) چنین دستورهایی دربار زندگی روزانه مردم مانند خوردن، آشامیدن، لباس پوشیدن وبرخورد با خانواده را نمی دهد. در آن زمان چه روی داده است که پس از دوهزار سال ودر پایان حکومت ساسانی، زرتشت باردیگر لب به سخن می گشاید و به موبدان و نویسندگان متن های پهلوی در آنزمان بهترین ثواب زندگی را بیان می کند که همانا ازدواج با نزدیکان وپیوند باخواهر ومادر باشد.


نسبت ناروا به زرتشتیان

در تاریخ گذشته ایران نیز همانند دیگر ملت ها، کژروی هایی به ثبت رسیده که نمونه آن پیوند زناشویی با نزدیکان است که برخی از آنها دروغ پردازی است و بقیه نیز به فرهنگ و دین زرتشت نسبتی ندارد زیرا هرگاه در چنین مواردی از موبدان زرتشتی پرسش شده است این عمل را ناشایست ونکوهیده بیان کرده اند.
در یک روایت مسیحی آمده است که یزدگرد دوم در هشتمین سال پادشاهی خود با دخترش ازدواج کرده وسپس او را کشته است. جالب اینکه کریستن سن نیز آن را در نسک “ایران در زمان ساسانیان” آورده است. آنچه از زندگی درست یزدگرد در تاریخ داریم او به هنگام آغاز پادشاهی تنها 15 سال داشته ودر سال هشتم پادشاهی 23 ساله بوده است چگونه ممکن است که در آن سن وسال دختری داشته باشد که بتوان با او ازدواج کرد!


داستان هما وبهمن در شاهنامه نیز مورد دیگری است که به آن اشاره می شود که بهمن دختر خود هما را به همسری خود در آورده است! چنانچه این داستان روی داده باشد آیا آنان زرتشتی بوده اند یا برپایه کدام سفارش زرتشت چنین کاری را انجام داده اند؟


مورد دیگر ازدواج کمبوجیه با خواهر خویش است که هرودت آن را چنین گزارش داده است: کمبوجیه مردی بود خودسر و کینه جو وسنگدل که تنها برادر خود بردیا را در جوانی بکشت تا مبادا روزی بر او شورش کند وپس از آن عاشق دلداده خواهر خود هئوتسا شد وبرآن شد تا با او ازدواج کند، از آنجا که چنین رسمی در ایران سابقه نداشت از موبدان خواست تا پس از مشورت با یکدیگر، قانونی در دین بیابند که به این کار نادرست او اجازه داده شود. موبدان که از تندخویی وخشم کمبوجیه نگران بودند به او گفتند “در قانون های ایرانی نگریستیم، هیچ قانونی در دین نیست که پیوند زناشویی برادر با خواهر را روا دارد ولی قانونی هست که شاه در انجام هرکاری آزاد است”

بنابراین اگر چنین رسمی تا زمان هخامنشی شناخته شده بود موبدان سفارش آن را به کمبوجیه نیز کرده بودند!

برخی از پژوهشگران نیز بر این باورند که ازدواج با محارم دربین زرتشتیان وجود داشته ولی پس از آمدن اسلام به ایران از بین رفته است. این نیز نادرست و دروغ است زیرا زرتشتیان پس از ساسانیان همچنان آداب و رسوم خود را در هر شرایطی مخفیانه پیروی کرده اند و تغییری در آن نداده اند. چنانکه همه جشن ها وسنت های نیاکان خود را همچنان برگزار می کنند. اگر چنین رسم نادرستی را از گذشته پیروی می کردند بیگمان تاکنون نیز باید ادامه داشته باشد.

آشکار تر زرتشتیانی که پس از حکومت های نخستین اسلامی در ایران به هندوستان کوچ کرده اند. به پارسیان شهرت یافته و در آن کشور با آزادی زندگی کرده اند. چنانچه رسم پیوند زناشویی با مادر وخواهر را پیش از آن در ایران پیروی می کرده اند آن را باخود منتقل کرده ودر هندوستان نیز به آن عمل می کردند در حالیکه پارسیان (زرتشتیان هند) هیچگونه ازدواج با محارمی را در هزار سال گذشته در خانواده نداشته اند.


نتیجه

چنانچه بدون تعصب بخواهیم رویدادهای تاریخی مردم گوناگون را بررسی کنیم، آشکار است که گاهی زناشویی با نزدیکان در تاریخ ملت ها روی داده ولی به ادیان نسبتی نداشته است. فرزندان حضرت آدم و حوا، هابیل و قابیل خواهر وبرادری بودند که با یکدیگر پیوند زناشویی داشتند. در کتاب مقدس آمده که ساری همسر ابراهیم، خواهر او بوده است (کتاب پیدایش سوره 20) زئوس خدای بزرگ یونان نیز با خواهر خویش ازدواج کرده است (ایلیاد، سرودهفدهم)، کلودیوس امپراتور روم با دختر خود ازدواج کرده و آن را به صورت قانون در آورده است. برخی پادشاهان مصر با خواهران خود پیوند زناشویی داشته اند. و ملکه عیلامی که دو برادر خود را به شوهری داشته است.

بنابراین همانند دیگر رویدادهای رنج آورو غیر انسانی که در تاریخ گذشته ملت ها پیش آمده است مانند جنگ و خونریزی، غارت و چپاول، ستم وبیداد، جنگ های بین ادیان ومذاهب، برده داری ونژاد پرستی و کژروی هایی که اثر ناگوارآن تاکنون همچنان برجای مانده است. نمونه هایی از رفتار نادرست وبسیار اندک دربرخی از خانواده ها مانند پیوند زناشویی با نزدیکان نیز پیش آمده است که نباید آن را به دینی نسبت داد و پیروان کنونی آن را سرزنش کرد. به ویژه پیروان بینش زرتشت که پیوسته آهنگ راستی وخردمندی را نواخته اند و نه تنها پیام آورشان چنین رسمی را بنیان نگذاشته است بلکه زرتشتیان نیز در گذر زندگی هازمانی خویش هیچگاه پیوند زناشویی با خواهر ومادر خویش نداشته وبا آن بیگانه بوده اند. نسبت دادن اینگونه دروغ ها، تهمت وافترایی بیش نیست و گناهی نابخشودنی در پی خواهد داشت.


موبد کورش نیکنام 1393


یاری نامه

خرده اوستا، برگردان از دین دبیره به کوشش رشید شهمردان، انتشارات فروهر، چاپ سوم 1380
گاتاها سرودهای زرتشت، دکتر آبتین ساسانفر، انتشارات بهجت، تهران چاپ دوم 1393
ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستن سن، ترجمه رشید یاسمی، تهران چاپ نهم 1377
مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، موبد اردشیر آذرگشسب، انتشارات فروهر تهران 1358