کیش زرتشتی،بنیاد و ریشه ی نخستین “حقوق بشر”

کیش زرتشتی،بنیاد و ریشه ی نخستین “حقوق بشر”          

الگوهای ناپسند رفتاری در گات ها، آنهایی است که حقوق بشر را تهدید میکند         

 

     سامان روزبهانی – حقوق بشر، اصطلاح حقوقی و سیاسی عصر ماست.در کتاب های مقدس مذهبی این اصطلاح دیده نمیشود.ولی ارزش های اخلاقی و عدالت اجتماعی که محتوای حقوق بشر را تشکیل میدهد کم و بیش به صورت صریح یا تلویحی در بیشتر مذاهب دیده میشود.

«از نظر محتوایی حقوق بشر، دین زرتشتی بین مذاهب در بالاترین سطح قرار دارد» و علت آن دو بنیاد باوری زیر است:

نخست: آنکه اهورامزدا سرچشمه ی خوبی ها(و تنها خوبی ها) است و بدی در آستان او راه ندارد.

دوم: آنکه آدمی به عنوان همکار اهورامزدا باید در کارها از او بیاموزد و مانند او رفتار کند.

 

الگوهای ناپسند رفتاری در گات ها، انهایی است که حقوق بشر را تهدید میکند.

 

خشم و کینه توزی،دروغ و بیداد،پشتیبانی از فرمانروایان ستمگر و بی قانونی و تبعیض ، در گات ها با بیان های مختلف، مردود شمرده شده است.درباره ی آزادی اندیشه و دین،پیش از این سخن گفته ایم.در اینجا از نمونه های دیگر شناسایی حقوق بشر گفتگو میکنیم.

 

“تساوی حقوق زن و مرد شناخته شده است”، در گات ها هرجا اشو زرتشت مردم را برای شنیدن پیامش فرا میخواند، از زن (نایری) و مرد (نا) جداگانه نام میبرد.

همچنین او زن و مرد را هنگم اختیار همسر در رده برابر قرار میدهد.او به دختران و پسران اندرز میدهد که، پیش از بستن پیمان زناشویی، با خرد خود رایزنی نمایند، به مهر دل گوش دهند و همسری را برگزینند که در پیش برد راستی و اشا با آنان همگام باشد.

 

باور به تساوی زن و مرد در سنت زرتشتی، تا آنجا بود که دانشمندان زرتشتی پس از زرتشت،سه فروزه ی؛ وهومن، اشا، خشترا را از جهت لغوی در دستور زبان مذکر کردند و سه فروزه دیگر؛ آرمئیتی،هه اوروتات و امرتات را مونث نگاه داشتند.

 

بنا به گفته ی هردوت مورخ یونانی، کوروش هخامنشی زیر دست مادر خود مینشست.

نبودن این واژه «برده»، در گات ها نشانه ای دیگر است که اشو زرتشت چنین بنیادی را قبول نداشته است در حالی که مذاهب ابراهیمی از برده و بنیاد بردگی سخن به میان آوردن اند.راست است که همه ی مذاهب سفارشی به آزادی برده کرده اند ولی هیچ کدام برده داری را حرام نکرده و احکامی ناظر به بردگی در کتاب آنها وجود ندارد.

 

در گات ها در بند های گوناگون آمده است که، «اشونان نباید از فرمانروای بیدادگر، و دروغکار پیروی کنند». در عین حال اشوان باید در راهنمایی و هدایت گمراهان بکوشند. در سرگذشت آمیخته با افسانه (اساطیر) ایرانی آمده است که جمشید، شاهِ نمونه، هنگامی که دستخوش غرور شد، خود را بی کمی و کاستی و جاودانی دانست، قانون را زیر پا گذاشت،کشتن دام و خوردن گوشت آنها را اجازه داد.فره ایزدی از او دور گشت و شاهنشاهی خود را از دست داد و کشته شد.این اساطیر نشان میدهد که هیچ کس بالاتر از قانون نیست.

 

پروفسور جان هیلز با استناد به سنت های مذهبی زرتشتی و شواهد تاریخی، مینویسد: دین زرتشت را باید نخستین دین حقوق بشر خواند.

 

در گات ها آمده است که رهبران دنیایی ممکن است قوی و زورمند بنمایند ولی نیروی راستی را تنها آن رهبرانی دارند که «اشو» باشد و در کارها با خرد رایزنی کنند.و به راستی و داد بگروند.قدرت راستین در اشا است.

خشترا وئیرا یا توان در برگیرنده ی اهورامزدا انها توان سازنده و دادگستر است.قدرت ویران کننده از دید و سنت زرتشتی، توان راستین نیست.

 

بازتاب همین باورها بود که کوروش هخامنشی درباره اسرا نیز حقوق بشر را رعایت میکرد و بنا بر گِل نوشت ها،مزد آنان را به طور کامل میپرداخت.

 

کوروش، مردم کشورهای مفتوحه را در پرستش خدایان خود،آزاد میگذاشت،حتی به معابد آنان میرفت و خدایانشان را نیایش میکرد.از این روست که از کوروش به نام نخستین مولف حقوق بشر نام برده میشود.

 

بر روی استوانه ای که در آغاز سده اخیر در کند و کاوهای بابل در جنوب عراق پیدا شد و وابسته به سال 539 پیش از میلاد مسیح است،کوروش نوشته است: «من به همه کس آزادی دین دادم که هر خدایی را میخواهند بپرستند و هیچکس حق ندارد مزاحمت و منعِ دیگری در این کار باشد.

 

من اجازه ندادم هیچ خانه ای خراب شود و دارایی هیج کس از او گرفته شود.خدای بزرگ همه ی این توفیقات را به من داد.از بابل گرفته تا آسور،شوش،آکاد و فراز فرات که خانه هایشان خراب شده بود کمک کردم که خانه هاشان را از نو بسازند.من آشتی و آرامش را به همه ارمغان دادم”


سرچشمه :

http://hamazoor.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *