شهر سوخته، شگفت‌اَنگیزترین شهر جهان باستان

شهر سوخته، شگفت‌اَنگیزترین شهر جهان باستان

کارشناسان و  باستان‌شناسان، شهرسوخته در سیستان را یکی از پیشرفته‌ترین و شگفت‌اَنگیزترین شهرهای جهان باستان می‌دانند. محوطه‌ای باستانی که بیش از 5 هزار سال دیرینگی دارد و یافته‌های ارزشمند و بی‌همتایی در آن به دست آمده است.

به گزارش اَمرداد، شهرسوخته نام تپه‌های زنجیره‌ای به هم چسبیده‌ی گسترده‌ای است که در 56 کیلومتری راه زابل به زاهدان جای گرفته است. بلندای‌(:ارتفاع) تپه‌های شمالی جنوبی آن، میان 12 تا 18 متر از سطح زمین‌های پیرامونی است. شهرسوخته 151 هکتار گُستره‌(:وسعت) دارد. این شهر در یکم تیرماه 1393 خورشیدی برابر با 22 ژوئن 2014 میلادی به عنوان نخستین محوطه‌های باستانی ایران در سی و هشتمین نشست یونسکو به ثبت جهانی رسید. شهرسوخته، هفدهمین اثر تاریخی ایران در فهرست یونسکو به شمار می‌آید که با برخورداری از پیشینه‌ی بیش از 5 هزار ساله، هم اینک به عنوان یکی از پیشرفته‌ترین شهرهای باستانی جهان شناخته می‌شود.

سیستان به عنوان خاوری‌ترین (:شرقی) منطقه‌ی ایران زمین جایگاه برخورد‌(:تلاقی) تمدن‌های گوناگونی است که از دیرباز مورد نگرش جمعیت‌های (اقوام) گوناگون جای گرفته است. افزون بر آن شرایط زیبنده‌ی محیطی نیز در گذشته‌های دور در این سرزمین، انگیزه‌ی پدیداری تمدن‌های بزرگ و استقرارهای بی‌شماری شده است که هر یک نشان از سرافرازی این پاره‌ای از خاک ارزشمند دارد.

 شهرسوخته، گویا نام تازه‌ای است و پیشینه‌ی تاریخی چندانی ندارد. بر پایه‌ی نوشته‌های موجود، پیشینه‌ی این نام به اواخر سده‌ی نوزدهم میلادی برمی‌گردد. در آن زمان «کلنل ییت» انگلیسی از منطقه بازدید کرده و از راهنمایان بومی این نام را شنیده و به کار برده است. هر چند آثار سوختگی در این شهر آشکار است. شهرسوخته دو بار به آتش کشیده شده است، یک بار در آغاز مرحله‌ی رشد و بار دیگر در پایان دوره‌ی ویرانی آن. سند یا نوشته‌ای که نام راستین و کهن این شهر را آشکار کند، هنوز به دست نیامده است و نام شهر سوخته شاید به انگیزه‌ی آتش‌سوزی در دوره‌ی زمانی میان سال‌های 3200 تا 2700 پیش از میلاد باشد.

شهرسوخته در پیرامون 3200 پیش از میلاد پایه‌گذاری و پیرامون 1800 پ.م متروک شده است. این شهر برای دوره‌ای نزدیک به 1400 سال زندگی در آن جریان داشته است. چهار دوره استقرار در شهر سوخته شناخته شده است که به یازده مرحله‌ی طبقه فرهنگی بخش شده است. این چهار دوره‌ی بُنیادین در برگیرنده‌ی : دوره یکم (3200 – 2800 پ.م) ، دوره دوم (2800 – 2500 پ.م)، دوره سوم (2500 – 2200 پ.م) و دوره چهارم (2200 – 1900 پ.م) است. این شهر در دوره‌ی یکم پایه‌گذاری شده و در دوره‌ی دوم به اوج شکوفایی خود رسیده است و از دوره‌ی سوم دوران نابودی آن آغاز شده و در پایان دوره‌ی چهارم از میان رفته است.

شهرسوخته یکی از یادمان‌های تاریخی و باستانی در استان سیستان و بلوچستان است که در کرانه‌ی رودخانه‌ی هیرمند و دریاچه‌ی هامون در زمان خود و کنار جاده‌ی کنونی زاهدان به زابل بنا شده است. «سر اورل اِشتاین» با بازدید از این محوطه در سال 1937 میلادی، آگاهی‌های سودمندی را درباره‌ی این یادمان باستانی بیان کرده است. در سال 1967 میلادی عملیات کاوش در محوطه‌ی پیش از تاریخی شهرسوخته با همکاری مرکز باستان‌شناسی ایران و موسسه‌ی «ایزمئو» ایتالیا و به سرپرستی یک باستان‌شناس ایتالیایی به نام «موریتزیو توزی» آغاز شد. نتیجه‌ی بررسی و پژوهش‌های باستان شناسانه‌ی این گروه که تا سال 1978 میلادی در شهرسوخته دنباله داشت، در بیش از ده‌ها مقاله و کتاب و به زبان‌های گوناگون و رایج جهان چاپ و پخش شده است. سخن در خُور نگرش در برنامه‌ی کاوش شهرسوخته، باشَندگی‌(:حضور) شمار قابل توجه‌ای از کارشناسان و دانشمندان غیرباستان‌شناس بود. ارزش آثار به دست آمده از شهرسوخته، در مرحله‌ی آغازین کار، سرپرستان‌(:مسوولان) موسسه‌ی شرق‌شناسی ایتالیا را بر آن داشت تا با فراهم نمودن داشته‌ها‌(:امکانات)، پیش درآمدها‌(:مقدمات) و توانمندی‌های لازم کوشش کنند، عملیات کاوش و تفسیر یافته‌های باستانی در این محوطه‌ی ارزشمند به روش‌های سراسر علمی انجام شود. از همین روی شماری زمین‌شناس، دیرین گیاه‌شناس، مردم‌شناس، دیرین جانور‌شناس، کارشناسان فیزیک هسته‌ای و دیگر کارشناسان ایتالیایی و ژاپنی به شهرسوخته رفتند تا هریک با بهره‌گیری از تخصص و دانش خود کوشش نمایند و عملیات کاوش و تفسیر و تبیین یافته‌های باستانی این شهر را کارآمدتر و کارشناسانه‌تر انجام دهند. در میان آن‌ها می‌توان به نقش سودمند و ارزنده‌ی دانشمندان ژاپنی اشاره داشت که توانسته‌اند با انجام پژوهش‌های گوناگون و بهره‌گیری از تکنیک‌های مدرن همانند پالئو مغناطیس، اورانیوم 38، کربن 14 و روش شکاف هسته‌ای در تعیین پیشینه‌ی آثار به دست آمده، نتیجه‌های سودمندی ارایه دهند.

بقایای شهرسوخته نشان می‌دهد که این شهر دارای پنج بخش بُنیادین بوده که در برگیرنده‌ی بخش مسکونی در شمال خاوری، بخش‌های مرکزی، منطقه‌ی صنعتی، سازه‌های یادمانی و گورستان است که به گونه‌ی تپه‌های پیوسته و چسبیده به هم جای گرفته اند. 80 هکتار از شهرسوخته را بخش مسکونی تشکیل می‌داده است. پژوهش‌ها نشان داده است این محوطه، وارون اکنون که زیست بومی سراسر بیابانی دارد و تنها درختان گز در آن جا دیده می‌شود، در پنج هزار سال پیش از میلاد، منطقه‌ای سبز و خرم با پوشش گیاهی گوناگون و بسیار دل پذیر بوده و درختان بید مجنون، اَفرا و سپیدار فراوانی در آن جا وجود داشته است.

شهرسوخته مرکز بسیاری از فعالیت‌های صنعتی و هنری همانند جواهرسازی، پارچه بافی، سفال‌گری، ذوب فلز، سنگ‌تراشی، معرق کاری و … بوده است. بی‌گمان شهرسوخته از شهرهای بسیار پیشرفته‌ی جهان باستان در زمان خود بوده است.

برای نخستین بار در جهان باستان در شهرسوخته، چشم مصنوعی وابسته به چشم چپ‌زنی تنومند میان 25 تا 30 ساله یافته شده که هم اینک در گنج خانه‌ی‌(:موزه) ایران باستان در تهران نگهداری می‌شود و 4800 سال دیرینگی دارد. همچنین بازی‌‌ای همانند تخته نرد امروزی یکی دیگر از شگفتی‌های این شهر است. و با رویکرد به پیشینه‌ی شهرسوخته می‌توان گفت که قدیمی‌ترین تخته نرد جهان وابسته به این شهر بوده است. در گورستان شماره 761 بازی‌ای همانند تخته نرد با 60 مهره پیدا شده است.

 شگفتی‌های شهرسوخته بی‌شمار است و در این گزارش نمی‌توان به شمار فراوان آن‌ها پرداخت. تنها باید رفت و از نزدیک شهر جهانی سوخته و گنج‌خانه‌ی باستان‌شناسی آن را دید تا به شکوه و بزرگی شهر و اندیشه‌های وَرجاوند نیاکان پاک نهادمان پِی برد. جشن جهانی نوروز در راه است و می توان با برنامه‌ریزی درست، سفری به ژرفای تاریخ در دشت سیستان داشت و شگفتی‌ها را دید و حس کرد … شهرسوخته، هنوز هم سخنان فراوان ناگفته‌ای دارد. شهرسوخته، یکی از شگفت‌اَنگیزترین و پیشرفته‌ترین شهرهای جهان باستان است.

خبرنگار امرداد: سیاوش آریا

شهر سوخته، شگفت‌اَنگیزترین شهر جهان باستان

شهر سوخته، شگفت‌اَنگیزترین شهر جهان باستان

کارشناسان و  باستان‌شناسان، شهرسوخته در سیستان را یکی از پیشرفته‌ترین و شگفت‌اَنگیزترین شهرهای جهان باستان می‌دانند. محوطه‌ای باستانی که بیش از 5 هزار سال دیرینگی دارد و یافته‌های ارزشمند و بی‌همتایی در آن به دست آمده است.

به گزارش اَمرداد، شهرسوخته نام تپه‌های زنجیره‌ای به هم چسبیده‌ی گسترده‌ای است که در 56 کیلومتری راه زابل به زاهدان جای گرفته است. بلندای‌(:ارتفاع) تپه‌های شمالی جنوبی آن، میان 12 تا 18 متر از سطح زمین‌های پیرامونی است. شهرسوخته 151 هکتار گُستره‌(:وسعت) دارد. این شهر در یکم تیرماه 1393 خورشیدی برابر با 22 ژوئن 2014 میلادی به عنوان نخستین محوطه‌های باستانی ایران در سی و هشتمین نشست یونسکو به ثبت جهانی رسید. شهرسوخته، هفدهمین اثر تاریخی ایران در فهرست یونسکو به شمار می‌آید که با برخورداری از پیشینه‌ی بیش از 5 هزار ساله، هم اینک به عنوان یکی از پیشرفته‌ترین شهرهای باستانی جهان شناخته می‌شود.

سیستان به عنوان خاوری‌ترین (:شرقی) منطقه‌ی ایران زمین جایگاه برخورد‌(:تلاقی) تمدن‌های گوناگونی است که از دیرباز مورد نگرش جمعیت‌های (اقوام) گوناگون جای گرفته است. افزون بر آن شرایط زیبنده‌ی محیطی نیز در گذشته‌های دور در این سرزمین، انگیزه‌ی پدیداری تمدن‌های بزرگ و استقرارهای بی‌شماری شده است که هر یک نشان از سرافرازی این پاره‌ای از خاک ارزشمند دارد.

 شهرسوخته، گویا نام تازه‌ای است و پیشینه‌ی تاریخی چندانی ندارد. بر پایه‌ی نوشته‌های موجود، پیشینه‌ی این نام به اواخر سده‌ی نوزدهم میلادی برمی‌گردد. در آن زمان «کلنل ییت» انگلیسی از منطقه بازدید کرده و از راهنمایان بومی این نام را شنیده و به کار برده است. هر چند آثار سوختگی در این شهر آشکار است. شهرسوخته دو بار به آتش کشیده شده است، یک بار در آغاز مرحله‌ی رشد و بار دیگر در پایان دوره‌ی ویرانی آن. سند یا نوشته‌ای که نام راستین و کهن این شهر را آشکار کند، هنوز به دست نیامده است و نام شهر سوخته شاید به انگیزه‌ی آتش‌سوزی در دوره‌ی زمانی میان سال‌های 3200 تا 2700 پیش از میلاد باشد.

شهرسوخته در پیرامون 3200 پیش از میلاد پایه‌گذاری و پیرامون 1800 پ.م متروک شده است. این شهر برای دوره‌ای نزدیک به 1400 سال زندگی در آن جریان داشته است. چهار دوره استقرار در شهر سوخته شناخته شده است که به یازده مرحله‌ی طبقه فرهنگی بخش شده است. این چهار دوره‌ی بُنیادین در برگیرنده‌ی : دوره یکم (3200 – 2800 پ.م) ، دوره دوم (2800 – 2500 پ.م)، دوره سوم (2500 – 2200 پ.م) و دوره چهارم (2200 – 1900 پ.م) است. این شهر در دوره‌ی یکم پایه‌گذاری شده و در دوره‌ی دوم به اوج شکوفایی خود رسیده است و از دوره‌ی سوم دوران نابودی آن آغاز شده و در پایان دوره‌ی چهارم از میان رفته است.

شهرسوخته یکی از یادمان‌های تاریخی و باستانی در استان سیستان و بلوچستان است که در کرانه‌ی رودخانه‌ی هیرمند و دریاچه‌ی هامون در زمان خود و کنار جاده‌ی کنونی زاهدان به زابل بنا شده است. «سر اورل اِشتاین» با بازدید از این محوطه در سال 1937 میلادی، آگاهی‌های سودمندی را درباره‌ی این یادمان باستانی بیان کرده است. در سال 1967 میلادی عملیات کاوش در محوطه‌ی پیش از تاریخی شهرسوخته با همکاری مرکز باستان‌شناسی ایران و موسسه‌ی «ایزمئو» ایتالیا و به سرپرستی یک باستان‌شناس ایتالیایی به نام «موریتزیو توزی» آغاز شد. نتیجه‌ی بررسی و پژوهش‌های باستان شناسانه‌ی این گروه که تا سال 1978 میلادی در شهرسوخته دنباله داشت، در بیش از ده‌ها مقاله و کتاب و به زبان‌های گوناگون و رایج جهان چاپ و پخش شده است. سخن در خُور نگرش در برنامه‌ی کاوش شهرسوخته، باشَندگی‌(:حضور) شمار قابل توجه‌ای از کارشناسان و دانشمندان غیرباستان‌شناس بود. ارزش آثار به دست آمده از شهرسوخته، در مرحله‌ی آغازین کار، سرپرستان‌(:مسوولان) موسسه‌ی شرق‌شناسی ایتالیا را بر آن داشت تا با فراهم نمودن داشته‌ها‌(:امکانات)، پیش درآمدها‌(:مقدمات) و توانمندی‌های لازم کوشش کنند، عملیات کاوش و تفسیر یافته‌های باستانی در این محوطه‌ی ارزشمند به روش‌های سراسر علمی انجام شود. از همین روی شماری زمین‌شناس، دیرین گیاه‌شناس، مردم‌شناس، دیرین جانور‌شناس، کارشناسان فیزیک هسته‌ای و دیگر کارشناسان ایتالیایی و ژاپنی به شهرسوخته رفتند تا هریک با بهره‌گیری از تخصص و دانش خود کوشش نمایند و عملیات کاوش و تفسیر و تبیین یافته‌های باستانی این شهر را کارآمدتر و کارشناسانه‌تر انجام دهند. در میان آن‌ها می‌توان به نقش سودمند و ارزنده‌ی دانشمندان ژاپنی اشاره داشت که توانسته‌اند با انجام پژوهش‌های گوناگون و بهره‌گیری از تکنیک‌های مدرن همانند پالئو مغناطیس، اورانیوم 38، کربن 14 و روش شکاف هسته‌ای در تعیین پیشینه‌ی آثار به دست آمده، نتیجه‌های سودمندی ارایه دهند.

بقایای شهرسوخته نشان می‌دهد که این شهر دارای پنج بخش بُنیادین بوده که در برگیرنده‌ی بخش مسکونی در شمال خاوری، بخش‌های مرکزی، منطقه‌ی صنعتی، سازه‌های یادمانی و گورستان است که به گونه‌ی تپه‌های پیوسته و چسبیده به هم جای گرفته اند. 80 هکتار از شهرسوخته را بخش مسکونی تشکیل می‌داده است. پژوهش‌ها نشان داده است این محوطه، وارون اکنون که زیست بومی سراسر بیابانی دارد و تنها درختان گز در آن جا دیده می‌شود، در پنج هزار سال پیش از میلاد، منطقه‌ای سبز و خرم با پوشش گیاهی گوناگون و بسیار دل پذیر بوده و درختان بید مجنون، اَفرا و سپیدار فراوانی در آن جا وجود داشته است.

شهرسوخته مرکز بسیاری از فعالیت‌های صنعتی و هنری همانند جواهرسازی، پارچه بافی، سفال‌گری، ذوب فلز، سنگ‌تراشی، معرق کاری و … بوده است. بی‌گمان شهرسوخته از شهرهای بسیار پیشرفته‌ی جهان باستان در زمان خود بوده است.

برای نخستین بار در جهان باستان در شهرسوخته، چشم مصنوعی وابسته به چشم چپ‌زنی تنومند میان 25 تا 30 ساله یافته شده که هم اینک در گنج خانه‌ی‌(:موزه) ایران باستان در تهران نگهداری می‌شود و 4800 سال دیرینگی دارد. همچنین بازی‌‌ای همانند تخته نرد امروزی یکی دیگر از شگفتی‌های این شهر است. و با رویکرد به پیشینه‌ی شهرسوخته می‌توان گفت که قدیمی‌ترین تخته نرد جهان وابسته به این شهر بوده است. در گورستان شماره 761 بازی‌ای همانند تخته نرد با 60 مهره پیدا شده است.

 شگفتی‌های شهرسوخته بی‌شمار است و در این گزارش نمی‌توان به شمار فراوان آن‌ها پرداخت. تنها باید رفت و از نزدیک شهر جهانی سوخته و گنج‌خانه‌ی باستان‌شناسی آن را دید تا به شکوه و بزرگی شهر و اندیشه‌های وَرجاوند نیاکان پاک نهادمان پِی برد. جشن جهانی نوروز در راه است و می توان با برنامه‌ریزی درست، سفری به ژرفای تاریخ در دشت سیستان داشت و شگفتی‌ها را دید و حس کرد … شهرسوخته، هنوز هم سخنان فراوان ناگفته‌ای دارد. شهرسوخته، یکی از شگفت‌اَنگیزترین و پیشرفته‌ترین شهرهای جهان باستان است.

خبرنگار امرداد: سیاوش آریا

زرتشت نامی که مردم میشناسند و نمیشناسند

 

زرتشت گزارشی مردمی از خیابانی به نام

زرتشت نامی که مردم  میشناسند و نمیشناسند

نوشتار چیستا پا کسرشت
خیابان زرتشت! خیابان زرتشت! تاکسی زردرنگی جلوی پایم ترمز زد. سوار شدم. داشتم به این م یاندیشیدم که نخستین پرسشم را از راننده بپرسم که مرا به این خیابان م یرساند.
» هنگامی که پرسیدم درباره دربار هی زرتشت چه میدانید؟ « آقای  راننده نگاهی از سر کنجکاوی به من کرد و پس از چند ثانیه سکوت گفت ». میگن پیامبر زرتشت یهاست
دیدگاهتان درباره اندیشه ی زرتشت چیست؟ پاسخی نداد و با تکان دادن سر به من فهماند که درباره ی این پرسش آگاهی ندارد.
از تاکسی پیاده شدم و گام به درون خیابان گذاشتم. نخستین کسی که سر راهم سبز شد کسی بود که جام هی سفید بلندی بر تن داشت.
گمان بردم که از بیمارستان مهر بیرون آمده و شاید دکتر باشد. به پرسشم ای نگونه پاسخ داد: زرتشت پیامبر ایرانیان باستان است که با خود اندیش هی نیکی به ارمغان آورده و پیامش اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک است . همواره از شنیدن نام وی حس خوبی داشته ام.  
به راهم ادامه دادم، چند دختر نوجوان، شادمان در پیاده رو راه می رفتند.
هنگامی که پرسیدم دربار هی زرتشت چه م یدانید؟ با شگفتی پاسخ دادند که این را باید از مسیحی ها بپرسید ! گفتم زرتشت را از مسیحی ها بپرسم؟ و با » نه! نه! از زرتشتی ها « : خندیدند و گفتند هیاهویی از سر شیطنت که از جنس سن و سال شان است از من دور شدند.
راهم را ادامه میدهم، میو ه فروشی را میبینم که نام زرتشت را برای فروشگاه خود برگزیده است. از یکی از صندوق داران درباره ی زرتشت میپرسم؛ با خوشنودی و برق شادی که میتوان در چشمانش دید، میگوید: زرتشت نام پیامبر ایران باستان است و کردار نیک، گفتار نیک و اندیشه نیک، اندیشه ی این بزر گمرد است.  وی سپس ادامه میدهد : با شنیدن نام زرتشت احساس غرور م یکنم و به کشورم، ایران می بالم. در پاسخ به این پرسش که چرا نام فروشگاه را زرتشت گذاشتید، گفت: شاید صاحب فروشگاه از این که نام خیابان زرتشت است این نام را برگزیده تا نگاه مردم و عابران را به سوی خود بکشاند.
دختری جوان از درون یکی از کوچه ها وارد خیابان زرتشت میشود. گام هایم را تندتر م یکنم تا به او برسم. از دور میپرسم ببخشید نام این خیابان چیست؟ فوری پاسخ میدهد: زرتشت . سپس از او هم همان پرسش را جویا میشوم و او با این که میگوید بسیار دیرش شده اما می ایستد و به پرس شهایم اینگونه پاسخ م یدهد: زرتشت نخستین پیام آور صلح است که یکتاپرستی را ترویج داده است.  پیامش اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک است و اهورامزدا همواره یادآور این موضوع است که ایرانیان از دیرباز یکتاپرست بودند. آتش نماد پاکی و روشنی بوده که نزد ایرانیان همیشه مقدس است و کتاب زرتشتی ها اوستا نام دارد.
به راهم ادامه میدهم، مردی جوان که به گمانم ورزشکار می آید در برابر دیدگانم سبز میشود.  وی میگوید که کوهنوردی حرفه ای است و با گشاده رویی به پرسشم پاسخ م یدهد؛ با افتخار زرتشت را پیامبر ایران میداند. از اندیشه ی زرتشت و گفتار نیک، کردار نیک و اندیشه نیک میگوید. از کتاب اوستا نام میبرد و از بندهای ارزشمند گاتهای زرتشت سخن میگوید. آشکار است که آگاهی خوبی درباره ی دین زرتشتی دارد.
وی که سرپرست باشگاه کو هنوردی و طبیع تگردی توچال است، میگوید: ما گروهی داریم که به مناسب تهای گوناگون و جش نهای ملی مانند جشن مهرگان، سده و تیرگان چکاد):قله(ها را به پاس این جشنهای ایرانیان صعود میکنیم.
همواره نام پارچه فروشی زرتشت را در این خیابان به یاد دارم. عزم خود را جزم میکنم که از مسوول این فروشگاه نیز در این باره پرسش هایی را جویا شوم اما دست فروشی که در خیابان نشسته و بساطش را پهن کرده است، ذهنم را به خود درگیر میکند. با شک و گمان پرسشم را با او در میان میگذارم. با خوشنودی پاسخ میدهد که با شنیدن نام زرتشت به یاد راستی می افتد و بر این باور است که راه در جهان یکی است و آن هم راه راستی است. سپس می گوید اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک نیز پیام اصلی دین زرتشتی است. احساس میکنم دیگر نیازی به طرح این پرسش با دیگر افراد ندارم، زیرا پاسخم را با آگاهی هایی گرفته ام که مردم از هر جنس و اندیشه ای در اختیارم گذاشتند. با غروری که از سر میهن دوستی است راهم را پی می گیرم و به خود میبالم در کشوری زندگی میکنم که زرتشت، پیامبر بزرگ آریایی از آن سربرآورده است؛ ایرانی که تاریخ بسیار درخشانی دارد و ابرمردی که پیام اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیکش در اندیشه ی هر ایرانی جای گرفته است.

 

زرتشت نامی که مردم میشناسند و نمیشناسند

 

زرتشت گزارشی مردمی از خیابانی به نام

زرتشت نامی که مردم  میشناسند و نمیشناسند

نوشتار چیستا پا کسرشت
خیابان زرتشت! خیابان زرتشت! تاکسی زردرنگی جلوی پایم ترمز زد. سوار شدم. داشتم به این م یاندیشیدم که نخستین پرسشم را از راننده بپرسم که مرا به این خیابان م یرساند.
» هنگامی که پرسیدم درباره دربار هی زرتشت چه میدانید؟ « آقای  راننده نگاهی از سر کنجکاوی به من کرد و پس از چند ثانیه سکوت گفت ». میگن پیامبر زرتشت یهاست
دیدگاهتان درباره اندیشه ی زرتشت چیست؟ پاسخی نداد و با تکان دادن سر به من فهماند که درباره ی این پرسش آگاهی ندارد.
از تاکسی پیاده شدم و گام به درون خیابان گذاشتم. نخستین کسی که سر راهم سبز شد کسی بود که جام هی سفید بلندی بر تن داشت.
گمان بردم که از بیمارستان مهر بیرون آمده و شاید دکتر باشد. به پرسشم ای نگونه پاسخ داد: زرتشت پیامبر ایرانیان باستان است که با خود اندیش هی نیکی به ارمغان آورده و پیامش اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک است . همواره از شنیدن نام وی حس خوبی داشته ام.  
به راهم ادامه دادم، چند دختر نوجوان، شادمان در پیاده رو راه می رفتند.
هنگامی که پرسیدم دربار هی زرتشت چه م یدانید؟ با شگفتی پاسخ دادند که این را باید از مسیحی ها بپرسید ! گفتم زرتشت را از مسیحی ها بپرسم؟ و با » نه! نه! از زرتشتی ها « : خندیدند و گفتند هیاهویی از سر شیطنت که از جنس سن و سال شان است از من دور شدند.
راهم را ادامه میدهم، میو ه فروشی را میبینم که نام زرتشت را برای فروشگاه خود برگزیده است. از یکی از صندوق داران درباره ی زرتشت میپرسم؛ با خوشنودی و برق شادی که میتوان در چشمانش دید، میگوید: زرتشت نام پیامبر ایران باستان است و کردار نیک، گفتار نیک و اندیشه نیک، اندیشه ی این بزر گمرد است.  وی سپس ادامه میدهد : با شنیدن نام زرتشت احساس غرور م یکنم و به کشورم، ایران می بالم. در پاسخ به این پرسش که چرا نام فروشگاه را زرتشت گذاشتید، گفت: شاید صاحب فروشگاه از این که نام خیابان زرتشت است این نام را برگزیده تا نگاه مردم و عابران را به سوی خود بکشاند.
دختری جوان از درون یکی از کوچه ها وارد خیابان زرتشت میشود. گام هایم را تندتر م یکنم تا به او برسم. از دور میپرسم ببخشید نام این خیابان چیست؟ فوری پاسخ میدهد: زرتشت . سپس از او هم همان پرسش را جویا میشوم و او با این که میگوید بسیار دیرش شده اما می ایستد و به پرس شهایم اینگونه پاسخ م یدهد: زرتشت نخستین پیام آور صلح است که یکتاپرستی را ترویج داده است.  پیامش اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک است و اهورامزدا همواره یادآور این موضوع است که ایرانیان از دیرباز یکتاپرست بودند. آتش نماد پاکی و روشنی بوده که نزد ایرانیان همیشه مقدس است و کتاب زرتشتی ها اوستا نام دارد.
به راهم ادامه میدهم، مردی جوان که به گمانم ورزشکار می آید در برابر دیدگانم سبز میشود.  وی میگوید که کوهنوردی حرفه ای است و با گشاده رویی به پرسشم پاسخ م یدهد؛ با افتخار زرتشت را پیامبر ایران میداند. از اندیشه ی زرتشت و گفتار نیک، کردار نیک و اندیشه نیک میگوید. از کتاب اوستا نام میبرد و از بندهای ارزشمند گاتهای زرتشت سخن میگوید. آشکار است که آگاهی خوبی درباره ی دین زرتشتی دارد.
وی که سرپرست باشگاه کو هنوردی و طبیع تگردی توچال است، میگوید: ما گروهی داریم که به مناسب تهای گوناگون و جش نهای ملی مانند جشن مهرگان، سده و تیرگان چکاد):قله(ها را به پاس این جشنهای ایرانیان صعود میکنیم.
همواره نام پارچه فروشی زرتشت را در این خیابان به یاد دارم. عزم خود را جزم میکنم که از مسوول این فروشگاه نیز در این باره پرسش هایی را جویا شوم اما دست فروشی که در خیابان نشسته و بساطش را پهن کرده است، ذهنم را به خود درگیر میکند. با شک و گمان پرسشم را با او در میان میگذارم. با خوشنودی پاسخ میدهد که با شنیدن نام زرتشت به یاد راستی می افتد و بر این باور است که راه در جهان یکی است و آن هم راه راستی است. سپس می گوید اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک نیز پیام اصلی دین زرتشتی است. احساس میکنم دیگر نیازی به طرح این پرسش با دیگر افراد ندارم، زیرا پاسخم را با آگاهی هایی گرفته ام که مردم از هر جنس و اندیشه ای در اختیارم گذاشتند. با غروری که از سر میهن دوستی است راهم را پی می گیرم و به خود میبالم در کشوری زندگی میکنم که زرتشت، پیامبر بزرگ آریایی از آن سربرآورده است؛ ایرانی که تاریخ بسیار درخشانی دارد و ابرمردی که پیام اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیکش در اندیشه ی هر ایرانی جای گرفته است.