آیا باید زرتشتی شدن خود را آشکار کرد

آیا باید زرتشتی شدن خود را آشکار کرد؟

 

 

 

 

زرتشتی بودن یعنی باور داشتن به نیکی

موبد کامران جمشیدی

 اگر بخواهیم زرتشتی شویم، آیا باید حتما به صورت علنی باشد؟ منظورم با توجه به مشكلاتی ست كه برای زرتشتیان وجود دارد.

پاسخ:

ای مزدا، هنگامی که در آغاز، با اندیشۀ خویش، برای ما تن و خرد و یابش آفریدی، و جان را در تن دمیدی، و به ما توانائی گفتار و کردار دادی، خواستی که هر کس باور خویش را به دلخواه برگزیند و آشکار سازد.  گاتها، سرود چهارم، بند ۱۱

فراپرسِ زرتشتی شدن و چگونگی آن، دیر زمانی است که در میان ایرانیان سر برافراشته و پاسخ آن را از زرتشتیان خواستار شده اند. زرتشتیان نیز، که شاید برای سده‌ها با چنین پرسشی روبرو نبوده اند، برخوردهای گونه‌گونی داشته اند: گروهی از پاسخ دادن سر باز می زنند، برخی از آن پشتیبانی می کنند، برخی دیگر هر چند می پذیرند اما با بدگمانی با آن روبرو می شوند و گروهی، هر چند کوچکتر، از بن، دگر کردن دین و پذیرش باوری دیگر را شدنی نمی دانند و با آن مخالفت می ورزند.

اما گذشته از آنکه زرتشتیان تاکنون چگونه به این پرسش، درخواست و جنبش پاسخ داده اند، ایرانیان زیادی بی چشمداشت از واکنشی از سوی جامعۀ زرتشتی، راه خود را یافته و برگزیده و بازگشت خویش را به آئین نیکی و راستی و شناسه یا هویت ایرانی-زرتشتی خویش بیان می دارند.

در مورد آشکار کردن این گزینش در پیش دیگران، هر چند که (به پشتیبانی گاتاها) کاری سرشتی و نیک است، اما بستگی به خود فرد و آنچه در پیرامونش می گذرد دارد. اما برای روشنتر کردن این مقوله بیائیم و بگونه‌ای دیگر به این روند نگاه کنیم: در اینجا سخن از برداشتن یک برچسب و نام از روی خود و گذاشتن برچسبی دیگر نیست! دگرگون کردن رونما و یکسان ماندن درونمایه، دارای ارزش نیست. در اینجا، سخن از پذیرش یک دستگاه (سیستم) باوری و رفتار از روی ارزشهائی است که بر پایۀ آنها دین ایرانی/زرتشتی/نیکدینی شکل گرفته است.

زرتشتی بودن یعنی باور داشتن به نیکی، راستی و درستی و رفتار کردن بر پایۀ آن. کسی که چنین رفتاری دارد خود بخود یک نیکدین/بهدین/زرتشتی است حتا اگر نام و برچسب ”زرتشتی“ بر خود نداشته باشد.

این البته سرشت و درونمایۀ کار است، اما به هر روی سازه‌های (عوامل) اجتماعی-انسانی دیگری نیز هستند که بر روی این روند نشان می گذارند. از آن میان می توان نام برد از: آزاداندیش نبودنِ دستگاههای باوری/دینهای دیگری که بیرون رفتن از دستگاه فکری-اجتماعی (و گاه سیاسی) خود را بر نمی تابند و برای کسانی که چنین می کنند خط و نشان کشیده و با پادافره‌های گوناگون و ایجاد ترس می خواهند آنان را از این کار بازدارند، چرا که شمار و کمیت برای سیستم آنان توانمندی می آورد، نه درونمایه و کیفیت آن. برخورد با چنین پدیده‌ای نیاز به خرد و آگاهی و البته شجاعت و پایمردی دارد.

بگذارید ساده بگوئیم، در برابر چنین پرسشی این چند پاسخ وجود دارد:

١- آشکار کردن ؛ بیان کردن ؛ ایستادگی 

٢- پنهان نگاه داشتن ؛ بیان آشکار نکردن 
٣- دروغگوئی ؛ فریبکاری ؛ ”تقیه

بی گمان راه سوّم از بن، ناهمسان با بنمایه‌های ارزشی نیکدینی است، پس به هیچ روی پذیرفته نیست. گزینش میان راه برتر/یکم و راه دوّم را به خرد خویش و شرایط زمان و مکان و گزینش خودتان وا می گذاریم اما باز هم تکرار می کنیم که:

زرتشتی بودن یعنی باور داشتن به نیکی، راستی و درستی و رفتار کردن بر پایۀ آن. کسی که چنین رفتاری دارد خود بخود یک نیکدین/بهدین/زرتشتی است حتا اگر نام و برچسب ”زرتشتی“ بر خود نداشته باشد.

سرچشمه :

http://www.fravahr.org/spip.php?article501

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *