نقش زبان و ادبیات پارسی در دین

نقش زبان و ادبیات پارسی در دین

مهربان پولادی  

۰۷ اسفند ۱۳۸۷

دین ، بخشی از فرهنگ است که در فرهنگ زاییده می شود ،پرورش می یابد و گسترده می گردد. دین، دستمایه های نخستین خود را از فرهنگی می گیرد که در آن پیدایش یافته است و پس از آنکه پرورده و گسترده شد به دور خود ، بر بخشهای دیگر فرهنگ اثر می گذارد و فرهنگ را پربار می کند. زبان و ادب نیز بخشی از فرهنگند که در فرهنگ زاییده می شوند ، پرورش می یابند و گسترده می گردند. زبان و ادب نیز در راه پرورش و گسترش خود از بخشهای دیگر فرهنگ اثر و کمک می گیرند و فرهنگ و بخشهای آن را پربار می کنند. دین و زبان و ادب در چهارچوب فرهنگی جامعه با هم کنش و واکنش دارند و بر هم اثر می گذارند. این اثرگذاری در زمان دراز ، تا اندازه ی زیادی آنها را با هم آمیخته می سازد. یکی از برآمدهای این آمیختگی این است که پیامهای دین ، بخشی از فرهنگ همگانی جامعه می گردد و در ادبیات جامعه بازتاب می یابد.

 

بنابراین در ادب جامعه که نمایانگر فرهنگ جامعه است می توان جای پای دین را بخوبی شناخت. آشنایی با زبان و ادبیات هر جامعه ، پژوهشگر را در کار شناختن فرهنگ آن جامعه توانمندتر می سازد و ابزارهای کارآمدتری در پیش او می گذارد.

 

دین بخشی از فرهنگ است از این رو این گفته در باره ی شناختن دین نیز درست است. یعنی اگر زبان و ادبیات جامعه ای را بدانیم، توان و ابزار بیشتر و بهتری برای شناختن دینی که در آن جامعه پیدا شده و گسترش یافته است داریم.

 

هر آینه در باره ی هر دینی می توان به هر زبانی بررسی کرد و دانش اندوخت ولی زبان و ادبیات جامعه ای که دین در آن پیدایش و پرورش یافته است ، برای شناختن دین ، از سودمندترین و کارآمدترین ابزارهاست .

 

این نگرش را در آیین زرتشتی بررسی می کنیم.اشو زرتشت در ایران در خانواده ایرانی زاده شد و در فرهنگ ایران پرورش یافت. او بسیاری از دانشهای زمان خود را فراگرفت و در چکامه سرایی نیز که همیشه در فرهنگ ایران پرارزش بوده و هنوز هم هست ، سرآمد شد.

 

دینی را که اشوزرتشت آورد دستمایه های  نخستین از فرهنگ ایران بود زیرا خود پیامبر ، در این فرهنگ زاده و پرورده شده و آموزش دیده بود. پیامبران ویژگیها و ارزش های جامعه ِ خود را بازمی تابانند و اشوزرتشت هم چنین کرد. او ویژگیها و ارزش های جامعه ی ایران را بازتابانید.

 

ارزش های نخستین در دست و در اندیشه ی پیامبر پرورده شدند، دین زرتشتی گسترش یافت ، باور شد و به دور خود، فرهنگ ، زبان و ادبیات ایران را پربار ساخت. در گذر سده ها و هزاره ها ، ارزش ها و آیین ها و روشهای دین زرتشتی با دیگر بخشهای فرهنگ ایران کنش و واکنش کردند و بر یکدیگر اثر گذاشتند.

 

اندیشه ها و ارزش های دینی ما چون از ایران برخاسته بودند،در ایران پرورش یافته بودند و همسو با نیازها، خواستها و آرزوهای مردم بودند، با فرهنگ همگانی آمیخته شدند و در ادبیات گفتنی و نوشتنی درآمدند.

 

بسیاری از نوشته ها و زبانزدهای ایرانی در هزاره ی اخیر اندیشه ها و ارزش های زرتشتی – ایرانی را تابانیدند گرچه در نما نامی از اشوزرتشت نداشتند.شاهنامه ی فردوسی نمونه ی برجسته ی اینگونه کتابهاست ولی تنها کتاب نیست. بجز آن ،ما شاهنامه ی دقیقی ، شاهنامه ی ابومنصوری ، گرشاسب نامه ، ویس و رامین و کتابهای دیگر هم داریم.

 

افزون برآن بسیاری از چکامه سرایان ایرانی نیز در برخی از چکانه های خود ، اندیشه ها ، ارزش ها و اخلاقیات ایرانی- زرتشتی را باز گفتند. شایسته است که ایرانیان زرتشتی برون مرز در آموختن زبان پارسی به فرزندان خود کوتاهی نکنند. این درست است که زبان پارسی کنونی زبان اوستا نیست ولی دنباله ی زبان اوستا و میراث دار زبان اوستا است و از زبانهای زنده کنونی نزدیکترین زبان به اوستایی است پس بکوشیم با آشنایی بیشتر با زبان و ادبیات پارسی پیام اشوزرتشت را بهتر دریابیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *