سیر تاریخی دین زرتشتی

سیر تاریخی دین زرتشتی

 

پدران نامدار ما در طول زندگانی پر ماجرای چند هزار ساله خود فراز و نشیب های بسیار دیده و رنج ها و سختی های بیشماری کشده اند ولی هیچگاه از سختی نهراسیده، در یاس و نومیدی نشده و تاب ایستادگی و قوه مقاوت از دست نداده اند زیرا آنها باین امر به خوبی آگاه بودند که در پس هر نشیبی فرازی است و به دنبال سالها رنج و سختی روزهای شادی و خرمی فرامیرسد و آنها مطمئن بودند که مرارت ها و سختی ها به مرور بر طرف شده و روزگاری خوش و نوید بخش در پی آن به استقبال آنها خواهد آمد. آنها ایمان کامل و عقیده ای راسخ داشتند که دین زرتشتی که از سوی اهورامزدا در بالای کوه اشیدرنه به اشو زرتشت الهام شده جاویدان برقرار خواهد ماند و هیچوقت از میان نخواهد رفت.


آنها میگفتند دین مزدیسنی به مویی میرسد ولی پاره و از هم گسیخته نخواهد شد و در پس پرده ای از ابرهای خرافات و موهومات پنهان میشود ولی باز پس از مدتی ابرها پراکنده شده و کیش مزدیسنی با همان درخشندگی نخستین از زیر آنها به در آمده دنیا را از پرتو نور خود روشن خواهد نمود.


این ایمان باطنی و این عقیده ی درونی به جاوید ماندن دین به زرتشتیان نیرویی شگرف می بخشید و تنها با کمک این نیرو بود که پدران ما توانستند در مقابل سختی ها و ناملایمات روزگار ایستادگی نموده خم به ابرو نیاورند و پس از چندی دوباره کمر راست نموده قد بیفرازند.


تا آنجایی که تاریخ مدون ایران یاداشت نموده است، نخستین بار که دین زرتشتی دچار مصیبت و بدبختی شده روزگار سخت و فلاکت باری برای زرتشتیان پیش آمد هنگامی بود که اسکندر مقدونی که در کتاب های مزدیسنا به نام اسکندر گجسته(= ملعون) معروف شده است در حدود 330 پیش از میلاد مسیح به کشور عزیز ما تاخته و داریوش سوم پادشاه هخامنشی را شکست داده و خاک پاک ایران را به تصرف خود در آورده است.


کاخ شاهنشاهی تخت جمشید که مقر پادشاهان هخامنشی و کعبه ی آمال ایرانیان میهن دوست بود به وسوسه ی یک زن هرجایی و به دست اسکندر مقدونی طعمه ی آتش گردید و با سوخته شدن آن یکی از بزرگترین کتابخانه های دنیای قدیم نیز سوخت و از بین رفت. این کتابخانه که در جوار کاخ سلطنتی بنا شده بود بنام دژنپشت معروف بود یکی از بزرگترین کتاب خانه های دنیای آن روز بود در این کتابخانه هزاران جلد کتاب علمی و ادبی و مذهبی زرتشتیان، که بنا به نوشته ی پلینی تاریخ نویس رومی در دو هزار هزار شعر سروده شده و به قول مسعودی نویسنده ی کتاب مروج الذهب بر دوازده هزار پوست دباغی شده گاو با آب زر نگارش یافته بود نگهداری میشد که همه ی آنها در آن آتش سوزی بزرگ سوخت و با خاک یکسان شد.
کتابخانه ی بزرگ دیگری هم به نام گنج شیزگان در آتشکده ی آذرگشسب واقع در شهر شیر در آذربایجان وجود داشت که آن نیز مورد دستبرد و غارت یونانیان واقع شده و کتاب های گران بها و پر ارزش آن از بین رفت. در کتاب سوم دینکرد در این باره نوشته شده: «بیست و یک نسک اوستا را که اهورامزدا به عدد کلمات «یتا اهو وئیروئو/ یک نیایش مهم زرتشتی» آفریده و به وسیله ی اشو زرتشت نزد گشتاسپ آورده شد به فرمان گشتاسپ در دو نسخه ی کامل نوشتند یکی از آن دو نسخه در گنج شیزگان گذاشتند و نسخه ی دیگر را به دژنپشت(البته این یک اشتباه تاریخی است. چه آنکه تنها گاتا سروده ی اشو زرتشت است نه سراسر اوستا سپس آنکه تقسیم بندی به بیست و یک نسک در زمان ساسانیان رواج یافت و همچنین در زمان شاه گشتاسپ نه دژنپشتی در دیار پارس وجود داشت و گنج شاپیگانی در آذربایگان و نه سروده های اشو زرتشت به این حجم بود و نه گشتاسپ شاه، پادشاه و دارنده ی سرزمین پارس و آذربایجان بود(.


در هنگام استیلای اسکندر ملعون نسخه ای که در دژ نپشت بود بسوخت و نسخه ی دیگر را که در گنج شیزگان بود یونانی ها برداشته به زبان خود ترجمه کردند.


تنسر هیردان هیربد اردشیر بابکان در نامه ای جهت جسفنشاه (گشنسپ شاه) پادشاه طبرستان مینویسد میگوید « میدانی که اسکندر گجستک کتاب دین ما (که بر) دوازده هزار پوست گاو(بود) بسوخت به استخر».
ابن بلخی در کتاب فارس نامه که در آغاز قرن ششم هجری نوشته چنین میگوید: « و چون زرتشت بیامد وشتاسف (ویشتاسپ/گشتاسپ) او را به ابتدا قبول نکرد و بعد از آن او را قبول کرد و کتاب زند آورده بود همه حکمت و بر دوازده هزار پوست گاو دباغت کرده نبشته بود به زر. وشتاسف آن را قبول کرد و به استخر پارس کوهی است که آن را کوه نفشت (کوه نوشت/منظور مکانی مانند دژنپشت است) گویند که همه صورت ها کنده کاری ها از سنگ خارا کرده اند و آثار عجیب اندران نموده، این کتاب زند و پازند در آنجا نهادند (این نیز یک اشتباه بزرگ تاریخی است اما به هر روی اصل مطلب درست است و نشان دهنده ی آن است که کتاب اوستا بر پوست گاو به طور کامل نوشته شده است و در دو کتابخانه ی بزرگ آن روزگار ایران نگاهداری میشده است اما جزئیات آشفته و نادرست میباشد(.

 

 

برگرفته از: مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان/ شادروان موبدان موبد اردشیر آذرگشسپ.