خرده اوستا

خرده اوستا

 

 خرده اوستا ،برگردان موبد اردشیر آذرگشسب     دانلود

خرده اوستا ، موبد رشید شهمردان                   دانلود

—– ( تا اردیبهشت یشت، گزارش پارسی : دکتر وحیدی ↑ ) —–

خرده اوستا ، موبد رشید شهمردان                   دانلود

—– ( ↑ کامل ، بازنگری و هماهنگی یا دین دبیره : موبد فیروزگری ) —–

خرده اوستا ، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه    دانلود

 خرده اوستا به زبان انگلیسی (136 مگابایت)        دانلود

 خرده اوستا به زبان انگلیسی (2.78 مگابایت)       دانلود

خرده اوستا به زبان انگلیسی (  2 مگابایت )         دانلود

خرده اوستا به زبان گجراتی (  60 مگابایت )        دانلود

 خرده اوستا ویژه دانش آموزان

 

خرده اوستا یعنی اوستای كوچك . این بخش در زمان ساسانیان و از جانب موبدان گردآوری شده است . اوستا بسیار گسترده است و در دانش هر فردی نبود كه بتواند آنرا مطالعه كند . بنابراین نیایش‌هایی كه هر بهدین می‌بایست در شبانه‌روز به انجام برساند به گونه‌ای ساده در مجموعه‌ای به اسم خرده اوستا گرد آمد.

 



برگردان آزاد از خرده اوستا

سد و یک نام خدا

1-ستودني2-بسيار توانا3-بسيار اگاه 4- خداي همگان 5-بي اغاز 6-بي انجام 7-بن افرينش 8-پايانه 9-وهان يا بزرگ 10- بهترين 11- پاكترين پاكها 12- از همه بالاتر 13- پيوندگار 14- در نيافتني 15- يابنده همگان 16- راست ترين 17- دستگير 18- بي علت 19- علت علتها 20- نيكي رسان 21- افزاينده 22- دادگر 23- پرورنده 24- نگهبان 25-عوض نشدني 26- بي چهر 27- استور ترين 28- نا پيدا 29- همه جا هست 30والا 31- سزاوار ستايش 32- اميدگاه همه 33- فر نيكي ها 34- رنج زدا 35- بدي زدا 36- جاوداني 37- كام ده 38- پزوهيدني 39- فروغمند 40- بخشاينده 41- برتري بخش 42- ناستوه 43- بي نياز 44- رهاننده 45- فريب ناپذير 46- نا فريبنده 47- يكتا 48- بركام 49-كام فرمان 50- بي انباز 51- نا فراموشكار 52- شمار دار 53- همه چيزدان 54- بي ترس 55- بي رنج 56- بر افراز 57- يكسان 58- افريدگار جهان مينوي 59- افريدگار جهان مادي 60- روان سره 61- سازنده دود از اتش 62- سازنده اب از اتش 63- سازنده اتش از هوا 64- سازنده اب از هوا 65- سازنده خاك از هوا 66- سازنده هوا و زمين 67- بر افروزنده اتش ها 68- سازنده باد 69- افريدگار اب 70- سازنده اتش از زمين 71- سازنده هوا از زمين 72- سازنده اب از زمين 73- سازنده سازندگان 74- سازنده خواستها 75- افريدگار انسان 76- افريدگار باشنگان 77- افريدگار چهار اخشيگ 78- افريدگار چهر ستارگان 79- بي گمان 80- بي زمان 81- بي خواب 82- هشيار 83- نگهبان تن 84- دادگستر 85- پيروز 86- خداوند 87- هستي بخش دانا 88- بي اغاز 89- باز ساز بزرگ 92- هستي بخش93- بخشايشگر 94- بخشنده بخشايشگر 95- دادار 96- رخشنده 97- با شكوه 98- داور 99- رستگاري بخش 100- رهاننده 101- رستاخيز كننده

فرامون یشت 

“اشم وهو”

اشم. وهو.وهیشتم.استی.

اوشتا.استی.

اوشتا.اهمائی.

هییت.اشایی.وهیشتایی.اشم.

اشویی(راستی و پاکی) بهترین (نعمت)است.

اشویی خوشبختی است.

خوشبختی برای (است) که بهترین اشویی را(خواستار باشد)

 

 اهونور

“یتااهو”

یَتا . اَهو . وَئیرْیوُ … اَتا . رَتوش . اَشات چیت . هَچا…

وَنْگْهِ-اوش . دَزدا . مَنَنگْهوُ . شْیَئوُ تَنَنام . اَنْگْهِ-اوش . مَزدائی…

خْـشَتْـرِمچا . اَهورائی . آ… ییم . دریگوُ بیوُ . دَدَت . واستارِم …

همانگونه که رهبر دنیوی را (تنها از روی راستی اش) برمی گزینیم، به همانگونه رهبر دینی را از برای راستی اش (می پسندیم)

اندیشه نیک (بر همه) ارزانی باد، تا کارهای زندگانی از روی خرد و به نام مزدا سامان یابد.کسی براستی نیرومند است که نیاز ستمدیدگان را برآورده سازد.

سروش باژ ، سروش باژ

به خشنودي اهورامزدا . اشم وهو… بر ميگزينم كيش مزديسنا را كه اورنده زرتشت است و كيشي كه نكوهنده خدايان پنداري و ستايشگر افريدگار دانا است. نيايش و درود و ستايش باد به بامداد پاك، سرامد پاكي. نيايش و درود و ستايش باد به دهبان سود بخش پاك، سرامد پاكي و پارسايي. نيايش و درود و ستايش باد به نيمروز پاك، سرامد پاكي.نيايش و درود و ستايش باد به شهربان مردم پرور پاك، سرامد پاكي و پارسايي. نيايش و درود و ستايش باد به پسينگاه پاك سرامد پاكي. نيايش و درود و ستايش باد به كشوربان دلاور پرور پاك، سرامد پاكي و پارسايي.نيايش و درود و ستايش باد به شامگاه زندگي بخش پاك سرامد پاكي.نيايش و درود و ستايش باد به يشواي پاك پيرو زرتشت كه سرامد پاكي و پارسايي و پروراننده همه خوبيهاي زندگي است. نيايش و درود و ستايش باد به نيمه شب پاك سرامد پاكي. نيايش و درود و ستايش باد به خانمان خداي پاك اسايش بخش زندگي. نيايش و درود و ستايش باد به سروش پاك پرتوان كه دارنده سخن ورجاوند دل اگاه اهورايي است. اي پرستنده افريدگار بمن بگوي هنجار فرمانرواي هستي چيست؟مردپاكدين پاسخ دهد:همهن هنجار فرمانروا بر زندگي ادمي كه راستي نمايشگر ان است.اهون ور پاسبان تن است. اي مزدا هنگاميكه بد انديش بر من ميتازد جز تو چه كسي مرا نگهبان است و جز فروغ تو و انديشه بتو كه انجام ان پاكي و پارسايي است چه چيزي مرا پاسداري ميكند. اي مزدا ان دستور ديني كه پاسداري و نگهباني تو را بمن ارزاني ميدارد به من بازگوي و انچه مرا در اين راه پيروزي ميبخشد به من بياموز.اي مزدا ان نيروي جهاني و مينويكه در پرتو انديشه نيك ادمي را بسوي تو وخواست تو فرا ميخواند بر من اشكار ساز. با فروزه هاي پاكيدلو مهرو پارسايي ما را از گزند بدخواهان برهان. نيست شو اي اهرمن دروغ،نيست شو اي اهرمن سرشت،نيست شو اي فرا كرده اهرمن،نيست شو اي فرا داده اهرمن. دور شو اي دروغ،نابود شو اي دروغ،نيست شو اي دروغ،اي دروغ يكسره نابود شو،بسوي اپاختر نابود شو تا از تو گزندي به جهان مادي و مينوي نرسد. درود به مهرو پاكي وپارسايي.درود و ستايش و نيرومندي و افرين باد به سروش پاك پرتوان دارنده سخن ورجاوند دل اگاهانه اهورايي.انكه بهترين را بر ميگزيند براي او باد فروشكوه،براي او باد درستي تن،پايداري تن،پيروزي تن،خواسته دلخواه خرمي اور،فرزندان نامور و زندگي دراز،براي او بادبهترين پايگاه پارسايي كه سرشار از روشنايي و خرمي است. براي او باد هزار بار تندرستي،براي او باد ده هزار بار تندرستي.اي مزدا بياري من بيا درود به دليري نيك افريده فريباي پيروزي اور اهورا داده، درود به پيروزي بر فرازنده و به توان خدا داده، درود به زمانه بيكران و درود به زمانه دير پاي خود زا،زدوده باد ناپاكي، نابود باد گمراهي و دروغ،پايدار باد پاكي تن و روان

اوستای کشتی

با انديشه نيك،گفتار نيك و كردار نيك، از هر گونه گناهي كه با انديشه و گفتار و كردار و يا با تن و روان كرده ام ،چه مادي باشد و چه مينوي از همه انها پشيمانم و از انها پتت كرده و باز ميايستم از هر گناهي كه انديشه و گفته و كرده و شنيده ودستور ان را داده و از من سرزده از همه انها پشيمانم و پتت ميكنم. شكسته باد بد انديشي شكسته و نابود باد انديشه گناه الود بد انديش،با همه تبهكاران و دروغگويان و جاودان گجسته اينان در دوزخ تاريكي نگون نگونسار باشند هيچ كارشان به كامشان مباشد،هر كار و كار نيكي كه بخواست اهورامزدا و سيو سه امشاسپندان انجام گيرد پيروز گردد و كاميابي اورد. همه كارها بر پايه دين پاك اورمزد باشد. بزرگ و پاك و پيروز گر باد دادار اورمزد فروغمند وفرهمند بسيار اگاه. بخشنودي اهورامزدا، خشنود كردن اهورامزدا و خوار كردن اهرمن با خواستن كار نيك و تازه گردانيدن و انجام ان مايه كاميابي است. ميستايم پاكي و پارسايي را. بر ميگزينم كيش مزديسنا را كه اورده زرتشت است و استوارم بر اين كيش. ميستايم انديشه نيك وگفتار نيك و كردار نيك را. ميستايم دين نيك مزديسنا را كه نكوهنده چنگ وخونريزي و ستايشگر اشتي و از خود گذشتگي و پارسايي است و از تمام دينهاي كنوني و اينده بزرگتر و بهتر و نيكوتر است. اين كيش زرتشتي اهورايي، اهورامزدا را افريننده همه نيكي ها ميداند. اين پايه دين مزديسني است بياري من بيا اي اهورا. درود به دليري نيك افريده فريباي پيروزي اور اهورا داده. درود بر پيروزي بر فرازنده و به توان خدا داده. درود به زمانه بيكران و درود به زمانه دير پاي خود زا هميار باشم،هميار همه پاكان باشم،هميار كرفه بيشترين باشم، هم كرفه كرفه كاران باشم،از گناه و گناهكاران دور باشم. هم كرفه بسته كشتيان ونيكان و خوبان هفت كشور زمين باشم. اي دادار اورمزد در گذر گاه بزرگ ازمون نيكي و بدي و سبك شاد و اسان گذر باشم. اي دادار اورمزد ما را به همه مردمان و برادران و پاكان و به سرودگاه روشن برسان. پيروز باد دين فروغمند پاك نيك مزديسنا. بكام يزدان و امشاسپندان بادو چنين باد چنين تر باد

برساد

 

ستایش یکتا خداوند

 بنام و ستايش انكه هميشه بوده و هميشه هستو هميشه خواهد بود. ايزد فزاينده مينو كه در ميان مينوان مينو است و نام او اورمزدج. خداي بزرگ وداناو دادار و پروردگارو نگهدارنده و فروغمند ونيك كردارو بخشايندهو پاك كه دادگري نيك و توانا است. سپاس به افريدگار بزرگي كه با نيروي دانش هميشگي و برتري خويش شش امشاسپندان و ستودگان و بهشت روشن و سراي سرودو گرد اسمان و خورشيد رخشندهو ماه تابان و بيشمار ستارگان و باد و هوا و اتشو اب و زمين وگياهان و جانوران و فلزهاو مردمان را افريد. ستايش و نيايش خداي نيك كرداري كه از همه افريدگان گيتي كه ادمي را با دهش نيروي سخن گوئي و هوش وداد بر ديگر افريدگان شهرياري بخشيد تا با بد كاران هماوردي و پيكار كند و بر انان چيره گردد. درود بر پروردگار بسيار اگاه فروغمندي كه ستوده فروهر زرتشت اسپنتمان را فرستاد تا با اشتي و مهر و دينو دانشو خرد سرشتي و خرد دريافتني و توانائي شناخت همه بودهاو هستي هاو فرهنگ فرهنگها،يعني سخن ورجاوند دل اگاهانه مردمان را در گذرگاه بدي و نيكي از دوزخ بديها برهاند و سوي بهشت خوبيها كه سرچشمه خوشي و رامش وروشنائي است رهنما باشد. بفرمان تو اي فروغان فروغ. ميپزيرم و مي انديشم و مي گويمو بكار مي بندم و دين نيك و پاك مزديسنا را و استوار ميگردم بر همه كارهاي نيك، پتت ميكنم ازهر گناهو پاك ميدارم كردار سرشتي و شش نيروي رواني خود، كردار و گفتارو انديشه و خواستو هوشو خردم را. اي افريدگار نيك كردار ، كارهاي خود بخواست تو كنم و پرستشي را كه با انديشه و گفتار و كردار نيك باشد و در گذر گاه نيكي و بدي، مرا بسوي راه روشن نيكي و اراستگي و اسودگي رهبري كند و از رنج گذر گاه دوزخي برهاند، انجام ميدهم. ستايش خداوند بخشاينده اي كه فرمانبردار دين را پاداش رستگاري بخشد و كز روان و دش انديشان را در انجام از دوزخ مي رهاند و ويزه گرداند و همه افريدگان را پاكي بخشد. پيروز باد دين پاك فروغناك مزديسني.

 

تندرستی

يزدان پناه ما باد تا با شادماني زندگاني دراز كنيم. افريدگاره بما تندرستي،دير زيوي،پيروزي.فروغمندي و پارسائي ارزاني دار. ابن نيايش ما به افريدگار مينو و گيتي و به هفت امشاسپندان.بروشني و اشگاري برساد. اين دودمان شاد باد،به همه خويشاوندان درود باد.پيشواي دين زرتشتي را شادي باد. چنين باد كه ما خواهانيم. اي اورمزد خدا، براي همه انجمنها براي اذر ورهرام ورجاوند و دستور پشوتنو اشيدر و اشيدر ماهو اشيدر باميو سيوشانس و كيخسرو و پادشاه دين زرتشتي و همه بهدينان. خداوندا تندرستي. نيكنامي، بهزيوي، فراخ روزي، شاد كامي، رامش ، زندگي دراز، با شادماني و تندرستي به…. ارزاني بدار ، هزار سال زندگاني دراز باد ، دير بدار ، شاد بدار ، تندرست بدار ، چنين بدار ، بر سر ارزانيان بدار سالهاي بسيار، روزهاي بيشمار جاويد و پاينده بدار ، صد هزاران هزار افرين باد . سال خجسته باد، روز فرخ باد. ماه فرخنده باد، چندين سال و چندين روز ، چندين ماه، بسيار سال ارزاني بدار، سزاوار نيايش و بخشش و نيرو و بزرگي بدار، در انجام هر كار نيكي تندرستي بهره باد، نيكي بهره باد، خوبي بهره باد، چنين باد از چنين تر باد بكامه يزدان و امشاسپندان باد.

 

پیمان دین

راست ترين دانش خدا داده، دين پاك و نيك مزديسني است دين نيك و راست و درستي كه خدا بر مردم فرستاده ديني است كه اشوزرتشت پيامبر اورده است. اين دين اورمزد اورده زرتشت پاك است. دادار يكي است، دين نيك هم يكي است و ان راه پيامبر پاك اشوزرتشت اسپنتمان انوشه روان است. ديني كه بي گمان و به دانستگي راست ودرست واست و فرستاده يزدان پاك است. ستايش بسيار باد دادار اورمزد روشنائي بخش رخشنده بسيار اگاه، داناي توانا را، هفت امشاسپندان، شاه شاهان، شاه ورهرام ايزد پيروز گر، درفشدار و دشمن زداي دلير فريبا را.

گاه هاون

به خشنودی اهورامزدا.

برمی گزینم که مزدا پرست زرتشتی باشم و خدایان پنداری را زدوده، تنها به اهورامزدا باور داشته باشم.

به هنگام پیش از نیمروز، نماز و نیایشم را از روی اشویی (پاکی درون و برون) به جا می آورم و با خشنودی زندگی را ارج گذاشته آن را جشن می گیرم.

درود  به همه  روستاییانی که در راه اشویی پیشگام بوده،  برای آبادانی جایگاه زندگی خویش می کوشند و خود را برای پرستاری از زندگانی  آماده می گردانند تا به خشنودی برسند.

گرامی می دارم  بامداد پاک  را، و خرداد امرداد، شادباشی دیرپا را.

می ستایم کیش اهورایی و آیین راستی را.

 گاه رپیتوین

برمی گزینم که مزداپرست زرتشتی باشم و خدایان پنداری را زدوده، تنها به اهورامزدا باور داشته باشم .

به هنگام رپیتوین، ، نماز و نیایشم را از روی اشویی (پاکی درون و برون) به جا می آورم و با خشنودی زندگی را ارج گذاشته آن را جشن می گیرم.

درود به همه مردم شهر و شهردار نیک و مردم نوازی که در راه اشویی پیشگام بوده،   برای آبادانی جایگاه زندگی خویش می کوشند و خود را برای پرستاری از زندگانی  آماده می گردانند تا به خشنودی برسند.

این نماز نیمروز، نماز راستی و درستی را بزرگ می داریم.

در این نماز بزرگ می داریم گاتاهای پاک را  اهنود، اشتود ، سپنتمد، وهوخشتر   و  وهیشتوایشت را

 

گاه ازیرین

برمی گزینم که مزداپرست زرتشتی باشم و خدایان پنداری را زدوده، تنها به اهورامزدا باور داشته باشم.

به هنگام ازیرین، نماز و نیایشم را از روی اشویی (پاکی درون و برون) به جا می آورم و با خشنودی زندگی را ارج گذاشته آن را جشن می گیرم.

درود  به همه مردم کشور و شهریار نیک و دادگستر و مردم دوستی که در راه  آبادانی کشور تلاش نموده و در راه اشویی پیشگام هستند و خود را برای پرستاری از زندگانی  آماده می گردانند تا به خشنودی برسند.

گرامی می داریم این نماز پس از نیمروز، نماز راستی و درستی را. می ستایم روشناییهای ستارگان و ماه و خورشید را، دانشی را که آرامش و آسایش می آورد  و دادگرانی را که درد و  دروغ را از میان برمی دارند.

 

گاه ائیری سروترم

برمی گزینم که مزداپرست زرتشتی باشم و خدایان پنداری را زدوده، تنها به اهورامزدا باور داشته باشم.

به هنگام ائیوی سروترم، ، نماز و نیایشم را از روی اشویی (پاکی درون و برون) به جا می آورم و با خشنودی زندگی را ارج گذاشته آن را جشن می گیرم.

درود  بر  همه نیکان و وهان جهان و پیشوای دینی نیک و پارسا یی که در راه اشویی پیشگام باشند. همه شادمانی های زندگانی برای آنا ن باد تااز زندگی پرستاری کرده و  به خشنودی برسند.

گرامی می داریم این نماز پاک شب، نماز راستی و درستی را . گرامی می داریم شادمانی های زندگی را.

ارج می گذاریم تر، ای آتش، ای پرتو اهورامزداو سپاس داریم همه خوبی های زندگی را. می ستاییم اشو زرتشت و مانتراهای پاک او را.

 

گاه اوشهین

برمی گزینم که مزداپرست زرتشتی باشم و خدایان پنداری را زدوده، تنها به اهورامزدا باور داشته باشم.

به هنگام سپیده دم، نماز و نیایشم را از روی اشویی (پاکی درون و برون) به جا می آورم و با خشنودی زندگی را ارج گذاشته آن را جشن می گیرم.

برای اهل خانه آرزوی همه نیکی ها را دارم تا زندگی را جشن بگیرند و خشنود باشند. درود بر  سپیده دم روشن و زیبا. می پرستم اهورامزدا، سرچشمه ی پاکی و راستی را و گرامی می داریم بهمن، منش نیک و خرد جشن ساز را- اردیبهشت ، بهترین راستی و درستی را – شهریور،  شهریاری آبادکننده و خویشتن داری را- سپنتاآرمیتی نیک ، آرامش افزاینده ومهر و فروتنی را.

این نماز را که برای فراوانی و برکت خانه است ارج می گذاریم.

افزون باد راستی و درستی و گسترده باد دین بهی مزداپرستی. 

خورشید نیایش

بزرگ ونيك و پيروزگر باد مينوي خورشيد جاودانه فروغمند با شكوه تند تاز با انديشه نيك ، گفتار نيك و كردار نيك درودي دهيم خورشيد تند تاز را. درود به شما اي امشاسپندان كه با خورشيد هما هنگ هستيد. به من ببخشيد ان بخششي كه از ان بهترين خوشبختي ها به دست ميايد. درود به خورشيد تند تاز خشنود كردن اهورامزدا و خوار كردن اهريمن بهترين كارهاست كه شيوه پاكان و نيكان است. ميستايم بهترين پاكي ها و راستي ها را. با انديشه و گفتار و كردار خود ، ميپزيرم هر گونه انديشه نيك،گفتار و كردار نيك را و دوري ميكنم از هر گونه انديشه، كردار و گفتار بد ، با انديشه و گفتار و كردار و باش و جان، مي ستايم امشاسپندان را و ميستايم پاكي و درستي را. درود به اهورامزدا. درود به امشاسپندان ، درود به مهر پيوندگار جان، درود به خورشيد تند تاز ، درود به خورشيد و ماه كه دو فروغ اهورامزدايند، درود به زمين ، درود به زندگي، درود به فروهر پاك زرتشت ، درود به همه افرينشهاي پاك كه بودند و هستند و خواهند بود. با ياري انديشه نيك و پاكي و نيرومندي توان تني مرا بيفزا.بسوي ان روشني كه از همه روشني ها فرازنده تر است. با خرد پاك خود در انجام بياري من بيا. مي شناسم خورشيو و فروغمند جاودانه تند تاز را. مهر پيوندگار جان ، راست گفتار ، نامور، بسيار شنوا، زيبا، بسيار بينا، نيرومند، بيخواب، هماره بيدار را. مي ستايم مهر فرمانرواي همه كشورها كه اهورامزدا انرا از ميان ستودگان مينوي فروغمندتر از همه افريد. بشود كه مهر بر افراشته اهورا بياري ما بيايد . مي ستايم تشتر بيناي تيز بين را. ميستايم ستاره درخشان پر شكوه و دور پيداي تير را ، ستاره هاي پيرامون تير را ، تير فروغمند و پر شكوه ستاره وننت مزدا افريده را، سپهر دير پا را ، زمانه بيكران را، زمانه دير پا را، درست ترين دانش پاك مزدا داده را ، دين نيك مزديسني را ، همه ستودگان پاك مينوي را، همه ستودگان پاك مادي را، روان خويش را فروهر خويش را ، فروهر نيك و نيرومند و پاك پارسايان را، خورشيد جاودانه فروغمند تند تاز را. بر ميگزينم كيش مزديسنا را كه اورده زرتشت است و كيشي است كه ستايشگر افريدگار دانا و نكوهنده خدايان پنداري است درود و ستايش باد به خورشيد جاودانه فروغمند تند تاز. هنگامي كه خورشيد درخشان بر ميدمد و فروغ ان تابان ميگردد، صدها و هزاران ستودگان مينوي به پا ميخيزند، انها نور خورشيد را مي انبازند، ميگسترانند و در زمين اهورا داده مي پراكنند، تا پاكي گيتي و پاكي بد نها فزوني گيرد.هنگامي كه خورشيد بر ميدمد، زمينهاي اهورا داده پاك ميشوند، ابهاي روان پاك ميشوند، اب چشمه ها پاك ميشوند، اب دريا ها پاك ميشوند، ابهاي ايستاده پاك ميشوند. افريده هاي پاك كه افريده خرد پاك تو هستند پاك ميشوند. اگر خورشيد بر نميدميد، هر ايينه نيروهاي پليد و تباهنده هر چه را كه در سراسر هفت كشور است نابود و تباه ميكردند، و هيچ يك از ستودگان مينوي نمي توانستند در برابر انها پايداري كنند و اين جهان را نگهداري نماييند. مي ستايم مهر پيوندگار جان بسيار بيناي بسيار شنوا را كه با نيروي خود نيروهاي ويرانگر تباهنده را نابود ميكند و مي ستايم ان بهترين پيوندي را كه ميان ماه و خورشيد است. براي فر و شكوهي كه خورشيد جاودانه تند تاز دارد ، مي ستايم ان را با اب هوم اميخته به شير با برسم و با اب زور و با زبان پر ز دانش و با سخنان ورجاوند و با گفتار و كردار با سخنان راستين. در ميان مردان و زنان انكه رفتارش نيك و برابر دين راستين اهورامزدا باشد ستوده است ، ميستايم چنين مردان و زناني را. ستايش و نيايش و نيرو و زور و افرين باد به خورشيد جاودانه فروغمند تند تاز. اي هستي بخش ترين هستي بخشها، با بهترين اب ورجاوند با خوبترين زورها ، با زوري كه شخص پارسا ان را فراهم كرده باشد ميستايم تو را ، هزار بار ميستايم تو را.

مهر نیایش

بزرگ ونيك و پيروز باد مينوي مهر ايران داور بسيار شنواي بسيار بيناي بسيار راست تيز هوش تيز بين. فرا گيرنده ام دين مزديسنا را كه اورده زرتشت است و كيشي است كه نكوهنده خدايان دروغين پنداري و ستايشگر افريدگار داناي يكتا است درود و ستايش و خوش باد نيايش باد مهر پيوندگار جان و جهان ، پرورنده تن و رامش بخش روان را. مي ستايم مهر پيوندگار جان و جهان را كه راست گفتار و پر اوازه است . بسيار شنوا و بسيار بينا است. خوش پيكر و بلند بالا و دروربين و نيرومند و بيخواب و هميشه بيدار است. مي ستايم مهر پيرامون كشور ، مهر درون كشور ، مهر بيرون كشور، مهر بالاي كشور، مهر پايين كشور، مهر پيشاپيش كشور و مهر پسين كشور، و مهر هستي بخش بلند پايه جاودان پاك را با برسم از درخت چيده، مي ستايم ستارگان ، ماه و خورشيد و مهر همه كشورها و كشور مدار را. براي فروغ و شكوهي كه مهر ، پيوندگار جان و جهان دارد و براي رامش و به نشيني يي كه به ايرانشهر مي بخشد ، ميستايم مهر را مهر پيوندگار جان و جهان را. بشود كه مهر براي ياري ما ايد. بشود كه مهر براي بهكامي ما ايد. بشود كه مهر براي شادماني ما ايد. بشود كه مهر براي امرزش ما ايد. بشود كه مهر براي تندرستي ما ايد. بشود كه مهر براي نيرومندي ما ايد/ بشود كه مهر براي اسودگي ما ايد . بشود كه مهر براي پاكي ما ايد. نيرومند و بسيار نيرومند و سزاوار ستايش است مهر، انكه در جهان مادي هرگز فريب نمي خورد، مهري كه پيونگار جان و جهان است نيايش ميكنيم و ميستاييم با ابزور ، مهر را كه زورمند ترين و سود بخش ترين افريدگان است. با مهر و درود به سوي مهر ميرويم و مي ستاييم با سرودهاي نيايش و اب زور و با هوم اميخته به شير و با زباندانش و گفتار ورجاوند و سخن و كردار راست ، مهر پيوندگار جان و جهان را. افريدگار دانا، مردان و زناني را كه برابر ايين شايسته راستي و پاكي رفتار كنند مي شناسد. درود به اين زنان و مردان باد. درود و ستايشو نيرومندي و زور و افرين باد به مهر ، پيوندگار جان و چهان ، مهر بسيار داناي بسيار شنواي نامور، پرورنده تن و رامش بخش روان.

ماه بوختار نیایش

بزرگ و نيك و پيروزگر باد مينوي بهمن و ماه و گوشو رام. درود به افريدگار دانا . درود به امشاسپندان، درود به ماه زندگي زا، درود به ماه كاهنده ،درود به ماه پد يدار. خشنود كردن اهورامزدا و خوار كردن اهريمن با خواستن كار نيك و انجام ان مايه كاميابي است. مي ستايم راستي را. بر ميگزينم كيش مزديسنا را كه اورده زرتشت است و كيشي است كه نكوهنده خدايان پنداري و ستايشگر افريدگار داناست. درود و ستايش باد به ماه زندگي زا ، به سرچشمه زندگي و افرينش نخستين و به جانداران گوناگون. نماز به اهورامزدا ، درود به امشاسپندان ، درود به ماه زندگي زا، درود به ماه كاهنده و درود به ماه پديدار ، چه هنگامي ماه ميافزايد و به چه هنگام ماه ميكاهد. پانزده روز مي افزايد و پانزده روز ماه ميكاهد. زماني كه ماه مي افزايد با زماني كه ماه ميكاهد برابر است. اي مزدا جز تو چه كسي ماه را ميافزايد و چه كسي ماه را مي كاهد؟ مي ستايم ماه زندگي پاك، سرامد پاكي را، اينك كه ماه را مي نگرم ، اينك كه ماه را در مييابم ، اينك كه روشنايي ماه را مي بينم و اينك كه روشنايي ماه را در مي يابم، اينك كه به ماه مي نگرم ، امشاسپندان بر خواسته فروغ ماه را بر ميگيرند و به زمين اهورا داده مي رسانند و پخش ميكنند. هنگامي كه فروغ ماه تابان مي گردد، گياهان سبز رنگ در ميان شبنم از زمين مي رويند ، به گاه اندر ماه ، گاه پر ماه و شبهاي پس از ماه پر. مي ستايم اندر ماه پاك سرامد پاكي را ، ميستايم ماه پر پاك سرامد پاكي را ، مي ستايم شبهاي پس از ماه پر پاك سرامد پاكي را. مي ستايم ماه زندگي زا ، بخشاينده ، فروغمند ، تابنده، ارجمند، توانمند، كام بخش، چالاك، سودمند، شبنم زا، نيك و درمان بخش را. براي فر و شكوهي كه ماه دارد ، با سرود يسنا و ابزور با هوم اميخته به شير و با برسم و با زبان گويا و با سخن ورجاوند و با گفتار و كردار راست ، مي ستايم ماه زندگي زا ، پاك سرامد پاكي را. از ميان زنان و مردان انكه رفتارش نيك و برابر ايين راستين اهورامزدا باشد ستودني است ، مي ستايم چنين مردان و زناني را. درود و ستايشو نيرومندي وزور و افرين باد به ماه زندگي زا ، به افرينش نخستين و سرچشمه زندگي و به جانداران گوناگون . به من بخشاي دليري و پيروزي و زندگي شادمانه ، مردان بسياري كه پايدار باشند ونام اور و دلير ، شكست دهنده، شكست ناپذير كه به يك زنش در هم شكنند، هماوردان را و در هم شكنند دشمنان و بد كاران را رامش بخشند و ياري دهند نيك سرشتان را. اي ستودگان با فر و شكوه ، اي ستودگان درمان بخش بنماييد بزرگي خود را ، بنماييد خود را به انان كه شما را فرا ميخوانند. اي ابها فر و شكوه را به انكه شما را مي ستايد اشكار كنيد.

آتش نیایش

درود به تو اي اتش اي برترين افريده نيك و ستودني اهورامزدا. بر مي گزينم كيش مزديسنا را كه اورده زرتشت است و كيشي است كه ستايشگر افريدگار دانا و نكوهنده خدايان پنداريست. به تو اي اذر افريده اهورامزدا يزشن و درود و ستايش و نيايش باد. درود و يزشنو ستايش و نيايش باد به تو اي اذر افريده اهورا. ستايش ، نيايش، ارمغان نيك، ارمغان دلخواه، ارمغان دوست داشتني نياز به تو اي افريده اهورامزدا. براي ستايش تو و برازنده نيايش باشي در خانه مردمان، خوشبخت باد كسي كه ميستايد ترا، با هيزم در دست با برسم در دست، با شير در دست و با هاون در دست، هيزم شايسته براي تو برسد ، بوي شايسته براي تو برسد، خوراك شايسته براي تو برسد، اندوخته شايسته براي تو برسد، برنايي به نگهباني تو گمارده شود، دانايي به نگهباني تو گمارده شود، اي اذر اي افريده اهورامزدا. فروزان باش در اين خانه ، فروزان باش در اين خانه تا دير زمان تا رستاخيز بزرگ تا رستاخيز بزرگ و نيك،بده به من اي اتش افريده اهورا مزدا، رامش بسيار، روزي بسيار، زندگي بسيار ، رامش فراوان ، روزي فراوان ، زندگي فراوان، پارسايي كامل ، خوش زباني و دين اگاهي، و پس از ان خردي بزرگ و پاينده و پس از ان دليري مردانه ، استوار، هوشياري، وظيفه شناسي و بيداري و فرزندان برومند ، زيرك، نگهبان كشور ، انجمن ارا، باليده، نيك كردار، رهننده از سختي هاو هوشيار كه پيشرفت دهد خانه مرا ، ده مرا ، شهر مرا، كشور مرا و سرافرازيهاي ميهن مرا. بده به من اي اذر ، اي افريده اهورامزدا انچه كامروا مي سازد مرا اكنون و هميشه و ان بهترين جاي اشوان روشن روان و پر از اسايش است . كه از ان بيايم مزد نيك، نام نيك، و براي روانم نيك بختي پاينده. همه را فرا ميخواند اذر اهورامزدا ، كساني كه مي پزند شام و ناهارشان را، از همگي خواستار است ارمغان نيك ، ارمغان دلخواه ، ارمغان دوست داشتني اي سپنتمان . اذر مي نگرد دست همه فرا روندگان را، انچه مي اورد دوست براي دوست ، دوست فرارونده براي دوست ارامش گزيده. پس اگر او هيزم بياورد با پاكي و راستي و انديشه درست يا با برسم بپاكي گسترده و يا گياه خوشبوي والا ، پس براي او اذر اهورامزدا افرين ميكند، پس اذر خشنود گشته دعا ميكند. به تو ارزاني رمه هاي گاو و گوسفند و مردان فراوان و به تو يك مغز بيدار و يك روان ازاد ، تا تو را به سوي يك زندگي شاد و زندگي خوش در شبهاي كه هستي رهنما باشد. اين است افرين اذر براي كسي كه برايش مي اورد هيزم خشك و ازموده و پاك شده در روشنايي.برساد بخشنودي مينوي ارديبهشت بلند و اذر و سروش و ورهرام با همه امشاسپندان پيروزگر . شكسته باد اهريمن و ديوان و دروغگويان و ستمكاران و گناهكاران و دشمنان دين با ديو خشم كه نور و فر را كم كند. اي اهورا خدا را بمن بنما و نيروي فرمانبرداري بخش توانايي با پيروي راستي و انديشه نيك براي ياوري . اي دورنگر بزرگترين بخشش چيرگي بر خود بمن بخشا . بخشش انديشه نيك ، نهادم را با راستي و فروتني ميارايد. زرتشت جان و تن و بهترين انديشه نيك خويش را با پرهيز گاري و فرمانبرداري و خواست در كردار و گفتار به مزدا نياز مي نمايد.

آبزور

نماز به تو اردويسور اناهيتا پاك و سود بخش. بر ميگزينم كيش مزديسنا را كه اورده زرتشت است و كيشي است كه ستايشگر افريدگار دانا و نكوهنده خدايان پنداريست . درود و ستايش و توانائي و زور و افرين باد به اهورامزداي فروغمند با شكوه و به امشاسپندان به ابهاي خوب مزدا داده، به اب اردويسور اناهيتاي پاك، به همه ابهاي مزدا داده ، به همه گياهان مزدا داده ، به همه ستودگان مينوي و مادي ، به فروهرهاي پاكان و راستان كه پيروز و پرتوان هستند، به فروهر پيشينيان كيش و فروهر نزديكان و ياران(اشوزرتشت). مي ستايم اب اردويسر اناهيتا را كه در همه جا گسترده است و تندرستي بخش است و بد انديشان را دشمن است و اهورائي كيشي است و در خور ستايش و نيايش در جهان مادي است. ان پاكي كه جان فزا است ، پاكي كه فزاينده گلهو رمه است. پاكي كه گيتي افزاست ، پاكي كه خواسته افزا است، پاكي كه كشور افزا است. پاكي كه گشناب(نطفه) همه مردان را پاك كند، كه زهدان همه زنان را باروري پاك مي كند، كه زايش همه زنان را اسان مي كند، كه همه زنان را به گاه خود داراي شير خوب ميكند، ارديوسر اناهيتا بسيار بزرگ ودر همه جا زبانزد است و به اندازه ابهائي كه روي اين زمين روان است بزرگ است ، پرتواني كه از كوه هو كئيريات به درياي واوروكش مي ريزد. هنگامي كه اردويسور اناهيته به سوي درياي واوروكش روان مي شود ، كرانه هاي ان دريا طغيان مي كند . سراسر بخشهاي ان مي جوشد. اردويسور اناهيتا كه داراي هزارها درياچه و هزارها نهر است كه هر يك از اين درياچه و نهر ها به اندازه چهل روز راه است براي كسي كه با اسب راهواري براند. يك نهر از اين اب من در همه هفت كشور روان مي گردد و اين اب من چه در تابستان و چه در زمستان روان است و اين اب من پاك ميكند نطفه مردان و زهدان زنان و شير زنان را . بشود فروهرهاي نيكان و پاكان كه هستند و يا نيكان و پاكان كه در گذشته مي زيسته اند و نيكان و پاكان كه زاده شده و يا زاده مي شوند به ياري ما امده و ابها را از نزديكترين نهرها روان سازند. اب ما از ان بد انديش نيست ، اب ما از ان بد گو نيست، اب ما از ان بد كردار نيست ، از ان بد دين نيست ، از ان كسي كه دوست را بيازارد نيست ، از ان كسي كه همراهان را بيازارد نيست ، از ان كسي كه كاركن را بيازارد نيست ، از ان كسي كه خويشان را بيازارد نيست . اين اب نيك كه بهترين افريده مزدا است ياور كسي نيست كه به جهان تباه نشدني تباهي اورد . اين اب نيك و بهترين افريده مزدا ياور كسي نيست كه به تن افريدگان بي ازار اسيب برساند. به انها كه دزدند ، انها كه راهزنند ، انها كه ادمكشند، انها كه ازاردهنده مردمان پاكند ، انها كه جادوگرند، انها كه پنهان كننده نسايند ،انها كه رشگينند، انها كه تنگ چشمند ، انها كه دورو و نا پاكند، انها كه ستمكارند ، رنج كوبنده از ان انها باد كه انديشه و روش خود را براي ازار ديگران بكار مي برند و انهائي كه در جهان در پي ازار مردمان هستند. اي ابها در بستر خود روان باشيد، تا هنگامي گه زوت شما را مي ستايد ، تا هنگامي كه زوت با سخن نيك انديشيده ابهاي نيك را ميستايد ، اگر او سخنان خود را نا شايست بگويد ، زبانش بسته مي شود و سخني را كه از هيربد فرا گرفته بي اثر مي گردد و چگونه ميتواند سبب خشنودي پروردگار و مهر و بخشايش افريدگار گردد. سخني كه اورمزد به زرتشت گفت و زرتشت به مردم اموخت اي زرتشت نخست خواهش خود را از اب ستوده بخواه ، پس از ان ارمغاني پاك كه پرهيزگاري ان را ازموده باشد بدان نياز كن و اين سخنان را فرا خوان. اي اب ستوده به من بزرگترين نعمت ها تن درست و اندام درست ارزاني دار . اي اب ستوده به من بخشاي خواسته فراوان ، گله و رمه گوناگون و فرزندان دلير همانگونه پيش از من به كساني كه از تو خواستند بخشيدي . اين بخشش را از تو نه از براي زيان رسانيدن ، نه براي زخم زدن ، نه براي كشتن ، نه براي نابود كردن نه براي ازردن پاكان مي خواهم . اي اب ، اي زمين ، اي گياهان ، اي امشاسپندان ، اي شهربان نيكوكار ، اي زنان و مردان پرهيزگار بركت افرين ، اي فروهر هاي پاك و نيرومند و پيروزگر ، اي مهر پيوندگار جان ، اي سروش پاك نيكرو ، اي دادگري راست ، اي اذر بهترين افريده اهورامزدا ، اي شهريار بزرگوار . اي والاي تند تاز سرچشمه ابها ، اي ستودگاني كه بخشنده نيكي و پاكي هستيد . اي اب ستوده ، اي زمين ، اي گياه ، اي امشاسپندان ، اي زنان و مردان پرهيزگار ، اي شهرياران نيكوكار و بخشنده ، اي فروهران پاك و نيرومند و پيروزگر ، اي مهر پيوندگار جان ، اي سروش پاك نيكرو ، اي دادگري راست، اي اذر بهترين افريده اهورامزدا ، اي شهريار والا و تند تاز ، اي سرچشمه ابها، اي همه ستودگاني كه بخشنده نيكي و پاكي هستيد ، اي ستودگان پاك و توانا ، ببخشيد به ما انچه از همه بهتر ، انچه از همه برتر و انچه از همه گرانبهاتر است ، زود ببخشيد اي شنودگان پاك و پرتوان، اين سخنان راست را كه خواهش دينداران است بپزيرد . اي اورمزد بخشاينده و بخشايشگر كه افريننده ابها و گياهان ، و خرمي ورسايي جاودانه هستي ، بمن ببخشاي توانايي دانش گستري با انديشه نيك. درود و ستايش و توانائي و زور و افرين باد به اهورامزداي روشنائي بخش با شكوه و به امشاسپندان ، به ابهاي نيك مزدا داده و به اب اردويسور اناهيتاي پاك و همه ابهاي مزدا داده و به همه گياهان مزدا داده ، به همه ستودگان پاك مادي و مينوي ، به همه فروهرهاي پاكان پيروزمند و توانا ، به فروهر پيشينيان كيش و فروهر نزديكان و ياران (اشوزرتشت )

هرمزد یشت

زَرتُشت از اَهوره­مزدا پرسید :

ای اَهوره­مزدا ! ای سپندترین مینو ! ای دادار جهان استومند ! ای اَشَوَن در مَنثَره­یِ وَرجاوَند !

چه چیز تواناتر، چه چیز پیروزمندتر، چه چیز بلند پایگاه­تر و چه چیز برای روز پسین، کارآمدتر است ؟

چه چیز پیروزمندترین و چه چیز چاره بخش­ترین چیزهاست ؟

چه چیز بهتر بر دشمنی ِدیوان و مردمان [ دُروَند ] چیره شود ؟

در سراسر جهان اَستومَند، چه چیز بیشتر در اندیشه­ی مردمان کارگر افتد ؟

در سراسر جهان اَستومَند، چه چیز بهتر نهادِ مردمان را پاک کند ؟

آنگاه اَهوره­مزدا گفت :

ای سپیتمان زرتشت !

نام من و اَمشاسپَندان در مَنثَره­ی ِوَرجاوَند، تواناتر از هرچیز، پیروزمندتر از هر چیز، بلند پایگاه­تر از هرچیز و برای روز پسین، کارآمدتر از هر چیز است.

این است پیروزمندترین و چاره بخش­ترین چیزها. این است آنچه بر دشمنی ِدیوان و مردمان [ دُروَند ] چیره شود. این است آنچه در سراسر جهان اَستومَند، بیشتر در اندیشه­ی مردمان کارگر افتد. این است آنچه در سراسر جهان اَستومَند، بهتر نهادِ مردمان را پاک کند.

زَرتُشت گفت :

ای اَهوره­مزدا اَشَوَن !

مرا از آن نام خویش که بزرگتر و بهتر و زیباتر از هر چیز و به روز پسین، کارآمدتر و پیروزمندتر و چاره بخش­تر است و بهتر بر دشمنی دیوان و مردمان [ دُروَند ] چیره شود، بیا گاهان …

… تا من بر همه­ی دیوان  و مردمان [ دُروَند ] پیروز شوم؛ تا من بر همه­ی جادوان و پریان چیره شوم؛ تا هیچ کس نتواند بر من چیره شود : نه دیوان و نه مردمان [ دُروَند ] و نه جادوان و نه پریان.

آنگاه اََهوره­مزدا گفت :

ای زَرتُشت اَشَوَن !

یکم : منم سرچشمه­ی دانش و آگاهی.

دوم : منم بخشنده­ی گله و رمه.

سوم : منم توانا.

چهارم : منم بهترین اَشَه.

پنجم : منم نشان ِهمه­ی دَهِش­هایِ نیکِ اَشَه نژادِ مَزدا آفریده.

ششم : منم خرد.

هفتم : منم خردمند.

هشتم : منم دانایی.

نهم : منم دانا.

دهم : منم وَرجاوَندی.

یازدهم : منم وَرجاوَند.

دوازدهم : منم اَهوره.

سیزدهم : منم زورمندترین.

چهاردهم : منم دور از دسترس دشمن.

پانزدهم : منم شکست ناپذیر.

شانزدهم : منم به یاد دارنده­ی پاداش هر کسی.

هفدهم : منم همه را نگهبان.

هیجدهم : منم همه را پزشک.

نوزدهم : منم آفریدگار.

بیستم : منم نامبردار به مزدا.

ای زَرتُشت !

روزان و شبان مرا با نیاز برازنده­ی زَور بستای.

این­چنین، من – اََهوره­مزدا – یاری رسان و پناه بخشی را به سوی تو آیم.

سُروش پارسا، یاری رسانی و پناه بخشی را به سوی تو آید.

آب­ها و گیاهان و فَرَوَشی­های اَشَوَنان [نیز] یاری رسانی و پناه بخشی را به سوی تو آیند.

ای زَرتُشت !

اگر خواستار چیرگی بر دشمنی دیوان و مردمان [ دُروَند ] و جادوان و پریان و کَوی­ها و کَرَپ­های ستمکار و راهزنان و اَشموغان ِدوپا و گرگان چارپا …

… [ اگر خواستار چیرگی بر ] سپاه فراخ سنگر، بزرگ درفش، افراشته درفش، گشوده درفش و خونین درفش ِدشمنی، پس در همه­ی روزان و شبان، این نام­ها را باژگیر :

پشتیبان نام من است.

آفریننده و نگاهبان نام من است.

شناسنده و سپندترین مینو نام من است.

چاره بخش نام من است.

چاره بخش­ترین نام من است.

پیشوا نام من است.

بهترین پیشوا نام من است.

اَهوره نام من است.

مَزدا نام من است.

اَشَوَن نام من است.

اَشَوَن­ترین نام من است.

فَرِه­مند نام من است.

فَرِه­مندترین نام من است.

بسیار بینا نام من است.

بسیار بیناتر نام من است.

دور بیننده نام من است.

دور بیننده­تر نام من است.

نگاهبان نام من است.

پشت و پناه نام من است.

دادار نام من است.

نگاهدارنده نام من است.

شناسنده نام من است.

بهترین شناسنده نام من است.

پرورنده نام من است.

فشوشومَنثَره نام من است.

جویای شهریاری ِنیکی نام من است.

بیشتر جویایِ شهریاری ِنیکی نام من است.

شهریار دادگر نام من است.

دادگرترین شهریار نام من است.

نافریفتار نام من است.

نافریفتی نام من است.

برستیهندگی چیره شونده نام من است.

به یک زخم بر دشمن پیروزشونده نام من است.

همه را شکست دهنده نام من است.

آفریدگار یگانه نام من است.

بخشنده­ی همه­ی دهش­ها نام من است.

بخشنده­ی بسیار خوشی­ها نام من است.

بخشایشگر نام من است.

به خواست ِخود نیکی کننده نام من است.

به خواست ِخود پاداش رسان نام من است.

سودمند نام من است.

نیرومند نام من است.

نیرومندترین نام من است.

اَشَوَن نام من است.

بزرگ نام من است.

برازنده­ی شهریاری نام من است.

به شهریاری برازنده­ترین، نام من است.

دانا نام من است.

داناترین نام من است.

دورنگرنده نام من است.

این­چنین است نام­های من.

ای زَرتُشت !

آن که در این جهان اَستومند، این نام­های مرا باژگیرد یا روزان و شبان، به بانگ بلند بخواند …

… آن که این نام­ها را هنگام برخاستن از خواب یا به گاهِ خفتن، به گاهِ خفتن یا هنگام برخاستن از خواب، هنگام کُشتی بستن یا کُشتی گشودن، هنگام رفتن از جایی به جایی یا هنگام رفتن از شهر و کشور به سوی کشوری دیگر، بخواند …

… در این روز و در این شب، کارد بر او کارگر نشود؛ چکش و تیر و خنجر و گرزی که خشمی با نهادی سرشار از دروغ به سوی او پرتاب کند، بر او کارگر نشود و سنگ­های فَلاخَن بدو نرسد.

این نام­های بیستگانه، همچون زره­ی پشت ِسر و زره­ی پیش ِسینه در برابر گروه [ ناپیدای ] دُروندان و نابکاران ِ«وَرِن» و «کَیَزَ»ی ِتبهکار، به زیانِ اهریمنِ نابکار ناپاک بکار رود؛ چنان­که گویی هزار مرد، مردی تنها را نگاهبانی کنند.

« ای اهوره !

این را از تو می­پرسم؛ مرا بدرستی [ پاسخ ] گوی :

کیست آن پیروزمندی که در پرتو آموزش­های ِتو، هَستان را پناه بخشد ؟

ای مزدا !

مرا آشکارا از برگماشتن آن رَدِ درمان بخش زندگی بیاگاهان و [ بگذار ] که سُروش و منش نیک بدو و به هرکس که تو خود او را خواستاری، روی آورند.»

درود بر فر کیانی.

درود بر ایران ویج.

درود بر «سَوَک»

درود بر آب «دایتیا»

درود بر آب «آرِد ویسورَ اَناهیتا»

درود بر همه­ی افریدگان اَشَوَن.

«یَثَه اَهو وَیریو …»

«اَشِم وُهو …»

«آهونَ وَیریَه …» را می­ستاییم.

اَردیبهشت، زیباترین اَمشاسپند را می­ستاییم.

توانایی و نیروی و نیرومندی و زور و پیروزی و فَر و نیرو را می­ستاییم.

اَهوره­مَزدای رایومَندِ فَرِمِند را می­ستاییم.

یِنگهِه هاتِم …»

«یَثَه اَهو وَیریو …»

درود و ستایش و نیرو خواستارم اَهوره­مَزدایِ رایومَندِ فَره­ِمَند را.

«اَشِم وُهو …»

ای زَرتُشت !

تو همواره دوست را از دشمن بدخواه، نگاهدار باش !

روامدار که دوست دچار گزند شود !

مگذار که دوست، از آسیب به رنج افتد !

مگذار آن مرد دین آگاهی که مرا و اَمشاسپَندان را نیازی بزرگ یا پیشکشی خُرد آوَرَد، از دارایی خویش بی­بهره ماند !

ای زَرتُشت !

این است بهمن آفریده­ی من.

ای زَرتُشت !

این است اَردیبهشت آفریده­ی من.

ای زَرتُشت !

این است شهریور آفریده­ی من.

ای زَرتُشت !

این است سپَندارمَذ آفریده­ی من.

ای زَرتُشت !

اینانند خُرداد و اَمرداد، هردوان از آفریدگان من. اینان اَشَوَنانی را که به دیگر سرای درآیند، پاداش بخشند.

ای زَرتُشت اَشَوَن !

به میانجیِ خرد و دانش من، [ دریاب که ] سرانجام زندگی و زندگانی آینده چگونه است.

هزار درمان [ برساد ] !

ده هزار درمان از سپَندارمَذ [ برساد ] !

با [ یاری ] سپندارمذ، دشمنی دیو را از هم بپاشید و [ او را ] پریشان کنید؛ گوش­هایش را بردرید؛ دست­هایش را بربندید؛ رزم افزارش را درهم شکنید و به زنجیرش درکشید؛ بدان سان که هماره در بند ماند.

ای مزدا !

آیا اَشَوَن بر دُروَند پیروز خواهد شد ؟

آیا اَشَوَن بر دُروَج چیرگی خواهد یافت ؟

آیا اَشَوَنان بر دُروَندان چیره خواهند شد ؟

نیروی شنوایی اََهوره­مزدا را می­ستاییم که «مَنثَره» را شنید.

نیروی یادگیری اََهوره­مزدا را می­ستاییم که «مَنثَره» را از بر کرد.

نیروی گفتار اََهوره­مزدا را می­ستاییم که «مَنثَره» را بر زبان راند.

کوه «اوشیدَم»(اوشیدَرِنَ) را روزان و و شبان با نیاز برازنده­ی زَور می­ستاییم.

زَرتُشت گفت :

بدین چاره، شما را (1) به زیر زمین برانم.

به میانجیِ دیدگان ِسپَندارمَذ، راهزن بر زمین افگنده شود.

هزار درمان [ برساد ] !

ده هزار درمان [ برساد ] !

فَروَشی این اَشَوَن مرد را که به «اَموخوانوَنت» نامبردار است، می­ستاییم.

از آن پس، خواستارم که همچون مردی دین پذیرفتار، [ فَروَشی­های ] دیگر اَشَوَنان را بستایم.

[ فَروَشی ِ] «گَوکِرِنَ»ی توانای ِمَزدا آفریده را می­ستاییم.

گَوکِرِنَ­ی توانایِ مَزدا آفریده را می­ستاییم.

نیروی شنوایی اََهوره­مزدا را می­ستاییم که «مَنثَره» را شنید.

نیروی یادگیری اََهوره­مزدا را می­ستاییم که «مَنثَره» را از بر کرد.

نیروی گفتار اََهوره­مزدا را می­ستاییم که «مَنثَره» را بر زبان راند.

کوه «اوشیدَم»(اوشیدَرِنَ) را روزان و و شبان با نیاز برازنده­ی زَور می­ستاییم.

«اَشِم وُهو …»

سپَندارمَذ اَشَوَنِ کارساز را می­ستاییم … (2)

اینک آن بزرگتر از همه – آن اََهوره­مزدا – را «اَهو» و «رَنو» بر می­گزینیم تا اهریمن نابکار را براندازیم؛ تا دیو خشمِ خونین درفش را برافگنیم؛ تا دیوان مَزَندَری را برانیم؛ تا دیوان و دُروَندان وَرِنَ را براندازیم؛ تا اهوره­مزدای رایومند ِفره­مند را والا شناسیم؛ تا امشاسپندان را والا بشناسیم؛ تا ستاره­ی رایومَندِ فَره­مَند، تِشتَرِ پر فروغ را والا بشناسیم؛ تا اَشَوَن مرد را والا بشناسیم؛ تا همه­ی آفریدگان اَشَوَن «سپند مینو» را والا بشناسیم.

«اَشِم وُهو …» «اَهمایی رَئشچَه …» «اَشِم وُهو …»

هزار درمان [ برساد ] !  ده هزار درمان [ برساد ] !

«اَشِم وُهو …»

ای مَزدا !

مرا به یاری بشتاب !

اردیبهشت یشت

بزرگ ونيك و پيروزگر باد . بر مي گزينمدين مزديسنا را كه اورده زرتشت است و كيشي نكوهنده خدايان پنداري دروغين و ستايشگر افريدگار داناي راستين . درود و ستايش باد به ارديبهشت امشاسپند و ايريامن ( ازادمنش) نيرومند خداداده سود بخش نيك دير پاي خدا داده و پاك و خوشي بخش . اهورامزدا به زرتشت سپنتمان گفت براي بزرگداشت ارديبهشت اي زرتشت اسپنتمان اي ستاينده و اي پرستنده و اي نيايشگر و اي سرايشگر و خواننده سخن ورجاوند (مانتره) و يشت ها و اي افرينگر و درود گوي من و امشاسپندان من در برابر فروغ و روشنايي پس گفت زرتشت اي اهورامزدا ، اي گوينده سخن راست ، براي بزرگداشت ارديبهشت امشاسپند من زرتشت سپنتمان ، ستايشگر، پرستنده، نيايشگر، خواننده سخن ورجاوند ، سراينده يشت ها ، افرينگر و درود گوي تو و امشاسپندان تو هستم در برابر فروغ و روشنايي. من ميستايم ارديبهشت امشاسپند را ، كه ستايش همه امشاسپندان است امشاسپندي كه اهورامزدا ان را نگهداري ميكند با انديشه و گفتار وكردار نيك و جاي ان در سراي روشن اهورا است سراي روشني كه جاي پاكان و راستان است و هيچ يك از دروندان رايدان جاي اسودگي و پاكي و براي ديدار اهورامزدا راهي نيست. ارديبهشت امشاسپند مي راند همه بد انديشان و جادوان و پريان را ، سخن ورجاوند اير يامن بزرگترين سخنهاي ورجاوند است، بهترين سخنهاي ورجاوند است . سخن ورجاوند زيبايي است و از زيباترين سخنهاي ورجاوند است ، سخن ورجاوند پرتواني است و از پرتوان ترين سخنهاي ورجاوند است . سخن ورجاوند استواري است و از استوارترين سخنهاي ورجاوند است ، سخن ورجاوند پيروزگري است و از پيروزگرترين سخنهاي ورجاوند است ، سخن ورجاوند درمان بخشي است و از درمان بخش ترين سخنهاي ورجاوند است . پاكي پزشك بهداشت پزشك قانوني است . كارد پزشك ، جراح، دارو پزشك، (تركيب داخلي) گياهان درمان بخشند . سخنور پزشك ( روانكاو و روان پزشك) سخن ورجاوند درمان بخش است و از همه درمان بخش ترين درمان بخش ها ، سخن ورجاوند است، كه مرد اشو با ان از درون درمان مي بخشد (صفا و تجلي دهد) زيرا ان درمان بخش ترين درمانهاست . از اوست كه بيماري دور مي شود ، مرگ دور مي شود ، ديو ها دور مي شوند ، پتياره ها دور مي شوند ، مردمان دورو و نا پاك دور مي شوند ، مردم ازار دور مي شود ، مردمان ازدها سرشت دور مي شوند ، گرگ سرشتان دور مي شوند ، كج كاران دو پا دور مي شود ، بد انديش خود ستا دور مي شود ، پندار هاي بيهوده دور مي شود ، تب دور مي شود ، سخن چين تبهكار دور مي شود ، دشمني دور مي شود ، مردم بد چشم دور ميشود ، دروغگو ترين دروغگويان دور مي شود ، زن بدكار جادوگر دور ميشود ، زن بد كار زداينده فر دور مي شود ، بادا پاختر (شمال) دور مي شود ، بادا پاختر نيست ميشود . ميكشد براي من ازدها سرشتان را و ديوان را هزاران هزار و ده هزاران ده هزار بار و بر مي اندازد بسياري را ، براندازد ديوان را ، بر اندازد پتياره ها را براندازد درويان را ، بر اندازد مردم ازاران را ، بر اندازد اجدها سرشتان را، براندازد گرگ سرشتان را ، براندازد بد كاران دو پا را ، ب اندازد بد انديشان را، بر اندازد پندارهاي نا روا را ، بر اندازد تب را ، بر اندازد سخن چينان را ، بر اندازد دشمني ها را ، بر اندازد مردم بد چشم را ، بر اندازد دروغگوترين دروغگويان را ، بر اندازد زن بد كار جادو را، بر اندازد زن زداينده فر را ، بر اندازد نخستين باداپاختر را، نيست ميكند نخستين باداپاختر را . براي من بر اندازد بد سرشتان دو پا را و ديوان را هزاران هزار و ده هزاران هزار بار از هر سو و درمانده مي كند دروغگو ترين ديوان را و بد انديش پر از مرگ را . پس از ان بد انديش گفت واي بر من از ارديبهشت كه ناخوش ترين ناخوشي ها را مي زند ، ناخوش ترين ناخوشيها را بر مي اندازد، سخت ترين مرگها ا مي زند ، سخت ترين مرگها را بر مي اندازد، بزرگترين ديوها را مي زند و مياندازد، پتياره تريت پتياره ها مي زند و بر مي ندازد ، مردم دورو را مي زند و بر مياندازد ، مردم ازارترين مردمان را مي زند و بر مياندازد . بزرگترين اجدها سرشتان را مي زند و بر مي اندازد ، بزرگترين گرگ سرشتان را مي زند و بر مياندازد ، بد كار ترين ادمهاي دو پا را مي زند و بر مي اندازد بد انديش را مي زند و بر مي اندازد ، پندارهاي ناروا را مي زند و بر مي اندازد ، تب تند را مي زند و بر مياندازد ، سخن چين ترين مردمان را مي زند و بر ماندازد ، دشمن ترين دشمنان را مي زند و بر مياندازد ، بد چشمترين بد چشمان را مي زند و بر مي اندازد ، دروغگوترين دروغگويان را مي زند و بر مي اندازد ، زن بد كار جادو را مي زند و بر مي اندازد ، زن بدكار زداينده فر را مي زند و بر مي اندازد ، نخستين باد اپاختر را مي زند و بر مي اندازد ، نابود شو اي باد اپاختر ، نابود شو اي دروغ، زدوده شو اي دروغ، رانده شو به سوي اپاختر مبادا كه جهان پاك مادي از تو نابود گردد. براي فر و شكوهي كه ارديبهشت زيباترين امشاسپندان دارد ، مي ستايم ان را با اب زور ، با هوم اميخته به شير و با برسم با زبان پر از دانش ، با سخن ورجاوند ، با گفتار و با كردار و با اب زور با سخنان راست گويا . از ميان مردان و زنان كسي كه رفتارش برابر راستي اهورائي ستودني است ، اهورامزدا از ان اگاه است، ميستايم اينگونه مردان و زنان را ، درود و ستايش باد به ارديبهشت امشاسپند زيباترين و به اير يامن نيرومند خدا داده سود بخش نيك دير پاي خدا داده و پاك خوشي بخش.

سروش یشت شب

بزرگ و نيك و پيروزگر باد مينوي سروش ايزد پاك ورجاوند پيروزگر ، زداينده دروغ و بدي، سروش پاك، پرتوان، دلير ، پاسبان تن و نگهدار روان، ديده بان روز و پاسبان شب ، نگهدار تن و روان ما و شما و همه ايران و نيكان و بهدينان و بسته كشتيان و نيكان هفت كشور زمين سروش ايزد باد بزرگ ونيك و پيروز گر باد . بر مي گزينم كيش مزديسنا را كه اورده زرتشت است و كيشي است كه نكوهنده خدايان دروغين و ستايشگر افريدگار داناست درود و ستايش و يزشن و نيايش باد سروش پاك پرتوانكه دارنده سلاح ورجاوند افريده اهورا است. كرده اول: مي ستايم سروش پاك خوش ايند ، پيروز ، جهان افزا و پاك سرامد پاكي را كه در ميان افريدگان مزدا نخستين كسي بود كه با برسم گسترده اهورامزدا را ستود، امشاسپندان را ستود، و نگهبان و افريدگار همه افريدگان را ستود . براي فر و شكوهي كه سروش پاك دارد و براي دليري و پيروزيي او مي ستايم ان را با سرود يسنا با اب زور و مي ستايم شخص اشوي نيك والا و هوشيار و نيك رو را . بياري من برسد سروش پيروز پاك . مي ستايم سروش اشو را و مي ستايم سرامد والا اهورامزدا را كه از ميان اشوان بر ترين و ياورترين است و مي ستايم همه سخنان زرتشت را و مي ستايم همه كارهاي نيك را انچه شده و انچه انجام خواهد شد. مي ستايم زنان و مرداني را كه از ميان همگان رفتار نيكتري دارند و نيكي انها از سوي اهورامزداي پاك داوري مي گردد. كرده دوم: مي ستايم سروش پاك نيكروي نيرومند جهان افزاي پاك سرامد پاكي را . درود و ستايش و نيايش باد نخستين كسي كه برسم را سه شاخه، پنج شاخه، هفت شاخه و نه شاخه تا به بلندي زانو و تا ميان پا براي ستايش امشاسپندان بگسترد . كرده سوم: مي ستايم سروش پاك نيكروي و پيروز جهان افزاي پاك و سرامد پاكي را ، و نخستين كسي كه سرود پنج گاتهاي اشوزرتشت سپنتمان را با اهنگ با سفرنگ و با پرسش و پاسخ براي درود و ستايش و يزشن و نيايش امشاسپندان . كرده چهارم: مي ستايم سروش پارساي نيكروي پيروز جهان افزاي پاك سرامد پاكي را كه براي مردان مستمند و زنان بينوا پناه استواري است و با فرو رفتن خورشيد با سلاح برنده به ديو خشم ضربه سخت مي زند و او را از ميدان بيرون مي راند ، همانگونه كه يك شخص نيرومند ، ناتواني را شكست مي دهد. كرده پنجم: سروش پارساي نيكرو و پيروز و جهان افزاي پاك سرامد پاكي را مي ستاييم كه پهلوان پرتوان زور مند و چالاك و دلير و نيرومند والايي كه از همه نبردها پيروزمند به انجمن امشاسپندان باز مي گردد. كرده ششم : سروش پاك نيكرو و پيروز و جهان افزاي پاك سرامد پاكي را مي ستاييم. اي نيرومند ترين جوانها ، اي دليرترين جوانها ، اي ورزيده ترين جوانها ، اي چابكترين جوانها، شما كه مزديسني هستيد ، سرش پاك را بستاييد ، تنگدستيها، بديها و افتها ، بسيار دور از اين خانه ، بسيار دور از اين ده، بسيار دور از اين شهر ، بسيار دور از اين كشور باد و چنين شود اگر سروش پارساي نيرومند در خانه خوانده و پزيرفته شود . با پاكي و پارسايي و با فزون نيك انديشي و فزون نيك گفتاري و فزون نيك رفتاري . كرده هفتم : سروش پارساي نيكرو و پيروز و جهان افزاي پاك سرامد پاكي را مي ستاييم كه مرد گناهكار را شكست مي دهد ، ديو دروغ را كه گمراه كننده مردم است شكست مي دهد ، كه پاسبان و نگهبان همه افريدگان است. با بيداري و هوشياري افريده هاي مزدا را پاسباني مي كند . سنان بر گرفته جهان مادي را پس از فرو شدن خورشيد نگهباني مي كند ، يكدم بي ارامش و بي خواب و از همان اغاز افرينش و زماني كه بد انديشي و به انديشي پديد امدند ، انچه كه در جهان از ان راستي است پاسباني كرده است . او در همه ساعتهاي روز و شب با ديوهاي مازندران در نبرد است . او از ديوان نهراسد و از برابر انها نگريزد و بلكه اين ديوها هستند كه از او هراسيده به سوي تاريكي روي مي اورند و مي گريزند . كرده هشتم : سروش پارساي نيكرو، پيروزمند جهان افزاي پاك سرامد پاكي را مي ستاييم كه او را هوم بخشنده درمان بخش از دودمان شهرياري ، داراي ديدگان زرين ، بر بلندترين قله البرز ، انكه داراي گفتار نيك و سخنان رهاننده بوده و پاسخ اماده است ، كسي كه بهر دانشي اشنا و ياد دار سخن ورجاوند است ستايش كرد . كرده نهم : سروش پارساي نيكرو پيروزمند جهان افزاي پاك سرامد پاكي را مي ستاييم كه خانه هزار ستون پيروزي اور ان بر بالاي بلندترين قله البرز ساخته شده ودرون ان از خود روشن و برونش با ستارگان اراسته است كه بادعاي اهون ور و يسناي پيروزمند و هفتن يشت و سخن ورجاوند فشيشو (دعائي درهادخت نسك بوده) و همه يسناي كرتي (ينگه هاتام) مجهز است . كرده دهم : سروش پارساي نيكروي پيروزمند جهان افزاي پاك سرامد پاكي را مي ستاييم كه از نيروي دليري و پيروزيو فرزانگي و دانائي او امشاسپندان در هفت كشور جهان فرود ايند ، كه امزگار دين است و با توانائي بسيار كه در اين جهان مادي در رفت و امد است ، به اين دين اهورامزدا خستو شد ، بهمن خستو شد ،ارديبهشت خستو شد، شهريور خستو شد ، اسفند خستو شد، خرداد خستو شد ، امرداد خستو شد ، و خستو شدند به اين سخنان اهورايي ، به اين كيش اهورايي ، در هر دو جهان اي سروش اشوي نيكرو ي ما را نگهدار در اين جهان مادي و در ان جهان مينوي از دروند مرگ اور ، از دروند خشمناك ، از دروندان فريبكار با درفشهاي خونيين ، از ديو خشم بدكار كه با ياري ديو ستم به ميدان در مي ايد ، اي سروش پارساي نيكرو به تن ما نيرو و تندرستي بخش كه بتوانيم به دشمنان دست يابيم و انان را به يك ضربت شكست داده دور كنيم . كرده يازده: سروش پارساي نيكروي پيروز جهان افزاي پاك سرامد پاكي را مي ستاييم كه چهار اسب سفيد پر فروغ پاك، چالاك و بدون سايه گردونه او را در مينو مي شكند ، سمهاي استوار انان به زر گرفته شده ، تند تر از اسب ،تند تر از باد ، تند تر از باران ، تند تر از مه و ابر ، تند تر از پرندگاني كه به چالاكي بال مي زنند و تند تر از تير هائي كه با نيرو از چله كمان رها شده باشند از همه اينها فراتر مي روند ، دنبال كنندگان نمي توانند به ان اسبهايي كه سروش اشوي مسلح بر انها سوار است برسند . سروش نابود مي كند دشمن را ، اگر به سوي خاور هندوستان يا بسوي باختر نينوا. كرده دوازدهم : سروش پاك نيكروي نيرومند جهان افزاي پاك سرامد پاكي را مي ستاييم كه با بالاي بلند و كمر بسته نگهبان افريده هاي مزدا است . و در هر روز و در هر شب سه بار باسناني تيز و كاري در دست براي فرود اوردن سر ديوان ، براي شكست بد انديش دروند ، براي شكست دادن خشم خونبار ، براي شكست دادن ديوهاي ازمند و براي شكست دادن همه ديوان سرزمين فروغمند ايران مي ايد . كرده سيزدهم : سروش پاك نيكروي نيرومند جهان افزاي پاك سرامد پاكي را مي ستاييم و مي ستاييم در اينجا و در انجا و در همه جاهاي روي زمين سروش پاك پرتوان داراي سخن ورجاوند زورمند و سرباز قوي بازو و شكننده سر ديوان را و مي ستاييم زنش هاي سروري اور ان پيروزمند پاك و زنش هاي پيروزي بخش ان سر فراز را و مي ستاييم ان زنشها را كه از سوي سروش پاك باشد و چه از سوي اشتاد . خانه هايي را كه سروش از انها نگهبان است مي ستاييم و مي ستاييم هر جايي را كه سروش پاك مانند دوستي گرامي و دلبند در ان پذيرفته مي گردد و شخص پاك بسيار نيك انديش بسيار نيك گفتار و بسيار نيك كردار در انها بسر مي برد. يزشن و درود و نيرو و زور و افرين باد به سروش پاك پرتوان دارنده سخن ورجاوند افريده مزدا.

سروش یشت هادخت

بزرگ و نيك و پيروز گر باد مينوي اذر خروه و اذر گشسب و اذر برزين مهر با همه اذران و اتشان . بر مي گزينم دين مزديسني را كه اورده زرتشت است و كيشي است زداينده خدايان پنداري و ستايشگر افريدگار دانا ست . يزشن و درود و ستايش و نيايش باد سروش پاك پرتوان كه دارنده سلاح بزرگ سخن ورجاوند افريده مزداست . كرده اول- سروش پاك نيكروي پيروز جهان افزاي پاك و سرامد پاكي را مي ستاييم . اي زرتشت نماز به اهورا كاري نيك و از نيك ترين كار هاست . نماز بهتر از هر چيز نگه مي دارد ادمي را از گزند دروندان و دروغگويان . ان نماز مي بندد چشم و هوشو گوش و ودست و پا و زبان زن و مرد دروند را . ان نمازي كه با نيت پاك و بدون دو روئي خوانده شود مانند سپري است براي مردان و جوشني است بر ضد دروغ. سروش پاك بهترين دستگير نيازمندان و چيره و پيروز بر دروغ است . شخص پارسايي كه بيشتر افرين گوي باشد پيروزمند ترين است و سخن ورجاوند پاك انديشه را از دروغ ميزدايد .(از ميان سخنان ورجاوند) اهون ور از همه پيروزي اور ترين است . سخن راست سرانجام بر دروغ پيروز مي گردد . دين مازديسني و ايين زرتشتي اشكارا و كاملا از ميان همه نيك ها و پاكها بهترين دين و ايين است ، اي زرتشت كسي كه چه مرد و چه زن اين گفتار هاي ارزشمند را با انديشه، گفتار ، كردار بسيار پاك فرا خواند، در ابهاي جرف يا در هراسهاي بزرگ يا در شبهاي تيره مه الود يا هنگام گذر لز پل رودخانه خروشان يا هنگام گذر از پيچ و خم راهها ، يا هنگام بودن در نشست انجمن مردمان پاك يا در بودن در نشست دروندان كج انديش ، يا هنگام اشكار شدن افت يا گرفتن دردهاي كشنده ، نه در ان روز و نه در ان شب ، دروند ازار دهنده و هراس انگيز او را با چشم ديدن نتواند و ازار راهزنان تر دست به انها نرسد . اي زرتشت اين پر گردهاي گرامي به زبان اور به هنگامي كه به راهزني برخورد مي نمايي ، يا به دسته هائي از دزدان يا به گروهي از بد كاران ، انگاه دروندان كج انديش و جادواني كه به جادو مي پردازند و پرياني كه كارهاي پريانه دارند، هراسان و لرزان رو به گريز مي نهد، ديوان و ديو پرستان نگون و بيچاره شده دهانشان بسته مي شود و زخم زدن نتوانند . همانگونه كه سگ گله گوسفندان را پاسباني مي كند ، سروش لشو نيز خواننده نماز را از گزند ديوان و بد كاران نگه مي دارد . بنابراين مي ستاييم ان پيروزمند پاك را با انديشه ، گفتار و كردار نيك . سروش اشو مرد گناهكار را شكست مي دهد ، زن گناهكار را شكست مي دهد ، ديو دروغ را كه گمراه كننده مردم است شكست ميدهد . پاسبان و نگهبان همه همه افريدگان است. با بيداري و هوشياري همه افريده هاي مزدا را پاسباني مي كند ، با بيداري و هوشياري همه افريده هاي مزدا را پاسباني مي كند ، سلاح بر گرفته همه جهان مادي را پس از فرو رفتن خورشيد نگهداري مي كند ، يكدم بدون خواب و ارامش و از اغاز افرينش و زماني كه به بد انديشي و انديشي پديد امدند . انچه را كه از ان راستي است پاسباني نموده است . او در همه ساعتهاي روز و شب با ديوهاي مازندران در نبرد است ، او از ديوان نهراسيده و نمي گريزد و بلكه اين ديوانند كه از او هراسيده رو سوي تاريكي ميگريزند. براي فر و شكوهي كه سروش پاك دارد و براي دليري و پيروزي كه دارد مي ستاييم با سرود يسنا سروش پاك را ، با اب زور مي ستاييم مرد اشوي نيكو كار و هوشيار و نيرومند را ، بياري ما برسد سروش اشوي پيروزمند ، مي ستاييم سرو ش اشو را ، مي ستاييم رد والا اهورامزدا را كه در اشويي بالاترين ودر ميان اشوان ياورترين است . مي ستاييم همه سخنان ورجاوند زرتشت را مي ستاييم همه كارهاي نيك انجام گرفته و انجام گرفتني را .مي ستاييم مردان و زناني را كه از ميان همگان رفتار نيك تري دارند و نيكي انها از سوي افريدگار پاك داوري مي گردد. كرده دوم: مي ستاييم سروش پاك نيكرو را ، پيروزمند جهان افزاي پاك سرامد پاكي را كه اورنده اشتي و دوستي و زداينده دروغ است و پاكترين امشاسپندان در هفت كشور زمين است ، امزگار دين است ، ديني كه انرا اهورامزداي پاك بدو اموخت . كرده سوم: مي ستاييم سروش پاك نيكرو ، پيروزمند جهان افزاي پاك سرامد پاكي را كه اهورامزداي پاك او را دشمن خشم خونبار ساخت . مي ستاييم اشتي و مهر را كه بر اندازنده جنگ و دشمني است . مي ستاييم ياوران سروش پاك ، ياوران رشن راست ، ياوران مهر پيوندگار جان ، ياوران باد پاك ، ياوران دين نيك مزديسني ، ياور اشتاد گيتي افزاي و گيتي ساز و سود رسان گيتي ، ياوران پاكان نيك كردار ، ياوران دانش نيك ، ياوران بهترين دانشها، ياوران همه ستودگان ، ياوران مانتره پاك ، ياوران قانونهاي ضد كجي و نا پاكي ، ياوران سنتهاي كهن ، ياوران امشاسپندان ، ياوران سود رسانهاي پاك ، ياوران همه افريدگان نيك . مي ستاييم سروش نيكروي پيروزمند جهان افزاي پاك سرامد پاكي را بيشتر برتر ، ميانه تر و فرا تر از همه و با نخستين و بر ترين و ميانه ترين و فراترين ستايشها ، همگان ميستاييم سروش پاك پرتوان ، دارنده مانتره داراي بازوان نيرومند ، جنگاوري كه در مي شكند ديوان را، مي ستاييم زنش هاي (ضربه هاي ) پاك پيروزي اور ان پيروز گر پاك راو ان زنشهاي پيروزي بخش سر افراز را ، چه اين زنشها از سوي سروش پاك باشد و چه از سوي ايزد اشتاد . مي ستاييم همه خانه هائي كه در پناه سروش پاك هستند ، هر جا كه مرد اشو چون دوستي گرامي پذيرفته مي شود ، هر جا كه مرد اشو با انديشه فزون نيكو ، گفتار فزون نيكو ، كردار فزون نيكو بسر مي برد. مي ستاييم پيكر سروش اشو ، رشن راست ، مهر پيوندگار جان، باد پاك ، دين مزديسني ، اشتاد گيتي افزاي گيتي اراي سود رسان ، راستي و پاكي نيك ، دانش نيك ، راسترين دانشها ، همه ستودگان ، سخن مانتره ، قانون ضد ديو ، ترا دادكهن ، امشاسپندان ، سود رسانهاي مردمان پاك و سراسر افريدگان را . يزشن و درود و ستايش و نيايش باد سروش پاك پرتوان كه دارنده سلاح بزرگ سخن ورجاوند افريده مزدا است .

هفتن یشت ( هفتنگه یشت )

بزرگ و نيك و پيروزگر باد مينوي هفت امشاسپند پيروزگر. بر مي گزينم كيش مزديسنا را كه اورده زرتشت است و كيشي است كه ستايشگر افريدگار دانا و نكوهنده خدايان پنداريست. اهورامزداي فروغمند و پر شكوه را ، امشاسپندان را، نيك انديشي را اشتي پيروزگر را كه افريده اهورا و نگهدارنده همه افريدگان است ، خرد سرشتي مزدا داده را ، خرد دريافتني خدا داده را ، راستي و پاكي بهترين زيبا را ، سرود ارزو شده پرتوان مزداداده را ، سرودهاي نيك و پاك دير پا يا مزدا داده را ، خويشتن داري را ، فلزات را، دستگيري بينوايان را ، وارستگي نيك را ، رادي نيك و پاك و دير پا يا مزدا داده را، پاك راست را، خرمي و رسايي سرامد را، جشنهاي نيك سال و سرامد پاكي را ، جودانگي سرامد را، گله و رمه و كشتزار گندم و دانه هاي سود بخش و گو كرن پرتوان و خداداده را ، مهر پيوندگار جان و رامش بخش روان و توانايي سنجش تن را، راستي و پاكي برترين و اذر بهترين افريده اهورا را ، اهوراي والا را ، سرچشمه ابها را ، ابهاي مزدا داده را، فروهر پاكان را، زنان دارنده فرزندان بسيار و خاندان نيك و نيرومند و نيك پيكر و نيكروي را ، پيروزي اهورا داده را، پيروزي بر افرازنده را، سروش پاك پارساي پيروزگر جهان افزا را ، دادگري راست را ، راستي جهان افزا و جهان ساز را ، درود و ستايش و افرين و نيايش باد . مي ستاييم اهورامزداي فروغمند و پر شكوه را ، امشاسپند نيك توان و نيك افريده را ، نيك انديشي (بهمن) را، اشتي پيروزگر را كه افريده اهورا و نگهدارنده همه افريدگان است ، خرد سرشتي مزدا داده را ، خرد دريافتني مزدا داده را ، راستي و پاكي بهترين زيبا را، سرود ارزو شده پرتوان مزدا داده را ، سرودهاي پاك و نيك دير پا يا مزدا داده را ، خويشتن داري را ، فلزات را ، دستگيري بينوايان را ، وارستگي نيك را ، رادي نيك و پاك و دير پا يا مزدا داده را ، پاك راست را ، خرمي و رسايي سرامد را ، جشنهاي نيك سال و سرامد پاكي را ، جاودانگي سر امد را ، گله و رمه و كشتزار گندم و دانه هاي سود بخش و گو كرن پرتوان و خدا داده را ، مي ستايم مهر پيوندگار جان و رامش بخش تن و روان را ، مي ستاييم اذر اهورا داده افريده اهورا و راستي بهترين را ، مي ستاييم اهوراي والا را ، سرچشمه ابها را ، ابهاي مزدا داده تند تاز را ، مي ستاييم فروهر پاك و نيرومند و نيك پاكان را ، زنان دارنده فرزندان بسيار ، خانداننيك و نيرومند و نيك پيكر و نيكرو را ، پيروزي اهورا داده را ، پيروزي بر افرازنده را ،مي ستاييم سروش پاك نيكروي پيروز جهان را افزاي پاك سرامد پاكي را ، دادگري راست را ، راستي جهان افزا و جهان ساز را ، فروهر نيرومند و پاك پارسايان را. اي زرتشت اسپنتمان كسي مي تواند جادوان و مردمان كج انديش را در هر خانه بر اندازد كه چنين سخناني بگويد زيرا اين سخنان است كه همه بد انديشها را مي زند و بر مي اندازد . اين سخنان به تو تندرستي مي دهد ، اين سخنان همانند يك اتور نان ، بد انديش را از بين مي برد ، يك اتورنان بد انديش را بر مياندازد ، همچنان كه يك سرباز همه سركشان را بر مي افكند ، مي ستاييم كسي را كه ياري بخواهد از هفت امشاسپند ، از شهرياران نيك و نيكي بخش، از دين اشتي بخش مزديسني و از تندي ابهاي خدا داده . زرتشت گفت بدان سوي بسيار دور برو . بدان سوي دور تر از اين برو . زرتشت گفت با انديشه نيك و با واجه هاي جاوداني كه دور كننده ، نابود كننده و زننده بد انديشي است ، صد باد ، صد ها بار و بسا بيشتر از ان دور برو اي بد انديش به گونه اي كه دربند بماني و دور باشي از دين نيرومند مزديسني .

ورهرام یشت

دریافت اوستای ورهرام یشت    دانلود

آفرینگان گاهان بار

بنام ايزد و با انديشه نيك مي اغازيم سخن را . با سرهاي پوشيده همگي درود مي فرستيم به اورمزد افريدگار فروغمند و پر شكوه ، بزرگ مي داريم چهار سرامد نيكو كار را . سرور والا خداي پيروزگر اورمزد فروغمند و پر شكوه ياري بخش و نگهبان و پشت و پناه ما و شما و همه نيكان و بهدينان و مازديسنان باشد اين نيايش پزيرفته اورمزد و امشاسپندان باشد . اورمزد يار و ياور نيكان باد . بد انديش و كج انديش شكسته باد روان و فروهر همه پاكان شاد باد . با انديشه و گفتار و كردار نيك و بنام ايزد . بر مي گزينم كيش مزديسنا را كه اورده زرتشت است و كيشي است ستايشگر افريدگار دانا و نكوهنده خدايان پنداري . درود و ستايش و افرين و نيايش باد به روز و گاه و ماه و جشنهاي سال گهنبارها و سال . درود و ستايش و نيايش و افرين باد به سرامدان والاي پاك و به روزها و گاه و ماه و گاهنبار و سال سرامد كه از همه سرامدان برتر هستند . بدهيد اي مزديسنان در ميدوزرمگاه بره گوسفندي كه از شير گرفته شده و تندرست باشد اگر بتوانيد ، اگر نتوانيد پس بدهيد مقداري نوشابه با فروتني به ان رد تا ان را بنوشاند به داناترين ، راستگوترين ، در پاكي پاكترين ، در توانايي تواناترين ، بيگناه ترين ، با سرور ترين ، مهربان ترين ، بزرگترين يار بينوايان ، در پاكي استاد ترين و دارندگان زن فرزانه اگر بتوانيد . چنان چه نتوانيد پس بياوريد بار يزرگي از هيزم خشك و كاويده به خانه ان رد اگر بتوانيد ، اگر نتوانيد پس بياوريد يك دسته هيزم خشك و كاويده كه دارازاي ان تا بناگوش يا تا شانه يا بدست برسد به خانه ان رد اگر بتوانيد ، اگر انهم نتوانيد پس اهورامزدا را به شهرياري و توانايي مطلق بشناسيد و بگوييد شهرياري سزاوار كسي است كه شهريار كامل باشد ، از اين رو ما شهرياري اهورامزدا را مي پذيريم و او را سرور و خود را بنده او مي دانيم و به او براستي اين ميزد را پيشكش رد مي داريم . اي زرتشت اگر كسي نخستين ميزد (فديه) را در ميديو زرمگاه ندهد رد ميزد مزديسنان را اگاه مي كند كه بهدين ميزد نداده ، ستودني نيست. اي زرتشت سپنتمان اگر كسي در گهنبار ميديوشهم ميزد دوم را ندهد رد ميزد مزديسنان را اگاه مي كند كه بهدين ميزد نداده بر باور خود استوار نيست . اي زرتشت سپنتمان اگر كسي ميزد سوم را در گهنبار پيته شهم ندهد رد ميزد مزديسنان را اگاه مي كند كه بهدين ميزد نداده گواهي اش در دادگا ها پزيرفته نيست . اي زرتشت سپنتمام اگر كسي در گهنبار اياسرم ميزد چهارم را ندهد رد ميزد مزديسنان را اگاه مي كند كه بهدين ميزد نداده بايد ستوران باركش تاوان بدهد . اي زرتشت سپنتمان اگر كسي ميزد پنجم را در گهنبار ميدياريم ندهد رد ميزد مزديسنان را اگاه ميكند كه بهدين ميزد نداده بايد خواسته تاوان بدهد. اي زرتشت سپنتمان اگر كسي در گهنبار همس فس ميديم گاه ميزد ششم را ندهد رد ميزد بهدين ميزد نداده را به بيرون شدن از كيش اهورايي به مزديسنان اگهي مي دهد . پس كس بيگناه او را سرزنش مي كند و از انجمن مي راند . شخص بيگناه او را سرزنش نموده پتت مي دهد ، رد بهدين را چنانكه بهدين رد را . درود به دادار اورمزد رايومند فروغمند . براي شهريار كشور بالاترين توانائي ها ، بالاترين پيروزي ها و بالاترين فرمانروايي ها را خواستاريم . ارزومنديم كه شهريار ما پايدار بماند و از عمر دراز و تندرستي برخوردار باشد . نيروي بدن ، درستي تن ، پيروزي خد داد و سر افرازي براي فرمانروا ارزومنديم تا بر بدانديشان چيره گردد و بر دشمنان پيروز شود و كين توزان را با يك زنش از ميان بر دارد . ارزومنديم كه او در نبرد بر همه دشمنان كينه توز پيروز گردد و بد كاران كه نيكو پندار و نيكو گفتار و نيكو كردار نباشند از او دور مانند . ارزو منديم كه او با انديشه نيك، گفتار نيك و كردار نيك همه دشمنان و كج انديشان را نابود كند . پاداش نيك و نيكنامي و اسايش روان براي او خواهانيم . براي او درازي عمر را خواستاريم تا نيكو كاران را خوشبخت سازد و بد كاران را به كيفر رساند . ارزومنديم براي او بهترين جاي پاكان فروغمند و پر از خوشي . مي ستاييم انديشه ، گفتار ، كردار نيكي را كه در اينجا و جاهاي ديگر انجام گرفته و يا پس از اين انجام خواهد گرفت و ارزومنديم كه رفتار ما نيز چنان باشد تا از زمره نيكوكاران باشيم . درود و ستايش و افرين و نيايش باد به سرامدان والاي پاك و به روزها و ماهها و گاهنبارها و سال سرامد كه از همه سر امدان بر تر هستند . به اين سرامدان ورجاوند در گاه هاون و گاه گاهنبار درود مي فرستيم.

آفرینگان دهمان

بنام خداوند و با انديشه نيك سخن را اغاز مي كنيم و با سر پوشيده همه با هم درود مي فريستيم به افريدگار اورمزد فروغمند پر شكوه ، افرين ما باد به مردم نيكوكار . افرينگان دهمان جا.دان برسد به روان همه پاكاني كه هستند و بوده اند و خواهند بود از كيومرث تا به سيوشانس فرهمند پيروزگر ، اي اورمزد اين افرينگان ما را برسان و بپزير و بشنو ، افرين گفتار باشيم از گزند و زيان و تلخي و غم همه دور باشيم ، اين افرينگان پذيرفته اورمزد و امشاسپندان باد . روان همه در گذشتگان اشو امرزيده باد . با انديشه و گفتار و كردار نيك و بنام خداوند. بر مي گزينم كيش مزديسنا را كه اورده زرتشت است و كيشي كه نكوهنده خدايان پنداري و دروغين و ستايشگر افريدگار داناست . درود و ستايش و افرين و نيايش باد به مردمان نيكوكار و توانا ودانا . بشود كه در اين خانه فراز ايد خشنودي پاكان و اشوئي و فراروني و دانائي . بشود كه به اين جايگاه فراز ايد، اشويي ، توانايي، سود و فر و اسايش ،تا دير زمان پايدار بماند اين دين اهورايي زرتشتي . در اين شهر خواسته و ثروت افزون باد ، اشوان افزون باد ، مردان اشو افزون باد ، براوج و كيش و بزرگي كيش اهورايي فزوده باد. در اين خانه فراز ايند فروهر هاي پاك پاكان و دليران ، اشويي و تندرستي به پهناي جهان و به درازاي رودخانه و به بلندي خورشيد تابان به شما ارزاني باد ، ارزوي نيكان بر اورده باد ، بد خواه سر نگون باد، فر و شكوه فزوده باد. بشود كه در اين خانه فرمانبرداري بر نافرماني ، اشتي بر جنگ ، رادي بر تنگ چشمي، فروتني بر خود پسندي ، گفتار راست بر دروغ و مرد اشو بر ناپاك چيره گردد. تا در اين خانه امشاسپندان از مردم فرمانبردار و اشو بهترين ستايشها و نيايشها را بشوند . و در برابر ان ستايش و نيايش و خواسته هاي فراوان و خواسته هاي دوستانه تا دير زمان به اينجا بفرستند . در اين خانه اسايش و شكوه ، اسايش دلخواه و پايدار كم مباد ، فرزندان نيكوكار به شما ارزاني شود تا اسايش و اشوئي و نيكي را در اينجا تا دير زمان پايدار بسازند.

کرده سروش

درود به كرده سه گانه سروش ايزد اشوي ورجاوند هماوند پيروزگر، شكسته باد ديو دروغ سروش اشوي پرتوان ، دلير ، نگهبان تن ، نگهدار روان ، ديده بان روز و پاسبان شب ، نگهدار تن و روان ما و شما و همه ايرانيان و نيكان و بهدينان و بسته كشتيان و نيكان هفت كشور زمين سروش ايزد باد . بزرگ و نيك و پيروز باد مينوي ارديبهشت بلند و اذر و سروش و ورهرام ايزد اشوي ورجاوند هماوند پيروزگر . بر مي گزينم دين مزديسنا را كه اورده زرتشت است و كيشي است كه نكوهنده خدايان پنداري دروغين و ستايشگر افريدگار داناي راستين است . درود و ستايش و افرين ونيايش باد به سروش پاك پرتوان كه داراي سخن دل اگاهانه ورجاوند اهورايي است . كرده 1- سروش پاك نيكروي پيروزمن جهان افزاي پاك و سرامد پاكي را ميستاييم كه در ميان افريده هاي مزدا نخستين كسي است كه با برسم گسترده ستايش اهورامزدا را بجا اورد ، امشاسپندان را بستود نگهبان و افريننده همه افرينش را ستايش كرد . براي فر و شكوهي كه او دارد و براي همت و پيروزي او ميستايم با سرود ستايش سروش پاك را . با اب زور مي ستايم مرد اشوي نيكوكار با فر و برز و مرد هوشيار نيرومند را . بياري ما برساد سروش اشوي پيروزمند . مي ستاييي سروش اشورا ، مي ستاييم رد بزرگوار را ، اهورامزدا كه در اشويي بالاترين و در بر اشوان يار و ياورترين است . مي ستاييم همه سخنان پاك زرتشت را ، مي ستاييم تمام كارهاي نيك را چه انچه انجام گرفته و چه انچه در اينده انجام خواهد شد ، مزدا اهورا زنان و مرداني را كه برابر ايين راستي رفتار مي كنند مي شناسد ، مي ستايم اين گونه زنان و مردان را . كرده 2- مي ستاييم سروش را انكه نخستين بار براي درود و ستايش و افرين و نيايش امشاسپندان بگسترد برسم سه شاخه را، پنج شاخه را و نه شاخه را تا بلندي زانو و تا ميان پا . كرده 3- مي ستايم سروش پارسا را انكه براي درود و ستايش و افرين و نيايش امشاسپندان بسرود پنج گاتهاي اشوزرتشت اسپنتمام را با اهنگ و با برگردان و با گزارش و با پرسش و پاسخ . درود و ستايش و افرين و نيايش باد به سروش پاك پرتوان كه داراي سخن دل اگاه ورجاوند اهورايي است .

همازور دهمان

با هم هميار و يگانه باشيد ، با همه پاكان هميار و يگانه باشيد، با همه نيكوان هميار و يگانه باشيد ، با همه پيوسته يگانه و پيوسته فرخ باشيد ، يگانه و پيوسته شاد و خرم و ارام و پيروزگر باشيد ، يگانه و كم گناه باشيد ، يگانه و كرفه كار باشيد ، فزون توانا باشيد ، دادار اورمزد فروغمند پر شكوه با همه امشاسپندان پيروزگر و همه روانهاي نيك كه دادار اورمزد انها را امرزيده و بخشيده است ، دادار اورمزد امرزنده انكه هر كه نزد او از گناهان پتت(توبه) كند و بازگشت نمايد در پسين رستگاري يابد. فزون توانا باشد ، وهمن امشاسپند نيك منش كه اورنده اشتي است و از هماوند ترين و والاترين همه افريدگان است و اورمزد به او خرد سرشتي و خرد دريافتي بخشيده است . و او در گيتي نگهبان جانوران سود بخش است كه هركس براي زيست و نگهداري و پرورش گيتيان و براي فرش و پوشاك از انها بهره مند مي شود . فزون توانا باشد، ارديبهشت امشاسپند كه مينوي پاك است و فر و روشني است و زداينده درد و رنج است و او در گيتي اتش سرخ و سوزنده را كه همه افريدگان نيازمند انند و گيتي به ان بسته است نگهبان است . فزون توانا باشد ، شهريور امشاسپند كه او را فر و شكوه مينوي و خواسته و سود و زندگي نيكو را نمودار است و در گيتي بر فلزات بهادار مانند زر و سيم دارايي و پرورده اي است كه مردم را بكار ايد نگهبان است فزون توانا باشد سپندارمزد امشاسپند ، نيك انديش ، نيك داناي راد و نيكخواه كه اورمزد ديدگان تيزبين بدو بخشيده است . او در گيتي به زمين با رده برومند ياري دهنده كه همه پاكان و دروندان بر ان مانند نگهبان است . فزون توانا باشد ، خرداد امشاسپند سرامد سالها و ماهها و روزها و زمانهاي نيك منشان مينو كه مردمان نيك در درازاي سال با فراخ روزي و فراروني و با خوشي بسر برند . و به سرامد سال خرداد امشاسپند درود فرستند . او در گيتي نگهبان اب روان پاك است تا بد كاران بد انديش افكندن ريختني و الودگي در ان نتوانند . فزون توانا باشد امرداد امشاسپند كه اباداني و فزوني گله و رمه و دانه ها و گوكرن درخت خدا داده و هوم سفيد اشويي بخش از او خيزد . او در گيتي بر گياهان داراي تخمهاي گوناگون كه براي دارايي و پرورش مردم گيتي سودمند است نگهبان است . فزون توانا باشد اورمزد فروغمند و پر شكوه با همه امشاسپندان پيروزگر و همه مينوان نيك ، فزون توانا باد مهر پيوندگار جان و توانايي بخش تن و رامش بخش روان ، فزون توانا باد گاه هاون و رپيتون و ازيرن و ايوه سروترم و اشهن . فزون توانا باد گهنبارهاي ميديوزرم ، ميديوشهم ، پيته شهم، ايا سرم ، ميدياريم و همس پس ميديم گاه . فزون توانا باد فروردينگان و پنجه بزرگ ، زرتشت اسپنتمان ، روزهاي اهنودگاه ، اشتودگاه ، سپنتمد گاه ، وهوخشتر گاه، وهيشتو ايس گاه . فزون توانا باد كشور ارزه ، سوه ، فره درفش، ويده دفش، وارو برشن ، وارو جرشن، واين كشور هنيرس سرزمين نيك . فزون توانا باد اذر خروه و اذر گشسب و اذر برزين مهر با همه اتشهاي ديگر كه به پيروزي و پاكي در دادگاها نشانده شده اند. فزون توانا باد گنگ دج كه پشوتن نيك و فروغمند نامي در انجاست . فزون توانا باد نيكويي در گيتي و در مينو ، فزون توانا باد اندر ماه و پر ماه و شبهاي اولش پس از نيمه ماه . فزون توانا باد يزشن و درود و ميزد و افرينگان نيكو كاران و كار نيك و دهش اشو داد كه در هفت كشور زمين كرده شده يا مي شود كه با انها خداوند را به يكتايي مي شناسيم . اهورامزدا را به يكتايي مي شناسيم. بر بلندي، والايي و نيرو و فر و شكوه و فروغ دادار اورمزد افزوده باد . بهترين ستايش و نيايش و افرين ، به اهورا برساد . بما و شما و همه پيروزگران و نيكان هميشه ببخشايد . شادي و سرور همه رو به افزايش باد . ارجمند و والايي افزون باد ، هر چه رامش افزون گردد همان اندازه فرخ و ميمون باشد ، بالاترين جاي فروغمند هميشه بهره شما باد ، شادي، رامش، سرور زندگي، پر از اسايش و انديشه نيك و روان خرم در اين خانه بهدينان روي به افزوني گذلرد . از اسمان نيك باراد ، از زمين نيك روياد ، نيكان و رادان از ان بهره مند گردند ، بد انديشان از ان بهره نيابند ، مگر نيكو كار گردند چنا نچه به نيكي نگروند مهر ايزد پيوندگار جان انها را به هنگام سزا دهد. از پيروزي و فر و شكوه و داده هاي پروردگار كسي بهره مند گردد كه امروز دادار اورمزد فروغمند شكوهمند را با همه امشاسپندان پيروزگر و روان و فروهر ستوده زرتشت اسپنتمان و روان…… با همه روانان و فروهران نيكان و پاكان را ستايش نموده و درود فرستد و خشنود گرداند. ببخشاياد تندرستي و دير زيوي در گيتي و فراواني خواسته و اباداني خانه تا دير زمان و رستگاري روان در روز واپسين . هردينار و درم و خواسته كه امروز در اين كارنيك خرج ميشود دادار اورمزد و امشاسپندان از گنج پر سود دادار ، فراواني و اسايش ، نيكي و اباداني به نيكوكار مي بخشد . هر كس در يك روز يكهزار نفر مردم نيك و پاك را با خورا ك سير سازد ، دادار اورمزد او را شاد و خرم و سبكبار مي سازد . هر كس امروز دستور برگزاري اين يزشن و ميزد را داد كه بارزانيان بخشيده شود از اهورامزدا پاداش نيك دريافت خواهد كرد . خداوندا نيايش ما را بپذير ، كج انديش خود خواه بشكند ، دروغ پرست بد انديش دروند نابود باد ، توان شكست بهدينان از او دور باد ، از زمره نيكان باشيم ، دير زيويم ، درست زيويم ، شاد زيويم ، تا زيويم كامروا باشيم ، گيتي مان بكام تن باد و مينو بكام روان ما ، از نيكان باشيم ، هميار همه پاكان باشيم .

همازور فروردینگان

فزون توانا باد فروهر زرتشت اسپيتمان با فروهرهاي همه موبدان و رزميان و كشاورزان و هوتخشاني (صنعتگران) كه دين پزيرفتند از ستوده فروهر سپيتمان زرتشت و ان را در جهان پراكندند . فزون توانا باد فروهر كي گشتاسب شاهنشاه با فروهر همه فرمانروايان و كشور داران و شهرياران و موبدان موبدهاي نيك . فزون توانا باد فروهر جاماسب با فروهر همه رايزنان و خردمندان و داوران و دستوران دين . فزون توانا باد فروهر فرشوشتر با فروهر همه رادان و نيك كرداران و كارورزان و نيكان و فرارونان . فزون توانا باد فروهر سنه اهمس تيدان با فروهر همه هيربدان و دانشجويان و دينداران و دين اموختاران و دهبانان و شهربانان و كشور بانان و زرتشت هما نندان.فزوان توانا باد فروهر يل اسفنيار با فروهر همه رزميان و پهلوانان و دلاوران و زورمندان و دين ستايان و دين پذيرفتاران . فزون توانا باد فروهر تشتركيان بهمن پور اسفنيار با فروهر همه كيان ويلان و بهين مردان . فزون توانا باد فروهر ميدوماه اراست با فروهر همه دانندگان مانتره (سخن ورجاوند) و شمار داران دين . فزون توانا باد فروهر و رشنه پور هنگهوروش با فروهر همه خدا پرستان و سرايندگان گاتها و بهترين مردمان . فزون توانا باد فروهر اردشير بابكان با فروهر همه ارايندگان و پيرايندگان و دين گستران دين خدا. فزون توانا باد فروهر ادر باد پور مهر اسفندان با فروهر همه گروندگان كيش مينو اشيان و زنده كنندگان دين . فزون توانا باد فروهر ادر باد زرتشت با فروهر همه موبدان و داوران و دستوران دين . فزون توانا باد فروهر جاوداني روان خسرو كبادان ( انوشيروان دادگر) با فروهر همه دادستانهاي زيرك و و دادوران داد انديش و پيرايندگان دين خدا و بهترين پيرايندگان دين . فزون توانا باد فروهر پيروزمندان اشو و پيروزگران فزون ويزه نخستين گروندگان دين و نزديكان پيامبر و فروهر اشوان با همه فروهران پاكي كه هستند و بودند و خواهند بود چه از درون كشور و چه از برون كشور و چه برنا و چه پير. او را باد فر و شكوهي ، شما را باد شكوه و فروغمندي و همواره به كار فرارون بگذرانيد . او را باد تندرستي ، تن شما درست و زندگانيتان دراز و نامتان نيك وداراييتان رو به فزون و روانتان در اشويي باد . او را باد اسايش تن ، تن شما در اسايش باد و وجود شما از بزرگ و كوچك در نيكي و خرمي باد . او را باد پيروزي تن ، شما را باد نيرومندي بدن تا در بر اوردن ارزوهاي خود و انجام كار درست توانا باشيد . او را باد خواسته پر از اسايش ، شما را باد هميشه دارايي و خواسته فراوان كه از راه فرارون اندوخته و براي خانه و ده و شهر و كشور خود هزينه كنيد . او را باد فرزندان فرزانه ، شما را باد فرزند فرزانه و پيراينده كشور و مردم دوست كه ستوده انجمن نيكان باشد . او را باد زندگاني دراز ، شما را باد زندگي دراز براي انجام كارهاي نيك و درست . او را باد بهترين جاي اشوان كه فروغمند و پر است از اسايش ، شما را باد بهترين جاي پاكان ، سراي سرود روشن و اسوده . اين افرينگان ما از سوي خداوند يكتا پذيرفته باد . چنين برساد اين افرين ، كج انديش خود خواه بشكند ، دروغ پرست بد انديش دروند نابود باد و توان شكست بهدينان از او دور باد ، از زمره نيكان باشيم ، دير زيويم ، درست زيويم ، شاد زيويم ، تا زيويم كامروا باشيم . گيتي مان به كام تن با د و مينو به كام روان ما ، از نيكان باشيم ، هميار همه پاكان باشيم.

آفرینگان پنجه بزرگ

درود به هشت فروهر پاك، درود به دادار اورمزد فروغمند و پر شكوه و امشاسپندان سرور كرده يا ويستاده جاودان برساد . به روان همه پاكاني كه هستند يا بوده اند يا خواهند بود از اكيومرث تا بسوياشانس پيروزگر . اين خواهش را برسان و بپزيران و بنيوشان . افرين گفتار باشيم از همه گزندها و زيان و تلخي باز داشته شويم . دعاي ما پذيرفته اورمزد و امشاسپندان باد . به ياري نيكان برساد . به اهريمن و كج انديشان نفرين باد . روان همه گذشتگان شاد باشد . با انديشه و گفتارو كردار نيك و بنام خداوند يكتا بر مي گزينم دين مزديسنا را كه اورده زرتشت است و كيشي است كه نكوهنده خدايان پنداري دروغين و ستايشگر افريدگار داناي راستين است .به دادار اورمزد فروغمند پر شكوه و به امشاسپندان به گاتهاي سپنتا(مقدس) به شهرياران نيك انديش و پاك، بگاه اهنود و اشتودو سپنتمد و وهوخشترووهيشتو ايش. و به فروهر هاي پاكان كه توانا و پيروزگرند و به فروهر هاي گروندگان نخستين و نزديكان و ياران درود و ستايش و افرين و نيايش باد . مي ستاييم دادار اورمزد فروغمند و پر شكوه را . امشاسپندان فرمانروا و دانا ر. گاتهاي سپنتا و شهرياران نيك انديش و پاك را. اهنودگاه پاك و سرامد پاكي ، اشتودگاه پاك و سرامد پاكي ، سپنتمد گاه پاك و سرامد پاكي، وهوخشترگاه پاك و سرامد پاكي، وهيشتو ايش گاه پاك و سرامد پاك، فروهرهاي پاكان را كه نيكو و سپنتا و بزرگوارند .كه از جايگاه خود بيرون امده در گاه همس فس ميديم تا ده شبانه روز پي در پي به اينجا امد و شد مي كنند تا اگاه شوند كه چه كسي انها را مي ستايد ، چه كسي به انها درود مي فرستد ، كه انها را ياد مي كند كه به انها افرين مي گويد ، و كه انها را خشنود مي سازد با خوراك و يكدست جامه (جامه اشو داد) و نماز همراه با پاكي و نيك انديشي . نام كدام يك از انها را او مي ستايد و به روان كدام يك از انها درود مي فرستد و بنام كدام يك از انها مي بخشد. تا خوراك تباه نشدني هميشه از براي او باشد . كسي كه مي ستايد انها را با خوراك و يك دست جامه و نماز همراه با پاكي و نيك انديشي . پس فروهرهاي پاكان خشنود گشته چنين دعا مي كنند : در اينجا رمه گوسفندان و مردان دلاور فراواني باد . اينجا اسبان تندرو و گردونه هاي استوار بيفزاياد و ان كسي كه ما را با خوراك و يكدست جامه و نماز همراه با پاكي و نيك انديشي مي ستايد هميشه پايدار و در انجمن نامور باد . درود و ستايش و افرين و نيايش باد به دادار اورمزد فروغمند و پر شكوه ، به امشاسپندان ، به شهرياران نيك انديش و پاك، به اهنودگاه و اشتودگاه و سپنتمد گاه و وهوخشتر گاه و وهيشتوايش گاه ، بفروهر هاي گروندگان نخستين و به فروهر هاي ياران و نزديكان .

آفرینگان پنجه کوچک

درود به هشت فروهر پاك، درود به دادار اورمزد فروغمند و پر شكوه و امشاسپندان سرور كرده يا ويستاده جاودان برساد . به روان همه پاكاني كه هستند يا بوده اند يا خواهند بود از اكيومرث تا بسوياشانس پيروزگر . اين خواهش را برسان و بپزيران و بنيوشان . افرين گفتار باشيم از همه گزندها و زيان و تلخي باز داشته شويم . دعاي ما پذيرفته اورمزد و امشاسپندان باد . به ياري نيكان برساد . به اهريمن و كج انديشان نفرين باد . روان همه گذشتگان شاد باشد . با انديشه و گفتارو كردار نيك و بنام خداوند يكتا بر مي گزينم دين مزديسنا را كه اورده زرتشت است و كيشي است كه نكوهنده خدايان پنداري دروغين و ستايشگر افريدگار داناي راستين است .به دادار اورمزد فروغمند پر شكوه و به امشاسپندان و به فروهر هاي پاكان كه توانا و پيروزگرند و به فروهر هاي گروندگان نخستين و نزديكان و ياران درود و ستايش و افرين و نيايش باد . مي ستاييم دادار اورمزد فروغمند و پر شكوه را . امشاسپندان فرمانروا و دانا را فروهرهاي پاكان را كه نيكو و سپنتا و بزرگوارند .كه از جايگاه خود بيرون امده در گاه همس فس ميديم تا ده شبنه روز پي در پي به اينجا امد و شد مي كنند تا اگاه شوند كه چه كسي انها را مي ستايد ، چه كسي به انها درود مي فرستد ، كه انها را ياد مي كند كه به انها افرين مي گويد ، و كه انها را خشنود مي سازد با خوراك و يكدست جامه (جامه اشو داد) و نماز همراه با پاكي و نيك انديشي . نام كدام يك از انها را و او مي ستايد و به روان كدام يك از انها درود مي فرستد و بنام كدام يك از انها مي بخشد. تا خوراك تباه نشدني هميشه از براي او باشد . كسي كه مي ستايد انها را با خوراك و يك دست جامه و نماز همراه با پاكي و نيك انديشي . پس فروهرهاي پاكان خشنود گشته چنين دعا مي كنند : در اينجا رمه گوسفندان و مردان دلاور فراواني باد . اينجا اسبان تندرو و گردونه هاي استوار بيفزاياد و ان كسي كه ما را با خوراك و يكدست جامه و نماز همراه با پاكي و نيك انديشي مي ستايد هميشه پايدار و در انجمن نامور باد .

پتت ودردگان ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﺭﮔﺬﺷﺘﮕﺎﻥ )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *