بایستگی روزآمد كردن شاهنامه

بایستگی روزآمد كردن شاهنامه

 

 سرامی * :

 

اگر بخواهیم شاهنامه را به عنوان اثری كه گذشته‌ی فرهنگ ما را می‌نمایاند و می‌تواند در هماهنگ كردن روند هویت‌آفرینی ملت ایران، همین امروز هم نقش تعیین‌كننده خود را بازی كند، هم‌چنان مطرح نگه داریم، باید بدانیم كه چاپ كردن‌های پیاپی متن این حماسه بزرگ با همه‌ی سودمندی، نمی‌تواند این مهم را تكافو كند. شاهنامه به گونه‌ای كه در سده‌ی چهارم مهی از سوی فردوسی بازآفرینی شده است، این توانایی را ندارد كه با نسل جوان كنونی و به همین  گونه با كودكانی كه فردا وارد میدان بزرگسالی می‌شوند، پیوندی ژرف و همه سویه برقرار كند، چرا كه این حماسه در گونه‌ی اصلی خویش، برای نقل و نقالی فراهم آمده است و در این زمان كه بیشتر اجتماع ما را باسوادان كه خود توانایی بسنده برای خواندن مستقیم و بی‌‌میانجی این شاهكار را دارند، نمی‌تواند گیرایی فراوانی داشته باشد. بنابراین باید آن را روزآمد كنیم و آن را در هیات‌های جدید شنیداری و دیداری جای دهیم.
اگر می‌خواهیم دستِكم شاهنامه بخشی از هویت ملی امروزین ما بشود، ناگزیر باید آن را در چارچوب‌‌های بیانی امروزینه بریزیم. چاپ‌های فراوان این كتاب و فروش نسخه‌های انبوه از آن را نباید دلیل بر خوانده شدن و دریافت دورن‌مایه‌ی تو در توی آن از سوی نسل نوین ایرانیان به شمار آورد. در روزگار سراینده‌ی شاهنامه، تكرار، ویژگی زندگی فردی و همگانی بوده و به همین دلیل است كه این شاعر توانا، درون‌مایه‌ی بزرگ و رنگارنگ حماسه‌ی ایران زمین را، در ٥٠ یا ٦٠ هزار بیت ریخته است. اما امروز، گوناگونی و ناهمسانی، ویژگی زندگانی فرد و مردم شده است و به باور من، تنها از كارشناسان ادبیات كلاسیك ایران می‌توان خواندن این اثر را از آغاز تا پایان چشم داشت و گرنه نسل جدید كه حتا برای گذراندن دقیقه‌های زندگی خویش به روند‌های همواره نو شونده نیازمند است، خواندن چنین اثری را در پیش نخواهد گرفت.
از سوی دیگر باید فراموش نكرد كه صورت منظوم شاهنامه به سده‌ی چـهارم مهی بازمی‌گردد و مفهوم و درون‌مایه‌ی آن بسیار كهن‌تر است و حتا پاره‌هایی از این درون‌مایه بــه پیش از تــاریخ و روزگــاران اسـاتیری پیوند دارد و به راستی هم بن‌مایه‌های پایه‌ای آن، بیانیه (:مانیفست) سرشت قوم ایرانی است كه با تار و پود روان ایرانیان پیوند خورده است. بنابراین به حكم همین ویژگی می‌تواند تا هزاره‌های آینده نیز در درون یكایك ما و هم‌میهنان آینده‌مان، پایدار و ماندگار بماند. در صورتی كه مشكل كهنگی قالب بیانی آن را كنار نزنیم، از همه تاثیرات مثبتی كه درون‌مایه‌ی آن می‌تواند در ماندگاری هویت و شكل‌گیری شخصیت ما داشته باشد، بی‌بهره خواهیم ماند. چنین است كه اگر بخواهیم شاهنامه با اكنونیان معاصر شود، باید شكل و قالب كنونی آن را دگرگون كنیم و چاره‌ی این كار هیچ جز ریختن درون‌مایه‌ی آن در شكل‌ها و چارچوب‌های نوین امروزینه نیست.
امروز موثرترین ابزار بیانی فیلم و سینماست. باید درون‌مایه‌ی همه‌ی آثار جاودانه ادبیات  گذشته‌مان را در چارچوب‌های تازه و روز آمد مثل فیلم، نمایش، رمان، داستان كوتاه حتا مینی‌مال بریزیم. سخن من بدین معنا نیست كه باید از چاپ این شاهكار به همان گونه‌ی كهنه، چشم بپوشیم. سرانجام هم كارشناسان و هم بسیاری از غیركارشناسان همین امروز هم این اثر را می‌خوانند، اما می‌خواهم بگویم در كنار این كار باید در جستجوی چارچوب‌های نو برای بازگویی درون‌مایه‌ی این اثر باشیم. از همه‌ی هنرهای زیبا، حتا نقاشی و معماری و پیكرتراشی هم می‌توان به شاهنامه راه جست. باید در پی یافتن راه‌های تازه‌ی بیانی برای بردن این شاهكار به درون جامعه و همه‌ی مردم از هیچ كوششی دریغ نورزیم.

* سرامی- شاهنامه‌شناس و استاد زبان و ادبیات فارسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *