آتشكده آذرگشسب یكی از چاكراهای زمین است

آتشكده آذرگشسب یكی از چاكراهای زمین است

● «فروهر»، هاله‌ی هفتم انسان است

خبرنگار امرداد – شهداد حیدری :

نسیم قبادی«‌آن‌چه درون بدن انرژی پدید می‌آورد، “چاكرا” نامیده می‌شود. چاكراها سراسر بدن را همانند شبكه‌های خون‌رسانی و تنفسی فرامی‌گیرند و بر روی اندام‌ها اثرمی‌گذارند. چاكراها را می‌توان هاله‌های هفتگانه‌ی نورانی دانست. هاله‌ها از میان می‌روند، جز هاله‌ی هفتم كه پس از مرگ نیز به‌جای می‌ماند. این هاله، همان فروهر آدمی است.»

آن‌چه بازگو شد بخشی از سخنان نسیم قبادی، پژوهشگر روانشناس، در نشست بنیاد فرهنگی جمشید جاماسیان بود. قبادی با اشاره به این كه شبكه‌ی پیچیده‌ی بدن با هفت مركز چاكرا، پیوند دارد، افزود: «این تنها آدمی نیست كه از چاكرا برخوردار است؛ زمین هم چاكرای خود را دارد. یكی از چاكراهای زمین را در آتشكده‌ی آذرگشسب می‌توان دید. چاكرای آذرگشسپ همیشگی است، اما نقطه‌ی اوج آن در یك روز از سال پدید می‌آید.»

قبادی سپس افزود: «‌انرژی زندگی را “پرانا” نیز نامیده‌اند. هنگامی كه پیوند ما با طبیعت گسسته می‌شود یا رو به كاهش می‌گذارد، پرانایی از زمین دریافت نمی‌كنیم. پس ناگزیریم كه انرژی زندگی را از جایی دیگر به‌دست بیاوریم. چنین كاری، چون با طبیعت آدمی سازگار نیست، به بدن آسیب می‌رساند و دردها و رنج‌های بسیاری پدیدار می‌شود. خوردن غذاهایی كه از مواد صنعتی فراهم آمده‌اند، هرگز نمی‌توانند انرژی پرانایی را به بدن برساند. هنگامی كه به‌جای غذاهای طبیعی، خود را به خوراكی‌های كنسرو شده و فریزری عادت می‌دهیم، پیداست كه چه اندازه زیان به بدن خود سرازیر می‌سازیم. این مواد آن اندازه انرژی پرانایی ندارند تا نیروی زندگی را فراهم كنند.»

به گفته‌ی قبادی آن‌چه ارزش دارد، داشته‌ها و دانسته‌ها نیست، بلكه شیوه‌ی بهره‌گیری از آنهاست كه ارزش دارد. از این رو نمی‌توان كسی را كه دارایی بسیاری دارد، یا از زیبایی برخوردار است یا هوش برتری دارد، خوشبخت دانست؛ مگر آن‌كه شیوه‌ی بهره‌گیری درست از داشته‌های خود را فراگرفته باشد. آن‌چه به دارایی‌ها ارزش می‌دهد یا از ارزش آنها می‌كاهد، با این نكته پیوند دارد كه آیا آدمی سپاسدار(:قدردان) داشته‌ها و اندوخته‌های زندگی خود هست یا نه؟.»

قبادی در پایان افزود: «با پیرامون خود به چهار شیوه می‌توانیم پیوند برقرار كنیم: شیوه‌ی “برنده – بازنده” كه در آن همه‌ی كوشش ما برای پیروزی است و به آن‌چه بر سر دیگران یا محیط‌زیست می‌آید اهمیت نمی‌دهیم. شیوه‌ی دوم “بازنده – برنده” است كه در آن خود را فدا می‌كنیم تا دیگری برنده شود. فداكاری و گذشت مادران این گونه است. جامعه‌ی مهرطلب ایرانی این شیوه را بسیار آزموده است. شیوه‌ی سوم “بازنده – بازنده” است كه در آن هم خود ما بازنده‌ایم و هم دیگران. هر سه شیوه‌ی یاد شده، در پایان به شكست و بازندگی می‌انجامد. اما شیوه‌ی چهارم كه “برنده – برنده” نامیده می‌شود، شیوه و روش درستی است كه در آن تلاش می‌شود تا به پیروزی برسیم و دیگران را هم در رسیدن به كامیابی یاری كنیم. شیوه‌ی چهارم هم لذت‌بخش است و هم همراه با خشنودی پایدار است.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *