آیا چهار شنبه سوری دارای ریشه ی باستانی است
بیشتر بدانیم: در مورد جشن چهارشنبه سوری
یکی از جشن های سالانه ی ایرانیان امروزه چهار شنبه سوری است. اینگونه که از شواهد بر میاید این رسم چندین سده دیرینگی دارد. این جشن در قدیم به چند بخش تقسیم میشده و سنت هایی در آن رواج داشته است که امروزه دیگر دیده نمیشود. از جمله ی این سنت ها رسم فال گوش ایستادن ، قاشق زنی و شال اندازی و بعدها حاجت از توپ مرواری خواستن و … بوده است
اما در این بخش خواست ما تشریح این جشن نیست بلکه بیان نکاتی پیرامون خواستگاه و ریشه ی چهار شنبه سوری است.
ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که همچنان در میان آنها و با اشکال دیگر در میان باقی بازماندگان اقوام آریائی رواج دارد.
اما دکتر کورش نیکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از حمله اعراب به ایران می داند.
درباره ی منصوب نبودن این رسم به ایرانیان چندین دلیل استوار وجود دارد که ثابت میکند این جشن نه تنها در ایران باستان و در میان زرتشتیان نمیتوانسته رواج داشته باشد بلکه انجام آن علنا بی احترامی به باورها و سنت های اجتماعی و دینی ایرانیان بوده است.
یکی از دلایلی که اثبات میکند جشن چهار شنبه سوری خواستگاه باستانی ندارد این است که: اصولا در ایران باستان «هفته» به معنایی که امروز میشناسیم وجود نداشته است.
به عبارت روشنتر در ایران باستان ماه به سی روز بخش میشده و هر روز از ماه نام ویژه ی خود را داشته است.
روش تقسیم ماه به چهار هفته از رسم های ایرانی نبوده و میان اقوام سامی رواج داشته است.
یکی از این اقوام سامی اعراب هستند که پس از وارد شدن آنها به ایران رسم تقسیم ماه به چهار هفته نیز مانند بسیاری دیگر از رسم های تازیان به ایران راه یافته است.
بنا بر این در ایران باستان «هفته» به معنای واقعی وجود نداشته و به روشنی آشکار است که شنبه و یک شنبه و دوشنبه و …. که مربوط به شمارش هتفگانه روزهای هفته است نه مطرح بوده است و نه وحود داشته است.
پس احتمال برگزاری جشنی در شب چهار شنبه آخر سال صفر است است. چون اصولا هفته ای در کار نبوده که شب چهار شنبه ی آن جشنی گرفته شود.
اما دلیل دوم:
همانطوری که بی گمان خواننده ارجمند نیز به نیکی آگاه است جمله ی معروف چهار شنبه سوری «زردی من از تو، سرخی تو از من» و پریدن از روی آتش بخش جدا ناشدنی این جشن است.
این در حالی است که در ایران باستان و همچنین امروزه در میان زرتشتیان رسمی که لازمه ی آن پرش از روی آتش باشد وجود نداشته و ندارد و افزون بر این، اینکار از کارهای بسیار ناشایست میان ایرانیان باستان و زرتشتیان به شمار میرود.
ایرانیان باستان عنصر های چهارگانه که آتش نیز یکی از آنها و تقریبا ارجمند ترین آنان بوده را با رسم و رسوم ویژه و احترام کامل به عنوان نمادی از اهورا مزدا در آتشکده های پاکیزه و با نظمی همیشگی نگاه میداشته اند. به روشنی آشکار است که پریدن از روی این عنصر سپند و ارجمند که با دقت بسیار نگاهداری و پاسداری میشده کاری بسیار زشت و ناشایست و توهینی به دین و باور ایرانیان بوده است.
افزون بر این جمله ی «زردی من از تو، سرخی تو از من» به طلسمی اشاره دارد که زردی که نمادی از بیماری و خمودگی است به آتش مننقل شود و سرخی آتش که نماد انرژی و شور و حرارت است به فردی که از روی آتش میپرد انتقال پیدا کند. این جمله نیز درست مانند پرش از روی آتش توهین مسلم و بدون قید و شرط به فرهنگ ایرانیان باستان و پیروان دین زرتشتی بوده است که آتش را به عنوان نمادی از اهورامزدا همواره با احترام بسیار نگاهداری میکرده اند.
دلیل سوم:
همانطور که میدانید پس از ورود تازیان به ایران فرهنگ ایرانی کفر آمیز شمارده میشده و تا جایی که اعراب در توان داشتند در سرکوب آداب و رسومی که مجوسی نامیدند میکوشیده اند و افزون بر این، اینکار را فریضه ی دینی خود و همچنین اقدامی برای محکم کردن پایه های حکومت خود در ایران میدانستند.
در عمل نیز تا اندازه ی بسیاری سرکوب این آداب و رسوم طی قرن ها به وسیله ی اعراب و سپس حکام مسلمان ایرانی ادامه داشته است که در نهایت موجب نابودی بخش بزرگی از مراسم های کهن ایرانیان شده است.
اما در این میان، زرتشتیان ایرانی در برگزاری جشن ها و آداب کهن و دینی خود استواری و همت بسیاری از خود نشان داده اند و در طول تاریخ با فدا کردن هستی و مال و جان خویش هر طور که بوده میراث فرهنگی و دینی ایران را نسل اندر نسل نگاهداری کرده اند. به طوری که امروزه تقریبا همه ی جشن هایی که در ایران باستان انجام میگرفته توسط زرتشتیان در ایران و دیگر نقاط جهان نیز با شکوه خاصی برگزار میشود.
جالب اینجاست در میان جشن های زرتشتیان این پاسداران فرهنگ و تمدن ایرانی که جملگی از رسوم و جشن های باستانی بوده هیچ نشانه از چهار شنبه سوری دیده نمیشود و در طول تاریخ هیچ مدرکی از برگزاری این جشن میان زرتشتیان نیز دیده نشده است. موبدان بزرگ و فرهیختگان جامعه ی زرتشتی به همراه پژوهشگران فرهنگ ایران باستان نیز مکررا روی عدم انتصاب این جشن به ایران باستان و دین زرتشتی تاکید کرده اند.
آما آنچه که موجب شده تا برخی از پژوهشگران این جشن را دارای خواستگاه ایرانی بدانند، جشن آغاز پنجه تش بام میان زرتشتیان و ایرانیان باستان بوده است.
در واپسین شب پنجه بزرگ (شب آخر سال) لحاظاتی پس از هوش بام (سپیده دم) و در نخستین دقایق هاونگاه روز اورمزد از ماه فروردین زرتشتیان به طور منظم روی بام خانه هایشان پس از شنیدن زنگ یا موسیقی خاصی از درمهر (آتشکده) آتش میافروزند. و با بر افروختن آتش نوروز (سال نوی جدید) با شادی و به فرخندگی آغاز میگردد.
اما در این رسم زیبا و بسیار کهن در کنار آتش میوه های تازه و سرخگون و گیاهان سپند، کندر و بوی خوش نیز وجود دارد که از لوازم بدرقه فروهران و هما روانان محسوب میشده است و امروز نیز به همین ترتیب برگزار میشود.
بر اساس باور کهن و اسطوره ای ایرانی ده روز پایان سال فروهر های درگذشتگان به زمین و به خانه هایشان فرود میایند و مهمان فرزندان و خانواده شان هستند.
به مناسبت ورود این میهمانان مینوی خانه تمییز میشود، کدورت ها رفع میشود، کندر و بوی خوش بر آتش میگزارند، خوراکی های ویژه میپزند و …. به هر ترتیب با انجام کارهای خیر و شادمانی و خوشی کاری میکنند که فروهر درگذشته از بازماندگان خشنود باشند و با شادمانی به جهان مینو بازگردد. و رسم خانه تکانی نوروزی ایرانی نیز از همین رسم مهیا کردن خانه برای ورود فروهر ها ریشه گرفته است.
در آغاز و پایان این ده روز که فروهر ها مهمان خانه هایشان هستند آتش افروزی انجام میشود.
البته بخش هایی از این رسم امروزه برگزار نمیشود.
اما بدرقه فروهر ها در پایان شب آخر سال و هنگام سپیده دم همچنان در محل های زرتشتی نشین به قوت و شکوه همیشگی خود باقیست.
قدمت این رسم بسیار کهن است و برخی به درستی باور دارند که دیرینگی آن به دوران پیش از اشو زرتشت اسپنتمان میرسد. و در کهنه ترین متون زرتشتی از جمله فروردین یشت نیز به این مساله اشاره شده است:
«فروهر های نیک و توانای پاک مقدسین را میستاییم که پیش از هنگام همس پت میدیم از جایگاه خود آیند و در مدت ده شبانه روز پی در پی، اینجا برای آگاهی یافتن به سر میبرند».
با توجه به رسم آتش افروزی که در مراسم استقبال و بدرقه فروهر ها در شب های پایانی سال انجام میشده برخی از پژوهشگران این جشن را از ریشه ی رسوم زرتشتی منتها به صورت تغییر شکل یافته ای میدانند.
جای دارد این نکته نیز گفته شود که: چهار شنبه برای اعراب روز نحس و نا مبارکی است و در این روز نه حمام میرود و نه عروسی میکنند و نه….
برخی حدس این فرظیه را مطرح کرده اند که ایرانیان با استفاده از این موضوع، چهار شنبه پایانی سال را نحس معرفی و برای رفع نحسی آتش افروخته اند تا به این بهانه جشن کهن خود را به شیوه ای تغییر شکل یافته حفظ کنند.
اما این نیز به اثبات نرسیده و تنها یک فرظیه است به ویژه اینکه مردمی که رسوم و باورهای خود مهر میورند و برای نگهداری آنان میکوشند هیچگاه این رسوم را طوری تغییر نمیدهند که باعث توهین به باورهای اجتماعی و نیاکانی آنان باشد.
به هر ترتیب بنده با دانش اندکم چیزی که بیانگر ریشه ی باستانی، اسطوره ای و زرتشتی این جشن باشد نیافتم و مدارک جملگی خلاف این را اثبات میکنند.
اگر هموندان گرامی مدرک یا تحلیلی دارند که حلاف این مساله را اثبات کنند باعث شادمانی خواهد بود که مدرک و تحلیل خود را مطرح نمایند.