دین مزدیسنا در پیام زرتشت

آیین زرتشت

دیدگاه و نوشته های جهانگیر موبد گشتاسب اشیدری

 

 

بخش 2 – دین مزدیسنا در پیام زرتشت

 

طنین آوای ابرمرد تکدانه تاریخ، اشوزرتشت اسپنتمان از لابالای سده ها و هزاره ها و دورانها، از چهار گوشه جهان رساتر از همیشه به گوش میرسد. این آوای مانترا و قانون «اهورایی» است، این آوای راستی است، آوای اندیشه نیک گفتار نیک کردار نیک است، این آوای سپنتامینو است که آرام آرام شنیده میشود، این آوای نیکی هاست که مانند گوهری تابناک بر سینه جهان می درخشد.

بدون تردید دین زرتشت آیین امروز و فردای جهان است چون دین زرتشت دین یکتاپرستی و ایمان و عشق است و پایه های آن بر نیروی لایزال خرد انسانی بنا گشته نه بر جبر و زور به همین فرنود والاست که در هزارههای تاریخ هیچگاه به دنبال جار و جنجال نبوده و تنها به دنبال خوشبختی انسان ها از راه آزاد اندیشی و کار و کوششی بوده، اگر اندکی به سخنان و اموزش های خود زرتشت «گاتاها» گوش فرا دهیم و با شکیبایی و بردباری خردمندانه در پیرامون آنها بیندیشیم، در خواهیم یافت که کلام زرتشت اندیشه، گفتار و کردار نیک نمونه های والا و بی همتاست که تا پایان جهان نو بوده و به اعتبار خود پایدار و پابرجاست و مانند نقشی حکاکی شده بر سنگ از هر گزندی درامان است و هیچ کس مانند آن را نیاورده است چون در سرودهای زرتشت رمز خوشبختی و راهنمایی آدمیان به اوج رسایی و تکامل نهفته است.

این پیامها در سه هزار و هفتسد و اندی سال پیش از این سروده شده که هنوز تازگی دارد. در دین مزدیسنا «اهورامزدا» نه خدای بخشایش و آمرزش است و نه ترحم و شفاعت و نه خدای جبر و قهر و خشم.

بزرگترین شاهکار زرتشت، این تکدانه بینشمند و فرزانه، مبارزه با بنده پروری و خردستیزی بود که آن را با آهنگ رسا ندا داد در سراسر «گاتاها» برای نمونه یک بار هم از ایزد و یزدان و آفریدگاری جز «اهورامزدا» نامی برده نشده است. این اصلی شاید بزرگترین تفاوت دینهای دیگر با دین «اهورایی» زرتشت باشد.

«اهورامزدا» در دین زرتشت دادگر و مهربان است و فروغ راستگویی و پیمان شناسی است. آفریدگانش نیز چنین باید باشند، همان گونه که در بالا اشاره شد، اشوزرتشت پیام روشنایی بخش «اهورامزدا» را در غالب عبارت ملکوتی و جهان افروز سه واژه به همه جهانبان ارزانی می دارد و تنها این سه واژه و شش فروزه اهورابی را میزان انسانیت و اهمیت آدمیان قرار میدهد.

جای بسی سرافرازی است که کشور ما پس از گذشت هزاران سال و با دیدن روزگارانی بس دشوار و فرز و نشیبها و جنگ و ستیزهای گوناگون هنوز چون گذشته خود استوار و پابرجاست و ایرانیان به نیاکان بافر و جاه خود فخر میکنند و فرهنگ پربار ایران و زبان فارسی و پارسی را پاس می دارند و گسترش میدهند. امیدواریم تا زمان و مکان در گیتی پایدار است، ایران زمین «اهورایی» مان و فرهنگ پربارش جاویدان و پایدار و پاینده بماند و این بر پیمان تمام ایرانیان میهن دوست است که فرهنگ والای ایران را از یاد نبرند و در شکوفا نمودن و گسترش آن بکوشند و آنی غفلت نورزند چون انسانهای امروزه سخت به آن نیازمندند.

آنچه تا به امروز موجب شده که هویت مینوی آن میراث والا و فرهنگی، و آن ابداع فکری و فلسفی که ایرانی ها در مدت هزاران سال کوشش و تلاش و آفرینندگی پدید آورده است، بر جای بماند، همان فرهنگ باستانی ملی ایران است که راز بقای ایران و نجات بخش ان در لابلای کمرشکن تاریخ بوده است.

همین فرهنگ انسانی جهان بین و سازنده بود که از پشتوانهای سرشار از آفرینندگی و اندیشه و هنر مایه می گرفت. این فرهنگ همان فرهنگی بود که به جز قشریون ددمنش، دوست و دشمن از ان با احترام و ستایش یاد کردهاند.

این فرهنگ بیش از سه هزار و هفتسد سال است که به گفته روشنفکران و پژوهشگران و فیلسوفان خاور و باختر مشعل فروزانش از همان هنگامی که در سپیده دم تاریخ در افق ایران درخشیدن گرفت، تا به امروز هرگز خاموش نشده و در پرث و تابندگی مداوم آن، ایران توانسته است. یکی از شکوفاترین تمدنهای انسانی تاریخ را بیافریند.

امیدوارم روح آگاهی و خرد و میهن دوستی در همه ایرانیان ایجاد شود که ننها در ابن صورت بنای تربیت راستین «اشانی و اشوئی» استوار خواهد شد و ندای خوشبختی در فضای ایران «اهورایی» بار دیگر پر و بال خواهد گشود تا آرمان های از دسترفته خود را بازیابیم و آنچه را در سر و دل می پرورانیم به دست بیآوریم.

 

فرهنگ چیست؟

فرهنگ یک ملت عبارت است از گرد آمده های رفتارها، اندیشه ها، آئینها، باورها، پسندها و آزمودههای آن ملت. مانند چامه سرایی، موسیقی، نگارگری، پیکرتراشی، جشن ها، شیوه های خانواده داری، سنتها و اداب و رسوم، شیوه های کشورداری و به گونه کی همه چیزهایی که یکایک هموندان یک ملت از اغاز زایش تا پایان زندگی با آن سر و کار دارند.

فرهنگ زاده مکتب یک گروه انگشت شمار نیست. فرهنگ در یک روز و یک سال و یک زمان معین ساخته نشده بلکه تراوش اندیشه انسان در سده ها و هزاره هاست که یک ملت به گونه زنجیری نسل به نسل به آیندگان خود سپرده است. یک ویژگی دیگر این است که فرهنگ را نمی توان به آسانی دگرگون کرد.

فرهنگ یک ملت درون مایه ای است که یکایک هموندان آن ملت را به یکدیگر پیوند میدهد و با این درونمایه و با باور به فرهنگ خویش زندگی می کنند. بسیاری از انسانها فرهنگ را با تمدن یکی میدانند و میپندارند ملتی که دارای تکنولوژی پیشرفته ای است با فرهنگ تر است. اگر تمدن شکل و ریخت بیرونی و ظاهری آدمیان است، ولی فرهنگ ارزش های درونمایه افراد است. فرهنگها هر چه کهن تر باشند بارورتر و نیرومندترند. با این شناخت، بر ماست که به فرزندانمان بگوییم تنها چیزی که توانسته است پس از سالهای دراز و سده ها و هزاره ها هنوز ملت ها و ایران را در جهان زنده نگه دارد، همانا فرهنگ ارزشمند و استوار و کهن ایران است، بنابراین نشانه هستی او، اندیشه اوست که در هر پوسته ای جایگزین خواهد شد. کتابهای تاریخی بیانگر آنند که آموزش های اشوزرتشت سراسر اندیشه های پاک و شاد «اهورایی» است که سرچشمه آیینها و باورهای گوناگون در زمان ها و مکانهای مختلف شده است. در زمانی که زرتشتیان و دیگر شیفتگان دین زرتشت رسم و آیین باستان را پاس می دارند، پژوهشگرانی نیز وجود دارند که به ژرفای سخنان این تکدانه بینشمند بزرگ آریایی ارج مینهند.

بنابراین باید از این موهبت «اهورایی» که به آنان ارزانی شده است، به شایستگی پاسداری کنند. برجسته ترین کارکرد پاسداری، نگهداری دست نخورده «گاتاها» ست که به گواهی پژوهشگران نامدار چون گوهری تابناک سده های فراوان پنهان و پوشیده بر جای مانده و تازه در سده بیستم رفته رفته ارج و اموزشی راستین خود را نمایان ساخته است و این بر پیمان همه ایرانیان به ویژه ما زرتشتیان است که باید از این پاسداران سپاسگزار باشیم که چنین گنجینه گرانبهایی را برای جهانیان در درازای زمان سینه به سینه و دست به دست به یادگار گذاشته اند و به پاس برخورداری از موهبت خویشکاری شما همکیشان است. که در شناساندن «گاتاها» که امروز به بیشتر زبانهای زنده دنیا ترجمه شده، و در شناساندن آموزش های راستین اشوزرتشت از هیچ گونه کوشش و پیگیری و دهش و بخشش مالی دریغ نورزید.

همین رسانه ها هستند که در دیار غربت با عزمی راسخ و گامی استوار نوشته های ارزشمند و روشنگرانه نویسندگان و پژوهشگران را که به دل تاریخ رفته و راستها را می نویسند و با اراده توانا و شهامت در برابر یاوه گویان به روشنگری میپردازند، گردآوری نموده و در برابر دید خوانندگان قرار میدهند. آنها برای خود چیزی نمیخواهند. تنها و تنها برای سربلندی و پایداری جامعه زرتشتیان است که مانند کوهی استوار پابرجا ایستادهاند. باید از هیچ گونه کمک و یاری دریغ نورزید تا این چراغهای روشن خاموش نشوند و به ایست نرسند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *