نوروز می آید

نوروز می آید


نوروزِ پیروز و فرخ از راه رسیده است؛ گامهایش گرامی باد

موبد کامران جمشیدی

گرامی باد او که همواره بازمی گردد و همواره نو می شود و نو می نماید.

گرامی باد او که می آید تا دوباره نشان دهد که روندِ سپهر را سر بازایستادن نیست. سردی و تاریکی پایدار نمی ماند و گرمی و روشنی جای آن را می گیرد. اما می دانیم که در تاریکی و سرماست که تخمۀ زمین و زمان روند زایشی خود را آغاز می کند تا آنکه در روشنائی و خوشبوئی بهار خود را بزایاند و زایشی نو پدید آورد.

 

انسان نیز همینگونه است و با روند اشا و سپهر همخوانی دارد مگر آنکه خود آن را بر هم زند، که اگر چنین کند، فرسایش و تباهی خود را گسترده است.

اما اگر هماهنگ باشد، در زمان تاریکی و سرمای زندگی نیز به روند زایشی خود ادامه می دهد و تخمۀ پیدایشی نو را، از خود، و از ریشه و بن فرهنگ خود، می بندد و پرورش می دهد تا بهارش فرا رسد و آن را بزایاند و ببالاند.

و بهار همیشه می آید!

 


پس خوان نوروزی را پهن کنیم و فرش زیبا و رنگارنگ بهارگونه را بگستریم. خانه و کاشانه و تن و روان خود را پاک و پاکیزه گردانیم و اجازه دهیم تا فروشیها، که مایۀ تازه گردانی هستند در تن و روانمان جای گیرند و با مهر و عشق یا اَشَه و آتش درون، آن را خوراک داده، پرورش دهیم تا دوباره تازه و زنده شویم.

چشمهای دل را با آب پاک و روشنائی بخش و بینش دهنده بشوئیم و منش نیکمان را نیرو بخشیم تا ما را از درون تاریکیها به روشنائی خرد رهنمون باشد.

همزمان با جشن زایش دوبارۀ زمین و زمان و انسان، جشن می گیریم، ستایش می کنیم و گرامی می داریم زادروز یکی از ارجمندترین و فرازجایگاه‌ترین انسانهای تاریخ ایران و جهان را، که با بخشش منش و گفتار و کردار خویش، به گونۀ پیامی انسان‌ساز و جهان آباد کن، زنده گردانندۀ فرهنگ راستی و نیکی و خرد و مهر در میان ما ایرانیان و دیرتر در میان همۀ جهانیان گشت.

همو که زرتشت اسپنتمانش خوانیم و دانیم، یا به گفتۀ ما زرتشتیان، اشو زرتشت یا زرتشت اشون و خواهان راستی و درستی، مبارز خستگی‌ناپذیر در برابر دروغ و زشتی و آزار جانها و خردها، دشمنِ مغزخورانِ اژی دهاکی یا ذهاکی و ستمگران زمانۀ خویش و هر زمانه‌ای و همچنین گسترندۀ فرهنگ شادکامی و شادخواری و بهزیستی و بهباشی.

پس می ستائیم ما همه با هم زادروز این انسان فرخنده‌پی را و سپاس می داریم پیام او را که ما را به خوبی و راستی‌ها رهنمون است. باشد که تک تک ما، مَن‌های خود را پرورش داده، آنها را سپنتائی یا پاک و پسندیده و و پیشرونده گردانیم و از گروش به انگرمینو، یا نماد و نهاد بدی و آزار دور نگاه داریم.

و یادمان نیز نرود که این من‌ها باید در پیوند و پیوستگی، هماهنگی و هماوائی، و همبازی و هم‌اندازگی جهان را بیارایند و همواره نو به نو کنند و به پیش ببرند.

دستهایمان را به هم داده، آوای همازوری سر دهیم. همازور باشیم زیرا که تنها در سایۀ هم‌نیروئی است که می توان اهریمن خشم و دروغ را از خانۀ جان و میهن و جهان برانیم و بزدائیم.

برای شما و همۀ نیکان و وهان هفت کشور زمین، آرزوی شادی، شادکامی و بهروزی دارم. راستی پیشه کنید زیرا که راه در جهان یکی است وآن راستی است.

شاد زی — مهر افزون 
اهورا مزدا یار و یاورتان باد 
مؤبد کامران جمشیدی


————————–

در ادامه نوشتاری دیگر از موبد کامران جمشیدی

————————-

خوان نوروزی يا سفره هفت‌سين

راستی خوان نوروزی چيست؟ چه فلسفه‌ای دارد؟ از چه چيزهايی تشکيل شده‌است و آن چيزهايی که بر خوان نوروزی يا سفره هفت‌سين می‌نشينند نمود چه چيزهايی هستند؟ آيا خوان نوروزی يا سفره هفت سين يا هفت شين از هفت آخشيج يا عنصر طبيعی که نامشان با آوا يا حرفسين” يا “شين” آغاز شده‌اند؟ آيا … ؟ و آيا …؟

اينها و بسياری پرسشهای ديگر هرساله و در هنگامه نوروزِ خجسته‌ی باستانی، برای بسياری از ما و فرزندانمان پيشمی‌آيند و پاسخگويی به آنها، بويژه در ديارِ غربت و برای آشنا نمودن فرزندانمان با فرهنگ پربار ايرانی، نه تنها لازم و ضروری که گاه حياتی می‌نمايد. مهمترينانگيزه گستردنِ خوان نوروزی را، سپاسگزاری آدميان از داده‌های اهورايی و پروردگاریدانسته‌اند. بهمين سبب هم پاره‌ای گذاشتن کتابهای مقدس دينی بر سفره هفت سين رالازم نمی‌دانند، زيرا همانگونه که سعدی می‌گويد:

برگ درختان سبز در نظر روزگار     هرورقش دفتريست معرفت کردگار

 

آنانهر داده طبيعی که بر خوان نشسته را جهانی از رمز و راز و نشانه‌ای از توانايی ودانايی و مهربانی پروردگار يگانه می‌باشد را همچون کلام پروردگاری و بسنده می‌دانندو تنها ديوانِ‌حافظ و شاهنامه فردوسی را بر خوان می‌نهند. بسياری ديگر کتاب سپنتایی (مقدس)آيين خود را بر خوان می‌گذارند که اوستا يا گات‌ها برای زرتشتيان، تورات برایيهوديان، انجيل برای مسيحيان و قرآن برای مسلمانان است.

 

هفت سين، هفت شين و يا هفت چين

   
هفت‌سينی:در روزگاران کهن دوگونه فرآورده از کشور چين به ايران وارد می‌شد. يکی آوندها ياظرفهايی که از جنس کائولين بودند و امروزه نيز در بيشتر خانه‌ها وجود دارند و بنامچينی شناخته می‌شوند، ديگری هم فرآورده‌هايی فلزی که سينی (واژه عربی شدهچينی) ناميده می‌شدند و امروز نيز نمونه‌ای از آنها را برای آوردن استکانهای چای وميوه و همانند آنها مورد بهره‌گيری قرار می‌دهيم و همان سينی می‌ناميم.درنوشته‌های کهن آمده است که خوان نوروزی عبارت بود از دانه‌ها و از فرآورده‌هایکشاورزی همچون برنج، نخود، عدس، لوبيا، گندم، جو و ميوه و گل، خشگبار و مانندِ آنهاکه در آوندهايی فلزی چينی يا همان سينی قرار می‌دادند و بر خوان می‌نهادند. بنا براين ديدگاه، هفت‌سين بايد هفت‌سينی باشد که اندک اندک کوتاه گرديده و هفت سينشده‌است.

هفتسين: بکار بردن واژه “هفت سين” برای خوان نوروزی را همانگونه که هر ايرانی می‌داند،بدين سبب می‌دانند که بر اين خوان يا سفره هفت فرآورده و داده‌ی کشاورزی می‌نهند کهنامشان با آوا يا حرف سين آغاز شده‌اند. فرآورده‌هايی همچون: سيب، سير، سماق، سنجد،سمنو، سبزه، سنبل، سکه، سبزی و

در پایان این نوشتار در مورد هفت سین بیشتر سخن خواهد رفت.

هفتشين: اين ديدگاه و عقيده نيز وجود دارد که خوان نوروزی از هفت فرآورده با آوا ياحرف آغازين “شين” نه “سين” تشکيل می‌شده‌است. فرآورده‌هايی چون: شير، شکر، شيرينی،شربت، شراب، شيره، شمع و شمعدان و … که پس از يورش اعراب و آورده‌شدن اسلام بهايران، و بخاطر حرام شمرده شدن شراب نزد مسلمانان، ايرانيان برای از ميان نرفتنخوان نوروزی‌شان، ناچار هفت سين را بجای هفت‌شين بر سفره گذارده‌اند.یکی از گواهانی نیز که آورده می شود این سروده است:

جشن نوروز از زمان کیان              می نهادند مردم ایران

شمع و شیر و شراب و شیرینی    شکر و شهد و شایه اندر خوان

 

اما در زمان کیانیان که واژه های شمع و شراب و شهد بدینگونه نبوده (زیرا که عربی هستند). پس این فرنود (دلیل) زیاد درست نیست، اما این اندیشه را یکسره نیز نباید دور ریخت.

نیک است بدانیم که پیش از تازش تازیان، ایرانیان دو گونه گویش زبانی داشتند: یکی پهلوی اشکانی و دیگری پهلوی ساسانی. در پهلوی اشکانی “ش“ گفته می شد و در پهلوی ساسانی “س“. نمونه ها:

اشکانیان                                           ساسانیان

فریشتاده=فرشته                                  فرستاده

مشتمند (مشت خالی)                          مستمند

خروشیدن=غوغا                                  خروسیدن (خورس)

دشت                                              دست

نوشتن                                             نویسیدن

شفته                                              سفته (چیزی که سفت شود)

 

هفتچين: در دوران گذشته و برای نمونه زمان پادشاهی هخامنشيان رسم بوده‌است که بر رویهفت ستون، هفت گونه دانه و گياه همچون نخود، عدس، لوبيا، ذرت، برنج، گندم، جو، ماش،باقالی، و همانند آنها را می‌روياندند و از آنجا که تمامی شرايط و ويژگيهای روياندنآنها را يکسان قرار می‌دادند، هر کدام از دانه‌ها که بهتر و بارورتر رشد می‌کردندرا برای کشتِ آن سال بر می‌گزيدند. اين کار افزون بر دربارهای شاهی و فرمانروايی درهمه خانه‌ها نيز انجام می‌شد و رسم امروزی روياندن سبزه پيش از نوروز و نهادن آن برروی سفره هفت‌سين را هم سرچشمه گرفته از آن سنت می‌دانند. بنابر اين ديدگاه، خوان نوروزی می‌توانسته هفت‌چين نيز ناميده شود.

ديگرخوان يا سفره نشينان نوروزی: بجزاز هفت سين، بسته به رسم و آيين مردمِ هر منطقه، چيزهای ديگری نيز بر خوان يا سفرههفت‌سين نهاده می‌شود که هر کدام نمود و سمبل ويژه‌ای هستند. اين چيزها عبارتنداز: آيينه، شمع فروزان و شمعدان، آتش و آتشدان، گلاب، تخممرغ، نان، آوندی پر از آب که نارنجی در آن شناور می‌باشد، نقل و شيرينی، شکر، شير،گل، بيدمشک، اسپند يا اسفند، سمنو، ميوه و از ميان ميوه‌ها انار و نارنج وجودشان درصورت موجود بودن لازم است. پاره‌ای نيز با نهادن شيره و شربت و شراب هفت شين و هفتسين را همراه می‌سازند. ديوان‌حافط که بيشتر اروپاييان آنرا همچون کتاب سپنتایی ايرانيان می‌شناسند و شاهنامه فردوسی نيز در بيشتر سفره‌ها گذاشته می‌شوند. همانگونه هم که پيشتر آمد بسياری از مردم کتاب سپنتایی آيين خود را بر خوانمی‌نهند.

 

هفت‌سين نمود و سمبل چه چيزهايی هستند؟

باور ما بر این است که از میان روش های خوان گذاریِ یاد شده، بهره گیری از هفت “سین” از دیگران درست تر می باشد زیرا که چیم (معنا- مانا) یا درونمایۀ واژۀ “سپند“ یا “سپنتاSpentâگسترش یافتن، آفریده شدن، پیش رفتن، رشد کردن و مانند آن است که در فرزان و بینش ایرانی ارجمندترین و “مقدس” ترین بوده است زیرا که هدف و آرمانِ زندگی و هستی به شمار می آمده است.

امشاسپندان Ameshâ Spentâکه چیم راستین آن “گسترشِ همیشگی/ بی پایان“ می باشد نزد ایرانیان ماهیت خدایی و ایزدی داشته و آن را در جایگاه فروزگان خداوندی می گذاشته اند. همین ها هستند که  نمادِ آفرینش و گسترش جان و جهان (گیان و گیتی) و چرخیدن چرخۀ پیدایش همیشگی می باشند، از آسمان (خداوند) گرفته تا آب و زمین و گیاه و جانور و انسان.

بنابراین این سپندها هموارۀ جایگاه نخست را بر روی خوان های گوناگون داشته اند و بویژه خوان نوروزی، که هم نماد پیدایش انسان (جمشید) است و هم پیوند دوبارۀ انسان و پروردگار.  

اکنون برای آنکه بدانیم که چه چیزهایی که نام آنها با سین آغاز می شود می توانند جزو هفت سین جای داشته باشند، گویند که باید دارای این چگونگی ها باشند:

·        نام آنها پارسی باشد

·        ریشۀ گیاهی داشته باشند، زیرا که گیاه در فرهنگ ایران نماد رشد و گسترش است

·        خوردنی باشد

·        نام هم آوردی یا ترکیبی نباشد

·        بگونه ای یادآور یا نماد یکی از سپندها باشند

 

پسند و برداشت  نیاکان ما در میان خوردنی های گیاهی این چیزها را برگزیده و بر خوان خود گذاشته است:

·        سبزه: نماد اردیبهشت (اشَ وهیشتَ)، زیرا که سبزه در ماه اردیبهشت می روید.

·        سنجد: نماد بهمن (وهومنَ)، زیرا که سنجد در ماه بهمن خوردنی می شود.  

·        سمنو: نماد شهریور (خشترَ وَئیریَ)، زیرا که گندم (مایۀ سمنو) در ماه شهریور آمادۀ خوردن می شود. (برخی سکۀ پول را به نماد شهریور بر خوان می گذارند که البته شاید خوردنی باشد! ولی گیاهی نیست!!)

·        سیب: نماد اسپند (سپنتا آرمیتی)، زیرا که سیب نماد زمین و زن و زندگی است.

·        سُماغ/سُماک: نماد خرداد (اوروَتات)، زیرا که در ماه خرداد درختِ سماغ گل می کند و گیاهش می روید.

·        سرکه: نماد امرداد (اَمِرِتات)، زیرا که در ماه امرداد انگورها می رسند.

·        سیر: نماد پروردگار، زیرا که آن درمان کنندۀ بسیاری از بیماری ها و پاک کنندۀ بسیاری از آلودگی ها  و خود آلوده نشدنی، نپوسیدنی و از بین نرفتنی به شمار می آمده است.

 

شاید بد نباشد که برای آگاهی شما در اینجا یادی کنیم از آن چیزهایی که بر روی دیگر خوان های جشن های گوناگون ایرانی / زرتشتی یادآور این سپندها می باشند:

 

·        آتش: نماد اردیبهشت (اشَ وهیشتَ)

·        شیر: نماد بهمن (وهومَنَ)

·        شیر، سکه، فلز (آوند فلزی) : نمادهای گوناگون شهریور(خشترَ وَئیریَ) هستند بسته به آنکه چه برداشتی از آن باشد.

·        سیب: نماد اسپند (سپنتا آرمیتی)

·        آب در آوندی که سیب نیز درون آن باشد: نماد هوا، آسمان

·        آب: نماد خرداد (اوروَتات)

·        گیاه: نماد امرداد (اَمِرِتات)

 

چندی دیگر از آنچه مردم بر خوان ها می گذارند:

– نان،نشانۀ فراوانی و خوردنی

– تخممرغ، تخم و تخمه و نمادی است از زایش نو و بن و ریشه

– آيينه،نمادی از بینش، وجدان و بازتابِ انديشه، گفتار و کردار آدمی‌

– گلاب،آب + بوی خوش. آب، نماد روشنیِ بینش + بوی خوش، نمادِ اسانس و سرشت نیکی و خوشزیستی

– گل‌بيد‌مشک،گل اسپند است و نشانه سپندارمزد

– گل سنبل، از برای سپیدی آن و نام آن بر خوان هفت سین گذاشته می شود

 


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *