آبانگان

جشن آبانگان

جشن های ماهانه

جشن آبانگان فرخنده باد
آبان روز از ماه آبان در گاهشمار زرتشتی برابر با چهارم آبان ماه خورشیدی

آبانگان یکی از جشن‌های ایرانی است که در ستایش و نیایش ایزدبانو آناهید که ایزد آب‌های روان بوده است، برگزار می‌شده است. زمان برگزاری این جشن در آبان روز از آبان برابر با روز چهارم آبان بوده است.

آبان (نام ِ دیگر ِ ارِدْوی سورَ اَنَهیتَه/اَناهیتا) ایزدْبانوی ِ آبهای روی زمین و نگاهبان ِ پاکی و بی آلایشی در جهان ِهستی است. اناهیتا در اسطوره‌های ایرانی، یکی از تابناک‌ترین چهره‌ها و یکی از کارآمدترین نقشْ وَرزان است و در اوستا، سرود بلند و زیبایی به نام آبانْ یشت با خیالْ نقش‌هایی دل پذیر، ویژهٔ نیایش و ستایش اوست:

اوست بَرومندی که در همه جا بلندْ آوازه‌است.

اوست که در بسیار فَرّه مَندی، همچند ِ همهٔ ِ آبهای روی زمین است.

اوست زورمندی که از کوه ِ هُکَر به دریای ِ فراخْ کرت ریزد. من — اهوره مَزدا — او را به نیروی خویش، هستی بخشیدم تا خانه و روستا و شهر و کشور را بپرورم و پشتیبان و پناه بخش و نگاهبان باشم

ایرانیان در جشن آبانگان برای پاسداشت آب به کنار چشمه ها می رفتند وبرای بالندگی آب های روان بخشی از نیایش اوستا به نام آبزور را می خواندند.

در اسطوره‌های ایرانی گفته می‌شود که در این روز زَو پادشاه ایران بر افراسیاب پیروزی یافته و او را از سرزمین خویش راند و نیز در این روز پس از پنج یا هفت سال خشکی باران آمده‌است.

 

 

————————————————————————————————-

جشن آبانگان          

مهربان پولادی  

۰۳ آبان ۱۳۸۷

نیاكان گرامی ما بدون تردید شادترین مردمان جهان بودند و رسم شادزیستی را اشوزرتشت برای آنان برجای گذاشت برابری  نام روز و ماه یكی از این بسیار جشنهاست .روز دهم آبان در گاهشماری زرتشتی، آبان روز نام دارد که به نام آب و فرشته آب است . آب که آبان جمع آن است ، در اوستا و پهلوی آپ و در سانسکریت آپه می باشد . آبـان یشـت، پنجمین یشت و یكی از كهـن‌ترین یشت‌های اوستـا بـا نام‌های اَرِدْویسور یشت و آنـاهید یشت نیز نامیده شده و در بزرگداشت و ستایش «اَرِدْویسـورَه اَنـاهـیـتَـه»، سروده شده است. این نام به گونه‌های: «اَناهیت»، «اَناهید»، «آناهید»، «آناهیت»، «آناهیتا» و «ناهید» نیز آمده است. «اَرِدْویسورَه اَناهیتَه» پیش از آنكه در دوره‌های بعدتر به ایزدبانوی بزرگ آب‌ها تبدیل شود، نامی برای یك رود و یك ستاره بوده است. «اَرِدْوی» یا «اَرِدْویسورَه» نام یك رود، و «اَنـاهـیـتَـه» نام یك ستاره و نیز لقب آن رود بوده‌اند.  رود «اَرِدْوی» همان رود «آمودریا» بوده است كه بزرگترین، پرآب‌ترین، طولانی‌ترین و پهن‌ترین رود همه سرزمین‌های ایرانی به شمار می‌آید. این رود در مسیر 2540 كیلومتری خود از شعبه‌ها و دریاچه‌ها و بركه‌ها و آبشارهای بسیاری برخوردار می‌شود. «آمودریا» با نام «پنج‌آب»، از بلندی‌های «هُـكَـر» به دریای «فراخكرت» روان می‌شود. بلندی‌های «هُكَر» ظاهراً همان كوه‌های سر به آسمان كشیده «پـامـیـر» است  و دریای فراخكرت همان دریای مازندران است كه در دوران باستان آب آمودریا مستقیماً به آن می‌ریخته است.

 

عنصر آب مانند عناصر اصلی دیگر ( آتش و خاک و هوا ) در آئین قدیم مقدس است و آلودن آن گناه می باشد و برای هریک از آنها فرشته مخصوصی تعیین شده است . به گواهی اوستا و نامه های دینی پهلوی ، ایرانیان آخشیج های چهارگانه را که اساس اولیه حیات است می ستودند و اکنون هم زرتشتیان آنها را پاک می دانند و مانند سابق بنام فرشته ای هریک از آنها را می ستایند . در بندیک و دو کرده هشت هفتن یشت بزرگ می گوید : ” به سرچشمه آب درود می فرستیم ، به گذرهای آب درود می فرستیم ، به کوههایی که از بالای آنها آب جاری است درود می فرستیم ، به دریاچه ها و استخرها درود می فرستیم . ” در یسنا شصت و پنج بند ده اهورامزدا به اشوزرتشت می گوید : ” نخست به آب روی آور و مراد خویش از آن بخواه ” . باید متوجه بود فرشته آب نیز به همین نام می باشد و به احترام این فرشته باید آب را پاک نگاهداشت و آنرا به نیکی ستود . در ویشتاسب یشت بند هشت گوید : ” آب فرایزدی بخشد به کسی که او را بستاید . در جشن آبانگان ، پارسیان بویژه زنان در کنار دریا یا کنار رود فرشته آب را نیایش می کنند . ایرانیان قدیم آب را مقدس می دانستند و هیچ وقت آنرا آلوده نمی کردند و آبی را که از اوصاف سه گانه اش ( رنگ و بوی و مزه ) تغییر می یافت برای آشامیدن و شستشو به کار نمی بردند .

 

استرابون جغرافی نویس یونانی گوید : ” ایرانیان در آب جاری خود را شستشو نمی دهند و در آن لاشه و مردار نمی اندازند و عموماً آنچه ناپاکی است در آن نمی ریزند ” . به روایتی دیگر  در این روز زو پسر طهماسب از سلسله پیشدادیان به پادشاهی رسید و مردم را به کندن نهرها و تعمیر آنها امر کرد و در این روز به کشورهای هفتگانه خبر رسید که فریدون بیوراسب ( ضحاک ) را اسیر کرده خود به پادشاهی رسیده و به مردم دستور داده است که خانه و زندگی خود را مالک شوند ” .

 

مانند آب پاك و روان باشید جشن آبانگان خجسته باد.

مهربان پولادی

برگرفته از اوستای كهن

 

——————————————————————–

آبانگان جشن آبهای روان    

فریدون بهرامیان  

۰۴ آبان ۱۳۸۷

می ستاییم آبهایی را که در زمین می جوشند چه آنهایی که جریانشان کند وچه آنهای که جرینشان تند است آن آبهایی که خدا داده و به سهولت جاری می شوند و قابل شناوری و پاک کننده و صفا بخشند و نعمت بزرگی هستند در دنیا (هفتن یشت کرده چهارم)

آبانگان جشنی است ملی و سنتی که در روز آبان از ماه آبان که به نام آب و فرشته ی آب است برگزار می شود .

آبان که جمع آب است در اوستای پهلوی آپ و در سانسکریت  آپه(apa) می باشد این آخشیج(عنصر) مانند دیگر آخشیج ها (آتش ،هوا،خاک) در آیین ایرانیان باستان مقدس است و آلوده کردن آن گناه می باشد و امروزه ما زرتشتیان آنها را پاک می دانیم و مانند گذشته به نام فرشته ی آنها ، هریک از آنها را گرامی می داریم.

هرودت می گوید :ایرانیان در میان آب ادرار نمی کنند و آب دهان خویش را در آن نمی اندازند و دست در آن نمی شویند .

استرابون جغرافی نویس یونانی می گوید: ایرانیان در آب جاری خود را شست وشو نمی دهند و در آن لاشه و مردار نمی اندازند و عموما” آنچه که ناپاک است در میان آن نمی ریزند .

حتی از گناهان آن زمان که توسط موبد آذرپاد مانتره سپند در پتت (صفحه ی 172 کتاب موبد اردشیر آذر گشسب))آمده به شکل زیر است :

آب را از سرچشمه نابود و آلوده کردن و به آب چیزهای ناپاک ریختن دست شوین(ناشتا) درآب نهر یا جوی آب روان شستن -زنان ناپاک دست به آب روان زنند -موی و ناخن در آب روان ریختن  که آمده است:

با انجام این ناشایستی ها خرداد امشاسپند از آن شخص آزرده و ناخشنود می شود. به احترام فرشته ی آب، آب ها را پاک  نگه می داشتند که نگهبانی فرشته ی آب با فرشته ی مقدس خورداد است. علاوه بر او دو فرشته ی مقدس دیگر یکی به نام آپام نپات و دیگری آناهیتا نگهبان آب می باشند .

بخش بزرگی از کتاب اوستا ((آبان یشت)) (یشت پنجم) که یکی از باستانی ترین یشت ها می باشد به این ایزد بانو ((آناهیتا)) اختصاص دارد در این یشت آمده است که او زنی است جوان، خوش اندام، بلند بالا، زیبا چهره با بازوان سپید و اندامی برازنده، کمربندی تنگ بر میان بسته و به جواهر آراسته و ….

و گل نیلوفر آبی ((لوتس)) ویژه ی  این ایزد بانو است و دلیل این همه سنگ نگاره از این گل در تخت جمشید و جاهای دیگر چیزی جزء بزرگداشت او، و نمایش حضور فراگیرش در زندگی ایرانیان نمی توان باشد .

و اما فلسفه ی پیدایش این جشن را در داستانی اسطوره ای نقل می کنند که مانند دیگر اساطیر کهن به تاریخ باستان ایرانیان باز می گردد که در باره ی پیدایش جشن آبانگان روایت است که در پی جنگ های طولانی بین ایران و توران، افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریز ها و نهرها را ویران کنند. پس از پایان جنگ، پسر طهماسب که زو (( در اوستا اوزوه آمده ))  نام داشت، دستور داد تا کاریز ها و نهر ها را لایروبی کنند و پس از لایروبی ، آب در کاریز ها روان گردید وایرانیان آمدن آب را جشن گرفتند.

در روایت دیگر آمده است که پس از هشت سال خشکسالی در ماه آبان باران آغاز به باریدن کرد و در آن زمان جشن آبانگان پدید آمد، زرتشتیان در این روز همانند سایر جشن ها به آدریان ها می روند و پس از آن برای گرامیداشت فرشته ی آب ها به کنار جویها و نهرها می روند و اوستای آبزور که آب و آبان تعلق دارند را که توسط موبدان خوانده می شود اهورامزدا را ستایش و در خواست فراوانی آب می کنند در این بخش می پردازیم به گفته ی موبد رستم کاووسیان زاده در رابطه با آبانگان:

در حدود 30 سال پیش بانوان زرتشتی در روز آبان گرد هم می آمدند و برنامه هایشان خواندن آتش نیایش و آبزور و تندرستی بود و در روز آبان از ماه آبان((جشن آبانگان)) کنار رودخانه یا آب روانی می رفتند و مراسم دینی را برگزار می کردند که البته همراه با چک و دوله و مشاعره بود .

 در اواخر بانو سوسن ورجاوند این جشن گرامی را در خانه ی پدرییشان بصورت خواندن اوستای تندرستی و …. در پایان اوستا پذیرایی ویژه ی زرتشتیان ((آش و سیرگ)) انجام می شد. 

منبع:

یشتهای استاد ابراهیم پورداود

————————————————————————-

فردا جشنی برگزار می‌شود به پاسداشت «آب»

● اگر دردم یكی بودی چه بودی

 

میترا دهموبد :

 

آبان، ماه آب‌ها است. ماه ایستادن و گوش دادن به نجوای آب، به آن‌چه می‌سراید و می‌رود، به آوایی كه هزاران سال، آرام دل زمین و زمینیان بوده‌است.

چهارم آبان‌ماه، در هنگامه‌ای كه ماه آبان با روز آبان، برابر هم می‌رسند، جشنی به پا می‌داریم با نام آبانگان، جشن پاسداشت آب‌های روان.

آبانگان جشن ستودن آب است، جشنی كه در آن، یك‌بار دیگر اما استوارتر از هر بار،آب را معنا می‌كنیم، زمزمه می‌كنیم و می‌شنویم.

دست‌ها را به آسمان برمی‌داریم و از خداوند می‌خواهیم تا ما را در پاسداشت این داده‌ی نیك اهورایی(خدایی)، یاری دهد. چشم را به آسمان می‌دوزیم و از ابرهای كوچك و بزرگ این پهنه‌ی نیلی‌رنگ، می‌خواهیم تا بر این سرزمین خشك وتشنه ببارند.

جشن آبانگان، هنگامه‌ای است كه به خود باید ایست دهیم و بپرسیم كه آیا آب، این مایه‌ی زندگانی و شادابی را پاس داشته‌ایم؟

می‌گویند كه در پی جنگ‌های دور و دراز میان ایران و توران، افراسیاب تورانی، دستور داد تا كاریزها و نهرها را ویران كنند. پس از پایان جنگ، پسر تهماسب كه «زو»، نام داشت، دستور داد تا كاریزها و نهرها را لایروبی كنند. لایروبی انجام شد و آب، دوباره روان. می‌گویند؛ ایرانیان روان شدن آب را جشن گرفتند و آبانگان نهادند.

و البته برپایه‌ی داستانی دیگر می‌گویند؛ ٨ سال، خشكسالی، چیره بود تا آن‌كه در آبان‌ماه، باران باریدن گرفت و آن‌هنگام، جشن آبانگان پدید آمد.

به گمانم هریك از این داستان‌ها، پیامی با خود دارند كه سال‌هاست به دست فراموشی سپرده‌ایم، از یاد برده‌ایم كه سرزمینمان، سرزمینی خشك است، ارزش و جایگاه آب، فراموشمان شده و از یاد برده‌ایم رنج تشنگی و بی‌آبی را.

چندگاهی است كه گوش‌هایمان نمی‌شنوند و چشم‌هایمان نمی‌بینند. نمی‌دانم كه خوابیم یا خود را به خواب زده‌ایم. دیگر نه زمین را می‌شنویم و نه آب را.

آب را گل می‌كنیم و در فرودست انگار، زمین را به یغما برده‌ایم. در خانه‌هایمان نشسته‌ایم و درها و پنجره‌ها را به روی فریادهای هشدار بسته‌ایم. انگار نه انگار كه آب‌های زیرزمینی، اكنون دارند واپسین، نفس‌هایشان را می‌كشند و ما رمقشان را كشیده‌ایم. انگار نه انگار كه كسانی كه فردا و فرداها بر این زمین خواهند زیست، فرزندان خودمان، همان جگرگوشه‌هایمان، هستند.

می‌دانم كه شما هم می‌دانید كه چه بر سر آب، شیره‌ی جان زمین و مایه‌ی زندگی خود آورده‌ایم. گواه تاراجی كه كرده‌ایم، زمین‌های بایری است كه روزی، روزگاری سبز بودند و پربار. گواه یغماهایمان، كشاورزان آواره‌ای هستند كه روزی روزگاری، هكتار‌هكتار، زمین زیر كشت داشتند اما هنگامی‌كه آب خشكید، پریشان بیغوله‌های شهری شدند تا شاید نانی به كف آورند.

هر روز بامدادان، شیر آب را كه باز می‌كنیم، بیشتر و بیشترش كه می‌كنیم، باز هم توهم، دامنمان را می‌‌گیرد، گمان می‌بریم كه بر اقیانوسی از آب شیرین نشسته‌ایم كه برایش، پایانی نیست. زیر دوش آب‌ گرم حمام، ساعت‌ها می‌نشینیم و در خواب و خیال، غوطه می‌خوریم، به گمانمان تا جاودان، از این دوش،‌ آب می‌بارد.

هزاران سال، آدمی بر این كره‌ی خاكی، زیست اما به اندازه‌ی دو سده‌ی كنونی، آب و زمین را تاراج نكرد.

درختان را بریدیم و به جایش، خانه ساختیم. با قطع درختان از منابعی كه در راه آسودگی و تندرستی زمین و زمینیان، كارشان تولید اكسیژن بود، كاستیم. با ساخت خانه‌هایمان، روزنه‌های تنفس زمین‌را گرفته‌ایم. با خودروهایمان و با دودكش كارخانه‌‌هایمان، دود به حلقوم آسمان فرستاده‌ایم اما هنوز هم خود را به بی‌خبری و به خواب زده‌ایم.

سوراخ شدن لایه‌ی ازن را رقم زدیم اما به‌جای آن كه دریابیم كه چرا سوراخ شد، از اشعه‌ی آسیب‌رسانی می‌گوییم كه در پی این سوراخ شدن، بر پوست‌هایمان آسیب می‌رساند. راه‌ چاره را در زدن كرم‌های ضدآفتاب یافته‌ایم و هنوز هم بر همانیم كه بودیم، هنوز هم آب، خاك و هوا را بی‌خیالیم.

ترك‌های این زمین تشنه به چشممان نمی‌آید. از گرمی هوا و زمین می‌نالیم اما هنوز باور نداریم كه بانی‌اش خودمان بوده‌ایم. بی‌بارانی آسمان و تشنه‌كامی زمین را می‌بینیم اما هنوز هم خود را به خواب زد‌ه‌ایم.

جشن آبانگان در راه است، شاید آبانگان فرصتی باشد تا بایستیم و به خاك بی‌آب سرزمینمان به آبی آسمان بی‌ابر این دیار بنگریم و از خود بپرسیم كه راستی چرا در این سرزمین، كه از همه‌ی شیرها، شلنگ‌ها و دوش‌هایش، باران می‌بارد، مردمانش در گذشته، در هر كجای این سرزمین از هر قوم و به هر زبان و لهجه، این‌همه دعای باران و آیین‌های باران‌خواهی‌داشته‌اند؟

 

————————————————————————————————-

آبـان ماه

چهارم آبان/ آبان روز
روز جشن بزرگ «آبانگان» در گرامیداشت ستاره روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه/ آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان «اَرِدْوی/ آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزد بانوی بزرگ «آب‌»ها در ایران.

دوازدهم آبان/ ماه روز
برابر با سیزدهم تـیرمـاه تقـویم طبری و روز جشـن تـیرگان در مازندران که «تیرماهِ سیزه شو» نامیده می‌شود.

پانزدهم آبان/ دی به مهر روز
جشن میانه فصل پاییز و زمان گاهَنباری بنام «اَیـاثْـرِم» در اوستایی «اَیـاثْـرِمَـه» به معنای «آغاز سرما».

بیست و هفتم آبان/ آسمان روز
برابر سیزدهم تـیرماه دَیـلمی و روز جـشن تیرگان در گیـلان کـه به نام «تـیرجـشن» و «گالشی جشن» شناخته می‌شود.