فروهر

فروهر  fravahar یا فروشی fravashi  مایه و نماد پیشرفت و نوشوی 



نیروی فراز رویاننده و فراز بالاینده، که من را به مینو میرساند

(دانه را به بار و بر می نشاند)

و با بن آفرینندگی جهان و زمان پیوند می دهد.

 

فروهر نمادِ مایه و بُنِ نوشوندگی در انسان و گیتی و خداست. آن، نمادِ گوهر و سرشت خداست در وجود انسان و یکی از نیروهای چهارگانۀ درون او برای پیشرفت و بالندگی همیشگی او از راه همیشه جوان ماندن و همواره نو شدن.

سه رده بالهای نگارۀ فروهر نشان فراغبالی و آزادی در جنبش همیشگی و پیشروی و فرارَوی است بر بالهای اندیشه، گفتار و کردار نیک. گردی (حلقه) بزرگ در میانِ تن آن نشانِ روندِ گردشی و دوباره زاییِ زندگی است. گردیِ کوچکِ در دست، نمایندۀ گردآمده ای است از همۀ نیروهای درونی انسان برای شناخت زندگانی. سرچشمۀ این دریافت، نیروهای شش گانۀ انسان، همانا پنج نیروی اندریافتی (حسی) و همچنین نیروی اندیشه گری می باشد که به هم پیوند دهندۀ آن پنج تای دیگر است.آن، نشان پیمان و پیوندِ مهرآمیز نیز می باشد.

انسانی که تکمیل کنندۀ این پدیده است و از راه آن دایرۀ کوچک، که از یکسو در دست و چیرگی اوست و از سوی دیگر با بالها در پیوند است، می تواند هم بر بالها و از راه آنها بر سیستم دایره ای که او را در بر گرفته است نشان بگذارد. بدان مفهوم که اندیشه و اندریافت ما از زندگانی و هستی یا به گفته ای دیگر باور ما، که گزینش های ما را در زندگی شکل می دهند، با توان ما در پیشرفت و بال گستردن مان در هستی پیوندی راست دارند.

دست راست رو به پیش و بالا بیان کنندۀ راستی و بینش راست و درست است. هر آنکه راه راست رود پیشرفت می کند و بالا رود.

برگرفته از سایت موبد کامران جمشیدی  http://mobedjamshidi.com

—————————–

 نوشتاری دیگر از فروهر بخوانیم 

—————————–

پرسشی که در برخی موارد بیان شده ، در مورد سوی نگاه نشان فروهر می باشد که به چپ درست است و یا راست.

در بناهای باستانی دیده شده که گاهی این نشان به چپ و گاهی به راست است و شاید بهتر بشود گفت که گویی به سوی نور و روشنایی است.

ولی در طراحی ها چگونه باید باشد که نور در آنها دیده نمی شود ؟ پاسخ در خود نشان فروهر بیان شده است و آن اینکه در هر حالتی ، حلقه در دست چپ و دست راست به سمت جلو و بالا و در حالت نیایش است و بایسته است که همیشه به اینگونه پاسداشت شود.

حال با توجه به سویش نور نیز می توان از یکی از حالت ها که

دست راست در جلوی نماد و یا پشت نماد و وارون آن برای دست چپ بهره برد.


—————————–

 نوشتاری دیگر از فروهر بخوانیم 

—————————–

فروهر

 

در باور سنتی زرتشتیان ، وجود انسان از پنج گوهر تشکیل شده که به هم پیوسته اند و از تاثیر آنها بر یکدیگر ، پویندگی و بالندگی در فرد سرچشمه میگیرد. این پنج جز عبارتند از : تن و جان که مربوط به جهان مادی است و روان و قدرت دراکه ( خرد و وجدان ) و فروهر که مربوط به جنبه مینوی سرشت آدمی هستند.

واژه فروهر از دو قسمت “فر” به چم (معنی) پیش و “وهر” به چم کشنده و برنده درست شده است. این دو گوهر ارزشمندترین پاره وجودی انسان است زیرا پرتوی از فروغ بی کران ذات اهورا مزدا بوده که در ذات هر شخص موجود و سرچشمه پیدایش و پویایی فروزه های اشویی در انسان می باشد.

فروهر ، گوهری است که روان را از گرایش به کژی ، کاستی و دروغ باز می دارد و به انسان قدرت خلاقیت و باروری میدهد تا روان آدمی به آرامی راه خداجویی را سپری کرده و شایستگی فراگیری نور حقیقت و رسیدن به مقام سپنته منی را داشته باشد.

 

در دوره هخامنشیان ، نگاره ای با ایت عنوان به عنوان آرم ملی ، برگفته از اندیشه های بنیادی دین زرتشتی ، رایج گردید که هر یک از اندامهای این نگاره فروهر ، مفهومی در اندیشه نیاکان دارد.

 

چهره سالخورده و نورانی فروهر یاد آور بهره گیری از تجربه پیران خردمند است.

 

دست فروهر رو به سوی بالا و جلو ، در حال نیایش اهورامزدا و گرایش به پیشرفت و بالندگی است.

 

حلقه دست این نگاره ، جلوه گاه مهر و نشان پیمان انسان با خداوند و در پیوستن به اشویی است.

 

بال فروهر سه قسمت دارد تا فراگیری هومت ، هوخت ، هورشت یا اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک را به انسان سفارش کند.

 

حلقه دور کمر فروهر ، نشان جهان بی کران و وارستگی انسان از امیال نا هنجار و نیروی پرواز او به سرچشمه نور است.

 

دو رشته آویخته در پایین ، نشان پیوستن به سپنته مینو ( منش پاک ) و پشت سرگذاشتن انگره مینو ( اندیشه پلید ) است.

 

قسمت زیر بال فروهر نیز سه قسمتی است تا زیر پا گذاشتن دژمت ، دژوخت و دژورشت یا اندیشه بد ، گفتار بد و کردار بد را یاد آوری کند و هر فرد باید بیاموزد که چگونه اندیشه ناپاک ، گفتار ناپاک و کردار ناپاک را از خود دور سازد.

 

—————————–

 نوشتاری دیگر از فروهر بخوانیم برگرفته از نسک نگاهی به دین زرتشتی، انجمن موبدان تهران

—————————–

فروهر

در باور سنتی زرتشتیان ، وجدان انسان از پنج گوهر تشکیل شده که به هم پیوسته اند و از تاثیر آن ها بر یکدیگر، پویندگی و بالندگی در فرد سرچشمه می گیرد. این پنج جز عبارتند از: تن و جان که مربوط به جهان مادی است و روان ، قدرت دراکه ( خرد و وجدان ) و فروهر که مربوط به جنبه مینوی سرشت آدمی هستند.واژه فروهر از دو قسمت “فر” به معنی پیش و نیروی بالنده و “وهر” یعنی کشنده ( کـِـشَـنده ) و برنده ( بـَـرنده) درست شده است. (نیروی پیش برنده ) این گوهر، ارزشمندترین پاره وجودی انسان است زیرا پرتویی از فروغ بی کران ذات اهورامزدا بوده که در ذرات هر شخص موجود و سرچشمه پیدایش و پویایی فروزه های اشویی در انسان می باشد. فروهر ، گوهری است که روان را از گرایش به کژی ، کاستی و دروغ باز می دارد و به انسان قدرت خلاقیت و باروری میدهد، تا روان آدمی راه خداجویی را سپری کرده و شایستگی فراگیری نور حقیقت و رسیدن به مقام سپنته منی را داشته باشد. در دوره هخامنشیان، نگاره ای با این نام به عنوان آرم ملی، برگرفته از اندیشه های بنیادی دین زرتشتی، رایج گردید که هر یک از اندام این نگاره فروهر ، مفهومی در اندیشه نیاکان دارد :

1- چهره سالخورده و نورانی فروهر ، یاداور بهره گیری از تجربه پیران خردمند است.

2- دست راست فروهر رو به سوی بالا و جلو، در حال نیایش اهورامزدا و گرایش به پیشرفت و بالندگی است.

3- حلقه در دست چپ این نگاره جلوه گاه حلقه مهر و نشان پیمان انسان با خداوند و در پیوستن به اشویی است.

4- بال فروهر سه قسمت دارد تا فراگیری اندیشه، گفتار و کردار نیک را به انسان سفارش کند.

5- حلقه دور کمر فروهر، نشان جهان بی کران و وارستگی انسان از امیال ناهنجار و نیروی پرواز او به سرچشمه نور است.

6- دو رشته آویخته در پایین ، نشان پیوستن به سپنته مینو ( منش پاک ) و پشت سر گذاشتن انگره مینو ( اندیشه پلید ) است.

7- قسمت زیر بال فروهر نیز سه قسمتی است تا زیر پا گذاشتن اندیشه و گفتار و کردار بد را یادآوری کند و هر فرد باید بیاموزد که چگونه اندیشه ، گفتار و کردار ناپاک را از خود دور سازد.

 ——————–

فروهر نقشی است زیبا و سپند

بند بندش ، حکمت و اندرز و پند

آن نماد پرتو نور خداست

چون چراغی رهنمای جان ماست

بعد مرگ ما به مینو میرود

از خدا چون هست زی او میرود

این کهن نقش سپند باستان

شد نشان ملی ایرانیان

فروهر از روزگار داریوش

شهریار بخرد و با فر و هوش

کنده شد بر سنگ بنوشتارها

بار ها و بارها و بارها

حلقه گردی که دارد در میان

می نماید آفرینش را بیان

یعنی از آغاز و انجام جهان

هیچکس را نیست آگاهی بر آن

در دو سوی دایره باشد دو بال

مظهر پرواز انسان تا کمال

روی هر بال سه شهپر نقش بست

آن رهی تا اوج انسانیت است

یعنی انسان با سه اصل جاودان

آن سه اصل نیک و بی تای جهان

می تواند تا فلک پرواز کرد

ره به عرش کبریا باز کرد

هست نقشی از دو چنبر زیر آن

نیک و بد را میدهد بر ما نشان

گویدت هستی ، خود از آغاز کار

بر دو اصل نیک و بد شد استوار

باز بنگر برسه زیرین پایه اش

کز نماد بد بود جانمایه اش

آن سه، فکر و گفت و کار بد بود

و آن سه بد، کی در خور بخرد بود ؟

یعنی اینها را بران از خویشتن

پای بر فرق سه اصل بد بزن

هست پیکر رهنمونی برسرش

زآنکه هستی باشد انسان محورش

پیر بخرد ، آزموده، باوقار

هست در دستش نمادی حلقه وار

آن نماد نیکی و مهر و وفاست

حلقه پیمان انسان با خداست

گویدت با مهر و نیکی یار باش

با بدی پیوسته در کار باش

هست دست دیگر آن پیر راز

راست سوی پیش ، اما بر فراز

یعنی انسان، راستی راه اشاست

آن نظام عالم از سوی خداست

کژی و ناراستی بنیان کن است

با اساس آفرینش دشمن است

راستی خصم دروغ و کاستی است

در جهان یک راه ، آن هم راستی است

 

سروده ت. بهرامی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *