روزگار صفویه و زرتشتیان

روزگار صفویه و زرتشتیان

 

در بخشی از نامه‌ی روز خور ایزد و آبان‌ماه سال  847یزدگردی(:به‌قولی  848) مکتوب در «روایات دستور داراب هرمزدیار» که توسط دستوران ایران(به‌خامه‌ی شاپورجاماسب) برای موبدان هند نوشته و توسط بهدینی بنام «نریمان هوشنگ» از ایران به هندوستان برده شده، می‌خوانیم: «… در روزگاری که گذشته است، از کیومرث تا امروز هیچ روزگار سخت‌تر و دشوارتر از این هزاره سرهیشم نبوده است و نه از دوره‌ی ضحاک‌تازی و نه افراسیاب و نه تور جادو و نه اسکندر یونانی که دادار اورمزد می‌گوید که این کسان گران گناهترند و از این هزاره سر که اورمزد گفته 847سال که گذشته است پیشترین روزگار بدتر نبوده است…»

 

نقل می‌کنند که شاه‌عباس برای زرتشتیان سراسر ایران سه شرط تعین کرده بود: یا تغییر دین دهند، یا مهاجرت کنند و یا کشته شوند.(5) جهانگردی سوئدی به‌نام «اتر»(درگذشت 26سپتامبر 1749م) که در روزگار «طهماسب‌قلی‌خان» از ایران دیدن کرده، در سفرنامه خویش پیرامون احوال زرتشتیان‌ایران در روزگا شاه‌عباس می‌نویسد: «تا زمان شاه‌عباس در سراسر ایران آتشکده‌های بسیار برپا بود. کوه البرز و سرزمین‌های فارس و خراسان از این آتشکده‌ها برخوردار بود. همه جای ایران گبران(6) می‌زیستند. شاه‌عباس آنان را یکسره نابود کرد و آتشکده‌های آنان را ویران ساخت و آنان را ناچار کرد که به دین اسلام درآیند و یا از نجد ایران بیرون روند. هزاران‌هزار از آنان به سرزمین هندوستان روی آوردند. سرزمین ایران که پیش از این کم‌جمعیت بود، پس از این پیش آمد، کم‌جمعیت‌تر گردید و دیگر نتوانست از این کاهش سربلند کند

 

 

«ترویج این افکار (اندیشه های حکمت مشرقی و پهلوی) در هند با آن که هزار سال از خاموشی آن می گذشت باعث تشویش شاه عباس گردید(بیداری فرهنگ و اندیشه آریائی و هویت خواهی ایرانیان را سد راه خود می دید) و او عده زیادی از صاحب دلان ایرانی و زرتشتیان را به عنوان بی دینی کشت و به روایتی در زمان شاه سلطان حسین صفوی 20 هزار نفر زرتشتی تنها در یک شب قتل عام شدند و لی این کشتار ها کمر مقاومت بقیه را نشکست و در دین و رسوم نیاکان خود استوار ماندند.»از دیگر ستمهایی که تا آنروز و تا زمان ناصرالدین شاه قاجار بر زرتشتیان وارد بود ،دادن جزیه به دولت مردان بود و آنهم به حکم مسلمان نبودنشان که این مسئله در زمان ناصرالدین شاه توسط همت بزرگ مرد زرتشتی مانکجی که از پارسیان هند بود در هند حل شد و مقرر گردید که دیگر زرتشتیان جزیه ندهند.روزگاری بوده در این سرزمین، که زرتشتیان حق نداشتند در روزهای بارانی از منزل خارج شوند،هنگام خرید حق نداشتند به اجناس دست بزنند،لباس نو در سطح جامعه حق نداشتند بپوشند،می بایست بر روی لباس خود نشانی را که مشخصه گبر بودن آنها بوده نسب کنند(مانند یهودیان در آلمان نازی)،به حمام عمومی حق نداشتند بروند، زرتشتیان از آب انبار عمومی حق برداشتن آب نداشتند(این در حالی بود که بیشتر آب انبار ها را خود زرتشتیان ساخته بودند)

 

برگرفته از: مقاله ی ایستادگی زرتشتیان در کوران تاریخ/فرید شولیزاده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *