با زرتشتیان ایرانی چه کردند

با زرتشتیان ایرانی چه کردند؟!

گوشه هایی از ستم های تاریخی به جامعه زرتشتی


همچنین بخوانید :   تاریخ زرتشتیان پس از اسلام   ؛  دو قرن سکوت

برخی دستورات ننگین درباره ی زرتشتیان که به پیمان”زمه”معروف است و تا دوران پهلوی اول برقرار بود و برخی تا امروز هم مانده است،از جمله اینکه زرتشتیان نمیتوانند پیشه هایی که با خوراک مردم سر کار دارد چون رستوران،ساندویچی،و…برگزینند و در یزد هم اکنون هم اینچنین است

زرتشتیان می بایست افزون بر مالیات سرانه مالیات دیگری بنام“ جزیه“ به حکومت اسلامی می پرداختند وهر گونه خوار شماری را برخود روا می داشتند . 

 ” جزیه می بایست همراه با زدن پس گردنی و دیگر رفتارهای خوار شمارنده ای می بود تا „ اهل ذمه“ خود را پست و فرودست مسلمانان ببینند .

از آنجایی که زرتشتیان „ نجس!“ شمرده می شدند در روزهای بارانی نمی بایست از خانه بیرون می آمدند تا آبی که از پیکر آنان بر زمین ریخته می شد زمین را „ ناپاک „ نسازد! .

زرتشتیان نمی بایست خانه های خود را بلند تر از خانه های مسلمانان بنا می کردند.

زرتشتیان نمی بایست آتشکده ی تازه ای می ساختند. 

مسلمانان هر زمان اراده می کردند می توانستند نیایشگاههای بجا مانده ی زرتشتیان را ویران کنند . 

زرتشتیان نمی بایست در همبودگاههای همگانی و در برابر دید دیگران آیین های خود را بجا می آوردند.

زرتشتیان نمی بایست از مسلمان شدن فرزندان خود جلو گیری می کردند. 

شکافتن آرامگاه یا ( نبش قبر) زرتشتیان شایسته ی پیگرد نبود و مسلمانان می توانستند هر زمان که بخواهند آرامگاه زرتشتیان را زیر و زبر کنند .

زرتشتیان اگر „ پیمان ذمه“ را نادیده گرفته و یا از آن سر پیچی می کردند „ کافرحَربی“ شمرده شده و آبرو و جان و مال و ناموسشان را در گذرگاه باد می گذاشتند و به زبان فقهی „ مهدورالدَم – مهدورالمال – و مهدورالعِرَض“ می شدند، اگر کسی مالشان را می برد و یا به زنان و دخترانشان دستیازی می کرد و یا جانشان را می گرفت سزاوار پیگرد دانسته نمی شد!!.

زرتشتیان آزاد نبودند که فرزندان خود را بگونه ای بار آورند که پیرو دین پدرانشان باشند ، بنا براین نمی بایست فرزندان خود را از رفتن به کانونهای اسلامی باز می داشتند، اگر چنین می کردند نه تنها فرزند از آنان گرفته می شد بلکه جان خود را نیز از دست می دادند. 

زرتشتیان آزاد نبودند در باره ی دین خود تبلیغ کنند، از همین رو در هزار و چهارسد سال گذشته این مردم هرگز دلیری نکرده اند که از آیین ورجاوند بنیاد خود با دیگر هم میهنانشان سخنی بمیان آورند .

زرتشتیان نمی بایست از اسلام و آموزه های آن خرده می گرفتند وگرنه „کافر“ حربی شمرده شده و ریختن خونشان پاداش اینجهانی و آنجهانی برای کشنده در پی داشت.

زرتشتیان نمی بایست بجز اسلام دین دیگری برمی گزیدند، اگر می خواستند دینی بجز دین خود برگزینند می بایست تنها اسلام را بر می گزیدند!!.

همه ی ماندمانهای پدر و مادر زرتشتی به فرزندی می رسید که به اسلام گرویده باشد و یا چنین وانمود کند، فرزندان دیگر کمترین بهره ای از ماندمانهای پدر و مادر نمی بردند. شوربختانه این شیوه ی بدهنجار هنوز هم درجمهوری اسلامی اجرا می شود . 

از کتاب زرتشت چه میگوید،هومر آبرامیان